من با گل چهارم که تیموریان زد حال کردم . عجب شوتی بود .
خیلی دوست داشتم اگه طالبلو گلر بهرین بود او شوتو چطوری میگرفت.:31:
Printable View
من با گل چهارم که تیموریان زد حال کردم . عجب شوتی بود .
خیلی دوست داشتم اگه طالبلو گلر بهرین بود او شوتو چطوری میگرفت.:31:
یادداشت ویژه : شورانگيزتر از 6-صفر / خبرهايي هست كه كيروش ميداند
6 - صفر. اين فوقالعاده است، شورانگيز براي تماشاگران ايراني. در آزادي فقط نتيجه 6 - صفر ثبت نشد بلكه همه خاطرات سياه كه ميروسلاو بلاژويچ تلخترين آن را به روايت احساساتياش به گور خواهد برد، پاك شد. 6 گل زدن در فوتبال ايران به دليل كريهاي سنتي پرسپوليسيها براي استقلاليها، معناي ويژهاي دارد، بيش از 6 گل ميارزد و نشانه اين است كه كار حريف تمام شده، بيش از آنچه همه جاي ديگر دنيا با زدن 6 گل چنين تصوري از حريف مييابند.
كارلوس كيروش اما پرونده 6 بر صفر را در آزادي بست، اگر ساختن تيمي با ايدهآلهاي خودش و با موجودي فوتبال ايران، تمام فكر و خيال اين روزهاي اوست. تماشاگران با حس خوب 6 - صفر مقابل بحرين، بازيهاي هيجانانگيز ديگري را انتظار ميكشند و سيرك بازها بايد براي سيرك بعدي، معجزههاي ديگري بسازند و با ترفند ديگري مبهوتمان كنند.
كيروش در فوتبال ايران پس از 6 ماه و اندي، به جستوجويش ادامه ميدهد، در معدني ناشناخته براي او كه ما با برداشتهاي درست و غلطمان گاه آن را خالي از طلا و گاه آن را شعارگونه پر از استعداد ميدانيم و شايد ندانيم در آن چه خبر است. كيروش آمده تا خبرهاي تازهاي بدهد. اين بزرگترين توقع از اوست.
كيروش جستوجويش را شروع كرده كه مقابل فلسطين مازيار زارع را به قلب دفاع مي كشد، مقابل بحرين مثل چند بازي ديگر مهرداد پولادي را به مدافع چپ تبديل ميكند، محمد قاضي را ميآزمايد، در مورد مجتبي جباري برخلاف مربيان ديگري چشمهايش را باز ميكند و او را ستاره تيمملي ميبيند و ميداودي را در كمال خوشبختي به غلامرضا رضايي ترجيح ميدهد!
جستوجو شروع شده و كيروش دنبال اجراي ايدههايش است، ايدههايي كه او هميشه داشته و به سياق مربيگرياش تبديل شده.
كيروش به ساختن مثلث در خط مياني هميشه معتقد بوده، مثلثي كه در آن يك هافبك فانتزي پيدا ميكنيد. در پرتغال او چنين مثلثي ساخت؛ ميرلس، تياگو و عقبتر از همه په په كه از مدافع به هافبك تبديل شده بود.
كيروش در حمله نيز مثلث ميسازد، همانطور كه در تيمملي ايران نيز دنبال اين است كه با چه كساني اين مثلث را تشكيل دهد. كيروش در خط دفاع با بازيكنان كناري هميشه كلنجار ميرود. او در رئال مادريد حتي در چند بازي از ديويد بكام در پست مدافع راست استفاده كرد. در تيم نيويورك مترو استارز، مايلز جوزف كه مهاجم بود را به خط دفاع آورد و در تيمملي پرتغال نيز فابيو كونترائو را از يك هافبك به يك مدافع چپ تبديل كرد. در پرتغال ريكاردو كاستا نيز به ميل كيروش به مدافع راست تبديل شد و اينها همه ايدههاي كيروش بود، ايدههاي مردي كه در پستهاي كناري دفاع هميشه تصميماتي غيرمنتظره را به نام خود ثبت كرده است.
كيروش در فوتبال ايران نيز همين تصميمات غيرمنتظره را ادامه ميدهد، بازيكناني را ميآزمايد و دنبال شناخت و كشف است، كشف رازهاي فني در بازيكنان ايراني، اينكه چه كسي كجا چه كاره است. انگار ويژگيهاي بازيكنان دوره ميشود، دوباره شناخته ميشود و اين بار از نگاه كيروش. اين دوره كردن، اين دوباره شناختن و اين بازنگري لازم، همان است كه از كيروش ميخواهيم. اگر او را به مربيگري هيجانانگيز و ماجراجويانه دعوت ميكنيم، به همين كار دعوتش ميكنيم، معجزه مربيگري او بايد همين باشد و آنگاه كه او ميگويد فوتبال سيرك نيست كه در آن معجزه كنم، اين ترس پديد ميآيد كه مبادا او دنبال هيچ معجزهاي نباشد. معجزه همين ساختن است، معجزهاي از نوع كيروش، از نوع معجزه مربياني كه هنوز ساختن را مربيگري ميدانند. اردشير لارودي در اولين روزهايي كه كارلوس كيروش به فوتبال ايران آمد، اينچنين خوشامد گفته بود:
«كيروش از مربيان متعارف امروزي فوتبال نيست. در گذشته، 30 يا 40 سال پيش، مربي بازيكنش را ميساخت، مربي تعميركاري نيز ميكرد ولي امروزه نه فقط در مربيگري بلكه در هر كاري فقط قطعه عوض ميكنند، ساختن به معناي قديمياش ديگر جايي در افكار آدمها ندارد. شايد از آخرين بازماندههاي نسلي كه ميساخت و تغيير ميداد، كيروش باشد. تصور من اين است كه كيروش به ساختن علاقهمند است و در مربيگري با توليد بازيكن ارضا ميشود و از تاثيرگذاري نوع مورينيو لذت نميبرد. در فوتبال ما اتفاقا به همين نوع مربي نياز داريم چون بازيكناني داريم كه قابل قابل شدن هستند.»
اردشير لارودي براي آنكه دقيقتر بگويد كيروش از كدام دسته است، مثالهايي را از فوتبال ايران مطرح كرده است: «رايكوف، استاد اين كار بود، استاد ساختن و تربيت كردن. همه مربيان يوگسلاوي سابق همين بودند. آنها آموخته بودند كه بايد بسازند و بفروشند. درآمد فوتبال آنها از تبليغات و... نبود. آن سالها تبليغات معنايي نداشت. ايويچ كه كار در آژاكس را نيز تجربه كرده بود، از همين تبار مربيان بود. او در تيمملي ايران ميخواست دفاع خودش را بسازد، با مدافعاني تازه كه 2-4-4 را آنطور كه ايويچ ميخواست بازي كنند. 7 گل از رم خورد و نترسيد اما فرصت چنداني براي ساختن نيافت. حتي بلاژويچ هم مثلا نيكبخت را به حمله برد و از نكونام جانشين بهترين براي كاويانپور ساخت. رحمان را آورد و...»موضوعي كه اين روزها نيز بايد مطرحش كرد را اردشير لارودي 6 ماه پيش مطرح كرده بود؛ اينكه آيا كيروش براي ساختن و تغيير دادن و تعمير كردن در فوتبال ايران، در اين معدني كه در آن جستوجو ميكند، چيزي در خور ساختن تيمي بزرگ مييابد؟ اردشير لارودي اينچنين بحث را باز كرده و گسترش داده بود: «بايد ببينيم چقدر قابليت استفاده از كيروش را داريم. من به زيرساختهاي فكري فوتبال ايران اشاره دارم. ي
ك روزي بيلي بينگهام به ايران آمد تا كلاسهاي 2 ماهه سري A را برگزار كند. پس از چند روز گفت همزمان اين كلاسها بايد كوتاه شود و هم سطح كلاس بايد از A به B منتقل شود. او ميگفت اين مربياني كه به اين كلاس آمدهاند، نميتوانند 2 ماه در اين كلاس بنشينند و كلاس A را بگذرانند. آن كلاس، 21 روزه به پايان رسيد و در سطح B تدريس شد. مربيان آن كلاس كه مربيان ليگبرتري ما هم بودند و شدهاند، كشش كلاس 60 روزه بيلي بينگهام در سري A را نداشتند. حالا بايد ببينيم فوتبال ما ظرفيت پذيرش كيروش را در تيمملي دارد؟ بله، مساله من اين است.»
بله، مساله همين است. جذابتر از 6 - صفر، نتيجه جستوجوهاي كيروش است. چيزي مييابد؟ چيزي ميسازد؟ و مهمتر اينكه كيروش پس از 6 ماه مربيگري در ايران، امروز به چه نگاهي رسيده، چيزي را و كسي را براي تغيير يافتن و تعمير شدن و يا از اساس كشف شدن يافته يا پايكوبي براي 6 بر صفر را به اين فكر و خيالها ترجيح بدهيم؟!
6 - صفر، اين فوقالعاده است، شورانگيز براي...
کد:http://www.goal.com/iran/news/1825/%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86/2011/10/12/2708267/%DB%8C%D8%A7%D8%AF%D8%AF%D8%A7%D8%B4%D8%AA-%D9%88%DB%8C%DA%98%D9%87-%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%A7%D9%86%DA%AF%D9%8A%D8%B2%D8%AA%D8%B1-%D8%A7%D8%B2-6-%D8%B5%D9%81%D8%B1-%D8%AE%D8%A8%D8%B1%D9%87%D8%A7%D9%8A%D9%8A-%D9%87%D8%B3%D8%AA-%D9%83%D9%87-%D9%83%D9%8A%D8%B1%D9%88%D8%B4-%D9%85%D9%8A%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%AF
اعتراف تلویزیون بحرین / در آزادی خرد شدیم
فوتبال ایران / شکست مقابل ایران برای تیم ملی بحرین اتفاق غیر منتظره ای نیست و آنها قاعدتا نباید بابت ناکامی مقابل تیمی مقتدر تر و با سابقه تر از خودشان چندان ناراحت باشند، چون وقوع چنین اتفاقی نشان دهنده طی شدن سیکل طبیعی فوتبال بود اما خوردن ۶ گل و تحقیر شدن در ورزشگاه آزادی اتفاقی است که بدون شک هرگز از یاد بحرینی ها نخواهد رفت تا دیگر به فکر چرخاندن پرچم عربستان بعد از پیروزی مقابل ایران نباشند. در این میان مفسر شبکه ورزش بحرین هم زبان به اعتراف گشود و نتوانست خود را کنترل کند تا مشخص شود که میزان ناراحتی آنها از این شکست تا چه حد است. تحلیل گر بحرین در پایان بازی گفت:
در مورد این مسابقه فقط می توانم بگویم ما در ورزشگاه آزادی خورد شدیم. همین!
bordobakht
شباهتهاي تيم ملي 90 و تيم كيروش/سفید مایل به آبی!
سايت گل ـ پيروزي 6 بر صفر تيم ملي ايران مقابل بحرين دوباره هواداران فوتبال ايران را اميدوار كرده و موجي مثبت اطراف تيم ملي به وجود آورده است. جالب اينكه اين اتفاق در همان حوالي زماني رخ داده كه تيم ملي فوتبال ايران در سال 1990 با پيروزي مقابل كره شمالي به قهرماني آسيا رسيد.
درباره تيم ملي جام 90 و علي پروين يك نكته مهم وجود داشت و آن استفاده پروين از 7 استقلالي در تركيب تيمي بودكه به قهرماني آسيا رسيد. احمدرضا عابدزاده، جواد زرينچه، رضا حسنزاده، صمد مرفاوي،شاهرخ بیانی ، و مهدي فنونيزاده بازيكناني بودند كه در تركيب اصلي تيمي كه به قهرماني آسيا رسيد درخشيدند.
در تيم كارلوس كيروش هم 5 استقلالي حضور داشتند؛ مهدي رحمتي، خسرو حيدري، مجتبي جباري، آندرانيك تيموريان و ميلاد ميداودي اين شباهت مهمي است كه استقلاليها ميتوانند به آن ببالند.
استقلال امروز مثل استقلال 90 پرستارهترين تيم ايران است. يك سال بعد هم آبيها بعد از 5سال به يكه تازي پرسپوليس و پروين در مسابقات باشگاهي تهران خاتمه دادند و البته قبل از آن هم با پيروزي 2 ـ 1 در فينال جام آزادگان به قهرماني ايران رسيدند.
کد:http://www.goal.com/iran/news/1825/%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86/2011/10/13/2709304/%D8%B4%D8%A8%D8%A7%D9%87%D8%AA%D9%87%D8%A7%D9%8A-%D8%AA%D9%8A%D9%85-%D9%85%D9%84%D9%8A-90-%D9%88-%D8%AA%D9%8A%D9%85-%D9%83%D9%8A%D8%B1%D9%88%D8%B4%D8%B3%D9%81%DB%8C%D8%AF-%D9%85%D8%A7%DB%8C%D9%84-%D8%A8%D9%87-%D8%A2%D8%A8%DB%8C
من خبر بالا رو حذف نمیکنم اما از سایت گل یک همچین خبر یک طرفه و تعصبی بعید بود
اولا یک تیم فوتبالی شامل 11 بازیکن هست که همشون تاثیر گذار هستند پس نمیشه گفت که چون استقلال بازیکن بیشتری در این تیم داره پس تیم ملی بهتره و همینطور تیم ملی پرستاره هست!!!!!!!!!!!!!!
ثانیا در بیشتر موارد دیده شده که بازیکن ها بازی متفاوتی نسبت به باشگاهشون در تیم ملی ارایه میدن که چه بسیار نمونه الان داریم که در تیم باشگاهشون ستاره هستند اما در تیم ملی نه و همینطور برعکس
ثالثا اگه این بازیکن ها توسط باشگاه استقلال تربیت و حرفه ای شده بودند هم آدم دلش نمیسوخت اما نه الان که با 1000 حرف حدیث اکثرا در این فصل به استقلال پیوستند
جدا رنگی کردن تیم ملی کار اشتباهی هست و مطئنا چیزی جز ضرر نخواهد داشت
من نمیدونم اگه از این بازیکن ها بپرسن برای کجا بازی میکنی میگن ایران یا استقلال!!!!
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
امیر قلعه نوعی بازیکن تیم ملی ایران در جوانی
قـدم در بیـراهه /برای کسانی که لابیها را برای ورود به فوتبال شروع کردهاند
بازی با بحرین نقطه عطفی است برای فوتبال ایران؛ نه از این بابت که قدمی دیگر را در مسیر جام جهانی برزیل برداشتهایم بلکه از این جهت که مسوولان امروز فدراسیون فوتبال و آنهایی که قرار است چند ماه بعد به این فدراسیون قدم بگذارند را متوجه خیلی از مسائل کرده است البته اگر در این فضای انتخاباتی – که از چند ماه قبل شروع شده – کسی دنبال درس گرفتن از این برد ۶ - صفر باشد. مسوولان فدراسیون فوتبال بعد از چهار سال ناکامی امروز میتوانند به برد غرور آفرین برابر بحرین اکتفا کنند و سرشان را بالا بگیرند آن هم با تکیه بر تغییراتی که مربی پرتغالی شان در تیم ملی انجام داده و هنوز هم راه زیادی برای این تغییرات دارد اما آیا نمیشد این برد را زودتر نه برابر بحرین، که برابر تیمهای دیگر تجربه کنیم؟ فدراسیون فوتبال هنوز نتوانسته بخش قابل توجهی از برنامهها و خواستههای کروش راپیاده کند و در این شرایط نصفه و نیمه است که میبینیم تیم ملی فوتبال ایران هر روز بهتر از روز قبل شکل میگیرد و بزرگ میشود؛ بزرگ شدنی که مدام تلنگری را به ذهن میزند و سوالی را شفافتر از قبل مطرح میکند؛ چرا نباید زودتر فدراسیون فوتبال به این نتیجه میرسید که تیم ملی را دست مربی کاربلد بسپارد؟
فدراسیون فوتبال برای ۴ سال و یک سال هم قبل از این تیم مدیریتی یعنی کمیته انتقالی؛ فوتبال ملی ایران را دست به دست کردند فقط برای اینکه کم تجربه بودند و نمیدانستند کدام راه را باید بروند. راه برای ورود هیچ دلیل دیگری هم باز نیست چون شرایط و امکانات فوتبال ایران نسبت به ۴-۳ سال قبل خیلی فرق نکرده که حالا بهانه بیاوریم و بگوییم ۴-۳ سال قبل شرایط جذب مربی را نداشتیم. حتما جامعه فوتبال ایران از مدیر گرفته تا هواداری که با تمام عشقش روی نیمکت مینشیند، خیلی خوب میداند آنچه در بازی با بحرین به نمایش گذاشته شد، غایت توان فوتبال ایران نیست که حالا بخواهیم به خاطرش بادی به غبغب بیندازیم اما میتوانیم این برد را معیاری قرار دهیم برای حرکتی که در فوتبال شروع شده و بدبین ترین افراد به مربیان مو بور و چشم آبی هم نمیتوانند انکارش کنند؛ حرکتی که خوشحالیم از شروع شدنش اما دیرهنگام بودنش نگرانمان میکند. مدیران امروز فوتبال ایران به خاطر بی اطلاعی از شرایط فوتبال، زمانی که باید به جای برانکو، مربی به مراتب بهتر از او را جانشین میکردند، در گلوگاه استفاده از مربی ایرانی و خارجی و سر تعصبهای بی اساس ماندند و مجبور شدند آنقدر دور یک دایره بگردند تا اینکه بالاخره به خاطر فشار رسانهای مجبور به استفاده از مربی به نام کروش شوند. الان بحث ما سر این نیست که باید کروش زودتر از اینها میآمد بلکه تفکر استفاده از مربی مثل کروش باید زودتر از اینها در فدراسیون فوتبال حاکم میشد که اگر قدری آگاهی نسبت به فضای فوتبال وجود داشت و مدیران فدراسیون از راهش وارد فدراسیون شده بودند، شاید زودتر از اینها چنین شرایطی که مقدمه روزهای بهتر است، فراهم میشد. امروز بحرین را با شش گل میبریم و خوشحالیم از درهم کوبیدن بحرین در ورزشگاه آزادی اما شاید کسانی که نامشان در لیست گزینههای ورود به عرصه انتخابات فدراسیون قرار گرفته و لابیهای خود را از هفتهها قبل شروع کردهاند، در جلسههای پشت پرده بودند و طعم شیرین این پیروزی را نچشیده باشند اما میتوان بازی ایران و بحرین را نمونهای قرار داد برای کسانی که امروز برای ورود به فدراسیون فوتبال تمام راههایی که در مدیریت یاد گرفتهاند را میروند. اگر بعد از چهار سال، تنها از یک بازی تیم ملی یک خاطره زیبا در ذهنمان میماند، به این خاطر است که فدراسیون فوتبال به واسطه نا آشنایی مدیرانش با فوتبال در بیراهه قدم زده و بعد از آزمون و خطاهای فراوان به جایگاه امروز رسیده است، پس اگر قرار باشد دوباره افرادی نا آشنا با این فوتبال با عبور از بیراهه و به واسطه لابیهای قویتر قدم به فوتبال بگذارند، تردید نکنید فوتبال دوباره مسیرش را در بیراههها گم میکند. شما امروز برای ورود به فوتبال تلاش میکنید اما کاش شما و رقیبان شما در این رقابت انتخاباتی فقط قدری نگران سردرگمی فوتبال باشید!
غلامحسین مظلومی و گوگوش
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اجرای نسخه منچستری کی روش در تیم ملی ایران/۶۷۰ پاس برای ۶ گل
گروه آنالیز روزنامه تماشا تعداد پاس های بازی ایران مقابل بحرین را تحلیل و تجزیه کرده است . این تحلیل را می خوانید:
پیروزی ۶ گله و به یاد ماندنی مقابل بحرین به لطف ۹۰ دقیقه ۱۰ نفره بازی کردن حریف،حاوی آموزه های تاکتیکی بی نظیری برای فوتبال ملی بود. بازیکنان ایران در این مسابقه، شاید برای اولین بار در تاریخ فوتبال ملی موفق شد در یک بازی بیش از ۶۵۰ پاس متوالی بین یکدیگر رد و بدل کنند. پاس هایی که البته در نیمه دوم درصد خطای نسبتا بالایی داشت. پس از آنالیز پاس های بازیکنان تیم ملی در بازی دیروز، برخی نکات برجسته تر نمایش داده می شد:
فروپاشی دفاع بحرین زیر فشار
در این مسابقه هر وقت بازیکنان تیم ملی توانستند تعداد پاس های متوالی بالایی را بین خود رد و بدل کنند، در نهایت توپ وارد دروازه بحرین شد. نکته عجیب اما واقعی اینکه قبل از گل اول، ۱۸ پاس متوالی بین بازیکنان ایرانی رد و بدل شد و در نهایت دفاع بحرین زیر این فشار ابتدا یک کرنر و سپس یک اوت داد و تیم ملی توانست به گل برسد. گل دوم هم با ۱۱ پاس به ثمر رسید اما ۴ دقیقه قبل از این گل، تعداد پاس های تیم ملی به عدد ۴۰ رسیده بود! گل سوم هم پروسه مشابهی داشت. ۱۳ پاس در یک بازه ۱۰۰ ثانیه ای و کرنر منجر به گل. اوج این موضوع در گل چهارم بود. تیم ملی برای اولین بار در نیمه دوم موفق شد توپ را خوب بگرداند. ۲۴ پاس در زمان ۷۵ ثانیه، بحرینی های با حوصله را حسابی عصبانی کرد تا جایی که در هنگام شوت آندو، هیچ بازیکنی در جای خود قرار نداشت. حدود ۵ دقیقه مانده به گل پنجم هم چنین موضوعی دوباره تکرار شد. ۶۰ پاس در یک بازه ۵ دقیقه ای. شانس با بحرینی ها یار بود و در اواسط این تایم، تعویض محمد قاضی انجام شد که یک زمان استراحت مناسب برای بحرینی ها بود. گل ششم هم با ۱۲ پاس متوالی به ثمر رسید.
سرد بودن موتور تیم ملی در شروع کار
در نیمه دوم به صورت ثابت (و نه تقریبی) تیم ملی هر ۱۵ دقیقه صد پاس می داد. ۲۰ پاس باقی مانده در حساب این نیمه تیم ملی مربوط به دقیقه ۹۰ تا پایان وقت قانونی بود. برخلاف نیمه دوم، در نیمه اول موتور محرک تیم ملی دیر روشن شد اما در ادامه کیفیتی بهتر از نیمه دوم داشت. صدمین پاس بازیکنان تیم ملی پس از حدود ۱۹ دقیقه داده شد اما در ادامه بازیکنان تیم ملی حدود ۱۲ دقیقه یک بار صد پاس دادند. از دقیقه ۴۴ تا آخر نیمه اول بازیکنان تیم ملی ۳۳ پاس دادند و این به خوبی کیفیت کاری آنها را نشان می داد.
جدول تعداد پاس های ارسالی تیم ملی
نیمه اول ۳۴۵
نیمه دوم ۳۲۱
بیشترین پاس متوالی در نیمه اول ۲۱ پاس
بیشترین پاس متوالی در نیمه دوم ۲۱ پاس
این تیم ملی با کی روش جواب میده:46: