-
امـروز عـاشـقـى سـرمـایـه مـى خـواهـد
وقـت آزاد و حـواس جـمـع
كـه مـن نـدارم !
حـوصـلـه ام كـم است
مـشـغـلـه ام زیـاد
و مـى خـواهـم سـر بـه تـن هـیـچ رویـایـى نـبـاشـد . . . !
-
نه صدایش را نازک میکرد..ونه دستانش را اردی..
از کجا باید شک به گرگ بودنش میکردم..؟؟!
-
...
خوشا با خود نشستن، نرم نرمک اشکی افشاندن،
زدن پیمانه ای - دور از گرانان - هر شبی کنج شبستانی؛
...
-
گاهی باید بی رحم بود . . .
نه با دوستت ، و نه با دشمنت . . . !
فقط با خودت . . .
و چقدر بزرگت میكنه " اون سیلی كه به صورت خودت میزنی....!
-
-
نگران نباش
حال دلم خوب است !!!
نه از شيطنت هاي كودكانه اش خبري هست
نه از شيون هاي مداومش ، به وقت خواستن تو
آرام
جوري كه نبيني و نشنوي
گوشه اي نشسته
چشم به راه خبري ازتو
-
بــے صدا مےروم ..
و حــــ واســ م نیســت
کــــ ه فریــــاد شـُـده ام/ ..
"سعیــــد عقیقے"
-
-
من بودم
تــــــــــو
و یک عالمه حرف...
و ترازویی که سهم تــــــو را از شعرهایم نشان می داد!!!
کاش بودی و
می فهمیدی
وقت دلتنگی
یک آه
چقدر وزن دارد...
-
میگوید:
میخواهم ذره ذره داشته باشمت
اما برای همیشه
همین قدر که سایه ات یر تنهایی ام باشد کافیست..
خورشید نمیخواهم
تو را پنهان میخواهم
برای خودم
تنها برای خودم
و من می اندیشم...چه بهانه قشنگی...!!