اول یه زنی کنار یه اصطبل یه لباس مخصوص پارتی و یه جفت کفش خیلی ساده بهم داد و گفت برو پشت گاری سوار شو تا گاریچی ببرتت پارتی و (بازی لود شد) و گاری رسید به جایی که چند نفری تو یه کلبه دارن صحبت میکنن و یه مرد تو خونه وایستاده بود و رفتم باهاش صحبت کردم که اول به من گفت برو یه جام شراب بگیر بنوشیم و حواص اونا پرت شه کع کسی به ما شک نکنه که چیکار میخوام بکنیم! و بعد با هم رفتیم تو یه اتاق که توش یه صندوقچه بود نمی دونم دیگه توش لباس بود یا چیز دیگه همه رو ورداشتم و از یه در دیگه ای وارد یه سالن شدم و جلوتر که باید میرفتم با سربازا بجنگم و در اخر اون زندانی رو از دستشون نجات بدم........
اینم عکسها الان من با لباسهای مخصوص پارتی و یه شمشیر که من کش رفتم