دست نوشته های امیر قلعه نوعی (53)
پنج شنبه 87/08/30
سر پیری و معرکه گیری
سه شنبه شب بود که سید امیر(علوی)تماس گرفت و گفت : فلانی جمعه را که یادتان نرفته ؟! پرسیدم چه خبره ؟!باتعجب دوباره گفت :تولد ... نگذاشتم حرفش تمام شود , گفتم آقا بی خیال,سر پیری و معرکه گیری ,ول کن داداش ! بعد برای اینکه زیاد نا امید نشود,پرسیدم حالا مگه قراره چند ساله شوم؟معلوم بود درست و حسابی نمی داند,گفت : فکر کنم ... 25 ساله! و خندید .
یک لحظه خودم هم باور کنید گیج شدم . گفتم 43,نه 44,نه 45,بله قرار است جمعه 45 ساله شوم .
نمی خواهم تکراری شود اما باور کنید خیلی سریع گذشت .اینکه قرار است من روز جمعه, یک آذر 87 وارد 45 سالگی بشوم ...به هرحال ... امیدوارم جمعه روز خوبی باشد و قبلا گفتم یک بار دیگر این قضیه تکرار شده بود ولی ما باختیم . دعا کنید جمعه برنده باشیم .
در ((استقلال جوان )) خواندم مسعود ده نمکی از علی آقای پروین و من خواسته در اخراجی های 2 بازی کنیم . علی آقا که نه ولی من دیگر پیر شدم. ما را معاف کنید لطفا !