در اين زمانه ی بی های و هوی لال پرست
خوشا به حال کلاغان قيل و قال پرست
چگونه شرح دهم لحظه لحظه ی خود را
برای این همه ناباور خیال پرست
به شب نشینی خرچنگ های مردابی
چگونه رقص کند ماهی زلال پرست
Printable View
در اين زمانه ی بی های و هوی لال پرست
خوشا به حال کلاغان قيل و قال پرست
چگونه شرح دهم لحظه لحظه ی خود را
برای این همه ناباور خیال پرست
به شب نشینی خرچنگ های مردابی
چگونه رقص کند ماهی زلال پرست
تماشاي حضور عاشقانه×××مرا از خود برون كرده دوباره...
هر كجا هستم باشم
آسمان مال من است
پنجره فكر هوا عشق زمين مال من است
چه اهميت دارد
گاه اگر مي رويند
قارچ هاي غربت ؟
تمام هستم تویی ای بهترین×××مرا چون خودت کن سرترین...
نشسته اي و مرور مي كني
گزينه خواب هاي خدا را
روي پاره كاغذي برايم نوشته اي
غروب نيست
هنوز بچه هاي روي سرسره جيغ مي كشند
هنوز هم كنار تو نيستم
تو فكر مي كني : بيا كنار
بيا كنار من
سرسره تنهاست
تو نيستي
و روي پاره كاغذي كه برايم نوشته اي
تمام قصه خيس مي شود
دلی که با یادت آرامشی نگیرد دل نیست سنگ است وچه گویم که سنگ نیز خلقت شماست
ای پروردگار عالمیان دلم را به یادت کن روان....
نِگا کن مثل قديما
مي باره نم نم بارون
اما توي ساحل عشق
حتي نيست يه رَدِ پامون
من و تو غرق سکوتيم
مثل شبهاي زمستون
مثل مرداب پُرِ حسرت
که اسيره تو بيابون
نه تو هم عاشق عشقي اما راهو اشتباه هشتي...
اينو هم بهت بگم كه عاشقي آخر مشتي...
روزي كه دلم برا عشق مونده بود بي يارو ياور... خدايي بود كه دادش عشق به دل بدون داور...
مارو هم عاشق خود كرد ديوونه يه عشق خود كرد ...ديگه اين زبون ما هم واسه دلم بروز كرد...
درون سينه ام صد ارزو مرد
گل صد ارزو نشكفته پژمرد
دلم بي روي او درياي درد است
همين دريا مرا در خود فرو برد
دلا تا کجا میروی در گناه××× بیا تا شوی عاشق خدا...