ســرو را باجمله زيبايـــــي که هست پيش اندام تو هيـــــــچ اندام نيست
مستي ازمن پرس و شورعاشقـــــي و آن کجـــا داند که دردآشام نيست
سلام
داش جلال سوالات باحال بود-چرا دیگه نمیپرسی
Printable View
ســرو را باجمله زيبايـــــي که هست پيش اندام تو هيـــــــچ اندام نيست
مستي ازمن پرس و شورعاشقـــــي و آن کجـــا داند که دردآشام نيست
سلام
داش جلال سوالات باحال بود-چرا دیگه نمیپرسی
تکیه بر اختر شب دزد مکن کاین عیار
تاج کاووس ببرد و کمر کیخسرو
گوشوار زر و لعل ار چه گران دارد گوش
دور خوبی گذران است نصیحت بشنو
چشم بد دور ز خال تو که در عرصه حسن
بیدقی راند که برد از مه و خورشید گرو
آسمان گو مفروش این عظمت کاندر عشق
خرمن مه به جوی خوشه پروین به دو جو
آتش زهد و ریا خرمن دین خواهد سوخت
حافظ این خرقه پشمینه بینداز و برو
وای از دست تو ای شیوهی عاشقکش جانان
که تو فرمان قضا بودی و تغییر نکردی
مشکل از گیر تو جان در برم ای ناصح عاقل
که تو در حلقهی زنجیر جنون گیر نکردی
..
سلام به هر که هست.
محمد جان حالا به بقیه پاسخ بده تا دوباره نوبت من شه
یا رب آن آهوی مشکین به ختن بازرسان
وان سهی سرو خرامان به چمن بازرسان
دل آزرده ما را به نسیمی بنواز
یعنی آن جان ز تن رفته به تن بازرسان
ماه و خورشید به منزل چو به امر تو رسند
یار مه روی مرا نیز به من بازرسان
دیدهها در طلب لعل یمانی خون شد
یا رب آن کوکب رخشان به یمن بازرسان
----------
سلام جلال جان
روز بخیر.....همه رفقا
نازنين يار من
غافل از كار من تا به كي؟
از غم روي تو
ناله ي زار من تا به كي؟
سلام به همه
آقا ما بريم فوتبال نگاه كنيم
به اميد پيروزي پر گل ايران :33:
شما هم دعا كنيد
یاد باد آن که نهانت نظری با ما بود
رقم مهر تو بر چهره ما پیدا بود
-
سلام .....خوش بگذره پایان جان...
دلبرم شاهد و طفل است و به بازی روزی
بکشد زارم و در شرع نباشد گنهش
من همان به که از او نیک نگه دارم دل
که بد و نیک ندیدهست و ندارد نگهش
پایان رفتی؟
شما چی مژگان خانوم؟ فوتبالی نیستین؟
شراب بیغش و ساقی خوش دو دام رهند
که زیرکان جهان از کمندشان نرهند
من ار چه عاشقم و رند و مست و نامه سیاه
هزار شکر که یاران شهر بیگنهند
جفا نه پیشه درویشیست و راهروی
بیار باده که این سالکان نه مرد رهند
مبین حقیر گدایان عشق را کاین قوم
شهان بی کمر و خسروان بی کلهن
------------
سلام.. چرا هستم.. اما نمی بینم...(بین خودمون باشه به خاطر مربی هست)
نه عمر خضر بماند نه ملک اسکندر
نزاع بر سر دنیی دون مکن درویش
بدان کمر نرسد دست هر گدا حافظ
خزانهای به کف آور ز گنج قارون بیش
بین خودمون میمونه!! حالا چرا؟
شب وصل است و طی شد نامه هجر
سلام فیه حتی مطلع الفجر
دلا در عاشقی ثابت قدم باش
که در این ره نباشد کار بی اجر
من از رندی نخواهم کرد توبه
و لو آذیتنی بالهجر و الحجر
برآی ای صبح روشن دل خدا را
که بس تاریک میبینم شب هجر
------------
مربی استقلالی هست....منم شدید قرمزم دوست ندارم ببینم.. گرچه که الان یه گل خوردیم
رشته صبرم به مقراض غمت ببریده شد
همچنان در آتش مهر تو سوزانم چو شمع
گر کمیت اشک گلگونم نبودی گرم رو
کی شدی روشن به گیتی راز پنهانم چو شمع
صداشو دارم میشنوم. ظاهرا گل مفتی هم بود
عیشم مدام است از لعل دلخواه
کارم به کام است الحمدلله
ای بخت سرکش تنگش به بر کش
گه جام زر کش گه لعل دلخواه
---------
الان دارم تصنیف شوق دوست از همایون شجریان را گوش می کنم چقدر زیباست
همچو صبحم یک نفس باقیست با دیدار تو
چهره بنما دلبرا تا جان برافشانم چو شمع
سرفرازم کن شبی از وصل خود ای نازنین
تا منور گردد از دیدارت ایوانم چو شمع
آتش مهر تو را حافظ عجب در سر گرفت
آتش دل کی به آب دیده بنشانم چو شمع
گوشش کردم. خوبه. یه تصنیف هم داره تو مخالف سه گاه که اونم قشنگه از همین آلبوم اینجوری شروع میشه:
رفت از دستم اختیار...
عکس روی تو چو در آینه جام افتاد
عارف از خنده می در طمع خام افتاد
حسن روی تو به یک جلوه که در آینه کرد
این همه نقش در آیینه اوهام افتاد
این همه عکس می و نقش نگارین که نمود
یک فروغ رخ ساقیست که در جام افتاد
غیرت عشق زبان همه خاصان ببرید
کز کجا سر غمش در دهن عام افتاد
----------
این فقط همین یک ترک هست که یکی از دوستان بهم داد.. می شه لطف کنید و اسم البوم را بگید
در زوایای طربخانه جمشید فلک
ارغنون ساز کند زهره به آهنگ سماع
چنگ در غلغله آید که کجا شد منکر
جام در قهقهه آید که کجا شد مناع
آلبوم "شوق دوست"
عجب علميست علم هيت عشق
که چرخ هشتمش هفتم زمين است
تو پنداری که بدگو رفت و جان برد
حسابش با کرام الکاتبين است
ای بابا در حد بچه های دبستان فوتبال بازی کردن
تو را چنان که تویی هر نظر کجا بیند
به قدر دانش خود هر کسی کند ادراک
به چشم خلق عزیز جهان شود حافظ
که بر در تو نهد روی مسکنت بر خاک
کی شعر تر انگيزد خاطر که حزين باشد
يک نکته از اين معنی گفتيم و همين باشد
مژگان چرا دیگه شبا نمیای(1/5 و 2 منظورمه)
دریغ و درد که تا این زمان ندانستم
که کیمیای سعادت رفیق بود رفیق
به ممنی رو و فرصت شمر غنیمت وقت
که در کمینگه عمرند قاطعان طریق
محمد خودتو برا سوالای سخت تر آماده کن
قرار بعدی
تالار مردگان
اولین پنجشنبه ای که نیستم
نه گل
نه گلاب
و نه خیرات
تو را می خواهم که پای هیچ یک از قرارها نیامدی
يک شب آتش در نيستاني فتاد
سوخت چون اشکي که بر جاني فتاد
شعله تا سرگرم کار خويش شد
هر نيي شمع مزار خويش شد
سلام فرانک.
من تو ترک ی هستما [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دل ميرود ز دستم صاحبدلان خدا را
دردا كه راز پنهان خواهد شد آشكارا(محمد جان شما رو ميگه ها كه تو صندلي داغ رازهات برملا ميشه:21: )
حافظ
سلام به همه
فرانك خانوم شعر قشنگيه
آن کیست کز روی کرم با ما وفاداری کند
بر جای بدکاری چو من یک دم نکوکاری کند
اول به بانگ نای و نی آرد به دل پیغام وی
وان گه به یک پیمانه می با من وفاداری کند
دزدیده چون جان می روی اندر میان جان من
سرو خرامان منی ای رونق بستان من
چون می روی بیمن مرو ای جان جان بیتن مرو
وز چشم من بیرون مشو ای شعله تابان من
هفت آسمان را بردرم وز هفت دریا بگذرم
چون دلبرانه بنگری در جان سرگردان من
تا آمدی اندر برم شد کفر و ایمان چاکرم
ای دیدن تو دین من وی روی تو ایمان من
بیپا و سر کردی مرا بیخواب و خور کردی مرا
سرمست و خندان اندرآ ای یوسف کنعان من
از لطف تو چو جان شدم وز خویشتن پنهان شدم
ای هست تو پنهان شده در هستی پنهان من
....
نکنه تنها بمونی
دل به غصه ها بدوزی
تو بشی مثل ستاره
تو دل شبها بسوزی...
یادت باشه اینجا هوا غرق یه دلواپسیه
اما از اینجا که بریم فقط گل اطلسیه
ترو خدا منو بدون شریک شادی و غمت
مثل همیشه عاشقت مثل گذشته مریمت
سلام بچه ها
تو را در همه ی شبهای تنهایی
توی همه ی شیشه ها دیده ام
مادر مرا میترساند
لولو پشت شیشه هاست
و من تو ی شیشه ها تو را میدیدم
من می نشینم با تو و تنها صبوری می کنم
یک روز عاشق می شوی من پیش بینی می کنم
مرو اي گل مرو
مشو از من جدا
شب غربت كجا
مه تابان كجا؟
به سلام آفتاب خانوم
كم پيداييد؟
كسالتون كه برطرف شده؟
ای کاش من یک قلب بودم
شب تا سحرگاه می تپیدم
آن قدر می رفتم فراتر
تا آه شب را می شنیدم
سلام پایان جان
آخه من جمعه کنکور دارم
برام دعا کن
مفشار
وه بدین سان مفشار این تن بیمار مرا
تنگ آغوش سیه ای شب دیوانه ی گیج
دست بردار برو
دست و پای دل بیرحمو گنه کار مرا
بر تن مرده ی این عشق فسونکار مپیچ
چله چله مستم، از شما چه پنهان
در خودم نشستم ، از شما چه پنهان
گفتگوی بی می مایه ای ندارد
توبه را شکستم ، از شما چه پنهان
سلام همگی
نه آن دریا که شعرش جاودانست
نه آن دریا که لبریز از ترانست
به چشمانت بگو بسپا ر مارا
به آن دریا که ناپیدا کرانست
سلام علیکم میتونم یه سوال کوچولو بپرسم؟چرا پست های من همیشه صفره؟
تو با خدای خود انداز کار و دل خوش دارنقل قول:
که رحم اگر نکند مدعی خدا بکند
ز بخت خفته ملولم بود که بیداری
به وقت فاتحه صبح یک دعا بکند
سلام دوست عزیز:
در انجمن متفرقه هر پستی داده بشه شمارش نخواهد شد.
دريغا عيش شبگيري که در خواب سحر بگذشت
نداني قدر وقت اي دل مگر وقتي که درماني
ملول از همرهان بودن طريق کارداني نيست
بکش دشواري منزل به ياد عهد آساني
یا وفا یا خبر وصل تو یا مرگ رقیب
بود آیا که فلک زین دو سه کاری بکند
حافظا گر نروی از در او هم روزی
گذری بر سرت از گوشه کناری بکند
sise جان ممنون
دیر امدی موسی
دوره ی اعجازها گذشته
عصایت را به چارلی چاپلین هدیه کن
تا کمی بخندیم
مرا به رندی و عشق آن فضول عیب کند
که اعتراض بر اسرار علم غیب کند
کمال سر محبت ببین نه نقص گناه
که هر که بیهنر افتد نظر به عیب کند
خواهش میکنم.