با سلام
وقتی یک فامیل دور برای اولین بار میاد خونه ادم باید چطوری استقبال کرد . برای اولین بار میاد .
Printable View
با سلام
وقتی یک فامیل دور برای اولین بار میاد خونه ادم باید چطوری استقبال کرد . برای اولین بار میاد .
هرچی گرم تر و صمیمی تر بهترنقل قول:
چون خاطره ی اولین دیدار همیشه توی ذهن ادم ها میمونه...شما اصلا نباید فکر کنید که اولین بارشه
شما باید فرض کنید عزیزترین فردی که میشناسید داره میاد خونتون..حسابی تحویلش بگیرید....از پذیرایی کم نذارید
نذارید حوصله اش سر بره..(نکته مهمیه)
از غم و غصه ها و ناراحتی ها چیزی نگید...سعی کنید شادش کنید
از قبل وسایل راحتیش مثل جای خواب...حوله اضافی...احیانا لباس راحتی براش در نظر بگیرید...چون میگید از راه دور میاد شاید بخواد بره حمام
یا بعدش بخواد یه چرتی بزنه...
خلاصه حسابی هواش رو داشته باشید
چطور مهمانیهای خانوادگی طولانی را مودبانه ترک کنیم؟ با چه بهانهایی؟
خیلی خیلی از توضیحاتتون و وقتی که گذاشتین برای بنده حقیر ممنونم :n12::n12::n12:نقل قول:
موقع اومدن از چه کلماتی استفاده کنیم ؟ خیلی خوش اومدید خوشحالمون کردید یا ؟؟؟؟؟ چند تا کلمه مناسب برای استقبال بگین .
سلام. من هم یه سوال داشتم یه تیپ آدمایی هستن که من تو کارشون موندم طرف تو روم یه چیزه...تایید می کنه...میاد مشکلای دوستام رو به من میگه که آره فلان مشکلو دارن ...........
بعد از اونور ...........کافیه سرصحبت اش با اونا باز شه .........میاد پشت من میگه..........(یه دفه یکی اومد بهم گفت ببین فلانی اینطوریه ولی قسم داد که نگو من بهت اینارو گفتم دربارش)
از طرفی حرفایی که زده بود واقعا برام سخت بود......انمیشد چیزیم بهش گفت چون دوستم قسم داد گفت نگو بهش اینارو فقط بهت گفتم بدونی این چه تیپ آدمیه ...
دقت کردم درباره افراد دیگم همینطوریه ....
یه فردیه که نمی تونم باهاش تعامل نداشته باشم...مجبورم...یه چیزی تومایه مسئول خابگا............
یه مدت اصلا محل نمیزاشتم ..ازسرم وا می کردم ولی لامصب از رو برو نی...من باید چجووری باهاش تا کنم؟؟
ما خودمان معمولا بهانه ی فردا صبح زود باید بیدار بشم رو میگیمنقل قول:
حالا یا میگیم کار داریم یا دانشگاه یا...
ولی لازم نیست همیشه ادم یه خالی ببنده...خیلی راحت میشه گفت ما رفع زحمت کنیم دیگه...ببخشید دیگه مزاحم شدیم.خیلی زحمت دادیم
خیلی خوش امدیدنقل قول:
قدم رنجه کردید
خیلی خوشحالمون کردید
سلام...نقل قول:
وقتی کسی میاد از مشکلات و مسائل شخصی دیگران جلوی شما میگه، مطمئن باشید جلوی دیگران هم از شما خواهد گفت.
یه چیز کاملا مشخص و طبیعیه که ماها خیلی وقتا فراموش میکنیمش و چمیدونم...میزاریم به پای باحال بودنِ طرف یا محرم اسرار بودنِ خودمون که فکر کاملا اشتباهیه. و بعدا که مسائلِ خودمون رو از زبون دیگران شنیدیم متوجه میشیم.
حالا در مورد شما که کاملا رفتار طرف رو دیدید و متوجه شدید دیگه...
بفرض اینکه نمیشه باهاش قطع رابطه کرد و تعامل نداشت هم باز باید یادتون باشه که طرف به این رفتارش ادامه میده اما شما یه انتخاب مهم دارید. اینکه این صحبتایی که طرف (مثل همیشه) اینور و اونور میبره چی باشه. مسائل شخصی و مشکلاتِ شما باشه که نمیخواید هر کسی بدونه ؟ یا یه اطلاعات معمولی مثل چمیدونم ورزشِ مورد علاقه و موزیک و خواننده ی محبوب و.... .
مهم اینه که موضوعِ صحبتتون با این طرف رو کنترل کنید و صحبت رو هدایت کنید طرف مسائل معمولی. یادتون باشه حالا که طرف و رفتارش رو به عینه دیدید و شناختید، اگه از این موضوع ضربه بخورید دیگه باید خودتون رو مقصر بدونید.
دو جمله ی زیبا که بی ارتباط با این موضوع نیس :
Lou Holtz : "مشکلاتت رو به مردم نگو. ۸۰ درصدشون اصلا اهمیتی نمیدن، و ۲۰ درصدِ باقی مونده از اینکه شما اون مشکل رو دارید خوشحال خواهند شد."
حسین پناهی: "تنهاییت را با کسی تقسیم نکن. یکبار کردم; چند برابر شد."
موفق باشید :n16:.
بعضی افراد هستن که تازه وارد فامیل شدن و از خصوصیات اخلاقی شما بی خبرن. وقتی باهاشون رفت و آمد میکنی یه حرفایی میزنن یا یه حرکاتی میکنن که با روحیه شما سازگار نیست .
از طرفی چون با یه فامیل نزدیک و خودمونی میاد خونمون نمیتونیم رفتو آمدو کنسل کنیم . از طرف دیگه خودمون اذیت میشیم .
چه جوری با این افراد برخورد کنیم که رفتارشونو تغییر بدن و شئونات خانوادگی شما رو رعایت کنن و بهشون بر نخوره . ببا سپاس.:n16:
سلامنقل قول:
اگر داخل منزل خودتون هست می تونید بفرمایید که حالتون زیاد خوب نیست و مثلا سردرد دارید و میخواید کمی استراحت کنید .
معمولا این جور مواقع نه کسی شک آنچنانی میکنه نه اصرار میکنند که در جمع بمانید و نه کسی میاد مزاحمتون میشه.
اگر منزل خودتون نیست و ساعتات پایانی شب نیست ...میتونید بفرمایید که کلاس دارید یا قراری دارید و باید به قرارتون برسید.
به نظر من وقتی با حرف نمیتونیم یه چیزی رو بگیم بهتره با عمل حالیش کنیمنقل قول:
مثلا با طرف خوشحال و شادان داریم صحبت میکنیم یکدفعه یه حرفی میزنه ...مثلا من همون لحظه سکوت میکنم...2 حالت داره یا طرف میپرسه ناراحت شدی؟که اون وقت میگم اره حرفت ناراحتم کرد...یا انقدر شعورش میرسه خودش میفهمه ناراحت شدم (نمیپرسه)یاد میگیره درست صحبت کنه
پاک شود ........
چه ربطی به اداب معاشرت داشت؟:n02:نقل قول:
ولی صمیمانه میگم نه
چون اولا برنامه نویسی توی ایران بنا به دلایلی اصلا خوب نیست
دوما کاری که به خاطرش از زندگی شخصی ات بزنی دیگه فایده نداره.آدمو فرسوده میکنه
جواب میبینمت و فعلا ..... موقع خداحافظی چیه ؟
شاد باشید :n16:
سلام...
این وضعیت که بقول دوستمون کاملا "فرسوده کننده" هست مطمئنا.نقل قول:
اما بنظر من نباید این وضعیتِ فعلیتون رو به شرایط کار مرتبط کنید. این "پروژه ی شخصی" شما بوده که حالا بهر دلیلی اینقدر خودتون رو براش تحت فشار گذوشتید.
این سختی هایی هست که ابتدای هر کاری باید تحملش کرد.
فکر میکنم بعد از پایانِ دانشگاه، شرایط کار رو بتونید راحت تر کنترل کنید. اینکه بصورت "آزاد کار" مشغول باشید که خب فشار بیشتری به آدم وارد میکنه. یا اینکه توی یه شرکتی اشتخدام بشید که از نظرِ شرایط زمانِ کار و آسودگی خاطر، وضع بهتری داره.
بیخیال شدنِ این کار و یه "شروع از صفرِ مجدد" هم بنظرم کاملا اشتباه هست. بنظر من چاره کنترل کردنِ شرایط هست، نه بیخیال شدنش. (اگر به این کار علاقه ندارید و نمیدونم از سر اجبار و اشتباه و... مشغولش شدید که یه بحثِ کاملا مجزاس. هر چند فکر نمیکنم اینطور باشه)
موفق باشید :n16:.
قربونت، خداحافظنقل قول:
ایشالله، خداحافظ
در حین گفتن این دوجمله یک سری هم تکون بدید بهمراهی یک لبخند:n01:
دوستان فرض کنید که یک دوستی دارید و در مورد یک قضیه ای ازش سوال میپرسید و اون هم به شیوه بسیار تابلویی شما رو میپیچونه تا جواب نده! مثلا وقتی میپرسی ازش :خب ماجرا چی بود؟میگه خب بگذریم دیگه چه خبر؟!:n04:
بعد با همچین ادمی چطور باید رفتار کرد ؟:n01: منظورم اینه چطور میشه خیلی خوب به روش اورد که بهمون برخورده:n24:
یا خودمون رو به بیخیالی بزنیم و از اون به بعد هیچی دیگه ازش نپرسیم؟(اخه اینطوری بعد سوبرداشت میشه که اصلا برامون اهمیت نداره مسائلش و مهم نیست و هیچی ازش نمیپرسیم:n26:)
خلاصه شرایط سخته:n13:نظرتون؟:n06:
گاهی با طنز: خوب پیچوندی دیگه...آره بگذریم....نقل قول:
گاهی با جدیت: در سوالی مشابه از طرف ایشون جوابی بهش ندهید...
بستگی به طرف مقابل و صمیمیت داره...
خوب اینهم راهیه ولی خودش این مسیر رو بوجود آورده...دیگه سوبرداشت نیست، برداشتی بوده که دنبالش بود و نتیجه دلخواهش شاید همین بوده.نقل قول:
یا خودمون رو به بیخیالی بزنیم و از اون به بعد هیچی دیگه ازش نپرسیم؟(اخه اینطوری بعد سوبرداشت میشه که اصلا برامون اهمیت نداره مسائلش و مهم نیست و هیچی ازش نمیپرسیم:n26:)
+روابط انسانی ظرایفی داره که باید در شرایط واقعی در نظر گرفت، شاید همه اینکارها در شرایط درست و یا غلط باشه، شاید برای یک مساله حاد باید سماجت کرد، شاید برای مساله ای از همون اول نباید پرسید و...
سلام
گاهی اوقات بعضی از خانوم های فامیل موقع سلام و احوال پرسی دست هم میدن که بعضیا انگار خوششون نمیاد!
مثلا دختر خاله یا دختر دایی که تازه ازدواج کرده دستشون رو دراز میکنن اگه دست ندیم که واقعا بی ادبیِ اگه هم دست بدیم شوهرش یه جوری میشه یا برادرش حالتش عوض میشه!
حالا تو اینجور مواقع ما باید چی کار کنیم؟ ما چه گناهی کردیم اونا دستشون رو دراز میکنن!
خیلی واسم پیش میاد
هر کار کنیم بلاخره نزدیک شون میشیم دیگه اگه دستشونو اوردن جلو چیکار کنیم؟ دست بدیم یا نه؟
اگه دست بدیم اون شوهره رو چیکار کنیم؟ اگه ندیم چجوری؟!!؟
سلام! من در اکثر مواقعی که برام موقعیت فعلی شما پیش اومده،تعظیم(نه خیلی کامل و فقط یکم خم شده باشم) میکنم و مثلا میگم خوش اومدین و یا سلام!:n09:نقل قول:
سلام،نقل قول:
خانمی دستش رو دراز میکنه ، خیلی بعیده برای مرد همراهش مشکلی باشه و دیگه تقصیر شما نیست! باید اختلافات فرهنگی رو با هم حل کنند..: )
یک لحظه مقایسه کنید کسی دستش جلوی شما دراز باشه و دست ندهید بدتره یا اینکه دست بدهید و کسی از دست دادن شما ناراحت بشه...
کلن برای خانمها دست رو سبک بدید، از انگشتان بگیرید و تکان دهید. همچین مردونه دست رو فشار ندهید! به حل اون ناراحتی همراهشون هم کمک میکنه...
-مهم: کار به بُعد مذهبیش ندارم اصلن! مسلمه هر کسی که اعتقادات محرم/نامحرم یا غیرت/تعصب و... داره دست دراز نمیکنه و یا اونی که این اعتقاد رو داره در پاسخ دست نمیده...
سلام،
اگه کسی شماره موبایلمون رو خواست و نخوایم بهش بدیم باید چیکار کنیم؟
خ!نقل قول:
من یکی که خیلی رک تشریف دارم:n04::n02: بش میگی جواب منو بده چرا میپیچونی!! ما که همچین شخصیتی رو داریم!!:n02:
جااااااااااااااان؟!!!:n04::n02: ما که میدیم شمارو نمیدونم:n02: شوخیدم , از گفتم نه اصلا اجتناب نکن بعضی ها نمیتونن بگن نه! رک باشو بگو نمیتونم بدم!!!نقل قول:
اگه نمیتونید مستقیم بگید که "عذر میخوام، نمیتونم شمارهام رو بدم"نقل قول:
میتونید روی راه ارتباطی دیگهای که دارید تأکید کنید
مثلاً اگه با ایمیل در ارتباط هستید، بگید "همون از طریق ایمیل در خدمت هستم"
یا جملاتی از این دست ...
نظر اقا کوروش رو تایید میکنمنقل قول:
اما چناچه کار از کار گذشت و شماره دادید:n06:دیگه باید سعی کنید کم توجهی کنید خودش متوجه بشه و مزاحمتون نشه ! یعنی پیامها رو یکی در میون جواب بدید بگید حال اس بازی ندارم! یا اگه خیلی براتون زنگ میزنه جواب ندید و هربار یه بهونه بیارید طرف خودش قضیه دسش میاد کار دیگه واقعا نمیشه کرد :n02:
یه شماره چرت و پرت که فقط در دست رس باشه ولی جواب ندید بهش بدید به همراه ایمیلتوننقل قول:
سلام،
اگه کسی شماره موبایلمون رو خواست و نخوایم بهش بدیم باید چیکار کنیم؟
اگه گفت چرا بر می داری بگو همون ایمیل خوبه
میتونین بگین من زیاد به موبایلم جواب نمیدم یا بگید گوشیم اکثر اوقات دست خودم نیسنقل قول:
اگرم که مشکلی ندارین شماره منزلوبدین :n06:
وقتی از مسئله شخصیمون سوال میکنن مثلا نتیجه کنکورت چی شد وامثال اینا بیاین یه جمله ای لطفا بگین که طرف ناراحت نشه وجوابشوهم نگیم:n06:
رتبه کنکور خودش رو بپرس اگه خودشم دانشجو بود!!نقل قول:
وقتی از مسئله شخصیمون سوال میکنن مثلا نتیجه کنکورت چی شد وامثال اینا بیاین یه جمله ای لطفا بگین که طرف ناراحت نشه وجوابشوهم نگیم:n06:
یا اینکه بگید چنگی به دل نمیزنه مثلا!!
طرف شماره شخصی خودشو دوست نداره بده بیاد شماره خونه رو بده؟:n02:نقل قول:
بگو صنعتی شریف در اومدم با رتبه 2 رقمی:n02: با خنده بپیچونش:n02: یا مثلا بگو دست رو دلم نذار که خونه:n04::n02:نقل قول:
ممنون جوابتون بدلم نشست :n01::n06:از این راهکارا بلدین بازم بگین مچکرم :n06:نقل قول:
خواهش میکنم:n02: شما موضوع بده من راهکار مثال میزنم:n04::n02:
وقتی با یه آدم خجالتی میری بیرون کجا بری که اونم راحت باشه و معذب نشه . مثلا تو رستوران نشستی میان سفارش بگیرن نمیتونی که جای اون انتخاب کنی . خودشم که روش نمیشه حرف بزنه . شما به عنوان همراه چیکار باید بکنی که شخصیت طرف مقابلم حفظ بشه و کمتر خجالت بکشه ؟ ممنون میشم یه راه حل خوب و کلی بهم نشون بدید .:n16:
بهترین راه اینه که اگر ایشان دوست هستند یاجزو افراد فامیل باهاشون صمیمی تر بشیننقل قول:
بعد هم به خودشون بگید که از شما خجالت نکشند
در ضمن به یه رستورانی برید که میدونید چه غذاییش خوبه ...حتما منو بگیرید...اول خودتون اون غذایی که میدونید خوبه رو انتخاب کنید ..بهش پیشنهاد بدید که اینجا من اومدم این غذا رو خوردم خوب بوده.
با طرفم خیلی صمیمی هستم ولی اون از رفتن به جاهای شلوغ هراس داره یه جور هراس اجتماعی. از جمع فرار میکنه منم اینو میدونم و میخوام کمکش کنم. با من خیلی راحته و اصلا ازم خجالت نمیکشه. چیکار کنم مثل خودم پررو بشه؟:n01:
بنظرمن .که احتماا غلط باشه .بعدا نمی خوام جوابمو مسخره کنننقل قول:
خجالتی بودن کاری نیس که با یه جلسه حل بشه مثلا اگه زیاد جاهای شلوغ دوس ندارن برین جایی که دوسه نفر باشن وبذارین حتما توبیرون ایشون خودشون خواسته هاشونو بیان کنن .بعد اروم اروم که به محیطهای اجتماعی عادت کردن دیگه میتونین جاهای شلوغ برین ولی توی هرکس بازم وختی یه جای شلوغ میره اولش یه کوچولو ترس داره بعد عادت میکنه .واینکه اصلا وابدا بهشون نگین خجالت میکشی اصلا.
:n01:واینکه کاری کنین که بودن باشما بهشون حس باارزش بودنو بده مثلا اصلا به ظاهرش ایراد نگیرین به حرفاش خوب گوش کنین نظرشوبپرسین کلابذارین حس خوب بودن وباارزش بودن درشون ایجاد بشه اونوخ اعتماد بنفسشون بالا میره :n16:
منم تایید میکنم. باید به ادم خجالتی اعتماد به نفس داد.نقل قول:
Sent from my Xperia Arc S using Tapatalk 2
البته بستگی سن فرد هم داره
اگه توی سن بلوغ باشه که طبیعیه من خودم یه مدت زیادی این طوری بودم
الان سر کلاس با معلم دعوا میکنم
اگه نع
این جور چیزا میتونه به خواطر یه اتفاق قدیمیه
Sent from my Xperia L using Tapatalk 4 Beta
خوب از کجا شرو کنم؟:n02:نقل قول:
اگه اینطوریه باید کم کم تو اجتماع ببریش چون اگه اینطوری موند واسه آیندش خیلی بد میشه.
احتمالا از بچگی خانوادش زیاد اجتماعی نبودن و از همون بچگی از جمع فراری بوده.
هیچ وقت بش سر کوفت نزن که چرا حرف نمیزنی یا خجالت میکشی, تو رستوران تو حرف بزن,سعی کن هی بش اعتماد بنفس بدی,بار دوم که اومدی رستوران بش بگو این دفعه تو از منو سفارش بده , میخوام ببینم چیرو واسم انتخاب میکنی..... کم کم به حرف بیارش
اگه میخوای اجتماعی شه باید هی ببریش بیرون,یا سعی کن بذاریش جایی سره کار که با مردم سرو کله بزنه:n02:
اگه خانوم باشه منشی خوبه واسش:n02: اگه آقا باشه یه مغازه تو بازار کرایه کن:n02: