انسان هم اختیاردار هم هم مجبور اما نه اختیارش مطلق هست نه جبرش
سلام
انسان اختياردار هست .
مدرک چیه ؟
جواب :
انسان گاهی اراده میکنه که کاری رو انجام بده و واقعاً انجام میده.
مثال :
اراده میکنه بره مسافرت و میره .
اراده میکنه بلند بشه یه لیوان آب بخوره و این کار رو انجام میده
اراده میکنه یک چیزی رو آتش بزنه و میزنه
و میلونها مثال دیگه مثل اینها .
پس انسان اختیاردار ( مُخَیّر ) هست .
اما چه جور اختیاری ؟
نسبی ( جزئی ) ؟ یا مطلق ( بی حد و مرز ) ؟
مسلماً این اختیار مطلق نیست چون میلیونها مثال میشه زد که انسان اراده میکنه کاری انجام بده اما نمیتونه .
مثال :
یک پشه اذیتش میکنه . تصمیم میگیره که پشه رو بکشه اما نمیتونه .
اراده میکنه بره توی نت اما یا برق قطع میشه یا تلفن یا اینترنت و مانع از اجرایِ اراده اش میشه .
و میلیونها مثالِ دیگه
================================
انسان یقیناً مجبور هم هست .
چرا ؟
چون خیلی اتفاقات رخ میده که انسان میخواد رخ نده اما هر چی تلاش میکنه نمیتونه مانع بشه .
یا خیلی اتفاقات رخ میده و انسان رو تحت تاثیر قرار میده و انسان حتی خبر هم نداره که قراره رخ بده , چه برسه به اینکه مانعش بشه .
مثال :
یک نفر داره توی پیاده رو راه میره . یک دفعه یک راننده ی مست یا مواد زده با ماشینش میره توی پباده رو و اون شخص رو زیر میگیره و طرف قطع نخاع میشه و تا آخِر عمر میافته کنج خونه یا روی صندلی چرخ دار .
پس انسان مجبور هم هست اما این اجبار مطلق نیست بلکه جرئی هست چون در بسیاری موارد هم اختیاردار هست .
مثلاً همون شخص توی پیاده رو گاهی میتونه خودش رو کنار بکشه و آسیب نبینه .
پس انسان هم اختیارداره ( در بعضی موارد ) , هم مجبور هست ( در بعضی موارد ) .
دلیل دیگه برایِ این موضوع :
وقتی انسان کار خطائی انجام میده و به محاکمه کشیده میشه , یکی از چیزیهایِ مهمی که بررسی میشه اینه که :
عمداً ( خودخواسته ) مرتکبِ اون خطا شده یا سَهواً ( ناخواسته )
مجازاتِ انسانِ خطاکار رابطه ی مستقیم داره با اینه آیا با اراده و خواستِ خودش مرتکب خطا شده یا ناخواسته و بی اراده ؟
مثال :
یکی حواسش نیست با ماشین دنده عقب میره بچه ی همسایه رو زیر میگیره و میکشه .
یکی هم از قبل نقشه میکشه و با ماشینش بچه ی همسایه رو زیر میگیره و میکشه .
مجازاتِ این دو شخص با هم فرق داره .
اولی محکوم به پرداخت خسارت ( دیه ) میشه .
دومی محکوم به مرگ میشه یا حبس ابد یا دهها سال زندان ( بسته به قوانین قضائی کشور ) .
مثال دوم :
یه فوتبالیست , توپِ شوت شده توسطِ تیمِ مقابل میاد میخوره به زانوش و کمونه میکنه میره توی گل بدون اینکه اصلاً فرصت عکس العمل هم داشته باشه .
درسته گل حساب میشه اما اون بازیکن هیجان زیادی نشون نمیده و پُز نمیده چون خودش میدونه توپ شانسی اومد خورد به پاش و رفت تو گل .
==================================
اگر قرار باشه یه روزی انسان به خاطر همه ی کارهای خوب و بدی که در زندگیش انجام داده , پاداش بگیره یا مجازات بشه , عمدی و سهوی بودنِ اعمالش حتماً مدّ نظر خواهد بود همونطور که در دادگاههای دنیا هم مد نظر قرار میگیره .
===================================
خلاصه ی مطلب :
انسان هم مجبور هست ( مُسَیّر ) , هم اختیاردار هست ( مُخَیَّر ) . اما نه اختیارش مطلق هست نه اجبارش .
اگر انسان مجبورِ مطلق بود , دیگه کسی حق نداشت محاکمه اش کنه
و اگر اختیاردار مطلق بود دیگه موقع محاکمه اش نمیگفتند ببینین عمدی بوده یا سهوی
==================================
جبر و اختیار انسان در زندگیش , برایِ خردمندانِ اندیشمند ( عاقلانِ متفکّر ) یکی از دلیلهاست , یکی از نشانه ها , یکی از علامتها .
اطلاعاتی که از دنیایِ اطرافتون به مغزتون میرسه رو با خردمندی و منطق و انصاف و وجدان , پردازش کنین و نتیجه های حاصله رو تمیز و مرتب و منظم کنار هم بچینین ( مثلِ قطعاتِ یک پازل ) تا تصویر حقیقتِ دنیا در ذهنتون بیشتر و بیشتر نمایان بشه .
اگر در چیدنِ این اطلاعات در کنار هم دچار اشتباه بشین یا از روی لجبازی اونها رو نادرست کنار هم بچینین , اونوقت از دیدنِ تصویر حقیقتِ دنیا و سامانه ی بی نقص و قدرتمند و فوق پیشرفته ی جهانِ هستی , دور میشین و به گمراهی کشیده میشین .