اون تیکه که بابا پنجعلی دستمال کاغذی میکرد تو دماغ نقی وقتی خواب بود تهش بود :n08:
Printable View
اون تیکه که بابا پنجعلی دستمال کاغذی میکرد تو دماغ نقی وقتی خواب بود تهش بود :n08:
مقصر قطع پای یکیازعوامل پایتخت+عکس
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
چطور می شود تهیه کننده «پایتخت» عوامل کارش را به مانند شهروندان جوامع دیکتاتوری درجه بندی کرده و آنها که از نظر او درجه یک بودند را با هواپیما فرستاده و آنها که در درجه های دو و سه قرار می گرفتند را با ون و کامیون به مقصد می فرستد؟
به گزارش افکارنیوز، عوامل سریال «پایتخت۲» بعد از فیلمبرداری سکانس های مربوط به قشم و در شرایطی که در حال بازگشت به تهران بودند دچار سانحه شدند . عوامل این سریال در راه بازگشت به دو دسته تقسیم شدند و تصمیم بر این شد بخشی از گروه به شکل زمینی از طریق کامیون و دو ون و گروه دیگر به شکل هوایی به تهران بازگردند اما متاسفانه گروهی که به شکل زمینی در حال بازگشت بودند در جاده سیرجان دچار سانحه شدند و آسیبهای جدی دیدند.
جواد باقری و حسن کریمی دو تن از گروه تدارکات سریال پایتخت در اثر این تصادف در شرایط نامناسبی به لحاظ جسمانی قرار دارند و یکی از آنها در این حادثه تصادف پای خودش را از دست داد و دیگری هم تحت عمل های جراحی متعددی قرار گرفت!
اینکه چطور شد که گروهی که به صورت زمینی به سمت تهران می آمد دچار حادثه شد موضوع بحث ما نیست؛ بحث بر سر آن است که چطور می شود تهیه کننده کار عوامل کارش را به مانند شهروندان جوامع دیکتاتوری درجه بندی کرده و آنها که از نظر او درجه یک بودند را با هواپیما فرستاده و آنها که در درجه های دو و سه قرار می گرفتند را با ون و کامیون به مقصد می فرستد؟
اگر سریالی، درجه الف است و به این واسطه ردیف بودجه ای پر و پیمان دارد این الف بودن پروژه می بایستی تمام امور مربوط به پروژه را دربرگیرد.
در اتفاقی که برای جواد باقری و حسین کریمی افتاد مقصر اصلی الهام غفوری است که تهیه کنندگی پروژه را برعهده داشت و می بایستی ابزار موردنیاز پروژه را به بهترین شکل ممکن فراهم کند. اینکه آیا در تلویزیون ایران نهادی وجود دارد که به این کم کاری غیرقابل جبران تهیه کننده رسیدگی کند یا نه را ما نمی دانیم. آنچه که می دانیم آن است که آدمی به نام الهام غفوری قبل از هر کاری می بایست به خاطر این کم کاری نه فقط از عوامل کارش که از تمامی مخاطبانی عذرخواهی کند که بودجه تولید سریالهایی به مانند «پایتخت» از سرمایه های ملی کشور آنها هزینه می شود!
صداوسیما یک رسانه ملی است که ردیف بودجه سالانه آن که اتفاقا هر سال هم افزایش می یابد از جیب شهروندانی می رود که علاقمندی شان به یک مجری یا برنامه خاص کمترین نقشی در سیاستهای گردانندگان این سازمان ندارد و از همین رو است که تهیه کننده سریالی به خود اجازه می دهد هر آن طور که می خواهد به تفکیک عوامل کارش پرداخته و به هر که علاقه بیشتری دارد امتیاز بیشتری بدهد! با این حال در برابر صدماتی که به واسطه این تقسیم بندی های نادرست ایجاد می شود نمی توان سکوت کرد. الهام غفوری زودتر از هر کار دیگری باید از مخاطبان خویش عذرخواهی کند تا حداقل وجهه فرهنگی خود را حفظ کرده باشد.
منبع : افکار نیوز
پشت فیوزه :n08:
...
نقل قول:
چرا فحش میدی؟!... :دی
تیکه بابا پنجعلی به ارسطو که هی بهش میگفت "زنته!" خیلی باحال بود!:n08:
عالیـــــــــه داداش:n02:
نکته جالبی که وجود داره اینه که اتفاقهایی که برای نقی و خانوادش میفته با اینکه غیرعادیه و احتمال رخ دادنش تو زندگی واقعی کمه، اما اصلا غیرقابل باور نیست
خیلی راحت میشه باهاش همذات پنداری کرد
تو اون قسمت وقتی طناب از دست نقی در رفت گفتم واویلا که بیچاره شدیم:n28:
به نظرم این بحثها رو راه انداختن توی خبرگزاریها، کار رقبا و دشمنان شخصی عوامل فیلم هست... یک فرصت مناسب برای کوبیدن رقیب موفقشون. راجع به مقصر بودن یا نبودنش نظری ندارم... ولی خب کامیون رو با هواپیما نمیشد فرستاد تهران از قشم که! کامیون خالی هم راه نمیره خودش...نقل قول:
بهترین تیکه سریال به نظرم تیکه حساس شدی ارسطو هست - تو قسمت اولم میگفت ؟
بهترین تیکه قسمت اولم همین بود:n01:نقل قول:
دقت کردین تیکه هایی که بابا پنجعلی میگه همش حساب شدس؟
تو این فیلم همه چی حساب شدس!نقل قول:
فقط یه خورده دقت می خواد!
الان می فهمم چرا پای مدیری و عطاران از تلویزیون بریده شد
اخه به چه امیدی این سریال نگاه میکنید من که حالم بهم میخوره همش مسخره بازیه:n21::n21::n21:
خوشبحال خودم نه یک دیدم نه دو .:n02:
یکم بیشتر وضیح میدی داداش منم بفهممنقل قول:
یکم بیشتر توضیح بدم احتمالا هم پستم پاک میشه هم بن میشم!بی خیالنقل قول:
بعضی جاهای سریال دیالوگهای جنسی پنهان داره
مثل اونجا که ارسطو گفت مادرتو
از سیروس مقدم انتظار نداشتم
سلام
به نظر من هم سری اول این سریال خیلی بهتر بود.
ممنون
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
لیندا کیانی و برادرش
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
لیندا کیانی و همسرش
انصافا دوست داشتنیه !!
حساس نشو!!!
حساس نشو!!!
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بنظر شما آیا چپیدن 7 نفر در یک چادر 4 نفره کار خوبیست؟؟؟
آیا من در همسریابی ناتوان هستم ؟
من تا حالا فکر می کردم ارسطو یکی از بچه های محله علی آباد کتوله، که دیدن می تونه فیلم بازی کنه، آوردنش تو فیلم، تحقیق کردم دیدم نه بابا، طرف تحصیل کرده رشته سینما و سابقه زیادی هم داره در این عرصه!
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] :n12:
/*/ دیالوگهای پنهان چه ... و چه فحش تو فیلمها کم نیستن ولی اگه کسی عنوان کنه میگن مغزش همه چیز رو منحرف میبینه در صورتیکه فحش دادن حتی به کنایه و پنهان درست نیست. (پشت فیوز و ...) /*/ به نظرم بهتره تا تموم شدن این سری صبر کرد؛ من قسمتهای اول رو با سری قبل مقایسه میکردم، کلا تحت الشعاع سری قبل بود. ولی الان به چشم یه سریال مستقل نگاه میکنم؛ این سری جذابیتهای خاص خودش رو داره و ضعفهاش نمیتونن نقاط قوتش رو تحت الشعاع قرار بدن. ( با زبان ارسطو بخونید : تحت الشعاع، تحت الشعاع ! )
پس اگه امکانش هست برام پیام خصوصی کن مشتاقم که بیشتر بدونم. ممنوننقل قول:
من الان حساس شدم :n02: کی گفت اینو !؟نقل قول:
مثل اونجا که ارسطو گفت مادرتو
جان من نفس رو داشتید؟ /*/ بعد شیشه شکستن ته خنده بود؛ ارسطو گفت اگه گوشت خر به این خوشمزگی بود که من نمیزاشتم یه خر رو زمین بمونه : )
واقعا باید تبریک گفت به سازنده ها ، آدم احساس غرور میکنه همچین سریال شاهکاریو میبینه که محصول کشور خودمونه ، من خودم سریالای خارجی زیاد میبینم و تنها سریال ایرانی که دنبال میکنم همین هستش ، باید بگم طنز واقعی متناسب با خلق و خوی ایرانیا که تونسته اون ارتباط رو به خوبی با شخصیت پردازی بی نظیر بوجود بیاره ...نه مسخره بازی هستش مثل اخراجی ها و امثالش که متاسفانه تعدادشونم کم نیست ، نه هدفش صرف خندوندن ...نکات آموزنده هم زیاد داره ....:n12:
خر خوردیم :n02:
اصلا جالب نیست.
سریال اول هم بردن زیر سوال
نزدیکهای آسایشگاه بالای گنبد ( پرچم و دسته ) یه جوری تکون خوردن، گفتم الانه که از جا در بیاد! /*/ الان رسیدم به نظر کسی که گفت اتفاقات این سریال با اینکه بعید و غیر منتظره هستن ولی غیر ممکن نیستن . دقت کنید همیشه غیر منتظره ترین اتفاق ممکن میفته : گیر افتادن داخل رستوران پلمپ شده ، خوردن گوشت خر ( به خیال خودشون البته، چون بهداشت گفت فقط کاشیها مشکل دارن و باید عوض بشن ) ؛ شرکت ارسطو در مسابقه تلفنی درست وقتی که گیر افتاده و برنده شدن ۱ میلیون تومن ؛ شکسته شدن در رستوران کمی قبل از رسیدن مأمور بهداشت و پلیس ؛ هوار شدن طلبکار سر ارسطو ؛ رد شدن کامیون از جلوی خونه ای که ۲ سال قبل خریده بودن ( توی داستان ۲ سال گذشته نه ۱ سال ) و قرار بود خراب بشه ( که نشد ) و .... . نکته ی مهم اینجاست که همه ی اینها طوری پیاده شده که مخاطب احساس نکنه داره داستان تخیلی نگاه میکنه
يكم توي اتفاقاتي كه براشون ميفته و كارايي كه ميكنن بيش از حد اغراق وجود داره.....
از اون قسمت كه اكشن شد و نزديك بود بيفته توي دره ديگه نگاه نكردم.
Sent from my Nexus 7 using Tapatalk 2
وقتی داستان اغلب فیلم ها مقوایی (!) و نخ نما باشه، بازی بازیگرها و بقیه ی عوامل در مجموع مورد پسند مخاطب قرار نگیره، پرداختن به اغراق آخرین برگ برنده ست. که البته به نظرم طرفدارهاش کم هم نیستن. /*/ کلا اغراق و بزرگنمایی اینجور جاها خوب جواب میدهنقل قول:
hamed29 جون به نکته ی خیلی خوبی اشاهر کرد...اتفاقاتی که شاید غیر قابل پیش بینی باشه
فکر کنم یکی از مشکلات و شایدم بزرگترین مشکلی که تو توده نویسندگان و حتی فیلمنامه نویسان ایرانی وجود داره کلیشه شدن باشه...یاد گرفتن داستانی خطی رو روایت کنند...شاید ترس دلیل خوبی برای این موضوع باشه که اجازه نده نویسندگان سریالهای ما ریسک نکنند و مسائل پیش و پا افتاده ای که هر روز باهاشون رو در رو میشیم رو تو متن قصه بیارن
اما پایتخت به خوبی نشون داده شخصیتهای سریال چیزی فراتر از مردم عادی نیستند و مسائلی خارج از اراده براشون اتفاقا میافته
من حافظه ـم خوب نیست ولی مگه پایتخت 1 برای نوروز 90 نبود؟ خب 2 سال گذشته دیگه...اینطور نیست؟:n13:نقل قول:
رد شدن کامیون از جلوی خونه ای که ۲ سال قبل خریده بودن ( توی داستان ۲ سال گذشته نه ۱ سال ) و قرار بود خراب بشه ( که نشد )
بعضیا چقدر ناز میکنن !
خب نبینین بابا کسی زورتون نکرده
:n21:
این قسمت امشب چرا اینجوری بود؟ چرا انقدر نقیاینا رو میخواستن امل نشون بدن؟ یعنی شخصیت نقی تا حالا «لوازم خانگی» نشنیده که بهش میگه لوازم خانوادگی؟ «تحویل» گرفتن جایزه نمیدونه چیه که میگه نخفیل؟ اینا مگه تو قسمتهای قبلی چایی رو هورت میکشیدن که امشب تو دفتر یارو اینطوری میکردن؟ نمیدونم چرا سعی شده بود اینا رو نفهم جلوه بدن! چون حالا شهرستانی بودن و محیط، تهران بود، باید همچین کارهایی میکردن؟
پ.ن: اینا شخصیتهایی بودن که با مشت بکوبن تو عابربانک چون کارتشون رو خورده؟
سریال خیلی توپیه، ولی امشب یا حال من خوب نبود یا حال اینا...
رفتار خودشون از حالت عادی پایینتر بود ولی رفتار بقیه هم یه طوری بود که این ذهنیت تقویت بشه. مثلا اون مرده که از جلوی عابربانک رد شد.
مگه قرار نیست برن جنوب کشور؟خوب سه چهار قسمت دیگه نمونده که پس کی میرن؟
کسی آهنگهای متن سریال رو ضبط نکرده مخصوص قسمت دوم یا سوم موقع بارزدن گنبد وگلدسته؟؟
میدونین این ایرانیا ،البته بیشتر تو سریالهامون خیلی جو گیرن
میخواستن بگن تهران اصلا به درد نمیخوره ؛ مخصوصا به دردِ شهرستانیها...
ولی خدا وکیلی تو تهران کِی اینجوری با شهرستانی ها برخورد میکنن..
ما که خودمون می بینیم یکی غریبه و وارد نیست کلی راهنماییش میکنیم...:n04:
بچّـــــــــه گول میزنن...
آره بچه گول میزنند
تهران و دیگر کلان شهرها رو به روزی دراوردن که حتی ساکنان خود تهران هم از فاصله طبقاتی و اجتماعی به ستوه اومدن چ برسه به شهرستانی جماعت که کوچ میکنه میاد اینجا
انقدر مشکلات فرهنگی و چند دستگی و بی هویتی تو تهران زیاد شده که نگـــــــــــو...
البته دیگران هم حق دارن مهاجرت کنند...اگه شرایط اقتصادی تو شهرهای خودوشن محیا باشه دلیلی برای مهاجرت وجود نداره
وقتی روستا از بین بره یعنی همه چیز یک ملت از بین میره...روستا هویت یه ملته که اینجا زیاد بهش توجه نشد
امشبش خیلی باحال بود:n08:
المستثنی !!
پس نه HHWC
آآآآآآآآآآآاخ آخ آخ آخ آخخ
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اینها که میخوان از تهران برن؛ پس قضیه کارت چی میشه؟ لابد این رو هم میخوان مثل ماجرای اون خروسه ( سلطان ) ولش کنن /*/ ظاهرا با قسمتهای کم سریال چون نمیتونن روی داستان مانور بدن و ماجراها رو قشنگ جمع کنن ناچار شدن به هر قسمت به چشم یه فیلم سینمایی نگاه کنن. در طول داستان تنها چند ماجرای اصلی دنبال میشه و بقیه پیاز داغن؛ بعضی هم که راحت فراموش میشن
المستثنی :n08:
گمانم این بعد عیدیه ، این نقی هم فشار درس رو بیشتر کرده رو خودش :n08:قاطی کرده :n08:
یعنی درگیر این گیرایی بالای این خانواده ام (در حد این آنتای قدیم روی تلویزیون میزدن :n08:) ، بدبخت نقی یه ساعت اونجا اشاره میزد ، هیچکس حالی نشد :n02:
حالا خواستن یکم مسخره بازی ول بدن وسطش باحال تر بشه :n02: بعدشم آقا من سراغ دارم ، اصن آدمایی هستن ، درست همه چیز رو میدونن اما بازم اشتباهش رو میگن ، اصن مزه میده بهشون :n02:نقل قول:
این قسمت امشب چرا اینجوری بود؟ چرا انقدر نقیاینا رو میخواستن امل نشون بدن؟ یعنی شخصیت نقی تا حالا «لوازم خانگی» نشنیده که بهش میگه لوازم خانوادگی؟ «تحویل» گرفتن جایزه نمیدونه چیه که میگه نخفیل؟ اینا مگه تو قسمتهای قبلی چایی رو هورت میکشیدن که امشب تو دفتر یارو اینطوری میکردن؟ نمیدونم چرا سعی شده بود اینا رو نفهم جلوه بدن! چون حالا شهرستانی بودن و محیط، تهران بود، باید همچین کارهایی میکردن؟
پ.ن: اینا شخصیتهایی بودن که با مشت بکوبن تو عابربانک چون کارتشون رو خورده؟
سریال خیلی توپیه، ولی امشب یا حال من خوب نبود یا حال اینا...
اما من موافقم باید توی طراحی شخصیت ، زیاد زوم نمیکردن روی شهرستانی بودن یارو و برجسته اش کنن و همه ی امل بازیهاش رو بندازن به گردن شهرستانی بودنش ، کلا خاص خود نقش میکردن بهتر بود ، یعنی نماینده ی طیف خاصی نمیشد :n01:
اما خداییش دیگه بیخیال این قضایا بشیم بهتره ، سر ساختمان پزشکان ، ملت روانشناسا و مشاورا چقدر گیر دادن به اون فیلم :n08:
سریال خیلی خوب کار شده ولی به نظرم بعضی صحنه ها علیرضا خمسه از تیپ پیرمرد خارج میشه. مثلا وقتایی که از کامیون پیاده میشه اگه دقت کرده باشین از همون بالا میپره پایین. در حالی که یکی از مشکلاتی که داره پا دردشه.