منم درگذشت این مرد بزرگ رو تسلیت میگم
روحش شاد
Printable View
منم درگذشت این مرد بزرگ رو تسلیت میگم
روحش شاد
همه ی کسایی که با تکنولوژی سر و کار دارن از این خبر متاسف میشن چون دنیای تکنولوژی توی 10 سال اخیر خودشو مدیون این مرد بزرگ میدونه
شاید اگه استیو و کمپانی موفقش نبود خیلی از ماها معنی به روز بودن و تکنولوژی رو نمیفهمیدیم
به شخصه همیشه احترام زیادی واسه استیو جابز و شرکتش قائل بودم با وجود اینکه هیچ وقت با هیچکدوم از محصولات اپل کار نکردم
انشالا بتونه با دست اندکاران رایزنی بکنه برای اضافه شدن ای فن و ای پد و سایر محصولات اپل به آپشن های بهشت :41::5:
:41: :41: :41:
کاش میشد این طور آدما هیچ وقت نمیرن !!
یک انسان خلاق از روی زمین کم شد
صبح که خبر رو دیدم واقعا ناراحت شدم فک کردم که سرطانش خوب شده ولی گویا بر اثر همون سرطان لوزالمعده فوت کرده ،راستی میدونین که اصالتا عرب و پدرش سوریه ای بوده ولی یه خونواده امریکایی اونو بزرگ کردن،در حقیقت میشه گفت بزرگترین شخصیت عرب فوت کرد
این داستان مربوط به ارتباط اتفاقات به ظاهر بی ربط زندگی است:
من بعد از شش ماه از شروع دانشگاه در كالج رید ترك تحصیل كردم ولی تا حدود یك سال و نیم بعد از ترك تحصیل به دانشگاه ميآمدم و ميرفتم و خب حالا ميخواهم برای شما بگویم كه من چرا ترك تحصیل كردم. زندگی و مبارزهی من قبل از تولدم شروع شد. مادر بیولوژیكی من یك دانشجوی مجرد بود كه تصمیم گرفته بود مرا در لیست پرورشگاه قرار بدهد كه یك خانواده مرا به سرپرستی قبول كند. او شدیداً اعتقاد داشت كه مرا یك خانواده با تحصیلات دانشگاهی باید به فرزندی قبول كند و همه چیز را برای این كار آماده كرده بود.
یك وكیل و زنش قبول كرده بودند كه مرا بعد از تولدم ازمادرم تحویل بگیرند و همه چیز آماده بود تا اینكه بعد از تولد من این خانواده گفتند كه پسر نمی خواهند و دوست دارند كه دختر داشته باشند. این جوری شد كه پدر و مادر فعلی من نصف شب یك تلفن دریافت كردند كه آیا حاضرند مرا به فرزندی قبول كنند یا نه و آنان گفتند كه حتماً. مادر بیولوژیكی من بعداً فهمید كه مادر من هیچ وقت از دانشگاه فارغالتحصیل نشده و پدر من هیچ وقت دبیرستان را تمام نكرده است. مادر اصلی من حاضر نشد كه مدارك مربوط به فرزند خواندگی مرا امضا كند تا اینكه آنها قول دادند كه مرا وقتی كه بزرگ شدم حتماً به دانشگاه بفرستند.
اینگونه شد كه هفده سال بعد من وارد كالج شدم و به خاطر این كه در آن موقع اطلاعاتم كم بود دانشگاهی را انتخاب كردم كه شهریهی آن تقریباً معادل دانشگاه استنفورد بود و پس انداز عمر پدر و مادرم را به سرعت برای شهریهی دانشگاه خرج ميكردم بعد از شش ماه متوجه شدم كه دانشگاه فایدهی چندانی برایم ندارد. هیچ ایدهای كه ميخواهم با زندگی چه كار كنم و دانشگاه چگونه ميخواهد به من كمك كند نداشتم و به جای این كه پس انداز عمر پدر و مادرم را خرج كنم ترك تحصیل كردم ولی ایمان داشتم كه همه چیز درست ميشود.
اولش كمی وحشت داشتم ولی الآن كه نگاه ميكنم ميبینم كه یكی از بهترین تصمیمهای زندگی من بوده است. لحظهای كه من ترك تحصیل كردم به جای این كه كلاسهایی را بروم كه به آنها علاقهای نداشتم شروع به كارهایی كردم كه واقعاً دوستشان داشتم. زندگی در آن دوره خیلی برای من آسان نبود. من اتاقی نداشتم و كف اتاق یكی از دوستانم ميخوابیدم. قوطیهای خالی پپسی را به خاطر پنج سنت پس ميدادم كه با آنها غذا بخرم.
بعضی وقتها هفت مایل پیاده روی ميكردم كه یك غذای مجانی توی كلیسا بخورم. غذاهایشان را دوست داشتم. من به خاطر حس كنجكاوی و ابهام درونیام در راهی افتادم كه تبدیل به یك تجربهی گران بها شد. كالج رید آن موقع یكی از بهترین تعلیمهای خطاطی را در كشور ميداد. تمام پوسترهای دانشگاه با خط بسیار زیبا خطاطی ميشد و چون از برنامهی عادی من ترك تحصیل كرده بودم، كلاسهای خطاطی را برداشتم.
سبك آنها خیلی جالب، زیبا، هنری و تاریخی بود و من خیلی از آن لذت ميبردم. امیدی نداشتم كه كلاسهای خطاطی نقشی در زندگی حرفهای آیندهی من داشته باشد ولی ده سال بعد از آن كلاسها موقعی كه ما داشتیم اولین كامپیوتر مكینتاش را طراحی ميكردیم تمام مهارتهای خطاطی من دوباره تو ذهن من برگشت و من آنها را در طراحی گرافیكی مكینتاش استفاده كردم. مك اولین كامپیوتر با فونتهای كامپیوتری هنری و قشنگ بود.
اگر من آن كلاسهای خطاطی را آن موقع برنداشته بودم مك هیچ وقت فونتهای هنری الآن را نداشت. هم چنین چون كه ویندوز طراحی مك را كپی كرد، احتمالاً هیچ كامپیوتری این فونت را نداشت. خب ميبینید آدم وقتی آینده را نگاه ميكند شاید تأثیر اتفاقات مشخص نباشد ولی وقتی گذشته را نگاه ميكند متوجه ارتباط این اتفاقها ميشود. این یادتان نرود شما باید به یك چیز ایمان داشته باشید، به شجاعتتان، به سرنوشتتان، زندگی تان یا هر چیز دیگری. این چیزی است كه هیچ وقت مرا نا امید نكرده است و خیلی تغییرات در زندگی من ایجاد كرده است.
روحش شاد
منبع forum.apple-ios.ir/showthread.php?t=1620&p=3374#post3374
خدا رحمتش کنه واقعا اینا مردان بزرگی بودن ......حیف که زود رفت دیگر همچین ادمایی کم پیدا میشه
به قول یه جا که خوندم اینان مردانی بودن که اینده رو ساختن و مسیر اینده رو تعیین کردن
روحش شاد
کسی این عکسو در سایز 1080*1920 داره ؟نقل قول:
نوشته شده توسط saman65;6526607l4
واقعا حیف بود :41:
" با نام او "
من هم از طرف خودم تسلیت میگم:45: به تمایی اپل دوستان و بقیه کامپیوتر دوستان و تمام دنیا.
واقعا خبر شکهکنندهای بود.:18:
و ممنونم ازش بابت ابتکارهاش.
بیش از پیش متاسفم برای صدا سیمای این مملکت که حتی در حد یک خبر کوتاه هم ازش صحبتی نکردن و مثل همیشه یه مشت خبر چرند تحویل مردم دادند ...
روحش شاد و یادش گرامی باد ... :37::37:
نقل قول:
نه نیست ، اما عکسی که آواتار من هست ، FULLHD گیر میاد
کد:http://colorfulwallpaper.net/wp-content/uploads/2011/04/Steve-Jobs.jpg
کد:http://www.gooyait.com/1390/07/14/wallpaper-steve-jobs.html
روحش شاد
.....................................
استیو نباید عمر کنه ! ولی امثال کهنه به سر هر چرا
واقعا نابغه بود! هر چند مخالف انحصار طلبیش و سیاست به دست گرفتن بازارش بودم ولی همیشه به عنوان یک مرد بزرگ یادش زنده خواهد بود
با سلام،
واقعا خبر تأسف باری بود....به قول دوستمون آدم های بزرگ زود میمیرند...
امیدوارم که Tim Cook بتونه جایگزینی خوبی بجای ایشان باشد و شرکت تپ به ابداع شاهکار های جدیدی بپردازد...
iPhone , iPod , iPad & etc...
and now iPhone5
With Geographical Projector (3D View) TM
روحش شاد ...
×××
مملکت مرده پرست ما رو ... تا وقتی زنده بود هیچ کس خبری ازش نمیگرفت ! حالا که مرده همه آواتار و امضاشون رو زدن استیو جابز ...
( با همه نبودم ...
Goodbye Steve
حتما این ویدیو رو ببینید مال سال 2005ه.
Steve Jobs: How to live before you die
کد:http://www.youtube.com/watch?v=UF8uR6Z6KLc
من از صبح که تو سایت های خارجی این خبر رو شنیدم، اعصابم بهم ریخت! خیلی وقت بود از مرگ کسی این قدر ناراحت نشده بودم!
اما جالب اینجاست که تو اخبار ما چیزی تو این زمینه نشنیدم! نمیدونم شاید هم نشون دادو من ندیدم!
احتمالا مسئولان اپل متوجه شدت بیماری استیو جابز شده بودند وبخاطر اینکه مرگ ناگهانی وی باعث سقوط شدید سهام Apple نشه، سریعا رئیس جدید معرفی کردند!
شخصیت بزرگ و سنگین و پرتلاشی بود! خیلی هم دوست داشتنی بود! من که خیلی ناراحتم!:37:
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اینها مجموعه ای بی نظیر از عکس های استیوی شاد در سال ۲۰۰۵ هستند. آنها واقعا دوست داشتنی و نشان دهنده بعد دیگری از شخصیت جابز هستند که به ندرت دیده ایم.
عکس ها در دفتر مایک ماتاس، خالق Delicious Library (نرم افزار مدیریت مدیا در مک) گرفته شده اند. زمانی که استیو جابز به دفتر او آمده بود تا Photo Booth را امتحان کند. وی در همان سال (۲۰۰۵) کارمند شرکت اپل شد و اکنون در فیس بوک کار می کند. و امروز این تصاویر جالب را منتشر کرده است.
در روزی مانند امروز، عکس های جذابی هستند.
منبع:narenji
اینم خبر جالبیه
Mana Neyestani, a leading Iranian cartoonist, has published a cartoon about Steve Jobs' death. An old man says to the “Angel of Death” there are many dinosaurs in Iran and you go after “red apples”.
جزییات رو پیدا نکردم اگه کسی چیزی میدون اینجا بگه
Farewell Steve
Wish you the best in your new journey
استیوا مرد نکونام نمیرد هرگز
روحش شاد...
يادش گرامي...
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
استیو جابز در سال ۲۰۰۵ در مراسم فارغ التحصیلی دانشجویان دانشگاه استنفورد شرکت کرد و یک سخنرانی مشهور در آنجا انجام داد. شاید بسیاری از شما قبلا این سخنرانی را دیده باشید اما در چنین روزی خواندن مجدد آن نکات زیادی را به ما یادآوری می کند و کسانی هم که تا به حال آن را ندیده اند می توانند از سخنان استیو جابز لذت ببرند.
توضیح نارنجی: برگردان این سخنرانی توسط نارنجی صورت نگرفته و متاسفانه به خاطر کپی شدن های متعدد، ما نتوانستیم منبع اصلی ترجمه را پیدا کنیم. بنابراین فقط آن را بازنشر می کنیم:
من امروز خیلی خوشحالم كه در مراسم فارغالتحصیلی شما كه در یكی از بهترین دانشگاههای دنیا درس ميخوانید هستم. من هیچ وقت از دانشگاه فارغالتحصیل نشدهام. امروز ميخواهم داستان زندگی ام را برایتان بگویم. خیلی طولانی نیست و سه تا داستان است.
اولین داستان مربوط به ارتباط اتفاقات به ظاهر بی ربط زندگی است:
من بعد از شش ماه از شروع دانشگاه در كالج رید ترك تحصیل كردم ولی تا حدود یك سال و نیم بعد از ترك تحصیل به دانشگاه ميآمدم و ميرفتم و خب حالا ميخواهم برای شما بگویم كه من چرا ترك تحصیل كردم. زندگی و مبارزهی من قبل از تولدم شروع شد. مادر بیولوژیكی من یك دانشجوی مجرد بود كه تصمیم گرفته بود مرا در لیست پرورشگاه قرار بدهد كه یك خانواده مرا به سرپرستی قبول كند. او شدیداً اعتقاد داشت كه مرا یك خانواده با تحصیلات دانشگاهی باید به فرزندی قبول كند و همه چیز را برای این كار آماده كرده بود.
یك وكیل و زنش قبول كرده بودند كه مرا بعد از تولدم ازمادرم تحویل بگیرند و همه چیز آماده بود تا اینكه بعد از تولد من این خانواده گفتند كه پسر نمی خواهند و دوست دارند كه دختر داشته باشند. این جوری شد كه پدر و مادر فعلی من نصف شب یك تلفن دریافت كردند كه آیا حاضرند مرا به فرزندی قبول كنند یا نه و آنان گفتند كه حتماً. مادر بیولوژیكی من بعداً فهمید كه مادر من هیچ وقت از دانشگاه فارغالتحصیل نشده و پدر من هیچ وقت دبیرستان را تمام نكرده است. مادر اصلی من حاضر نشد كه مدارك مربوط به فرزند خواندگی مرا امضا كند تا اینكه آنها قول دادند كه مرا وقتی كه بزرگ شدم حتماً به دانشگاه بفرستند.
اینگونه شد كه هفده سال بعد من وارد كالج شدم و به خاطر این كه در آن موقع اطلاعاتم كم بود دانشگاهی را انتخاب كردم كه شهریهی آن تقریباً معادل دانشگاه استنفورد بود و پس انداز عمر پدر و مادرم را به سرعت برای شهریهی دانشگاه خرج ميكردم بعد از شش ماه متوجه شدم كه دانشگاه فایدهی چندانی برایم ندارد. هیچ ایدهای كه ميخواهم با زندگی چه كار كنم و دانشگاه چگونه ميخواهد به من كمك كند نداشتم و به جای این كه پس انداز عمر پدر و مادرم را خرج كنم ترك تحصیل كردم ولی ایمان داشتم كه همه چیز درست ميشود.
اولش كمی وحشت داشتم ولی الآن كه نگاه ميكنم ميبینم كه یكی از بهترین تصمیمهای زندگی من بوده است. لحظهای كه من ترك تحصیل كردم به جای این كه كلاسهایی را بروم كه به آنها علاقهای نداشتم شروع به كارهایی كردم كه واقعاً دوستشان داشتم. زندگی در آن دوره خیلی برای من آسان نبود. من اتاقی نداشتم و كف اتاق یكی از دوستانم ميخوابیدم. قوطیهای خالی پپسی را به خاطر پنج سنت پس ميدادم كه با آنها غذا بخرم.
بعضی وقتها هفت مایل پیاده روی ميكردم كه یك غذای مجانی توی كلیسا بخورم. غذاهایشان را دوست داشتم. من به خاطر حس كنجكاوی و ابهام درونیام در راهی افتادم كه تبدیل به یك تجربهی گران بها شد. كالج رید آن موقع یكی از بهترین تعلیمهای خطاطی را در كشور ميداد. تمام پوسترهای دانشگاه با خط بسیار زیبا خطاطی ميشد و چون از برنامهی عادی من ترك تحصیل كرده بودم، كلاسهای خطاطی را برداشتم.
سبك آنها خیلی جالب، زیبا، هنری و تاریخی بود و من خیلی از آن لذت ميبردم. امیدی نداشتم كه كلاسهای خطاطی نقشی در زندگی حرفهای آیندهی من داشته باشد ولی ده سال بعد از آن كلاسها موقعی كه ما داشتیم اولین كامپیوتر مكینتاش را طراحی ميكردیم تمام مهارتهای خطاطی من دوباره تو ذهن من برگشت و من آنها را در طراحی گرافیكی مكینتاش استفاده كردم. مك اولین كامپیوتر با فونتهای كامپیوتری هنری و قشنگ بود.
اگر من آن كلاسهای خطاطی را آن موقع برنداشته بودم مك هیچ وقت فونتهای هنری الآن را نداشت. هم چنین چون كه ویندوز طراحی مك را كپی كرد، احتمالاً هیچ كامپیوتری این فونت را نداشت. خب ميبینید آدم وقتی آینده را نگاه ميكند شاید تأثیر اتفاقات مشخص نباشد ولی وقتی گذشته را نگاه ميكند متوجه ارتباط این اتفاقها ميشود. این یادتان نرود شما باید به یك چیز ایمان داشته باشید، به شجاعتتان، به سرنوشتتان، زندگی تان یا هر چیز دیگری. این چیزی است كه هیچ وقت مرا نا امید نكرده است و خیلی تغییرات در زندگی من ایجاد كرده است.
داستان دوم من در مورد دوست داشتن و شكست است:
من خرسند شدم كه چیزهایی را كه دوستشان داشتم خیلی زود پیدا كردم. من و همكارم «وز» شركت اپل را درگاراژ خانهی پدر و مادرم وقتی كه من فقط بیست سال داشتم شروع كردیم ما خیلی سخت كار كردیم و در مدت ده سال اپل تبدیل شد به یك شركت دو بیلیون دلاری كه حدود چهارهزار نفر كارمند داشت.
ما جالب ترین مخلوق خودمان را به بازار عرضه كرده بودیم؛ مكینتاش. یك سال بعد از درآمدن مكینتاش وقتی كه من فقط سی ساله بودم هیأت مدیرهی اپل مرا از شركت اخراج كرد. چه جوری یك نفر ميتواند از شركتی كه خودش تأسیس ميكند اخراج شود؟ خیلی ساده. شركت رشد كرده بود و ما یك نفری را كه فكر ميكردیم توانایی خوبی برای ادارهی شركت داشته باشد استخدام كرده بودیم. همه چیز خیلی خوب پیش ميرفت تا این كه بعد از یكی دو سال در مورد استراتژی آیندهی شركت من با او اختلاف پیدا كردم و هیأت مدیره از او حمایت كرد و من رسماً اخراج شدم.
احساس ميكردم كه كل دستاورد زندگی ام را از دست دادهام. حدود چند ماهی نمی دانستم كه چه كار باید بكنم. من رسماً شكست خورده بودم و دیگر جایم در سیلیكان ولی نبود ولی یك احساسی در وجودم شروع به رشد كرد. احساسی كه من خیلی دوستش داشتم و اتفاقات اپل خیلی تغییرش نداده بودند. احساس شروع كردن از نو.
شاید من آن موقع متوجه نشدم اخراج از اپل یكی از بهترین اتفاقات زندگی من بود. سنگینی موفقیت با سبكی یك شروع تازه جایگزین شده بود و من كاملاً آزاد بودم. آن دوره از زندگی من پر از خلاقیت بود. در طول پنج سال بعد یك شركت به اسم نكست تأسیس كردم و یك شركت دیگر به اسم پیكسار و با یك زن خارق العاده آشنا شدم كه بعداً با او ازدواج كردم.
پیكسار اولین ابزار انیمیشن كامپیوتر دنیا را به اسم توی استوری به وجود آورد كه الآن موفقترین استودیوی تولید انیمیشن در دنیا ست. دریك سیر خارق العادهی اتفاقات، شركت اپل نكست را خرید و این باعث شد من دوباره به اپل برگردم و تكنولوژی ابداع شده در نكست انقلابی در اپل ایجاد كرد. من با زنم لورن زندگی بسیار خوبی را شروع كردیم.
اگر من از اپل اخراج نمی شدم شاید هیچ كدام از این اتفاقات نمی افتاد. این اتفاق مثل داروی تلخی بود كه به یك مریض ميدهند ولی مریض واقعاً به آن احتیاج دارد. بعضی وقتها زندگی مثل سنگ توی سر شما ميكوبد ولی شما ایمانتان را از دست ندهید. من مطمئن هستم تنها چیزی كه باعث شد من در زندگی ام همیشه در حركت باشم این بود كه من كاری را انجام ميدادم كه واقعاً دوستش داشتم.
داستان سوم من در مورد مرگ است:
هفده ساله بودم که در جایی خواندم اگر هر روز جوری زندگی كنید كه انگار آن روز آخرین روز زندگی تان باشد شاید یك روز این نظر به حقیقت تبدیل بشود. این جمله روی من تأثیر گذاشت و از آن موقع به مدت سی و سه سال هر روز وقتی كه توی آینه نگاه ميكنم از خودم ميپرسم اگر امروز آخرین روز زندگی من باشد آیا باز هم كارهایی را كه امروز باید انجام بدهم، انجام ميدهم یا نه.
هر موقع جواب این سؤال نه باشد من ميفهمم در زندگی ام به یك سری تغییرات احتیاج دارم. به خاطر دانستن این كه بالآخره یك روزی خواهم مرد برای من به یك ابزار مهم تبدیل شده بود كه كمك كرد خیلی از تصمیمهای زندگی ام را بگیرم چون تمام توقعات بزرگ از زندگی، تمام غرور، تمام شرمندگی از شكست، در مقابل مرگ رنگی ندارند.
حدود یك سال پیش دكترها تشخیص دادند كه من سرطان دارم. ساعت هفت و سی دقیقهی صبح بود كه مرا معاینه كردند و یك تومور توی لوزالمعدهی من تشخیص دادند. من حتی نمی دانستم كه لوزالمعده چی هست و كجای آدم قرار دارد ولی دكترها گفتند این نوع سرطان غیرقابل درمان است و من بیشتر از سه ماه زنده نمی مانم. دكتر به من توصیه كرد به خانه بروم و اوضاع را رو به راه كنم. منظورش این بود كه برای مردن آماده باشم و مثلاً چیزهایی كه در مورد ده سال بعد قرار بود به بچههایم بگویم در مدت سه ماه به آنها یادآوری بكنم.
این به این معنی بود كه برای خداحافظی حاضر باشم. من با آن تشخیص تمام روز دست و پنجه نرم كردم و سر شب روی من آزمایش اپتیك انجام دادند. آنها یك آندوسكوپ را توی حلقم فرو كردند كه از معدهام ميگذشت و وارد لوزالمعدهام ميشد. همسرم گفت كه وقتی دكتر نمونه را زیر میكروسكوپ گذاشت بی اختیار شروع به گریه كردن كرد
چون كه او گفت كه آن یكی از كمیاب ترین نمونههای سرطان لوزالمعده است و قابل درمان است. مرگ یك واقعیت مفید و هوشمند زندگی است. هیچ كس دوست ندارد كه بمیرد حتی آنهایی كه ميخواهند بمیرند و به بهشت وارد شوند. ولی با این وجود مرگ واقعیت مشترك در زندگی همهی ما ست.
شاید مرگ بهترین اختراع زندگی باشد چون مأمور ایجاد تغییر و تحول است. مرگ كهنهها را از میان بر ميدارد و راه را برای تازهها باز ميكند. یادتان باشد كه زمان شما محدود است، پس زمانتان را با زندگی كردن به جای زندگی بقیه هدر ندهید.
هیچ وقت توی دام غم و غصه نیافتید و هیچ وقت نگذارید كه هیاهوی بقیه صدای درونی شما را خاموش كند و از همه مهمتر این كه شجاعت این را داشته باشید كه از احساس قلبی تان و ایمانتان پیروی كنید.
موقعی كه من سن شما بودم یك مجلهی خیلی خواندنی به نام كاتالوگ كامل زمین منتشر ميشد كه یكی از پرطرفدارترین مجلههای نسل ما بود این مجله مال دههی شصت بود كه موقعی كه هیچ خبری از كامپیوترهای ارزان قیمت نبود تمام این مجله با دستگاه تایپ و قیچی و دوربین پولوراید درست ميشد. شاید یك چیزی شبیه گوگل الآن ولی سی و پنج سال قبل از این كه گوگل وجود داشته باشد.
در وسط دههی هفتاد آنها آخرین شماره از كاتالوگ كامل زمین را منتشر كردند. آن موقع من سن الآن شما بودم و روی جلد آخرین شمارهی شان یك عكس از صبح زود یك منطقهی روستایی كوهستانی بود. از آن نوعی كه شما ممكن است برای پیاده روی كوهستانی خیلی دوست داشته باشید. زیر آن عكس نوشته بود:
stay hungry stay foolish
این پیغام خداحافظی آنها بود وقتی كه آخرین شماره را منتشر ميكردند
stay hungry stay foolish
این آرزویی هست كه من همیشه در مورد خودم داشتم و الآن وقت فارغالتحصیلی شما آرزویی هست كه برای شما ميكنم.
اگر به یوتیوب دسترسی دارید می توانید ویدیوی این سخنرانی را با زیرنویس فارسی اینجا ببینید:
کد:http://www.youtube.com/watch?v=4hIInsiQMho
منبع:narenji
من اصلا از فن های اپل نیستم اما وقتی این خبر رو شنیدم شدیدا ناراحت شدم
دوستان دیگه تاپیک داره به اسپمکده تبدیل میشه
درسته که مرد بزرگی از بین ما رفته اما مطمئنا جابز هایی خواهند آمد که با ایده هاشون دنیا رو متحول می کنن
پس لطفا پست های "روحش شاد" و "ایشالا در رکاب امام حسین آمرزیده بشه!" و این حرف ها رو ادامه ندید
سلام
من هم نمی شناختمش ولی با این وجود مرگ انسانها چه بزرگ باشد چه کوچک
واقعا سخته .
امیدوارم کسی که با جای او می نشینه لیاقتش رو داشته باشه
یه کارتون زده توی سری درگیر ها... که شخصیت اصلیش که خیلی آزادی خواهه رفته جلوی عزراییل که یه سیب قرمز دستشه گفته :نقل قول:
ای تو حلقت گیر کنه! این همه دایناسور آدم خوار تو مملکت داریم حالا تو اومدی سراغ سیب های قرمز؟؟؟
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اطلاع داشتید که کتاب زندگینامه استیوجابز قرار بود تا دو ماه دیگر منتشر بشود؟ تا به حال هیچ کتاب رسمی که توسط استیوجابز تایید بشود از زندگی او وجود نداشته و این تنها کتابی است که با رضایت استیو و بر اساس بیش از ۴۰ مصاحبه طولانی و در طی ۲ سال نوشته شده است. در کنار آن برای جمع آوری اطلاعات با بیش از ۱۰۰ نفر از اعضای خانواده، دوستان، همکاران و رقیبان استیوجابز گفتگو شده است.
خبر درگذشت استیو جابز امروز سبب شد که تقاضای پیش خرید این کتاب با رشد خیره کننده ای در سایت آمازون روبرو بشود به گونه ای که با رشد ۴۳ هزار درصدی! در صدر کتاب های سایت پر فروش آمازون قرار گرفت.
این تقاضای کاربران سبب شد که ناشر اعلام کند کتاب را یک ماه زودتر و ۲۴ اکتبر وارد بازار خواهد کرد. بنابراین کمتر از ۲۰ روز دیگر می توانید زندگینامه استیوجابز را داشته باشید.
کتاب توسط آقای والتر ایساکسون به رشته تحریر درآمده است. اون رییس سابق هیات مدیره CNN بوده و از دبیران مجله تایم است و پیش از این زندگینامه های بنجامین فرانکلین و هنری کیسینجر را تالیف کرده است.
ناشر کتاب می گوید این کتاب داستان زندگی و شخصیت یک کارآفرین خلاق را به شما نشان می دهد که با عشق اش به تکامل، سبب تحول در شش صنعت دنیا شد: کامپیوترهای شخصی، فیلم های انیمیشن، موسیقی، تلفن ها، تبلت ها و انتشارات دیجیتال.
نویسنده می گوید با وجود اینکه استیو جابز با او در تالیف این کتاب همکاری کرده اما از او خواسته تا هیچ کنترلی بر مطالبی که در این کتاب می نویسد نداشته باشد و حتی به استیو جابز اجازه خواندن کتاب را پیش از انتشار کتاب نداده است. بنابراین شما کتاب زندگی استیو جابز را در حالی خواهید خواند که خود او هم آن را نخوانده است.
این کتاب ۶۵۶ صفحه ای با اسم «استیو جابز» با قیمت ۳۵ دلار به فروش می رسد.
منبع:narenji
تو خبر ها اومد که بعد از معرفی آیفون فور اس ارزش سهام اپل 5% افت کرد... حالا با درگذشت جابز به نظرتون بازم افت می کنه؟
دنیا مرد بزرگی رو از دست داد. امشب خیلی غمگین شدم این خبر رو شنیدم.
استیو جابز
یک الگوی برتر، دوست دارم، نمردی تو
(آواتار من از قدیم اینطوریه ها یهو فک نکنین واسه این اینطوریش کردم :دی)
................iSad
واقعا خبر بدی بود. نمیدونم چی بگم، ولی هر بار که دور و برمون سیب ببینیم، یاد استیو میفتیم، هر بار که آیفون خودمون رو آنلاک میکنیم...
مستند زندگی استیو جابز نابغه دنیای فناوری............
کد:http://hipfile.com/5hzw1mpkdogo/Steve.Jobs._www.-------------.com_.rar.html
این عکس معرکه رو ببینید دوستان !!
نمادی از عصر جدیدی که به برکت ذهن خلاق این مرد به وجود اومد ...کد:http://blog.chron.com/lorensteffy/files/2011/10/Japan-Obit-Jobs-Reaction.JPEG-09534.jpg
عکس فوقالعاده تأثیرگذاری است، واسه من ...
استیو فقط یه اسطوره تکنولوژی نبود
اون کسی بود که هزاران نفر شیفته ای تفکر و اخلاقش شده بودن و اونو الگوی خودشون قرر داده بودن