بدون شرح :31:
Printable View
تکرارش ساعت چند میذاره؟
دیشب ندیدم
14:45 ....نقل قول:
تکرارش ساعت چند میذاره؟
جالبه ولي چرا هم جهت حركت ماشينا ايستاده؟!!! گوسفنده با اون پاهاي لاغر و هيكل باد كرده طنز صحنه رو بيشتر كرده...نقل قول:
کسی ویدئوی رقصشون رو داره ؟نقل قول:
تو این سکانس دو سه ماشین جلوش وایمیستن هی نقی میره به سمتشون برای همین تو این عکس جهتش اینوره :دی
بيچاره تهران!
خبرگزاري فارس: گويا «تهراني بودن» يك گناه نابخشودني است. امسال هنرمندان ما، با هدايت از قبل، كوشيدند كه «تهران» را جايي ترسناك و غيرقابل سكونت، دستكم براي مهاجران به «تهران» ترسيم كنند.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
گويا «تهراني بودن» يك گناه نابخشودني است. زيرا در آغاز سال كه ميشود، جمعيت بسيار زيادي از آن فرار ميكنند و آنچنان كسي هم به اينجا نميآيد تا ما ببينيم كه مسافران نوروزي از حضور در اين شهر، لذت ميبرند. اين موقعيت انكارناشدني تهران، در همه چيز نمود دارد. حتي در مجموعههاي تلويزيوني سال نو در 4 شبكه كه با تكرار در شبكه جامجم، به عدد 5 رسيد.
امسال هنرمندان ما، با هدايت از قبل، كوشيدند كه «تهران» را جايي ترسناك و غيرقابلسكونت، دستكم براي مهاجران به «تهران» ترسيم كنند.
سريالهاي «پايتخت»، «بچهها نگاه ميكنند» و «راه در رو» براي شهرستانيها و مهاجران به تهران دام پهن كردند و تعليق آفريدند و «موج و صخره» نيز جايگزيني براي فرار از اين شهر نشان داد. هرچه باشد، تهران به زعم كارشناسان فن و سياستمداران، مناسب سكونت نيست.
هر كه در تهران مانده، گرفتار نفسانيات شده و هركه از اينجا رفته، انسان مانده است.
«عمو امجد» و رانندهاش «مظفر» در سريال «موج و صخره»، خانواده «شهشهاني» در سريال «پايتخت»، خانواده «بازرگاني» در سريال «راه در رو» و «خان عمو» و «دامادهايش» در سريال «بچهها نگاه ميكنند» نمونههايي از افرادي هستند كه به دور از انسانيت، آيندهنگري و نگاه مثبت، حقوق ديگران را زيرپا ميگذارند و دربرابر، افرادي چون «عليآباديهاي» سريال «پايتخت»، خانواده «گلدار» در سريال «راه در رو» و «شقايق» در سريال «بچهها نگاه ميكنند» در صدد نشان دادن راه و پناه دادن به درماندگان و كمك هستند و به اينها بيفزاييد، نقشهايي چون «دلاور» يا «پدر پري» در سريال «راه در رو» كه در شهرستان، ميزبان و هدايتگر به راه راست هستند.
البته از دانش «هادي»، برادر «هما»، به عنوان يك «عليآبادي» فهيم در مجموعه تلويزيوني «پايتخت» كه به خوبي توانست يارانهها و هدفمندي را تعريف كند و توضيح دهد، نبايد گذشت. موضوعي كه معاون سياسي امنيتي استانداري مازندران آن را در نظر نگرفته و به مجموعه تلويزيوني «پايتخت» اعتراض كرده است.
حتي اركان اداري و انتظامي تهران در اين مجموعهها آگاهانه درگير نشدهاند و آنچنان آنها را ناديده گرفتهاند كه قهرمانان روايت خودشان به سختي و با دشواري بايد بار خود را از مهلكههاي روايتي عبور دهند. در برابر اين موقعيت، به سازمان عمران كيش، نيروي انتظامي و حتي اماكن اقامتي كيش توجه كنيد كه چه به موقع و درست حضور دارند و مراقب هموطنان هستند.
اما به جز مجموعه تلويزيوني «پايتخت»، ديگر مجموعهها نتوانستند اين موضوع را به خوبي نشان دهند كه بودن در تهران و انسان ماندن، بسيار سخت است.
تفاوت كار «سيروس مقدم» و همكارانش در سريال «پايتخت» با ديگر گروههايي كه مجموعههاي ديگر را ساختند، در جدي گرفتن ماموريت محوله است و براي همين، همه فراموش كرديم كه معمولاً در عيد، به شادي و طنز بيشتر اولويت داده ميشد و آنقدر در اين مجموعه، موضوع را با قدرت پيگيري كردند كه همه آن را ميبينيم با اينكه بيشتر به غصه و نگراني رسيدهايم تا شادي و شايد اين نيز حسن اين مجموعه است كه باعث ميشود به غفلت و سرخوشي در تعطيلات نوروزي گرفتار نشويم.
غيرقابل انتظار بودن حوادث و تعليقاتي كه در روايت «محسن تنابنده» در سريال «پايتخت» وجود دارد، انتظار براي ديدن قسمت بعدي را زنده نگه داشته است، موضوعي كه در ديگر مجموعههاي نوروزي سيما وجود ندارد و همان داستانهاي بارها بيان شده و ايفاي نقشهاي آشنا، قابل حدس و با كمترين تنوع در ارائه آنها را شاهديم. به گونهاي كه براي سريال «موج و صخره» با ايجاد يك مسابقه ساده پيامكي، سعي شده بيننده را دنبال خود بكشانند.
ما در انتخاب بازيگران نيز، گروه قدري را در سريال «پايتخت» به نسبت گروههاي آشناي ديگر مجموعهها مشاهده ميكنيم. آنچه در كار «سيروس مقدم» ديده ميشود، بسيار كم سابقه و مديريت شده است، اما در ديگر مجموعهها به گونهاي كادر بازيگري حضور دارند كه گويا همه چيز براي تكرار گذشتهها، وانهاده شده و كارگردان زياد نگران هدايت صحنه نيست و حتي در دو مجموعه «موج و صخره» و «راه در رو» خود كارگردان يكي از بازيگران اصلي مجموعه است.
نقش «گوهر خيرانديش» در مجموعه تلويزيوني «بچهها نگاه ميكنند» همانند نقشي است كه در مجموعه تلويزيوني «اشكها و لبخندها» ساخته حسن فتحي داشت، كه در آنجا با «مهدي هاشمي» در يك سينما شراكت ارثي داشت و در اينجا با «آتيلا پسياني» در خانه پدري.
اين تشابه از اين جهت يادمان آمد كه «اشكها و لبخندها» هم در عيد امسال در ساعتهاي آغازين بامداد، از شبكه يك پخش شد. خود «آتيلا پسياني» كه كاراكتر آشناي «تقي تاكسي» مجموعه تلويزيوني «چارديواري» ساخته سيروس مقدم را به ياد ميآورد.
البته از جدي بازي كردن «نيما شاهرخ شاهي» و تا حدي، «علي صادقي» در مجموعه تلويزيوني «موج و صخره» و يك ارائه بسيار متفاوت از هنرمند برجسته، «عليرضا خمسه» در نقش «بابا پنجعلي» در مجموعه تلويزيوني «پايتخت» نبايد عبور كرد.
يك موضوع بسيار واضح هم، بعضي تكرارهايي است كه در روايتپردازي اين 4 مجموعه ديده ميشود. يك نمونه، شباهتي كه در بخش وجود مرده، نيز وارثان و خانه، به طرز عجيبي در سريالهاي «پايتخت» و «راه در رو» ديده ميشود. اما چون بناي سريال «پايتخت» بر اين است كه به شتاب از داستانهاي تقريبا فرعي عبور كند، روش مديريت اين داستان فرعي بسيار بهتر از مشابه خودش در سريال «راه در رو» درآمده است.
دو نكته هم از سينما در ارتباط با اين مجموعهها در انتهاي اين يادداشت فشرده بگوييم كه، تناسبي براي ايجاد كاراكتري به شكل «سعيد راد» در زندان در سريال «راه در رو» و نيز تقليد سكانس آشناي فيلم سينمايي «قيصر» و ... در همين مجموعه براي كليت روايت اين مجموعه نديديم.
و نكته ديگر كه باز هم از سينما ياد ميكنيم: به رغم همه تلاشي كه اين هنرمندان براي تلخ نشان دادن زندگي در تهران و بيعاطفه بودن انسانهاي مانده در روايتهاي ماشيني نشان دادند، همه تهرانيها اين چنين نيستند و در تهران نيز انسانيت، عاطفه و احترام به بزرگتر وجود دارد، موضوعي كه اصلا موجد روايت فيلم سينمايي «جدايي نادر از سيمين» شد، يعني اصرار فرزند بر مراقبت از پدر فرتوت، پير خود و ماندن در ايران و تهران، موضوعي كه «نقي» در مراقبت و گريه براي «بابا پنجعلي» در سريال «پايتخت» نشان داد.
----------------------------------------------------------
نويسنده: حسين سلطانمحمدي
عضو انجمن منتقدان و نويسندگان سينمايي ايران
سلام
واقعا باید بگم که سریالیه در خور و شایسه مردم ایران !
- خیلی سریال خوبیه ! من از نظر محتوای در سطحی نیستم که نظر بدم ولی باید بگم معرکست !
- از نظر فنی باید بگم که فیلم برداری این مجموعه نظر منو جلب کرده ... تویه تقریبا همه ی سکانس ها ( به غیر از تعدادی انگشت شمار ) فیلم برداری یه نکته جالب داره و اون اینه که دوربین رویه پایه نیست و یه حالت لرزان زیبایی داره و اکثر سکانس ها هم با یک دوربین گرفته شدن ، که این خودش هیجان رو تویه یه سکانس بالا میبره !
- نکته ظریف سریال انعطاف پذیریه خوبشه !
اونجایی که بابا پنجعلی مریض شده بود تویه کامیون و اورژانسی ها بالا سرش بودن و داشت می گفت : میخوام برم علی آباد !
تویه این لحظه حالت خیلی طنزی داشت که تویه همین لحظه با اضافه شدن یه موزیک متن غمگین و محلی سکانس طنز در یه لحظه به سکانس غم انگیزی تبدیل شد !
- موسیقی پایانی : بی نظیر ! تنها چیزیه که میتونم در بارش بگم ! اون قسمت از شعرش که میگه : مسلمانان غریبی مفلسم کرد .... خیلی به شخصه برای من خاطره انگیزه چون این شعر رو یادمه خدا بیامرز مادربزگم خیلی میخوند !
- در کل : از 10 نمره بهش نمره کل رو میدم !
از نمره 20 من بهش 12 میدم.
فکر کنم این آخریاش خوب در نمیاد...این قسمتش که این جوری بود!
البته من تو زیر هشت هم همین پیش بینی رو کردم ولی پیش بینیم اشتباه در اومد :31:
میگم چه خوب شد این قضیه ی پلیسی بوجود اومد . این تم پلیسی که وارد سریال شد باعث شد حداقل برای یه شب شاهد سرازیر شدن انواع و اقسام مشکلات رو سر این خونواده ی دوست داشتنی نباشیم :31:.
این مونتاژ داربی امروزم [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] خیلی جالب ناک شده بود . حرکت جالبی بود [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] .
.
جالبه که زیرنویس داربی سریال خودش بود!:31:
چقدر صحنه سوال و جواب (یه جورایی بازجویی):31: و ریکشن های بابا پنجعلی (تاکید مقدم به نشون دادنش) باحال بود! هر سری خمسه رو نشون میداد میزدم زیر خنده! :31:
باحال ترین دیالوگ قسمت امشب هم جایی بود که بیسیم گفت موقعیت رو گزارش کنید، نقی برداشت به سروان گفت: بگو مشغول آبگوشت خوردنیم!!:27:
واقعا سریال جالبیه...... قبل از عید من فکر میکردم واقعا مسخره میشه اما فوق العاده شد....
بازی روان محسن طنابنده.... همین طور اون پسرخالش ارسطو......
واقعا عالیه....خدا سیروس مقدم رو از صدا سیما نگیره....اگه بگیره دیگه همین چهار تا بینندش رو هم ازدست میده.....
البته من برعکس فکر میکنم....نقل قول:
من فکر کردم آخر زیر هشت خوب دربیاد که افتضاح شد....(به خاطر فشار هایی که روی سیروس مقدم بود البته)
این یکی فکر کنم خیلی خوب در بیاد آخرش....
اون قسمتش باحال بود که باباپنجعلی حرفای پلیسه رو تکرار میکرد...شاهد شاهد مرکز....شاهد شاهد مرکز........(بعد از چند لحظه)..........نقی مستحضر باش اینجا علی آباده...اَره [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
کسی اون قسمتی که توی سونا بودن خونه ی قهرمان دست کج بعد علف خوردن توهم زدن رو داره؟
نمیدونم کدوم قسمت بود اما هرکی اون قسمت رقصشون رو بزاره برای دانلود خیلی لطف میکنه
انتقاد شديد تشكلهاي دانشجويي مازندران از فيلم «پايتخت»
فارس: تشكلهاي دانشجويي مازندران در نامهاي سرگشاده خطاب به ضرغامي رئيس سازمان صداوسيما از فيلم نوروزي «پايتخت» به شدت انتقاد كردند.
متن نامه سرگشاده جمعي از تشكلهاي دانشجويي دانشگاههاي مازندران خطاب به عزتالله ضرغامي رئيس سازمان صداوسيماي جمهوري اسلامي ايران به شرح ذيل است:
بسم الله الهادي
...راديو و تلويزيون يك دستگاه آموزشى است، سينما يك دستگاه آموزشى است. بايد دستگاهها را به طور مسالمت، به طور صحيح، به طور سليم اداره كرد. (صحيفه امام - جلد6 - صفحه412)
جناب آقاي ضرغامي، مسئول محترم صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران
سلام عليكم؛
احتمالا اين جمله بيان شده از امام براي حضرت عالي آشنا به نظر ميرسد كه تلويزيون يك دستگاه آموزشي است. تلويزيون به مثابه يك آموزشكدهاي است كه مسئول تربيت جامعه ميباشد. اما متاسفانه نوجوان و جوان امروزي به جاي آنكه درس برادري با ساير ملتها و مسلمانان را بياموزد كه او را دغدغهمند نسبت به تحولات جامعه جهاني كند، درس بي تفاوتي را از تلويزيون مي آموزد. به جاي اينكه درس فرهنگ و ارزش هاي ديني را از اين دستگاه فرا گيرد درس تمسخر و رذايل اخلاقي را ميآموزد. اين رسانه به جاي ترويج فرهنگ ساده زيستي و حمايت از مستضعفين، تجملگرايي را ترويج ميدهد و متناسب با ذائقه مرفهين جامعه دست به توليد فيلم و برنامه تلويزيوني ميزند. چرا بايد براي شاد نگه داشتن عدهاي پايتختنشين هزينه بيتالمال را صرف برنامههايي همچون فيلم "پايتخت " كرد؟
بعيد ميدانم اين جملات حضرت آقا را نشنيده باشيد كه فرمودند:
"حالا اين را هم من به شما عرض بكنم؛ غالب اين شهرهايي كه لهجههاي آن ها تقليد ميشود، شهرهايي هستند كه داراي مردم غيرتمندي هستند كه در حوادث مهم صد سال پيش، در مقابل دشمنان و مهاجمين ايستادهاند. اين تصادفي نيست... يكي از مناطقي كه ايستادگي سرسخت كرده، مناطق شمال است،
...اتفاقاً سعي شده است كه همينها از لحاظ لهجه در بين مردم سبك بشوند. يعني تقليد ميشود. پس ضمناً در پرانتز، به اين نكته هم توجه داشته باشيد... اين مسلماً حرام است. در حرمت اين عمل هيچ شكي نيست. "
كار رسانه جمهوري اسلامي ايران به حدي رسيده كه خلاف نظر مستقيم رهبري عمل ميكند.
جناب آقاي مهندس ضرغامي؛
خنداندن مردم به هر قيمتي رسالت رسانه جمهوري اسلامي نيست. هنوز هم كه هنوز است يك برنامه متناسب با فضاي ديني و شاد توليد نشده است و اين يكي از ضعف هاي مهم رسانه ديني است كه نتواند بر اساس مباني تفكري و اعتقادي خود، گريه و خنده را براي مردم به ارمغان آورد.
رياست محترم صدا و سيما؛
هنوز يك سال و اندي از دستور مقام ولايت در پيام تمديد حكم حضرت عالي نگذشته است كه فرمودند:
"سفارش اساسي اينجانب نزديك كردن و رساندن اين رسانه ي فرهنگ ساز، به طراز رسانه ئي است كه دين و اخلاق و اميد و آگاهي، بارزترين نمود آن باشد و رفتار اجتماعي مخاطبان و نيز نهاد حساس و مهمي چون خانواده بر اساس آن شكل گيرد و هنر و شيوه هاي گوناگون حرفهئي و آزموده شده يا نوپديد، يكسره در خدمت رشد اين شاخصها در آيد. "
حال از حضرت عالي مي پرسيم نسبت فيلم "پايتخت " با دين و اخلاق چيست؟ اثر فرهنگ ساز اين فيلم در محيط هاي خانوادگي چيست؟ آيا ميتوان ادعا كرد كه خانوادهها بعد از ديدن اين برنامه به سمت كمالات انساني و ارزشهاي ديني سوق پيدا ميكنند؟ اگر واقعا اين فيلم آموزههاي ديني را منتقل ميكند بيائيد و تبيين آن را براي مخاطبين اين رسانه ملي انجام دهيد و الا انتظار است از پخش اين فيلم جلوگيري كنيد، گرچه ميدانيم آب به جوي رفته را نميتوان برگرداند. و همچنين از اين اقدام توهين آميز خود كه علنا خلاف شرع بين انجام گشت، رسما عذرخواهي كرده و با نظارت بيشتر خود از ارتكاب مجدد اين اعمال درباره هر قوميتي جلوگيري كنيد و در نهايت به فكر چگونگي انتقال معرفت ديني از طريق اين رسانه به مردم و ارائه يك مدل ديني براي خنداندن مردم باشيد.
بنياد علمي فرهنگي حيات
بسيج دانشجويي دانشگاه كشاورزي و منابع طبيعي ساري
بسيج دانشجويي دانشگاه صنعتي نوشيرواني بابل
بسيج دانشجويي دانشگاه علم و صنعت (واحد بهشهر)
بسيج دانشجويي دانشگاه علوم پزشكي بابل
بسيج دانشجويي دانشگاه پيام نور بهشهر
بسيج دانشجويي دانشگاه علوم و فنون مازندران
انجمن اسلامي مستقل دانشجويان دانشگاه مازندران
انجمن اسلامي مستقل دانشجويان دانشگاه علوم پزشكي بابل
انجمن اسلامي مستقل دانشجويان پرستاري رامسر
انجمن اسلامي مستقل دانشجويان دانشگاه غيرانتفاعي نيما محمود آباد
در فیلم ساختمان 85 که آبادانی ها رو کردن دزد و قاتل کسی چیزی نگفت حالا یک طنز درست شد همه ازش انتقاد میکنن که مسخرشون کردن؟
اینجور تشکل ها و آدما از خداشونه که یه همچین موضوعاتی پیش میاد تا اسمشون حداقل تو یه خبرگزاری بیاد . وگرنه شما حساب کن تا آخر عمرت اسم همچین چیزی به گوشتون میخورد [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] :
بیخیال شید بابا . به نظرم اینجور خبرا ارزش وقت گذوشتن و بحث رو نداره .نقل قول:
انجمن اسلامي مستقل دانشجويان دانشگاه غيرانتفاعي نيما محمود آباد
.
:31:سریال جالبیه
دقیقا همینطورهنقل قول:
اینجور تشکل ها و آدما از خداشونه که یه همچین موضوعاتی پیش میاد تا اسمشون حداقل تو یه خبرگزاری بیاد . وگرنه شما حساب کن تا آخر عمرت اسم همچین چیزی به گوشتون میخورد
این سریال نه تنها هیچ نگرش منفی نسبت به مازندرانیها نداره بلکه به نظر من داره به شکلی سنت های خوبی که بین اونا وجود داردرا بازگو می کنه
نمونه اش رفتار بسیار خوبی که نقی و همسرش باهم دارن
بعد قسمت دیشب طبق روال چند قسمت گذشته به سبک سریال در مسیر زاینده رود صحبت های مردم رو راجع به سریال گذاشتند، یه بنده خدایی حرف خیلی جالبی راجع به سریال زد.
برداشت گفت یکی از پیام های سریال به کسانیه که فکر میکنن با مهاجرت به تهران شراط زندگیشون بهتر میشه و با آسایش و آرامش بهتری زندگی می کنند! اما سریال میخواد نشون بده که تهران هم مثل شهرهای دیگه شرایط اقلیمی، فرهنگی، اجتماعی و... خاص خودش رو داره و مثل سایر شهرهای بزرگ (بلکه بیشتر از اونا) مشکلات و نا آرامی های مخصوص به خودش رو داره و اون ظاهر فریبنده ای که خیلی ها از دور میبینند نیست!
.
.
خیلی از نظرش خوشم اومد! :20:
تنها نکته جالب در این فیلم در کل قسمت ها به نظرم این بود
که هر جا میری تا از حقت دفاع کنی و حرف بزنی
میگن زنگ میزنیم 110
خوب واقعا زنگ بزنید والا به خدا.
لعنت به میهمانان نوروزی که نمیزارند راحت این فیلم رو نگاه کنیم. وقتی میان خونمون موقع پخش پایتخت و... اونقدر وراجی می کنند که نمیشه صدای فیلم رو شنید. نفهمیدم فیلم چی شد.
این قسمت هم مثل مابقی قسمت ها عالی بود ولی پلیس بازیش یکم آماتور در اومده بود اونم فدای سر ناهار نخردیم بابا پنج علی.دی
قسمت های قبل یه دیالوگ باحال داشت اونجایی که گل رخ به ارسطو میگه چیزای دیگه هم مهم ارسطو در جواب میگه :عشق که باشه باغ پرتقال هم که هست...:27:
کلا دمشون گرم:11:
امشب موقعی که داشتن در مورد ارستو و گلرخ صحبت میشد عمو پنجعلی هی تیکه میومد من پاره شده بودم از خنده!!!:laughing::laughing:
نفسم دیگه در نمیومد!:thumbsup:
باید سعی کنند کمی نکات آموزنده هم قاطی فیلم کنند.
مثلا چه نکته آموزنده ای...................... اتفاقا این فیلم خوبیش به محتوا بودنشهنقل قول:
---------- Post added at 12:19 AM ---------- Previous post was at 12:17 AM ----------
گل گفتی .................. اون پارک رفتنش و ورزشش هم جالب بود. طفلکی رفته بود بالا نمی تونست پایین بیادنقل قول:
اون موتور سواره هم که پتو رو انداختن روش جالب بود
بابا نکته دیگه از این آموزنده تر ! اون یارو موتوریه که پتو رو انداختن روش دیدی چجوری خورد زمین ؟ بعدش دیدی چجوری بلند شد مثه فنر نشست پشت موتور ؟ چحوری میشه همچین چیزی ؟نقل قول:
علتش استفاده از کلاه کاسکت بود !
پس : همیشه از کلاه کاسکت استفاده کنید ! : دی
یه جا که سوار کامیون بودن و داشتن میرفتن و هی نشون میداد که کرسی دار میفته رو مدارک یه لحظه به خودم گفتم اینا مگه کرسیشون برقی نبود ؟ بعد دیدم ارسطو اومد گفت از باطری ماشین سیم کشیدم و ضایع شدیم ! : دی
اون تیکه ی ورزش کردنشون که آخرت خنده بود خدایی . طرز راه رفتن خمسه رو داشتین فقط، بعدنکه ازون وسپله ورزشى پباده شد . خود مهران فر هم خندش گرفته بود دپگه . یا اونجا که نقی میدوید تو پارک و همه هم به دنبالش ; ))
موزیک متنشم تو این قسمت چندجایی ازون تم شهرستانی فاصله گرفته بود . منو یاد زیر ۸ انداخت موزیکش .
راستی ۲ شبه میخوام اینو بگم که هی بپخبالش مبشم . به نظرتون ساکن شدن معمولی ها ته کامیون یه نموره همچین سوتی نبود ؟!
اینکه از کجا گاز کشیدن که اجاق رو علم کردن ؟ برق از کجا گرفتن برا تی وی ؟ و از همه مهمتر اینکه وسایلشون رو کجا جا دادن که تونستن ته کامپون رو اونجورى خالى کنن ؟
هرچند شخصا میتونم در مقابل حس صفا و صمیمیتی که در عین سادگی بمون منتقل کرد این حرکت، نادیده بگیرمش.
شب خوش .
علی آباد کتول واسه استان گلستانهنقل قول:
سره جریان موتورسواره من کف کردم!!:18: مونده بودم تحت تاثیره :31: اتفاق بدی که برای موتورسواره افتاده بود باشم یا بخندم!! [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] :31:
محشر بود! [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] یه تیکه صمد نمیدونم گفت گلرخ رو روی چشمم نگه داشتم! پنجعلی گفت رو چـــشـــت!؟! [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]نقل قول:
به نظرم امشب فقط رو صحنه ها مانور میدادن و سریال داستان خاصی رو دنبال نمی کرد که به نظر من یه جور نقطه ضعف واسه قسمت امشب بود! ولی تک گویی های بازیگرا و گره های ساده ای که بیشتر به خاطر ایجاد طنز تو داستان درست شده بود، واقعا نذاشت نقطه ضعفی که بهش اشاره کردم به چشم بیاد!
آره! دقیقا!نقل قول:
واسه گاز که فکر کنم کپسول داشتند! ولی خود منم موندم برق یخچال و تی وی رو از کجا آوردن! موتور برق نکنه داشتند؟!!:31:نقل قول:
اونقدر جا باز کرده بودن که موقع خواب زنونه مردونش کرده بودند!:31:نقل قول:
یاعلی:11:
اولین قسمتی که اومدن کنار پارک مگه ندیدین نقی از اون یارو دکه ایه سیم کشید تا کامیون !نقل قول:
ولی خود منم موندم برق یخچال و تی وی رو از کجا آوردن!
تنها سوتی که ازش گرفتم این بود که اون شبی که بارون میومد مثه دم اسب ، فردا صبحش زمین خشک خشک بود ! ( دیگه این آخر گیر دادنه : دی )
گاز رو که میشه گفت ممکنه یه کپسول گاز داشتند.نقل قول:
برق رو هم از دکه ی اونور اوردن براش.همون موقعی که داشت کامیون رو روبراه میکرد نشوم داد اینو...
وسایلشون ته کامیون دیگه!البته این یکم غیر طبیعی بود.چون وقتی که نقی بار اول میاد سراغ کامیون به سختی جابجا میشه.ولی الان خیلی جا زیادیه!
ویرایش: ببخشید دوستان من صفحه ی 12 رو ندیدم!!!:18:
حالا دیگه اینارو نشتم تایپ کردم.پاکشون نکنم دیگه:46:
دیشب یه سوتی جالب داشت
اونجایی که ماشین بشدت تکون خورد و اجاق زیر کرسی افتاد روی کرسی چندتا استکان چایی بود که تکون نخورده بود !!!!
عجیبه به علیرضا خسمه با همچین تجربه ای یه همچین نقش بیخودی بدن!
از جناب سیروس مقدم بعیده! بهتر نبود علیرضا خمسه با این قدمت یه نقش سنگین تری می دادند؟!
و اینکه بعضی سکانس هاش خسته کننده میشه کاش موسیقی بین فیلمش بیشتر بود...
ولی در کل سریال جالبیه.... داره نشون میده که زندگی ساده یا سطح پایین با وجود سختی ها چقدر شیرینی داره ...
نقش بیخود ؟!!!! کی غیر خمسه میتونس این نقش بیخود رو به این قشنگی بازی کنه که الآن یکی از محبوبترین شخصیتای سریال باشه و تیکه کلامش رو خیلی جاها بشنوی ؟ البته فکر کنم علاوه بر هنر خمسه، میمیک صورتشم تو گرفتن این نقش موثر بوده .
بعد اینکه اگه نقش بیخود بود و جای کار نداشت ، جناب خمسه با اون قدمت ، این نقشو قبول نمیکرد .
-- یادمه حامد بهداد یه مصاحبه ی خیلی جالبی با برنامه ی هفت کرده بود . طرف گفت که نقشای کوتاه بازی میکنی و پول خوب میگیری . بهداد با همون تیپ مغرور دوست داشتنی همیشگی جواب داد که : " پول خوب میگیرم چون حقمه . من نقش کوتاه رو یه جوری بازی میکنم که قیمت پیدا کنه " . به نظرم حکایت خمسه هست و این نقشش .
:10:
باید یه نقش کوتاه بازی کرده باشی تا بتونی این اظهار نظر بکنینقل قول:
عجیبه به علیرضا خسمه با همچین تجربه ای یه همچین نقش بیخودی بدن!
خمسه یکی از نقش های سخت این مجموعه رو داره بازی می کنه
انقدر هم خوب نقشش رو بازی کرده که شما بعنوان یه پیرمرد بیخودی !!! قبولش کردین
ممنون هرکی یه نظری داره ولی اینکه خیلی ها از این حرکات خوششون بیاد دلیل نمیشه که من خوشم بیاد
آره به این نکته توجه نکردم واقعا خوب بازی کرده ولی منم نگفتم بد بازی می کنه
گفتم همچین نقش سبکی شان بعضی بازیگرا رو پایین میاره...
و البته من منظورم کوتاه بودن نقش نیست... منظورم حرکات و تیکه هاشه!
ولی بازم میگم کلا سریال رو قبول دارم چون آدم رو واقعا جای افراد سریال قرار میده
البته غیر پنجعلی :31:
ادیانی راد: سازندگان "پایتخت" فرهنگ غنی مازندران را نشانه گرفته اند
ساری - خبرگزاری مهر: نائب رئیس فراکسیون فرهنگیان مجلس با انتقاد از بی توجهی رسانه ملی نسبت به عواطف مردم مازندران گفت: سازندگان پایتخت، فرهنگ غنی مازندران را نشانه گرفته اند. به گزارش خبرگزاری مهر، سید علی ادیانی راد در خصوص پخش سریال پایتخت از شبکه یک سیما با اشاره به اینکه، رسانه ملی با توجه به عملکرد خوب و قابل قبولش در حوزه های اقتصادی، سیاسی و ارائه تحلیل های معقول و منطقی از اوضاع بین المللی و منطقه ای و تنویر افکار عمومی در رابطه با مسائل اساسی و اصولی انقلاب در کشور، کارنامه قابل قبولی دارد، گفت: رسانه ملی در برنامه های نوروزی که حاوی طنز و امور اجتماعی بوده، کارنامه متناسب با شان رسانه ملی ارائه نکرده و پخش برخی از فیلم ها در رسانه ملی که مبتنی رویکرد هالیوردی بوده است، رسانه ملی را از جایگاه اصلی آن تنزل داده است.
این نماینده مجلس افزود: در سریال پایتخت، تلویزیون فرهنگ غنی و باورهای علوی و آداب انسانی مازندرانی ها را تحریف و قلب واقعیت کرده است.
ادیانی راد با تاکید بر اینکه سریال پایتخت سرشار از لودگی و افکار سخیف نسبت به فرهنگ مازندرانی ها بوده است اظهار داشت: بدون تردید نمایندگان مازندران از طرف مردم فرهیخته مازنی اعتراض مازندرانی ها را رئیس رسانه ملی ابلاغ خواهند کرد.
نائب رئیس فراکسیون فرهنگیان مجلس گفت: تلویزیون حق ندارد به خرده فرهنگ های موجود در کشور حمله کند و با ادبیات غیر فاخر، سخیف و سبک برای فرهنگ یک منطقه و قومیت حمله کند. آنانی که پایتخت را ساخته و به نمایش گذاشتند، پایِ تخت فرهنگ ملت را نشانه گرفته و بازنده اینگونه بازی های وهن آلود سازندگان و پردازندگان این امور هستند.
وی خطاب به رئیس سازمان صدا و سیما گفت: بعنوان نماینده مردم انتظار داریم رسانه ملی در اسرع وقت از ملت ایران و مردم فرهنگ پرور مازندران رسما غذرخواهی کند.
جالبه!
ولی مصاحبه هایی که با افراد اون محل پخش می کردند دقیقا خلاف این خبر بود!
عـــجــــــب!