ساختار لنزها و انواع آن ها
شايد به جرات بتوان گفت مهترين قسمت تشکيل دهنده هر دوربين لنز آن است چون کفيت لنز تاثير مستقيم بر تصوير خروجي ازدوربين دارد
.يک لنز متشکل از تعدادي عدسي است که با نظمي خاص در کنار يکديگر قرار گرفتته اند.
مهمترين نکته اي که باید در مورد لنز ها بدانيد فاصله کانوني و ميدان ديد لنز ها مي باشد.
در جلسات قبلي در مور فاصله کانوني توضيح دادم.
ميدان ديد هما فضائي است که در ويزور دوربين قابل مشاهده است.
فاصله کانوني نسيت عکس با ميدان ديد و نسبت مستقيم با بزرگنمائي دارد.يعني هر چه فاصله کانونی بيشتر شود عکاس فضاي کمتري را مي تواند بر روي عکس ثبت کند ولي در عوض بزرگنمائي تصوير بيشتر خواهد شد
همانطور که در تصوير زير مشاهده مي کنيد هرچه فاصله کانوني بيشتر شود زاويه ديد کمتر مي شود.ولي بزرگنمائي بيشتر مي شود
ديافراگم:
همان طور که قبلا گفته بودم ديافراگم وظيفه کنترل مقدار نور ورودي به داخل دوربين را بر عهده دارد.البته علاوه براين کار تنظيم عمق میدان وضوح را نيز انجام مي دهد.که قيلا به طور کامل به آن اشاره کرده ام
بر روي همه لتز هاي حرفه اي حلقه اي براي تنظيم درجه ديافراگم وجود دارد.درجه هاي ديافراگم طبق يک توافق بين الملي در سال 1900 ميلادي در پاريس يه صورت زير درچه بندي شده اند.
1، 4/1، 2 ، 8/2 ، 4 ، 6/5 ، 8 ، 11 ، 16 ، 22 ، 32 45 ، 64 و.........
البته ممکن است تمام ين درجه ها در همه لنز ها مو جود نباشد.
تذکر:مقدار نوري که از درجه هاي ذکر شده روزنه دافراگم مي گذرد به طور تصاعدي کاهش مي يابد.
اين هم يک تصوير از نحوه کار ديافراگم
لنز هاي نرمال
اين لنز ها لنز استاندارد هر دوربيني محسوب مي شوند.فاصله کانوني اين لنز ها در دوربين هاي 35 ميليمتري حدود 50 ميليمتر است.
اين لنزها حد واسط لنز هاي وايد (کوتاه) ولنزهاي تله (بلند) هستند.که در جلسه آینده به آن ها اشاره مي کنم.
فاصله کانوني لنز هاي نرمال تقريبا برابر قطر تصويري است که روي فيلم تشکيل مي شود.
لنز هاي وايد
اين لنز ها داري زاويه ديد بسيار باز هستند. فاصله کانوني اين لنز ها از تصوير تشکيل شده روي فيام کمتر است ازاين رو به لنز هاي کوتاه معروف شده اند.مثلا تصوير فيلم هاي 35 ميليمتري نزديک به 50 ميليمتر است.بنابرين تمام لنز هي وايد دوربين هاي 35 ميليمنري بايد داري فاصله کانوني زير 50 ميليمتر باشند.
هر لنزي که فاصله کانوني آن کمتر از فاصله کانوني لنز نرمال باشد، لنز وايد ناميده مي شود.
لنز هاي وايد به دليل زاويه ديد وسيعي که دارند گاهي اوقات تصوير را دچار اعوجاج مي کنند.و کمی پرستپکتيو تصوير را دچار مشکل مي کند.
اين حالت را اصطلاحا دِ فرمه شدن تصوير مي نامند و البته اين موضوع در لنز هائي با فاصله کانوني 35 و 28 ميليمتري چندان محسوس نيست.
لنز هاي وايد بيشتر براي عکس برداري صنعتي، مجالس ، مناظر طبيعي و خلاصه هر جائي که نياز به زاويه ديد بالا مي باشد به کار مي رود.مخصوصا براي جاهائي که فاصله عکاسي محدود مي باشد.
اين لنز ها همچنين به دليل داشتن عمق ميدان وضوح بالا براي مکان هاي کم نور عکاس مجور به استفاده از درجه های پائين ديافراگم مي باشد بسيار مناسب هستند.
ياد آوري 1:
محدوده فاصله اي که تصوير در آن محدوده تصوير شفاف است را عمق ميدان وضوح مي نا مند.
ياد آوري2:
همانطور که قبلا اشاره کرده بوم هر چه ديافراگم باز تر باشد عمق ميدان وضوح کمتر خواهد شد. از اين رو اسنفاده از لنز های وايد برای افزيش عمق ميدان وضوح بسیار مناسب اند.
لنز هاي چشم ماهي (Fish eye)
اين لنز ها در واقع همان لنز هاي وايد معمولي هستند، با ين تفاوت که فاصله کانوني آن ها بسيار پائين است يعني بين 6 تا 15 ميلمتر هستند.
زاويه ديد اين لنز ها چيزی در حدود 220 درجه است يعني حتي قسمتی از فضای پشت دوربين را نيز ثبت مي کنند.
اين لنز ها به دليل اینکه به شدت تصوير را دِ فرمه مي کنند و در آن اعوجاج ايجاد مي کنند ، فقط براي مقاصد خاص مثلا براي عکسبرداري از مناطق بسيار وسيع مورد استفاده قرار میگرند
انواع لنز های نیکون و معنی علایم آن
لنز های کلی نیکون نیز به انواع (DX) ، قطر تصویرشان از 5 میلیمتر کوچکتر است، روی سوژه زوم می شود (Zoom) ، ماکرو نیز سوژه را در سایز خودش شفاف و واضح با ارائه تمامی جزئیاتش می گیرد (Macro) ، زاویه واید نیز سوژه را با زاویه باز می گیرد (Wide angle) ، نرمال نیز سوژه را با زاویه نرمال طبیعی می گیرد (Normal) ، تله فتو سوژه را در زاویه بسته می گیرد (Telephoto) و لنز دیگری که سوژه را بزرگ و شفاف نشان می دهد (Fisheye) است. این لنزها به صورت اتوفوکوس کار می کنند.
تقریبا لنز های قابل تنظیم فوکوس دستی هم مشابه همین لنزهای اتوفوکوس هستند و به دسته های Wide angle ، نرمال ، ماکرو و PC Macro تقسیم شده اند،لنز دیگری که در واقع لنزهای دیگر را روی خود وار می کند را AF Teleconvertor یا مبدل لنزها نام گذاری کرده اند که همگی در سایز های مختلف در دسترس هستند.
علایم اختصاری لنز های نیکون بدین ترتیب هستند:
DC، کنترل محدوده محوری تصویر مستقل از تغییر عمق میدان،مخصوص لنزهای پرتره
DX لنزهای مخصوص دوربین های SLR دیجیتال با دایره تصویر کوچک تر نسبت به لنزهای 5 میلیمتری
VR:کاهش اثرات لرزش دوربین معادل سه درجه سرعت سریعتر
PC: اصلاح پرسپکتیو به وسیله چرخش و جابجایی افقی و عمودی لنز نسبت به بدنه دوربین
D: انتقال داده های فاصله تا موضوع از لنز به بدنه جهت استفاده از روش های پیشرفته اندازه گیری سه بعدی و استفاده در عملکردهای پیشرفته فلاش
ED: عدسی های با ضریب شکست و تفرق نوری بسیار کم، کاهش تجزیه رنگ و افزایش کنتراست تصویر حتی در دیافراگم های باز
G: مشابه لنز های D ولی فاقد رینگ دیافراگم روی لنزی کنترل دیافراگم از طریق بدنه انجام می شود
IF: عمل فوکوس بدون تغییر طول لنز و فقط با حرکت داخلی عدسی ها انجام می شود
SWM: لنز های مجهز به موتور حلقوی که باعث می شوند عمل وضوح یابی با سرعت و دقت بیشتر و نیز با صدای کمتر انجام شود
ASP: عدسی های غیر کروی که باعث شفافیت بیشتر و تقلیل کج نمایی به وسیله رفع اختلاف حاصل از عدم تمرکز نورهای عبور کرده از بخش های مختلف عدسی در یک نقطه می شوند،CRC: حرکت مستقل گروه های مختلف عدسی ها در لنز در حین وضوح یابی برای افزایش دامنه و بهبود عملکرد وضوح یابی به خصوص در فاصله نزدیک
RF: نوع خاصی از لنزهای IF که برای عمل وضوح یابی فقط عدسی های عقبی حرکت می کنند، بدان جهت که این گروه از عدسی ها اصولا سبکتر و کوچکتر هستند، عمل وضوح یابی سریعتر و نرمتر انجام می شود
SIC: پوشش های پیشرفته روی عدسی ها باعث کاهش هاله و درخشش های ناشی از انعکاس نور در لنز به واسطه تابش مستقیم نور در لنز می شوند، این نوع پوشش در حال حاضر تمام لنز های AF را در بر می گیرد.
منبع: هفته نامه عصر ارتباط
كاركرد عدسي(لنز)ها در دوربينهاي ديجيتال
اشاره :
چرا لنز مهم است؟ كدام مدل لنز مناسبتر است؟ انواع لنزهاي موجود كدامند؟ پرسشهاي سادهاي هستند که اين مقاله ميکوشد پاسخهاي خلاصهاي براي آنها ارائه دهد.
چرا لنز مهم است؟
دوربين شما هر اندازه هم كه با كيفيت باشد، تنها وظيفه ثبت عكس را بر عهده دارد. در حقيقت لنز همان چشم دوربين است كه تمامي تصاوير از داخل آن ديده ميشود. در نتيجه با كيفيت بودن آن ميتواند موجب ثبت تصاوير بسيار شفافتر و واضحتر شود. در بيشتر دوربينهاي كامپكت، امكان تعويض لنز وجود ندارد. در اين موارد بايد يك دوربين خوب تهيه نماييد و تنها چيزي كه بايد به آن توجه كنيد اين است كه لنز آن كاملا شيشهاي باشد. زيرا در برخي مدلهاي ارزانقيمتتر، از لنزهاي پلاستيكي نيز استفاده ميشود.
كدام مدل لنز مناسبتر است؟
بهتر است از لنزهاي متناسب با مدل دوربينتان استفاده كنيد. نوكيا، كانن، پنتكس سه شركت سازنده دوربين هستند كه در ساخت لنز هم شهرت خوبي دارند. ترجيحا از لنزهاي يك شركت روي دوربين همان شركت استفاده كنيد و در صورتيكه لنز متناسب با دوربين مورد نظرتان از سوي شركت سازنده ارائه نشدهاست و يا قيمت بالايي دارد، از لنزهاي متفرقه استفاده كنيد. اما برخي شركتهاي معتبر لنزسازي هم وجود دارند كه بهطور تخصصي فقط لنز ميسازند. از جمله Carl Zeiss،Leica و Leupol.
اگر عكاس حرفهاي نيستيد، بهتر است از اين لنزها استفاده نكنيد. زيرا بسيار گرانقيمت هستند و معمولا تاثير آنها روي كيفيت نهايي كارتان به اندازه پولي نيست كه بابت آنها ميدهيد.
انواع لنزهاي موجود كدامند؟
معمولترين انواع لنز عبارتند از: زاويه باز (Wide Angle)، معمولي (Normal) و لنزهاي زاويه بسته (Telephoto). معمولا نوع لنز از روي فاصله كانوني لنز مشخص ميشود. فاصله كانوني لنز (Lens Focal Lengh)، نشاندهنده مقدار بزرگنمايي و زاويه ديدي است كه لنز ميتواند ببيند. اين فاصله با ميليمتر اندازهگيري ميشود.
Wide Angle: بزرگنمايي كم و زاويه ديد باز (20تا 35 ميليمتر)
Normal: لنزهاي سنتي با فاصله كانوني (50 ميليمتر)
Telephoto: بزرگنمايي زياد و زاويه ديد كوچك (105تا 300 ميليمتر)
نوع ديگري از لنزها هم وجود دارند كه قابليت تغيير فاصله كانوني خود را دارند و ميتوانند از زاويههاي باز تا بسته تغيير ديد بدهند. به اين قبيل لنزها Zoom گفتهميشود. لنزهاي زوم معمولا داراي فاصله كانوني (35تا 150 ميليمتر)هستند. برخي از لنزها ميتوانند هم روي دوربينهاي ديجيتال و هم آنالوگ بسته شوند. اما بايد توجه داشته باشيد كه فاصله كانوني لنز بين دو حالت ديجيتال و آنالوگ، تغيير ميكند. فاصلههاي كانونياي كه در بالا گفتهشد، مربوط به حالت آنالوگ و دوربينهاي نگاتيو است. براي اينكه معادل آنها را در حالت ديجيتال به دست آوريد، بايد عدد آن را در 6/1 ضرب كنيد. به عنوان مثال، فاصله كانوني يك لنز 35ميليمتري در حالت آنالوگ روي يك دوربين ديجيتال 56ميليمتر خواهد بود.
اما اين اعداد براي شما چه معنايي خواهند داشت؟ اين تغيير فاصله كانوني در حقيقت بدين معني است كه با يك لنز يكسان وسعت ديدي را كه روي يك دوربين فيلمي داريد، نميتوانيد روي يك دوربين ديجيتال هم داشته باشيد. به بيان سادهتر، يك لنز زاويه باز 35ميليمتري در دوربينهاي نگاتيوي، روي يك دوربين ديجيتال مثل يك لنز سنتي عمل خواهد كرد. ممكن است كمي پيچيده به نظر بيايد. اما بيشتر از اين هم نميتوان توضيح داد. ميتوانيد با يك عكاس درباره اين موضوع صحبت كنيد.
پارامترهاي ديگري كه درباره لنزها بررسي ميشود عبارتند از:
سرعت لنز (Lens Speed): سرعت لنز يك دوربين ديجيتال در حقيقت بيان كننده سرعت همان لنز است. اين سرعت كه با مشخصه f-Stopsتعريف ميشود، شبيه همان چيزي است كه درباره f-Stops ديافراگم دوربين گفته ميشود. لنزهاي سريعتر، گرانتر و عموما سنگينتر هستند.
فاصله فوكوس (Focusing Distance): اين پارامتر نشاندهنده كمترين فاصلهاي است كه لنز ميتواند تا سوژه داشته باشد و در عين حال بتواند روي سوژه فوكوس كند. سعي كنيد هزينه چنداني براي اين پارامتر صرف نكنيد. در عوض ميتوانيد يك لنز ماكرو يا يك لنز تلهفوتوي خوب تهيه كنيد.
قابليتهاي اضافي ديگر
برخي از لنزهاي گرانقيمتتر، قابليتهاي بيشتري هم دارند كه عبارتند از:
Vibration Reduction: اين گزينه به شما كمك ميكند در محيطهايي با نور كم عكسهاي شفافتري تهيه كنيد. اين قابليت كه عموما روي لنزهاي ديجيتال وجود دارد، ميتواند با تخمين لرزش دوربين (كه معمولا در نورهاي كم و به دليل پايين بودن سرعت شاتر اتفاق ميافتد) و حركت دادن اجزاي لنز در جهت مخالف، تاثير لرزش را خنثي كند.
موتور ماوراي صوت يا Ultra Sonic Motor) USM) اين قابليت كه روي لنزهاي كانن وجود دارد، به كاربر امكان فوكوسكردن با سرعت بسيار زياد را ميدهد كه البته مهمترين مزيت اين لنزها بيصدا بودن آنهاست. بدين شكل كه در هنگام كار هيچكس نميتواند متوجه فوكوسكردن دوربين شما بشود.
Ultra-wide-angle zoom lens for Canon EOS SLR cameras
Filter Thread: اين وسيله در حقيقت مبدل فيلترها روي لنز است و به كمك آن ميتوانيد فيلترهاي اضافي (به عنوان مثال ----- پولاريزهكردن تصوير) را روي لنز نصب كنيد. حتي اگر تصور ميكنيد كه هيچوقت از فيلترها استفاده نخواهيد كرد، بهتر است يك مبدل ----- هم براي لنز خود خريداري كنيد. اين مبدلها قيمت چنداني ندارند. اما در برخي موارد واقعا كاربرد دارند.
نكته آخر
هرگز تصور نكنيد صرفكردن هزينه بسيار زياد براي يك لنز ردهبالا ميتواند كيفيت عكسهاي شما را چندبرابر كند. درهرحال يك دوربين بد نميتواند با يك لنز عالي عكسهاي بسيار خوبي تهيه كند. اما اين اصلا بدين معني نيست كه لنزها بياهميت هستند. اگر يك دوربين DSLR خوب تهيه كردهايد، بهتر است دنبال يك لنز خوب هم بگرديد. در هنگام تهيه لنز اين نكته را بهيادداشتهباشيد كه تا زماني كه يك لنز خاص كاربرد دقيقي براي شما ندارد، از تهيه آن پرهيز كنيد. توجه كنيد كه براي اغلب كاربران غير حرفهاي دوربينهاي ديجيتال، معمولا بهترين گزينه براي انتخاب لنز، يك لنز زوم با محدوده متوسط است.
منبع: shabakeh-mag.com
مزایا ی دوربین های عکاسی دیجیتال
مزایای دوربین های عکاسی دیجیتالی:
1- مرور فوری عکس ، بدون این که عکاس منتظر شود که عکس ظاهر شود . اگر مشکلی در عکس باشد ، عکاس میتواند مشکل را فورا تصحیح کند و عکس دیگری بگیرد .
2- فقط عکس های خوب چاپ میشود، در نتیجه ادم میتواند تعداد زیادی عکس با اختلافات جزئی و تنظیمات مختلف از یک صحنه بگیرد و بعد بهترین ان را انتخاب و چاپ کند .
3- اگر شخص رایانه داشته باشد ، ذخیره دائم عکسها ارزانتر از فیلم از کار در می اید.
4- عکس ها را میتوان از یک جایی به جای دیگر کپی کرد بدون اینکه کیفیت ان کاهش یابد.
5- هر کس میتواند با داشتن رایانه و یک پرینتر معمولی ، عکس های خودش را چاپ کند . تازه با استفاده از پرینت های مخصوص دوربین ها ، به رایانه هم نیازی نیست و دوربین را میتوان دوربین را میتوان مستقیما به پرینتر وصل کرد .
6- د8وربین های دیجیتال میتوانند کوچکتر از دوربین های انالوگ با همان کیفیت عکس ، ساخته شوند .
7- قابلیت استفاده کردن داده هایی مثل زمان و تاریخ عکاسی ، مدل دوربین ،سرعت شاتر ،سرعت فیلم ودیگر موارد به فایل عکس مورد نظر ، در حالی که این قابلیت در فیلم های عکاسی فقط به چاپ تاریخ روی عکس ها محدود میشود .
8- در دوربین های دیجیتال از خیلی افکت های تصویری میتوان استفاده کرد که در دوربین های فیلمی امکان ندارد .
9- قابلیت گرفتن صدها عکس بدون این که نیازی به تغییر چیزی باشد .در حالی که در دوربین های فیلمی بعد از 24یا 36 عکس باید فیلم را عوض کرد .
10- خیلی از دوربین های دیجیتال،خروجی Avدارند که نشان دادن عکس ها را به دیگران در تلوزیون ممکن
میسازد
11- عکاسی دیجیتال این امکان را فراهم میکند که شما تنظیمات مختلف دوربین وسبکهای مختلف عکاسی را تجزیه کنید و تکنیک عکاسی تان را بهبود بخشید ، بدون این که لازم باشد هزینه زیادی بدهید از نظر زمان و از نظر وقت وانرژی .
12- ابزار ضد تکان دوربین های دیجیتال ، گرفتن عکس های ترو تمیز با دوربین را روی دست ممکن میکند در حالی که قبلا حتما نیاز به سه پایه بود .
13- دیگر هر کس یک تاریک خانه ، خانگی دارد و میتواند با رایانه و نرم افزار تغییرات لازم را در عکس ها بدهد.
14- مقادیر Iso را به راحتی میتوان در وسط عکس تغییر داد . مثلا وقتی هوا افتابی است ولی یکدفعه ابری میشود ، قبلا لازم بود که فیلم را دربیاوری و فیلم جدید با مقدار Iso مناسب را داخل دوربین بگذاری ولی با دوربین دیجیتال این تغییرات فقط با فشار چند دگمه انجام میشود.
15- برای فرستادن عکسها به داخل رایانه ، دیگر نیازی به اسکنر نیست .
حال به ویژگی های منفی عکاسی دیجیتال نسبت به عکاسی با فیلم می پردازیم:
1- مصرف انرژی باطری های دوربین های دیجیتال نسبت به دوربین های فیلم دار خیلی بیشتر است در نتیجه ممکن است وسط عکاسی یک دفعه با دوربین خاموش مواجه شویم . البته با پیشرفت تکنولوژی و با تولید باطریهایی با طول عمر بیشتر این مشکل تا حدودی برطرف شده است.
2- استناد عکس های دیجیتال نسبت به عکس های فیلمی کمتر است چون میشود در انها دستکاری کرد البته بعضی از تولید کنندگان تلاش میکنند به روشهایی برای تشخیص عکس های دستکاری شده برسند تا این ضعف را جبران کنند.
3- سنسورهای دیجیتال اغلب دامنه دینامیکی کمتری نسبت به فیلم چاپی رنگی دارند البته تعدادی از سنسور های Ccd جدیدتر مثل Fujis Super Ccd که دیودها با حساسیت های مختلف را با هم ترکیب کرده اند برای حل این مشکل به میدان امده اند .
4- در بعضی از عکس های دیجیتالی نویز تصویری چند رنگ قابل مشاهده است .
5- ویرایش و پردازش فایل های Raw ( فایلهای حرفه ای عکاسی ) بعضآ خیلی طول می کشد.
ساخت جعبه منعکس کننده نور برای عکاسی ماکرو
کنترل نور و سایهها در عکاسی ماکرو از اشیاء کوچک بسیار مهم بوده و در کیفیت عکس تاثیر به سزایی دارد. ضمن اینکه به علت کوچکی شئ مورد نظر نورپردازی دقیق آن با منابع نوری مختلف، مشکل بوده ونیاز به تجهیزات خاص دارد. ولی با استفاده از کارتن خالی کاغذهای A4 یا هر نوع کارتن مناسب دیگر، دو صفحه کاغذ سفید پوستر و صرف 20 دقیقه وقت می توان براحتی برای عکاسی ماکرو خود جعبه منعکس کننده نور بسازید. این جعبه، نور را در اطراف یک شئ منعکس نموده و بطور موثری با استفاده از یک یا حداکثر دو منبع نوری مانند فلاش، نورپردازی حرفهای روی شئ مورد نظر شما ایجاد می نماید. دراینجا یک راه درست کردن چنین جعبه ای نشان داده شده است، اما ساخت چنین وسیله ای با روشهای مختلف امکان پذیر است و تا زمانی که زوایای انعکاس، بخوبی نور را به سمت شئ راهنمایی کنند، این وسیله بخوبی کار می کند. اولین قدم این است که کارتن را از هم باز کنید، درب کارتن را برداشته و برای ساخت یک سکو که در ته جعبه نهایی نصب می شود کنار بگذارید. برای اینکه دقیقا روش کار را بفهمید، سطوح مختلف کارتن را با حروف الفبا نامگذاری کرده ایم. A ته جعبه است، B سطوح کناری بزرگ و C سطوح کناری کوچک جعبه است و D بخشهای اضافی روی سطوح بزرگ است که آنها را به C می چسباند.
قسمتA قسمت پشتی جعبه منعکس کننده نهایی خواهد بود و سطوح B ته و بالای آن را تشکیل میدهند.
برای شروع کار، بخشی از قسمت A را از دو طرف خط می کشیم تا یک تای اضافه در طرف سطوح C ایجاد نموده و آنها را با زاویه 45 درجه تا می کنیم. این قسمت بخش پشتی جعبه منعکس کننده میشود. خطوط نقطه چین محل تا زدن را نشان می دهد. برای اینکه بتوانید این لبه را تا بزنید باید بخشی از خطوط اتصال بین A و B را که با آبی روشن نشان داده شده، با کاتر ببرید.
در این مرحله، یکی از سطوح B ته جعبه منعکس کننده می شود و دیگری قسمت بالای آن و باقیمانده A ناحیه پشتی جعبه را تشکیل می دهد. ازمحل نقطه چین دو طرف A را تا می کنیم تا با A و C زاویه 45 درجه تشکیل دهد (که آنرا E می نامیم). C هنوز عمود بر A است.
اکنون لبههای E و C را با استفاده از چسب به یکی از قسمتهای B می چسبانیم و قسمت D را از پشت روی آن برگردانده و چسب می زنیم تا این سطح کاملا محکم شود. قبل از ادامه مراحل کار باید صبر نمایید تا چسبها خشک شود.
قسمت بالایی B نور را به سمت پایین منعکس مینماید و برای اینکه قابل تنظیم باشد، آزاد نگه داشته میشود.
اکنون برای آستر کردن جعبه منعکس کننده از دو ورق ضخیم سفید گلاسه به ابعاد 55 در 71 سانتیمتر استفاده می کنیم. یک ورق برای آستر کردن داخل جعبه و دیگری برای بالای آن بکار می رود.
از یک ورق از کاغذهای سفید برای آستر کردن سطوح پشتی جعبه استفاده می کنیم. آنها را به اندازه لازم بریده و با چسب به این سطوح می چسبانیم. لازم به ذکر است که این ورق نباید آنچنان به سطح جعبه بچسبد که کاملا فرم خطوط تا و صفحات را بخود بگیرد، بلکه باید بصورتی نرم گوشه ها را رد کند.
بخش بالایی جعبه را نیز باید مانند ناحیه پشتی بصورت 45 درجه تا نمایید و به همین طریق با کاغذ سفید بپوشانید. در این جا هم مانند قبل، صفحه سفید را فقط باید روی سطوح صاف بچسبانید و داخل خم ها آزاد باشد. تنظیم موقعیت و ارتفاع قسمت بالایی براحتی با استفاده از دو گیره لباس انجام میشود. سادگی این جعبه باعث می شود تا انعطاف پذیری آن بیشتر شده و برای اینکه بتوانیم خود را با شئ مورد عکاسی هماهنگ نماییم، با تنظیم زوایای این بخش نور مناسب را به سمت شئ هدایت نماییم.
در انتها از درب کارتن برای ساخت یک سکو استفاده می کنیم و آن را با کاغذ سفید می پوشانیم. درب کارتن را بطوریکه داخل جعبه جا شود می بریم و از بخشهای اضافه کارتن ته آن را همانند شکل تقویت می کنیم تا با گذاشتن شئ روی آن فرو نرود و سایههای ناخواسته ایجاد نشود. این صفحات تقویت کننده را می چسبانیم و گیره می زنیم تا محکم شود. جلو، پهلوها و بالای این سکو را با همان کاغذهای سفید که در داخل جعبه استفاده کردیم، میپوشانیم. این صفحه را نیز با چسب مایع به سطوح می چسبانیم. در شکل فوق این سکو را از زیر می بینید.
با کامل شدن جعبه منعکس کننده، می توانید بلافاصله از آن استفاده نمایید. به هرحال، با توجه به زاویه دوربین و شئ مورد نظر، ممکن است لبه های سکو ایجاد سایه نماید . برای جلوگیری از این مشکل، یک ورق دیگر کاغذ سفید از همان نوع قبلی را می توانیم همانند شکل نشان داده شده بکار ببریم.
این جعبه انعکاس ساده و تقریبا رایگان، برای عکاسی از بسیاری از اشیاء کوچک کاملا موثر و قابل استفاده است. با کمی تمرین و دقت میتوانید بهترین زاویه صفحه فوقانی و زاویه منابع نور و دوربین را پیدا نمایید.
منبع: akkasee.com
افزایش عمق میدان در عکسهای ماکرو
مقاله زیر را آقای دکتر مارک پلونسکی که عکاس و محققی چیره دست در زمینه حشرات هستند نوشته اند. خواندن این مقاله برای علاقمندان به عکاسی ماکرو مفید خواهد بود. در زمینه خاص عکاسی از حشرات نیز مقالاتی از ایشان منتشر شده که در آینده ترجمه و در اختیار علاقمندان قرار می گیرد. روش اشاره شده در این مقاله، به نوعی در مقالات قبلی سایت بخصوص مقاله محدوده دینامیکی و رفع محدودیت آن با ادغام دیجیتالی آقای محمدیان روشن بخوبی توضیح داده شده بود، ولی با توجه به کاربرد خاص این مقاله در عکاسی ماکرو و حشرات مرور آن خالی از لطف نمی باشد.
من عکاسی ماکرو را 3 سال پیش و با یک دوربین اتوماتیک شروع کردم و هنوز هم از آن استفاده می کنم. به یاد دارم که زمانی که عکسهایم را مرور می کردم چقدر از این که نتوانسته ام کادر را با سوژه مورد نظرم پر نمایم ناامید و دلزده می شدم. بنابر این به استفاده از حلقه لنزهای ماکرو روی آوردم. با استفاده از حلقه لنز ماکرو متوجه شدم که مساله عمق میدان بسیار مهمتر و بغرنج تر از سابق شده است. هر چه از بزرگنمایی بیشتری استفاده می کردم، عمق میدان کمتری را در عکسهایم داشتم. سپس از یک لنز 50 م.م. برعکس برای گرفتن عکسهای ماکرو استفاده کردم. ابتدا این روش را دوست داشتم، اما در این سطح از بزرگنمایی عمق میدان به دست آمده به نازکی یک برگ کاغذ بود!
در حالی که به نظر می رسید توانایی فوکوس بر روی چشمهای یک حشره ریز را دارم، نتیجه به دست آمده از یک عکس تکی چندان رضایت بخش نبود. مثلا در عکاسی از سر یک مگس، می توانید چشمها را در فوکوس داشته باشید، اما بینی آن خارج از فوکوس می شود و بر عکس. من در مقاله ای خواندم که عکاس با ترکیب دو عکس با نور مختلف از یک زاویه توانسته بود محدوده طیفی بهتری بدست آورد. این مرا به فکر واداشت که باترکیب دو عکس از یک زاویه و صفحات فوکوس مختلف به محدوده عمق میدان بازتری دست یابم. عکسهای موجود این مقاله با این روش گرفته شده اند. هر چند انجام این کار ساده نیست و نیاز به تمرین زیادی دارد، ولی انجام این روش برای من لذت بخش است. اگر به عمق میدان بیشتری از آنچه که دوربینتان در اختیارتان می گذارد نیاز دارید و در تاریکخانه دیجیتالی (نرم افزارهای ویرایش تصویر) راحتید، این روش را امتحان کنید.
برای اجرای این روش باید هنگام عکاسی در مورد نحوه انجام کار و محدوده فوکوس مورد نظر فکر نمایید. مثلا ابتدا عکسی از یک مگس با فوکوس بر روی چشمها بگیرید، سپس اندکی دوربین را به عقب ببرید و عکس با بینی فوکوس شده بگیرید. (البته بدون اینکه زاویه دید و محور دوربین تغییر نماید). من از فتوشاپ 7 استفاده می کنم، ولی از هر نرم افزار مجهز ویرایش تصویر می توان استفاده نمود. یک عکس به عنوان عکس اصلی است، مثلا عکسی که از چشمها گرفته شده است. سپس با دقت بینی را از عکس دیگر انتخاب میکنم. اگر خوش شانس باشم حتی می توانم یک عکس دیگر با فوکوس روی پشت مگس بگیرم.
اکنون بخشهای انتخاب شده را به عنوان یک لایه جدید روی عکس اصلی کپی و پیست می کنیم. در این کار نکته مهم این است که دو عکس تا جایی که ممکن است بغیر از صفحه فوکوس در بقیه نواحی همانند باشند. این کار بسیار مشکل است، بخصوص که من بیشتر عکسهایم را روی دست می گیرم. بعضی مواقع ناحیه اضافه شده کاملا با عکس اصلی تطابق پیدا نمیکند که در این حالت باید با تغییر شکل دادن ناحیه انتخاب شده آنرا روی عکس اصلی تنظیم کرد. برای تنظیم باید از تغییر اندازه یا حتی پیچش تصویر Skew در ابزار transform tool استفاده نمود. (اگر با این تصویرها نتوان نواحی را با هم سازگار کرد، احتمالا تفاوت عکسها بیشتر از میزان لازم برای عملی شدن این روش بوده است.) بعد از اینکه دو بخش بخوبی با هم سازگار شدند شروع به پاک کردن لبه های بخش اضافه شده د رلایه بالایی نمایید تا جایی که دیگر تشخیص لبه جدایی دو تصویر از یکدیگر براحتی ممکن نباشد. ممکن است برای این کار مجبور باشید کمی از ابزار مات کننده (Blurring) در لبه ها و ابزارهای Patch و Cloning به شیوه های مختلف استفاده نمایید. دقت نمایید که اگر می خواهید چند عکس را روی هم ادغام نمایید ابتدا بخشهای مربوط به نواحی عقبتر و سپس بخشهای جلویی را اضافه نمایید. وقتی از نتیجه کار راضی شدید، لایه ها را روی هم ادغام نمایید (Flatten) و اگر لبه ها مشخص است آنها را اصلاح نمایید. سپس به تنظیم Level، کنتراست، اشباع، شارپنس و ... بپردازید.
آشنایی با انواع لنز Lens دوربین عکاسی
بطور کلی هر لنز از چندین عدسی مختلف محدب و مقعر تشکیل شده که ترکیب آنها با یکدیگر باعث ایجاد تصویری واضح بر روی سطح حساس فیلم (امولیسیون) خواهد شد.محل ایجاد تصویر را سطح کانونی وحدفاصل عدسی با محل ایجاد تصویر،فاصلة کانونی عدسی میگویند.
برای روشنتر شدن مطلب در مورد یک عدسی معمولی که برای آتش زدن کاغذ استفاده میگردد توضیح میدهیم .برای سوزاندن کاغذ بایستی عدسی را در مقابل نور خورشید آن قدر حرکت داد تا نور خورشید بصورت نقطهای کوچک بر روی سطح کاغذ درآید که در این حالت بر اثر برخورد پرتوهای نوری به یکدیگر که از عدسی گذشتهاند گرمای قابل توجهای در محل برخورد بوجود آمده که باعث سوختن کاغذ میگردد محل برخورد پرتوهای نوری را نقطه کانونی و حد فاصل عدسی با سطح کاغذ فاصله کانونی گفته میشود. در لنزها که چندین عدسی مختلف وجود دارد هر عدسی دارای کانون جداگانهای است اما وقتی با هم ترکیب میشوند کانون مشترکی پیدا میکنند که معمولاً از مرکز لنز تا حدفاصل محل ایجاد تصویر را فاصلة کانونی آن لنز میگویند که مقدار آن بر روی حلقه جلوی لنز نوشته میشود.
هر لنز دارای زاویه دید خاصی میباشد که قادر به جای دادن فضای مشخصی از جلو لنز در داخل دوربین و روی فیلم خواهد بود. به نسبت بلندی و کوتاهی فاصله کانونی، زاویه دید آن متغیر است هرچقدر فاصله کانونی لنز کوتاهتر باشد زاویه دید لنز بازتر و هرچقدر فاصله کانونی بلندتر باشد زاویه دید کوتاهتر خواهد بود.
انواع لنزها:
لنز نُرمال معمولی:( Normal )
زاویه دید چشم انسان حدود 140 درجه میباشد اما تمام تصاویری که در زاویه چشم قرار میگیرند دارای وضوح کامل نیست و تنها در زاویهای در حدود 52 درجه میتوان تصاویر را به صورت واضح میتوان دید لنز نرمال نیز زاویه دیدی شبیه به چشم انسان دارد به همین دلیل لنز معمولی نیز گفته میشود.
لنز تله فوتو: ( Telephoto)
لنز تله از نظر شکل ظاهری طویل بوده و فاصلة کانونی بلندی دارد که دارای زاویه دید کوتاه میباشد و تنها برای عکسبرداری از فواصل دور مثل مناظر طبیعی و حیوانات وحشی کاربرد دارد و امکان عکسبرداری از فواصل نزدیک را ندارد.
لنز واید انگل:( Wide angle )
لنز واید از نظر شکل ظاهر از لنز نُرمال کوتاهتر بوده و دارای فاصله کانونی کمی میباشد بنابراین دارای زاویه دید باز میباشد . این لنز در مکانهائی که امکان عقب رفتن عکاس برای قرار گرفتن تمام سوژه مورد نظر در نمایاب نباشد کاربرد شگرفی دارد و با استفاده از این لنز می توان فضای بیشتری را در عکس جای داد.
لنز زوم:Zoom
این لنز دارای فاصله کانونی متغیر میباشد پس زاویه دید متغیر دارد برخی از لنزهای زوم با زاویه دید 180-40 که فاصله کانونی آن از 40 میلیمتر درحالت زاویه باز تا 180 میلیمتر در حالت تله فوتو میباشد کاربرد ویژهای دارد به همین لحاظ در بین عکاسان مورد استقبال بیشتری قرار گرفته است.
جدای این تقسیمبندی لنزهای دیگری نیز هستند که کاربرد تخصصی دارند مانند لنز ماکرو که برای عکسبرداری از اجسام بسیار کوچک کابرد دارد با یک لنز نُرمال معمولاً تا فاصله 50 سانتیمتر امکان نزدیک شدن به سوژه میباشد اما برای عکسبردای از اجسام کوچک مثل تمبر یا سکه فقط لنز ماکرو جوابگو خواهد بود. لنزی دیگر با عنوان لنز چشم ماهی وجود دارد که زاویه دید بسیار وسیع دارد برخی از این لنزها مقداری از فضای پشت دوربین هم در کادر تصویر قرار میدهند . عکس حاصل از این لنزها به شکل دایره وار میباشد از این لنز برای ایجاد جلوههای ویژه تصویری استفاده میگردد.
منبع:amoozeshgah.net
نورپردازي در عكاسي ماكرو - 1
نورپردازي اجسام كوچك براي عكسبرداري ماكرو با استفاده از تجهيزات گرانقيمتي نظير فلاشهاي حلقهاي (Flash Ring ) قابل انجام است. اما براي اكثر افراد استفاده از چنين لوازمي مشكل است.
هدف اين مقاله ارائه راهحلهاي آسان و ارزان براي نورپردازي اجسام كوچك است. تكنيكهايي كه در اين مقاله مورد بررسي قرار ميگيرند، بيشتر مناسب عكسبرداري در محيطهايي است كه نور آنها قابل كنترل است. اما ميتوان با صرف وقت بيشتر براي تنظيم ابزارهاي لازم، از اين تكنيكها براي عكاسي از اجسام طبيعي محيط بيرون نيز استفاده نمود.
تمام تجهيزاتي كه در اين تكنيكها بكار ميروند، با قيمتي كمتر از 100 دلار قابل ابتياع بوده و با اكثر دوربينهاي ديجيتال قابل استفاده هستند. برخي از آنها رايگان هستند و فقط بايد براي ساخت آنها كمي وقت صرف نمود.
فلاش هاي سرخود (built-in )
اكثر دوربينهاي ديجيتال داراي يك فلاش سرخود در سمت راست بدنه هستند. ميتوان از فلاش ديگري نيز استفاده نمود تا نور غيرمستقيمتر و يكنواختتري فراهم شود. عموماً بهترين نوع نور، نور فلاش است چرا كه قابل كنترل بوده و دماي رنگ آن ثابت است.
هرچند كه در اكثر دوربينها امكان استفاده از فلاش سرخود در هنگام عكسبرداري ماكرو وجود دارد، اما برخي دوربينها فاقد اين قابليت هستند. براي چنين دوربينهايي كه قابليتهاي محدودتري دارند بايد از نورهاي درخشان سفيد و راههايي براي پخش كردن اين نور استفاده نمود. دارندگان چنين دوربينهايي ميتوانند قسمت مربوطه را در اين مقاله مطالعه نمايند.
در دوربينهايي كه امكان استفاده از فلاش در حالت ماكرو را دارند، مشكل ديگري وجود دارد و آن قوي بودن شدت نور به علت نزديكي فلاش به جسم است.در اين مورد ، نور بايستي تعديل شود كه راههاي ساده متعددي براي اين كار وجود دارد كه بيشتر توضيح داده خواهد شد.
4 روش براي نورپردازي اجسام در حالت ماكرو بحث ميشود كه در 3 مورد آنها بايد از فلاش استفاده نمود. قابل اعتمادترين روش و تطابقپذيرترين روش از همه گرانتر است.
استفاده از فلاش سرخود و نورهاي انعكاسي
فلاش ميتواند سايههاي تندي روي اجسام ايجاد كند. در مورد برخي عكسها شايد چنين سايههايي قابل قبول باشد اما اگر هدف ما نورپردازي يكنواخت باشد بايستي قسمتي از نور فلاش را اطراف جسم مورد نظر پخش نمائيم.
يك راه ساده، عكسبرداري دريك محيط انعكاسي و منتشركننده نور است. مثلاً يك جعبه ساده را در نظر بگيريد كه سطح داخلي آن توسط مقواي سفيد پوشانده شده است. هزينه تهيه چنين جعبهاي بسيار كم اما نتايج حاصله از استفاده آن بسيار زياد است. وقتي كه در زير جسم مورد نظر، سطح رنگي صافي وجود دارد، نور بايستي بطور مستقيم از جلو به جسم بتابد. در اين موارد جعبه را از سطح سفيدش در پشت قرار دهيم تا در فريم عكس ديده نشود.
در عكس زير به سايه واضح حاصل از فلاش دوربين در سمت چپ جعبه توجه كنيد.
اما اين عكس با استفاده از جعبه انعكاسي گرفته شده است. سطوح سفيد جعبه نور فلاش را منعكس كرده و آن را در اطراف جسم بصورت يكنواخت منتشر نموده است:
روش ساختن چنين جعبهاي در اینجا: forum.p30world.com/showpost.php?p=2658908&postcount=96 شرح داده شده
وقتي كه چنين جعبه سادهاي ميتواند اين اندازه در عكسبرداري تفاوت ايجاد كند، پس حتماً اضافه كردن يك منبع نور ثانويه نيز خواهد توانست تفاوتهاي بيشتري ايجاد نمايد. در حقيقت وقتي كه اين دو روش با يكديگر استفاده شوند، محيط نورپردازي بسيار تحت كنترل عكاس خواهد بود.
منبع: akkasee.com
نورپردازی در عکاسی ماکرو -2
فلاش هاي ارزان Slave
فلاشهاي Slave ارزان و ابتدايي را ميتوان به سادگي تهيه نمود. فلاشي كه در عكس فوق ميبينيد حدوداً 12 دلار يا 14 يورو قيمت دارد. هنگامي كه سنسورهاي اين فلاش نور را احساس ميكنند ، فلاش با تمام قدرت عمل مي كند. اين فلاش داراي سهپايه است و با بلند كردن قسمت بالايي آن روشن ميشود. اين فلاش براي آمادهسازي مجدد خود حدوداً يك دقيقه زمان لازم دارد.اين نوع فلاش ممكن است با تمام انواع دوربينهاي ديجيتال به درستي عمل نكند، بخصوص با المپيوس، كانن و نيكون. براي آنكه مطمئن شويد كه فلاش Slave با دوربين شما كار ميكند، طبق روش زير عمل نمائيد: فلاش Slave را روشن كرده و آن را در پشت يا كنار دوربين قرار دهيد. سپس يك تكه مقواي سفيد را جلوي فلاش دوربين قرار دهيد. دقت كنيد كه مقوا را زياد نزديك فلاش قرار ندهيد چرا كه به آن صدمه ميرساند. بايستي مقوا را در فاصله 5 سانتيمتر از جلوي فلاش و با زاويهاي قرار دهيد كه نور فلاش دوربين شما به سمت فلاش Slave منعكس شود اما به جسم مورد نظر براي عكاسي نرسد. فلاش Slave، نور فلاش دوربين شما را خواهد ديد و هنگامي كه شما عكس بگيريد، آن فلاش هم عمل خواهد كرد. راه ديگر آن است كه از يك آينه عكس بگيريد و همزماني عمل 2 فلاش را در عكس مشاهده نمائيد.
براي آنكه از كفايت نورپردازي فلاش Slave براي عكاسي خود مطمئن شويد، بايد سايهها را در تصوير حاصله بررسي كنيد. آيا جسم مورد نظر از سمت فلاش Slave نور گرفته يا نه. اگر نور فلاش Slave قابل مشاهده نيست بايد از فلاش مخصوص براي دوربين استفاده نمائيد. فلاشهاي Slave همواره با تمام قدرت خود عمل ميكنند و بدون استفاده از روشهاي كمكي، كنترل كردن نور خروجي آنها مشكل است.
براي اين منظور ميتوان از فيلترهاي تراکم خنثي neutral density(ND) استفاده كرد و يا نور اين فلاشها را پخش كرد. برخي فلاشهاي Slave با برخي دوربينهاي خاص نميتوانند عمل نمايند. اما در اين موارد خاص نيز اگر دوربين داراي حالت فلاش تاخيري Slow synch باشد، اين فلاشها قابل استفاده خواهند بود. در حالت فلاش تاخيري، شاتر مدت طولانيتري باز خواهد ماند و حداقل مقداري از نور فلاش كوچك را دريافت خواهد نمود. بهتر است كارآيي فلاشهاي Slave خاص را با دوربين خود آزمايش نمائيد (استفاده از 3 پايه در حالت فلاش تاخيري الزامي است).
در مثال زير از 2 ----- ND براي كنترل موثر نور فلاش Slave استفاده شده است. هر دو عكس با دوربين Sony DSC-S75 در حالت Auto (F5, 1/80sec) گرفته شده و فلاش Slave به سمت چپ جسم تابيده است.
در عكس اول نور فلاش Slave بسيار قوي بوده و جسم را بيش از حد روشن كرده است. در عكس دوم از 2 ----- ND استفاده شده و همانگونه كه مشاهده ميشود، تنها به قسمتي از نور فلاش Slave اجازه عبور داده است. در عكس دوم سايه ايجاد شده در سمت راست جسم، نشانة استفاده از منبع ثانويه نور است كه اين حالت در موارد استفاده از نورپردازيهاي استوديويي غيرمحتمل نيست.
يك راه سادهتر و ارزانتر نيز وجود دارد. يك تكه كاغذ سفيد را 4 بار تا بزنيد و جلوي نور فلاش Slave بگيريد. اين كار باعث تعديل نور فلاش و نورپردازي مناسب خواهد شد.
نور پردازی در عکاسی ماکرو - 3
فلاش همراه با عملگر کنترل از راه دور
اين روش كه كمي گرانتر است، نيازمند 2 وسيله ميباشد. عملگر فلاش و يك فلاش مستقل. عملگر فلاش، نور فلاش دوربين را حس ميكند و باعث عملكرد فلاش مستقل خواهد شد. اين سيستم نيز ساده و قابل اعتماد است. نور فلاش دوربين باعث تحريك الكتريكي عملگر و در نهايت عملكرد فلاش مستقل خواهد شد.
براي اين منظور ميتوان از فلاش Vivitar مدل DT3000 (با قيمت 45 دلار، 50 يورو) استفاده كرد. اين فلاش از ارزانترين انواع ميباشد اما داراي تنظيم دستي Zoom براي فاصلههاي 28 تا 85 ميليمتر و نيز 3 حالت تنظيم براي قدرت نور ميباشد. عملگر با قيمت 14 دلار يا 15 يورو بطور جداگانه قابل تهيه است و با تمام انواع فلاشها كار ميكند.
كنترل روي 3 پايه قرار ميگيرد و فلاش نيز به آن متصل ميشود.ميتوان از 3 پايه كوچك نيز استفاده كرد اما الزامي نيست. قيمت 3 پايههاي كوچك بسته به مشخصات و مارك آنها بين 10 تا 50 دلار ميباشد.
در مورد دوربينهايي كه داراي يك تاخير چند ميليثانيهاي قبل از عملكرد فلاش اصلي هستند، بهتر است براي اطمينان بيشتر از فلاشها و سيستمهاي كنترلي كاملتر (و بالطبع گرانتر) استفاده نمود.
در مثال زير از اليمپوس C-4040 استفاده شده است و اثر 3 منبع نور به صورت 2 سايه كمرنگ ديده ميشود.
نورپردازي جسم به موقعيت فلاشها وابسته است. در اين مورد نيز ميتوان از جعبه سفيد انعكاسي استفاده نمود.
در مورد جعبه انعكاسي، ميتوان از يك صفحه سفيد ديگر بصورت يك سطح ديگر در داخل جعبه استفاده نمود تا قسمت عقب جعبه را گرد كند و مانع پديدار شدن لبهها در عكس شود.
در مورد دوربينهايي كه قابليت انتخاب تراز سفيدي را دارند، مقدار تراز سفيدي بايد براي تركيب نور فلاشها و سفيدي جعبه انعكاسي تنظيم شود تا رنگهاي دقيقتري بدست آيد.
اگر از 2 فلاش Slave استفاده شود، تهيه عكسهاي بدون سايه راحتتر خواهد بود. در محيطهاي بيرون حتي ميتوان از يك منبع ديگر نور نيز استفاده نمود.
با نورپردازي دقيق، جزئيات و رنگها بسيار دقيق و واضح خواهند شد. براي گرفتن عكس زير از 2 فلاش با عملگر و فلاش داخلي دوربين Olympus C-4040Z استفاده شده است.
نورهاي تابشي سفيد ( Incandescent)
در مورد دوربينهايي كه در حالت ماكرو، فلاش دروني آنها قابل استفاده نيست، تنها روش ممكن استفاده از نورهاي تابشي سفيد و بخصوص نوع هالوژن ميباشد.
پايه لامپ را ميتوان با توجه به قيمت و امكانات شخصي تهيه نمود، اما سرپيچ آن بايد مطابق حبابهاي لامپ استاندارد باشد. حداقل بايد از 2 حباب لامپ 50 وات استفاده نمود. استفاده از اين روش نورپردازي مشكل است چرا كه حبابهاي لامپ، نقاطي با نور شديد روي جسم ايجاد ميكنند. اما اگر از جعبه انعكاسي سفيد نيز استفاده شود تا حد زيادي اين اثرات قابل كنترل خواهند بود.
تصاوير حاصله به خوبي تصاوير گرفته شده با فلاش خواهند بود. اما ممكن است كه براي بهبود روشنايي و اشباع تصوير نياز به اصلاحات نرمافزاري داشته باشد.
تنظيم تراز سفيدي براساس دماي نور براي تهيه عكسهاي خوب بسيار حياتي است. عكسهايي كه با اين روش گرفته ميشوند، حتي با تنظيم درست تراز سفيدي گرمتر به نظر آمده و نسبت به عکسهايي که با فلاش گرفته ميشوند داراي تفاوت سطوح نوري کمتري هستند كه اين حالت به علت شدت نور كمتر است.
ده اشتباه رایج در عکاسی دیجیتال
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
عکاسی دیجیتال مبحث بسیار گستردهایست و نمیتوان به سادگی مسائل مرتبط با آن را دستهبندی کرد. آموزش رموز عکاسی دیجیتال، بازدید از سایتهای عکاسی، ویرایش تصاویر، شناخت منابع نگهداری و چاپ اینترنتی و همچنین آموزشهای فتوشاپ که در ارتباط با عکاسی دیجیتال هستند میتوانند دامنه بحث را از حد تشریح پایهای هنر عکاسی به آموزشهایی سرگرم کننده افزایش دهند.
این مطلب در ارتباط با اشتباههای معمول عکاسی است. در اینجا ۱۰ اشتباه معمول بررسی شده است، اما اصلا بدین معنا نیست که با هیچ مشکل دیگری مواجه نخواهید شد. هرچند که ممکن است بسیاری از کاربران بارها با چنین مشکلاتی رو به رو شده و اکنون به طور تجربی از بروز مجدد آنها جلوگیری میکنند. اما با شناختن اشتباهات معمول دیگران میتوان از تکرار مجدد آنها پرهیز کرد.
۱. رزولوشن عکس مناسب نیست!
قبل از این که دوربینی را خریداری کنید تصمیم بگیرید که چه کاری میخواهید با آن انجام دهید. اگر میخواهید به طور مرتب عکاسی کنید و مثل گذشته آنها را روی کاغذ چاپ کنید و البته اگر اندازه چاپ مطلوب شما بزرگتر از عکسهای معمولی ۱۰ در ۱۵ (اندازه معمول برای عکسهای خانوادگی) است، از خرید دوربینهایی با رزولوشن پایین خودداری کنید. کمی پول بیشتر خرج کنید اما دوربینی با حداقل ۵مگاپیکسل تهیه کنید. مارکهای معتبر این دوربینها در بازار ایران با قیمتی زیر ۱۵۰هزار تومان قابل خریداری است.
۲. رزولوشن دوربین کم نیست. انتخاب شما اشتباه است!
تمام دوربینهای دیجیتال ارزان قیمت به این علت که دارای حافظه کمی هستند برای ذخیرهی تصاویر بزرگ محدودیت دارند. علیرغم این که این دوربینها دارای دو یا چند حالت عکسبرداری مختلف (۱۲۰۰ در ۱۶۰۰–۱۲۸۰ در ۱۰۲۴–۶۴۰ در ۴۸۰ و غیره) هستند، اما معمولا پیشفرض کارخانه سازنده روی پایینترین اندازه عکسبرداری تنظیم شده است. اگر تصمیم دارید اولین عکسهای دیجیتالتان را از مراسم ازدواج نزدیکترین دوستان تهیه کنید فراموش نکنید این تنظیمات را تغییر دهید. عکسهای کوچک یادگاریهای خوبی نخواهند بود.
۳. در حساسترین لحظه میهمانی برق میرود!
بله به همین سادگی. دوربینهای دیجیتال هم مثل همه دستگاههای الکترونیک دیگر به انرژی برق احتیاج دارند. اما مصرف باتری آنها اصلا مثل دستگاههای دیگر الکتریکی نیست. مصرف انرژی آنها را تنها میتوان با بخاریهای برقی مقایسه کرد. فراموش نکنید همیشه تعداد باتریهای همراهتان دو برابر چیزی باشد که حدس میزنید. اگر دوربینتان دارای باتریهای غیرتعویضی (مثل برخی از دوربینهای کامپکت مارک پولاروید) است حتما سیم شارژ آن را همراه خود ببرید. اگر هم از باطریهای مخصوص روی خود دوربین استفاده میکنید، حتما شارژ آنها را چک کنید. ضمنا یادتان باشد که انرژی دوربینهای دیجیتال با باطریهای قلمی عادی چندان دوام نمیآورد. بنابراین اگر دوربینتان از باطری قلمی استفاده میکند حتما از باطریهای آلکالاین استفاده کنید.
۴. تنظیمات خود به خود ناپدید شدند!
در برخی دوربینها تعویض باتری دوربین موجب بازگشت تنظیمات دوربین (از قبیل تنظیمات رزولوشن، سرعت و یا دیافراگم دوربین) به حالت پیشفرض کارخانه میشود. همیشه قبل از ادامه عکسبرداری پس از تعویض دوربین، تنظیمات دوربینتان را بررسی کنید.
۵. چه صحنههای زیبایی بودند!
درست است که استفاده از رزولوشن بالا میتواند کیفیت چاپ تصاویر را بهبود بخشد، اما ممکن است همیشه تصاویرتان را چاپ نکنید. یک سفر یک روزه به نقاط دور افتاده دسترسی به کامپیوتر را منتفی میکند. تقریبا هیچ یک از دوربینهای معمولی بدون ارتباط با کامپیوتر امکان تغییر اندازه تصاویر را نمیدهند. بنابراین هرگز قبل از شروع سفر بالاترین رزولوشن را انتخاب نکنید. گاهی اوقات صحنههای نیامده زیباترند. مخصوصا اگر حافظه دوربینتان تمام شده باشد! یا حداقل یک کارت حافظه با گنجایش زیاد همراهتان ببرید.
۶. دوربینها چندان هم سریع نیستند.
دوربینها معمولا نمیتوانند به همان سرعتی که شما دکمه شاتر را فشار میدهید عکس را ثبت و ذخیره کنند. هنگامی که با دوربین عکس میگیرید، تصویر قبل از ذخیره شدن مراحلی را طی میکند که ممکن است وقتگیر باشد (بسته به مدل دوربین شما). تمام دوربینهای دیجیتال دارای چراغی هستند که در زمان انجام عملیات آمادهسازی روشن میشود و عموما تا قبل از خاموش شدن این چراغ اجازه انجام کاری را به شما نمیدهند. هرگز قبل از خاموش شدن این چراغ حافظه دوربین را بیرون نکشید. حتی اگر به علت اتمام حافظه در حال از دست دادن یک صحنه زیبا هستید. این کار نه تنها موجب از بین رفتن اطلاعات عکس گرفته شده میشود، بلکه در بسیاری موارد موجب ایجاد اشکالات سختافزاری نیز میگردد. پس کمی صبر کنید.
۷. زبان دوربین!
بسیاری از دوربینهای موجود ساخت کشورهای جنوب شرقی آسیا هستند. و مسلم است که در صورتی که دوربین شما دارای قابلیت انتخاب زبان باشد یکی از زبانهای موجود مربوط به کشور سازنده است. تقریبا هیچ یک از کاربران خانگی توانایی خواندن این زبانهای پیچیدهای را ندارند. هیچوقت (حتی برای تفریح) سعی نکنید استفاده از این زبانها را تجربه کنید. چرا که تغییر منوی تنظیمات به این زبان نه تنها موجب سردرگمی شما شده و زمان زیادی را برای برگشتن به موقعیت قبلی صرف میکند، بلکه در مواردی حتی ممکن است به حذف کردن ناخواسته عکسهای موجود در حافظه منجر شود. بنابراین فکر این تفریح را هم از سرتان بیرون کنید!
۸. از دست دادن صحنه!
اگر تا به حال با دوربینهای دیجیتال عکاسی نکرده اید احتمالا نمیدانید که تحمل فاصله زمانی بین فشردن دکمه شاتر و گرفتن تصویر چه قدر مشکل است. شما میخواهید از کسی در لحظه فوت کردن شمع تولدش عکس بگیرید. دکمه شاتر را در لحظه مناسب فشار میدهید و وقتی که عکس را میگیرید میبینید که در عکس، شمعها خاموش شده و دوستان در حال دستزدن هستند!
در بیشتر دوربینها طولانیترین زمان تلف شده مربوط به فوکوس خودکار است. در صورتی که دوربینتان دارای قابلیت فوکوس دستی است حتما قبل از عکسبرداری آن را انتخاب کنید. همه دوربینها دارای یک شاتر دومرحلهای هستند. بدین معنی که در مرحله اول فشردن شاتر فوکوس انجام میشود و در مرحله دوم عکس گرفته میشود. بهتر از قبل از گرفتن عکس کادر را تنظیم کرده و دکمه شاتر را تا نیمه فشار دهید تا عملیات فوکوس خودکار تمام شود. اگر دوربینتان هیچکدام از این قابلیتها را ندارد (مثل برخی از دوربینهای تلفنهای همراه) سعی کنید به صورت تجربی فاصله میان زمان فشردن شاتر و زمان عکسبرداری را تخمین بزنید. ممکن است زحمت زیادی داشته باشد، اما ارزش صحنه از دست رفته بیشتر است.
۹. به کامپیوترتان اطمینان نکنید.
این تصور غلط که فتوشاپ (یا نرمافزارهای ویرایش دیگر عکس) همه کار میکنند، موجب میشود بسیاری از صحنههای زیبا را از دست بدهید. حتی اگر کسانی باشند که بتوانند تصاویر شما را به بهترین وجه ویرایش کنند باز هم موجب صرف وقت و هزینه خواهد بود. یک تغییر کادر و یا تغییر موقعیت ساده میتواند زحمات بعدی شما را بسیار کم کند.
۱۰. باز هم این Ctrl+S لعنتی!
بدترین نوع اشتباه هنگامی رخ میدهد که تمام نکات بالا را رعایت کردهاید و آخرین مرحله کار یعنی ویرایش تصویر را انجام دادید. بسیاری از کاربران حرفهای (از آنجا که به هیچ وجه احتمال بروز اشتباه را نمیدهند) بدون این که از عکسهای منتقل شده نسخه پشتیبان تهیه کنند، عمل ویرایش عکس را مستقیما روی فایل اصلی انجام میدهند و پس از ذخیره کردن متوجه میشوند که فایل اصلی را در اختیار ندارند. این نکته را فراموش نکنید که همیشه به فایل ویرایش نشده احتیاج پیدا خواهید کرد.
منبع: myfile.blogfa.com
نکاتی چند راجع به عکاسی از طبیعت
عکاسی از طبیعت بخشی از عکاسی است که در آن عکاس به دنبال ثبت لحظهها از عناصر اصلی طبیعت مانند منظره، حیات وحش، گیاهان و نمایی از بافت و حس طبیعت است.
در عکاسی از طبیعت، هنرمند نسبت به عکاسی خبری و یا عکاسی مستند بیشتر به دنبال ارزشهای زیبایی شناسانه عکس است.
عکاسی از منظره:
این نوع از عکاسی برای نشان دادن زیباییهای دنیای طبیعت ایجاد شده است. بیشتر عکاسان طبیعت کوشیدهاند تا جاهایی را به نمایش بگذارند که حضور بشر در آن در کمترین حد ممکن باشد. موضوعات در عکاسی از طبیعت شکلهای زمین، آب و هوا و بازی با نورها است.
آبشارها به اندازه دورنمای کوهها برای عکاسان محبوبیت دارند. این مناظر بیشتر اوقات برای نشان دادن طبیعت با استفاده از فیلترهای پلاریزه ( برای ایجاد تضاد در رنگها و سایهها استفاده میشوند) انتخاب میشوند.
برای عکاسی از چشماندازها عکاسان معمولا از لنز واید (مخصوصا ۲۴ و ۳۵ میلیمتری)، سه پایه و بستهترین دیافراگم (۱۱ تا ۲۲) برای بدست آوردن بیشترین عمق میدان استفاده میکنند.
بسیاری از عکاسان برای اینکه جزئیات بیشتری را در عکسهای خود ذخیره کنند اندازه متوسط و یا بزرگ را انتخاب میکنند هر چند امروزه دوربینهای SLR و غیر حرفهای و کوچک بیشترین عکسهای طبیعت را ثبت میکند.
عکاسی از منظره وسیله ارزشمندی برای نظارت بر محیط زیست است. عکاسی از منظره می تواند روند تدریجی تخریب محیط زیست را در دید عموم قرار میدهد. بسیاری از عکسهای این افراد برای سازمانهای حافظ محیط زیست بسیار مفید است.
سازمانهای مسئول از عکسهای حرفهای و غیر حرفهایهای را برای محافظت از محیط زیست استفاده می کند. یکی از این سازمانهای موفق محافظت از محیط زیست است. این سازمان صفحهای در وب سایت (EarthJustice.org) خود دارد که در آن عکسهایی از چشم اندازهایی که این سازمان موفق به حفظ آن شده است قرار داده است. سازمان صلح سبز یکی از شناخته شدهها در این بین است که تقویم سالانهای از عکسهای عکاسان منظره چاپ کرده است.
عکاسی از حیات وحش:
در عکاسی از حیات وحش، عکاس به دنبال به تصویر کشیدن حیوانات جالب به همراه حرکاتی مانند غذا خوردن یا جنگیدن آنها است. اگرچه عکاسی از حیات وحش و یا شکار برای دنیای عکاسی تکرای است.
تکنیک عکاسی از حیوانات با عکاسی از منظره فرق بسیاری دارد. برای مثال در عکاسی از حیات وحش دهانه باز لنز برای دستیابی به سرعت بالا و ثبت سوژه در حال حرکت و محو کردن پس زمینه استفاده میشود در حالی که عکاسان از طبیعت بیشتر به دنبال عمق میدان هستند.
در عکاسی از حیات وحش عکاسان لنز تله و در عکاسی از منظره بیشتر از لنز واید استفاده میکنند. بنابراین عکاسان حیات وحش بیشتر احتیاج به سه پایه دارند. آنها همچنین برای این که بتوانند به حیات وحش نزدیکتر شوند احتیاج به وسایلی برای استتار دارند.
عکاسی از بافتها یا ماکرو
عکاسی ماکرو به عکاسی از نمای نزدیک معروف است. به هر حال این نوع عکاسی در عکاسی از طبیعت نیز کاربرد دارد.
عکاسی از زنبورها، سنجاقکها، مورچهها و کلا حشرات به عنوان بخش عمدهای از حیات وحش موضوعات عکاسی ماکرو را شامل میشود.
بسیاری از عکاسان نسبت به عکاسی از بافت سنگها، تنه درختان، برگها و هر چیز کوچک دیگری در طبیعت ابراز علاقه میکنند. بسیاری از این تصویرها انتزاعی هستند. گیاهان کوچک و قارچها نیز موضوعات جذابی در عکاسی ماکرو هستند.
آنسل آدامز، گلن روئل، فرانس لنتینگ، کلاید بوچر، آرت ولف عکاسانی هستند که هنر عکاسی از طبیعت را تجلی دادهاند.
منبع: mehrankarzari.wordpress.com
عكاسى هنر نيست ، حرفه است
هلمت نيوتن عكاسى است كه در سال ۱۹۶۶ در زمانى كه به شنا علاقه خاصى داشت عكاسى از بين رفته در شاخه مد را مجدد در مجله معتبر كويين زنده كرد. تمام تصاويرى كه وى مى گرفت، از زنانى بود كه لباس هاى مختلف آن زمان را در سالن مد به تن داشتند و يا روى زمين يا كنار پنجره ايفاى نقش مى كردند. برخى عكاسى او را يك زهر به تمام معنا توصيف مى كنند و زنان با انتقاد از شيوه به تصوير كشيدن ابزارى قشر خود نيوتن را يك موجود تنفرانگيز مى دانند. برخى از كارشناسان اين نوع عكاسى را خطى بين مد و عكاسى نا مناسب مى دانند و معتقدند هلمت نيوتن مى توانسته در طول دوران عكاسى اش از هوش سرشارى كه در اين بخش داشت بهتر استفاده كند در حالى كه وى اين هوش را در جايى هزينه كرده كه خوشايند كارشناسان و علاقه مندان به هنر عكاسى نيست. او تا سال مرگش در ۸۲ سالگى كه سال گذشته در اثر تصادف روى داد به عنوان پادشاه عكاسى نا مناسب شناخته شده بود. نيوتن عكاسى بود كه هيچگاه نقطه واقعى و اوج اثر را به تصوير نكشيد و تنها به موضوعات پوچ پرداخت. عكس هاى او همگى در زمره تصاويرى بود كه افرادى سطحى نگر از آن استقبال مى كردند و آن را مى خريدند. او در مجله گمبلر و تعدادى از مجلات زرد معروف دنيا كار مى كرد.
به اعتقاد ديويد بيلى يكى از منتقدان نيوتن عكاسى او در پاره اى اوقات بسيار ابتدايى و بد بود. عكاسان امروزه در زمينه مد بيشتر از ايده ها و طرح هاى يكديگر استفاده مى كنند و به همين دليل اين نوع عكاسى امروزه در جهان با يكديگر مشابهت دارد و نوآورى در آنها ديده نمى شود.اما با اين حال هلمت در اين نوع عكاسى مانند ديگران كار نمى كرد و طرح هاى نويى ارائه مى داد با اينكه در بسيارى موارد عكس هايى كه او گرفته مورد انتقاد قرار مى گيرد. نيوتن در مصاحبه اى در سال ها پيش با انتقاد از اسم هنر بر حرفه عكاسى گفت: برخى از مردم عكاسى را هنر مى دانند اما من كلمه هنر را لغتى ناشايست براى اين حرفه مهم مى دانم كه سبب مى شود با اطلاق كلمه هنر به آن تمام حس درونى اش كشته شود. من عكاسى نمى كنم، بلكه گلوله اى آماده شليكم. در عكس هاى پنجاه ساله نيوتن عموماً زنان در تصوير ديده مى شوند. جى. جى بالارد رمان نويس و سازنده چندين تئاتر براى يكى از فيلم هايش كه هرگز به نمايش درنيامد، از نيوتن در بخش عكاسى استفاده كرد. نيوتن جزء نخستين عكاسانى است كه مدل هايش را به ساحل برده و در ميان شن ها تصاويرى از آنان به ثبت رسانده كه تابش نور خورشيد و بازتاب آن بر شن هاى ساحل ها به اين تصاوير ويژگى هاى خاصى داده است. يكى از مدل هاى وى ماريا هلوين با يادآورى دوره جوانى كه به عنوان مدل فعاليت داشت مى گويد: نيوتن انسانى سخت كوش بود و براى عكاسى ساعت ها وقت مى گذاشت و تصاويرى كه خلق مى كرد دقيقاً همان هايى بود كه در فكر داشت و مى خواست ثبت كند. نيوتن در نخستين سال هاى عكاسى در سال ۱۹۳۲ يك جعبه دوربين وولورث خريدارى كرد و از سن ۱۲ سالگى عكاسى را آغاز كرد. وى در عكس هايش از مدل ها به رنگ پوست آنها توجه داشت و تلاش مى كرد به سبب نوع انعكاس نور بر رنگين پوستان از آنها بيش از ديگران بهره گيرد. او در اين تصويربردارى توانسته به موضوع مرگ نيز بپردازد و با بى رنگ و مسخ كردن چهر ه هاى مورد نظرش اين موضوع به وضوح در عكس هايش قابل لمس است. به اعتقاد برخى از منتقدان اين عكاس مدل نيوتن داراى يك مشكل روحى بوده كه اين در عكاسى وى قابل مشاهده است. او بسيارى از پروژه هاى عكاسى اش را رها كرده و در همان حال به سراغ مدل ديگرى رفته و پروژه ديگرى را آغاز كرده است. او در عكاسى اش حاضر به هيچ نوع هزينه كردنى نبود و به گفته بيلى هميشه تصور مى كرد بهترين طراح و كارگردان براى خلق تصاويرش دوربين است. همسر نيوتن در مورد وى مى گويد: هلمت مردى دوست داشتنى بود و جاى خالى اش در زندگى به وضوح مشخص است. او به هيچ كس شباهت نداشت. او به عكاسى عشق مى ورزيد و با آزادى كامل هر آنچه را كه مى خواست بدون هيچ ابا و ترس يا تصور از نگاه انتقادى به تصوير مى كشيد و با نهايت شهامت از آثارش دفاع مى كرد. او يك انسان خودبين در عكاسى بود و نقش اصلى و نهايى در عكس هايش را برعهده داشت. هلمت در زندگى هيچگاه متوقف نشد و هميشه در حال حركت بود همچنان كه در زمان مرگش نيز پس از عكاسى در حال رفتن به هتل بود كه تصادف كرد و جانش را در راه حرفه اش از دست داد.
منبع: apameh.com
فتوامپرسیونیسم در هنر عكاسی دیجیتال ِ پل السون (paul Elson)
در نگاه اول، برخی از مردم تصور میكنند كه تصاویر پل السون كاملا نقاشیهای آبرنگ هستند؛ آثار هنرمندی كه سالهایی را به عنوان دانشجوی دوره امپرسیونیسم فرانسوی گذرانده است. اما این نكته نیمی از حقیقت است. السون زمانی در پاریس به تحصیل هنر مشغول بود و تحسین عمیق اساتیدش را برانگیخت، اما كار هنری ویژه او عملا با عكس شروع میشود،شیوه تصویرسازی منحصربه فردی كه او آن را فتو امپرسیونیسم مینامد. این شیوه شامل تهیه یك تصویر به روش عكاسی یا نقاشی آبرنگ، اسكن تصویر و انتقال آن به كامپیوتر، ایجاد اصلاحات و تغییرات در آن و سپس تهیه یك نسخه چاپی از آن است. پس از آن مجددا روی نسخه چاپی نقاشی كرده و از آن عكس میگیرد تا سرانجام نسخه چاپی نهایی را بعد از دیجیتالی كردن از آن به دست آورد و این عملیات میتواند پیش از حصول تصویر نهایی چندین بار تكرار شود. از آنجا كه تصویر نهایی یك فایل دیجیتال است، پل السون میتواند خودش تصویر را مطابق با آخرین فناوریهای دیجیتال چاپ كند. از دید او، این امكان كه بتوان تمام بخشهای تصویر را از ابتدا تا انتها ساخت و كنترل نمود، یكی از ارزندهترین جنبههای فناوری دیجیتال است. و به همین دلیل او اغلب آن را در پردازشهای خلاق خود دخیل میسازد. السون درباره آثارش میگوید: " بیشتر عكسهای من از اسلایدهای 35 میلیمتری شروع میشوند." علاوه بر این بسیاری از آنها در خلال سالهایی كه او به عنوان عكاس تبلیغات مشغول به كار بوده، گرفته شدهاند.
پل السون كه در منهتن متولد و بزرگ شده. در طول دوران تحصیل در كالج و قبل از اینكه در سال 1967 به عنوان دانشجوی فلسفه از كالج آنتیاك در یلواسپرینگز واقع در اوهایو فارغالتحصیل شود، یك سال در پاریس به عنوان دانشجوی هنر تحصیل كرد و در آنجا بود كه به درك كاملی از هنر متمایزی که به آن میپردازد رسید.
پس از فارغالتحصیلی از آنتیاك، مسیر هنر و فلسفه به خدمت در ارتش به عنوان افسر راهنمای كشتی ختم شد ، پنج سال بعد، پس از دو سفر به ویتنام از خدمت در ارتش مرخص شد و در سال 1975 كار خود را به عنوان عكاس در نیویورك آغاز كرد. وی در حدود سال 1998 وارد حیطه عكاسی هنری شد. تا قبل از آن اكثرا كارهای سفارشی انجام میداد، اما از آن زمان به بعد حال و هوای پروژههایش تغییر كرد.
عكس ماهیگیر رودخانه لی، طی سفری در تابستان 2002 به پكن توسط السون گرفته شدهاست
او به عنوان كسی كه به مدت 20 سال در زمینه معماری، سفر و مواد غذایی عكاسی كرده است، سفرهای ماموریتی گستردهای به سفارش هتلهای زنجیرهای خطوط هوایی و نشریات توریستی و تغذیه داشته است. او توانست در اواخر سال 1980 جایزه عكاسی تبلیغاتی صنعتی معادل اسكار(اندی اواردANDY AWARD) را به خاطر تبلیغات كارخانه سیباگایگی به دست آورد. پس از آن به دلیل آن چه او پایین آمدن سطح تشخیص كیفی در مشتریان میداند ، پروژههای سفارشی تبلیغاتیاش کاهش یافت.
وی درباره احتیاطات اولیهاش درباره درگیر شدن با عكاسی دیجیتال میگوید:" بسیاری از جلوههایی كه با فتوشاپ ایجاد میشوند به نظر من زشت و بدنما بودند" با این حال زمانی كه یك سیستم كامپیوترگرانقیمت مكینتاش به عنوان هدیه از برادرش دریافت كرد، به گفته خودش وادار شد تا فتوشاپ، چاپ و تمامی فرایند دیجیتال را یاد بگیرد. تعلیمات قبلی او به عنوان افسر راهنمای كشتی نیز به او اعتماد به نفس و غلبه بر مشكلات آموخته بود. بنابراین السون در زمینه كامپیوتر كاملا خودآموخته است، حتی در زمینه تعمیرات آن.
پل السون و نخستین گامها در فروش آثار هنری
السون حتی پیش از آن كه درگیر عكاسی صنعتی تبلیغاتی شود. در ابتدا به عكسبرداری در سفرها علاقهمند شد و در سال 1975 آثارش را در كتابفروشی "برنتانو" در خیابان پنجم نیویورك در معرض فروش گذاشت و این نخستین اقدام وی در فروش آثار هنری بود. برنتانو به سرعت همه كارهای او را فروخت و از او خواست كه برای شعب دیگر فروشگاه نیز چاپهای مجددی تهیه كند. وقتی كه او برای سفارش چاپ مجدد به لابراتوارهای تجاری میرفت، مغایرتهای زیادی در چاپهای بعدی میدید. در سال 1998 که وی تصمیم گرفت بار دیگر عكاسی هنری را دنبال كند، میخواست اینباركنترل كاملی روی مراحل تولید كارش داشته باشد.
امروزه السون میتواند تصاویری در ابعاد 60*40 تهیه كند كه با آنچه روی مونیتورش میبیند كاملا هماهنگ است. او اكنون كنترل كاملی روی تصاویر خروجی دیجیتال دارد و به گفته خودش، بسیار راضیتر از روزهایی است كه مجبور بود وابسته به لابراتوارهای چاپ عكس باشد.
ابزارهای هنرمند
او غالبا از نرمافزار پینتر( PAINTER ) استفاده میكند كه برنامه نرمافزاری طراحی شده برای تكثیر و به كارگرفتن تجربهی قلممو روی بوم برای هنرمندانی است كه به شیوه سنتی نقاشی میكنند. این برنامه در عین حال فایل تصویری را به عنوان نقطه شروعی در خلق همزمانیهای دیجیتال بین قلمموی سنتی، جوهر و نقاشی روی بومهای سفید، میپذیرد. السون معتقد است كه كیفیت كار با منحنیها در این برنامه حتی از فتوشاپ بالاتر است و از فتوشاپ برای اصلاح رنگ و یا كاهش رنگ همراه با یك پالت رنگ بسیار دقیق و ظریف استفاده میكند.وی اشاره میكند كه در ایامی كه عكاسی تبلیغات میكرد، از رنگهای تیرهتری استفاده میكرد، اما در یكی از تصاویرش (از مجموعه سفرهایی با قرمز) برخی از رنگها را از تصویر اصلی برداشت تا به یك نمای مهآلود و تار برسد. اكنون فتوشاپ جای خود را در تصاویر وی باز كرده و یك نمونه خوب از این مورد میدان تایمز است كه مونتاژی از دیدگاههای مختلف در پروژه نیویوركسیتی است.
السون ابتدا صحنه را روی فیلم اسلاید عكاسی میكند و سپس آن را پس از كمی تغییر در فتوشاپ یا پینتر روی كاغذ آبرنگ در ابعاد 30*20چاپ میكند. پس از آن آبرنگ یا رنگ آكریلیك را مستقیما روی عكس چاپ شده به كار میگیرد. بعد، مجددا از آن عكس میگیرد و آن را به وسیله اسكنر مجددا به فضای كامپیوتر برمیگرداند. او اغلب با فایلهای 22-18 مگابایت و 300 دیپیآی كار میكند كه چاپهای 25*20برایش فراهم شود. خودش میگوید با مختصری تغییر در رزولوشن، حتی تا 40*30 هم میتواند چاپ كند. گاهی ساعتها و ساعتها كار فیلتراسیون، تصحیح لبهها، جلوههای ویژه و اصلاح شفافیت به طول میانجامد. در مراحل پایانی دوباره از اصلاحات نرمافزاری استفاده میكند و سرانجام كار هنری نهایی را روی كاغذ آرشیوی آبرنگ اجرا میكند.
سفرهایی با قرمز، پارك سانترال
السون معمولا سه بدنه دوربین 135 به همراه دارد كه یكی از آنها دارای مخزن فیلم پولاروید است. او هوادار فیلمهای كداك و فوجی است و كامپیوتر او با یك چاپگر كامل میشود. وی در مورد دوربینهای دیجیتال میگوید كه در آینده یكی از آنها را خواهد خرید، هرچند دوست دارد اصلاحات را از طریق یك نرمافزار جانبی ببیند و كنترل كند. اما به دنبال كار با دوربین دیجیتال نیز هست، زیرا احساس میكند كه در سفرها كار با آنها بسیار راحتتر است و نیز به خاطر پتانسیل آسیبپذیری فیلمها، سیستم دیجیتال ارجحیت دارد. او معتقد است شیوه استفاده از نرمافزار و سختافزارهای جانبی از فناوری سنسورهای پیشرفته عقب نمانده ، فقط كمی كندتر و دست و پا گیرتر است.
قایقران، ونیز، ایتالیا
شهرت جهانی
السون اوایل نمیدانست كه آثار هنری را چگونه بفروشد. همسرش پیشنهاد كرد كه آثارش را در آرتاكسپوی نیویورك به نمایش بگذارد.هنگامی كه بینندگان از آثارش با عبارت "چه آبرنگهای زیبایی" تعبیر میكردند، او فرایند كارش را توضیح میداد و برخی از مردم كه به سختی میتوانستند با فناوری دیجیتال كنار بیایند، راهشان را میكشیدند و میرفتند!امروزه، تعدادی از گالریها و مجموعهدارها از سبك زیبا و منحصر به فرد او تحت عنوان" فتوامپرسیونیسم" به عنوان هنر استقبال میكنند. تعدادی از آثارش توسط " گرافیك د فرانس" به صورت پوستر منتشر شدهاند و سه گالری در استرالیا آثار او را میفروشند.
در پاییز سال 2000 یك نمایشگاه انفرادی در تایپه داشت و 12 اثر از وی نیز در ابعاد 40*30 به مدت یك سال در كافهای در محله سوهو در نیویورك به نمایش گذاشته شدند. در نیمه دسامبر 2001 نمایشگاه انفرادی دیگری در گالری برلكس برپا كرد. در سال 2002 بار دیگر به همان كافه محله سوهو بازگشت و از ماه مارس تا سپتامبر نمایشگاه انفرادی دیگری از تصاویر جدیدش در آنجا به نمایش گذاشت. همچنین نمایشگاه دیگری در همان سال به مناسبت روز یادبود قربانیان جنگ برگزار كرد. پس از آن توسط هیات داوران" دیجیتال فاینآرت" در گالری نكسوس در نیویورك به فینالیست ملقب شد. آثار وی در مناطق دوردست نیز علائقی را به خود جلب كرده است. در ماه اوت 2002دعوتنامهای رسمی از سوی وزارت فرهنگ چین دریافت كرد تا ضمن نمایش آثارش در پكن، درباره هنرش سخنرانی كند و این دعوت او را بسیار خشنود ساخت. در سال 2005 نیز مجددا برای چهارسفر در طول هریك از فصلها به یلوپلاتوی چین دعوت شده و از آنجا كه خارجیها ندرتا به این ناحیه سفر میكنند، پل اولین سفیدپوستی بوده كه در بسیاری از روستاهای این ناحیه قدم گذاشته و از آنها مستندنگاری كرده است و این تجربیات همواره ماندگار خواهد بود. قرار است پل السون به عنوان مهمان رییس بزرگترین انجمن عكاسی چین، در تدوین كتابی كه پیش از المپیك 2008 منتشر خواهد شد، با وی همكاری داشته باشد.
ابتكارات او در خارج از چارچوب انتخابی دنیای عكاسی نیز نادیده گرفته نشده است: سردبیران پاپیولار فتوگرافی ( POPULAR PHOTOGRAPHY ) به شدت تحت تاثیر تكنیكهای خلاقانه، نحوه اجرا و كیفیت تصویری كارهای او قرار گرفتند و این موضوع به صورت مقالهای مفصل در تابستان سال 2001 منتشر شد. همچنین در اكتبر 2001 با توجه به تبحر او در رویكرد زیباییشناسانه، سردبیران مجله دیجیتال ایمیجینگ ( DIGITAL IMAGING ) یكی از تصاویر وی را با عنوان مانسون (موسم باران) جهت تقدیر و تجلیل از هنرمندان نوپای دیجیتال انتخاب و چاپ كردند. در یك مقاله چهار صفحهای نیز در مجله پترسنزفتوگرافیك( PETERSEN’S PHOTOGRAPHIC ) ، عكاسی امپرسیونیستی و شیوه تكنیكی پل السون بررسی شده و مورد تقدیر قرار گرفت.
سال 2005 برای او اعتبار بیشتری در مجله گریت آوتپوت ( GREAT OUTPUT ) به همراه آورد. در شماره ماه مه، یكی از گزارشهای تصویری او از چین، به عنوان عكس روی جلد انتخاب شد و داخل مجله نیز در یك مقاله چهارصفحهای مفصلا درباره هنر وی سخن گفته شد. آثار او همچنین موضوع یك گزارش دوصفحهای در شماره ژوئن 2005 مجله استودیو فتوگرافی اند دیزاین ( STUDIO PHOTOGRAPHY & DESIGN ) قرار گرفت. وی دو سالپیاپی (2004 و 2005) در روز یادبود قربانیان جنگ در نیویورك در نمایشگاه هنر در فضای باز میدان واشنگتن در گرینویچویلیج حضور داشت و برنده جایزه چشمانداز (LANDSCAPE AWARD ) شناخته شد.پس از آن از طرف یك مجله هنری در مصاحبهای متفاوت از پل السون خواسته شد تا درباره آنچه كه او به عنوان منبع الهام ابداعات قابل توجه خود میشناسد، توضیح دهد و او گفت:
"بسیاری از به یاد ماندنیترین لحظات زندگی ما از گذراترین نمونههای آن نشات گرفته است – یك سفر خاطرات سایهروشن، یك گالری از تصاویر و صداهایی كه با احساسات ما در آن لحظه مرتبط است. من خوشبختم كه گفته میشود قادرم با تصاویرم این لحظات را مرتبط سازم و این ارتباط برای من ارزش بسیار زیادی دارد." و البته با توجه به فهرست رو به افزایش تحسینكنندگان وی این اتصال حقیقتا باارزش است.به نظر پل السون، قابلیت او برای خلق و كنترل تمام مراحل یك تصویر از ابتدا تا انتها، یكی از ارزشمندترین جنبههای فناوری دیجیتال است. او نمونهای بزرگ از كسی است كه كارش را بازآفرینی كرده و در این راه موفق بوده است.
حرفهای پل السون درباره سفرها و آثارش:
زمستان سال 2001، دوازده تا از آثار من در ابعاد 60*40 در كافهای در محله سوهوی نیویورك روی دیوار رفت. یك گروه از مقامات عالیرتبه از وزارت فرهنگ چین كه بیخبر در محله گردش میكردند، برای ناهار دركافه توقف كردند و نتیجه این شد كه چند ماه بعد یك دعوت رسمی برای سفر و گردش در چین و سخنرانی و نمایش آثارم در پكن دریافت كردم.
چین سرزمینی پهناور با چشماندازهایی بیكران و عاری از دخالت انسانی است. دهها هزار مایل مربع در ناحیهای كه یك گام بلند به عقب و به سمت عصری است كه كمتر آمریكایی میتواند آن را درك كند. از اوج و فرود شنهای صحرای سینگیانگ كه بیوقفه در طول جاده باستانی ابریشم و در صحراهای شمال غربی حضور دارند، تا علفزارهای داخلی مغولستان كه با ریتم مقطع بادهای سیبری همراهاند؛ از قلههای تبت و تندبادهای بیامان زمستانی در دشتهای منچوری تا سواحل شرجی و مالاریازده چین جنوبی.
تكنیكها
مجموعه سفرهایی با قرمز در ونیز شروع شد. هرچند آن موقع نمیدانستم تبدیل به یك مجموعه خواهد شد. یك روز قایقرانی را زیر پل دیدم كه تلاش میكرد خود را از رگبار سیلآسا نجات دهد و مردم روی پل نیز از هر دو طرف هجوم میبردند تا سرپناهی بجویند. از طرح تاق مانند پل خوشم آمد و نیز از قایقران كه می خواست از هجوم باران به داخل قایق جلوگیری كند.منتظر شدم تا ببینم اقبال چه برایم فراهم میكند. شكستی در ابرها به وجود آمد و باران كمی كند شد. چند بارقه نور ساختمان صورتی پسزمینه را روشن كرد. سرانجام خدایان عكاسی دست به كار شده بودند، اما هنوز از زئوس خبری نبود! به انتظار ادامه دادم، اما بدبختانه همچنان كه شدت باران كم و زیاد میشد، مسیر پل هم شلوغتر میشد. منتظر یك حركت منحصر به فرد و باشكوه بودم. زنی با چتر سیاه عبور میكرد. اما این صحنه به نظر زیادی محزون و غمزده میآمد، با بارانی كه میبارید، آسمانی كه از رعد و برق روشن میشد و دیوارهای تیرهای كه به پل منتهی میشد. باز هم لازم بود كه فتوشاپ وارد عمل شود.از میان همه تركیبهایی كه میشد فراهم كرد، بیش از همه عكس با چتر قرمز را دوست داشتم. به همین منظور با فیلترهای مختلفی كار كردم و از جلوههای نرمافزاری كمك گرفتم و بازنماییهای جورواجور دیجیتال و چندین ساعت بعد سفرهایی با قرمز شكل گرفت.
سفرهایی با قرمز، ونیز
دفعه بعد، وقتی كه عكس سفرهایی با قرمز، پل سنترال پارك را میگرفتم، به چیزی با یك نقطه از رنگ نیاز داشتم. مدتی چندین شات را كه میتوانستند تصاویر خوبی باشند تجسم كردم، به شرط آن كه طبیعت با من یاری میكرد كه كولاك برف را در عكسهایم داشته باشم.
به نظر میرسید كه مناظر شهری پوشیده در هالهای از سفیدی ممتد چرخان، میتواند پسزمینه كاملی برای عكسی از حالت تنهایی باشد. خوشبختانه طبیعت با من یاری كرد و با یكی از آن طوفانهای نادر در نیویوركسیتی مواجه شدم، درحالی كه تمام شب تا صبح برف میبارید. من در نیوجرسی زندگی میكنم، بنابراین ساعت 5 صبح بیدار شدم تا به اتوبوسی كه مرا به میدان تایمز میبرد، برسم. حدود 2 مایل به سمت جنوب رفتم تا به سنترالپارك برسم، یعنی جایی كه عكس را گرفتم.خوشبختانه همسرم به تمام شیفتگیهای من میدان میداد و مهربانانه پذیرفت كه نقش رنگ قرمز را بازی كند. ما درست موقع طلوع آفتاب به پارك رسیدیم و یك ساعتی تمام پارك انگار فقط مال ما بود. آن وقت صبح كمتر روح شجاعی پیدا میشد كه در آن سرمای سوزان به پارك آمده باشد. بنابراین پس از گرفتن عكسهای موردنظر، به كمك فتوشاپ، برفهای دستنخورده را به صورت لگدكوب شده و دارای ردپاها نشان دادم. تصویر پل یكی از عكسهای متعدد بود كه آن روز در پارك گرفتم. دوتای دیگر توسط " گرافیك د فرانس" خریداری شد تا به صورت پوستر منتشر شود و مقالهای هم درباره مجموعه سفرهایی با قرمز در مجله پاپیولار فتوگرافی به چاپ رسید.
سفرهایی با قرمز، پل
همسرم نقش خیرهكنندهاش به عنوان قرمز را ادامه داد. چنانچه قبلا كشف كرده بودم، تصاویری كه بیش از همه دوست داشتم، آنهایی بودند كه از نظر مفهومی كامل بودند و به این ترتیب نیاز به تمركز بیشتری در كار فتوشاپ روی آنها بود. در این عكس یك لایه مه اضافی روی نواحی اصلی عكس اضافه كردم و از منوی لولز برای تغییر تنالیته درختان استفاده كردم و كمترین جلوهها را اعمال كردم. این تكنیكی است كه آدم را درگیر میكند، اما دریافتم كه مهمترین نكته میانهروی در استفاده از این تغییرات در عكس است.
برای من مهمترین جزء و یگانه عنصر، نظریهای است كه هر عكس با خود همراه دارد. غالبا، حتی این مناظر طبیعی خاطرهانگیز هم نیاز به یك نقطهنظر دارند، چیزی كه ارتباط ایجاد كند، ذهن بیننده را لمس كند و یا او را به سمت تصویر بكشاند. این عنصری ضروری برای هر عكس موفق است. در غیر این صورت عكس فقط ثبت موقتی یك لحظه غیرقابل تشخیص و فاقد زندگی است.در پایان میخواهم به نقش ایده در هنر اشاره كنم. زمانی كه غرق در یادگیری فتوشاپ بودم و به طرز محسوسی درگیر آن شده بودم، اهمیت زیادی برای تواناییهای فرضی كامپیوتر و نرمافزارهایش قائل میشدم تا اینكه دریافتم كه میتوانم به سادگی ایدههای خودم را به كامپیوتر داده و با مقدار منصفانهای صداقت، همان را از چاپگر تحویل بگیرم.
دریافتم كه درست مثل هر تلاش هنرمندانه دیگری، این ایده من است كه بیشتر به حساب میآید. دوستان، عكاسان و آنهایی كه عكسهای مرا خریدهاند، وادارم كردند كه تدریس كنم یا حداقل یك كلاس داشته باشم، هرچند من معتقد نبودم كه به قدر كافی معلومات داشته باشم كه به دیگران انتقال دهم. اما حقیقت قضیه این است كه مهم نیست چقدر زمان مصرف كنید و به چه شیوهای بیان كنید، آنچه به ویزور و مونیتور منتقل میشود، آن چیزی است كه فقط برای چند لحظه قلب شما و چشم ذهنتان را به حركت درآورده است. این دوربین، كامپیوتر و یا نرمافزار نیست كه تصویر را میسازد. همانطور كه كاغذ، قلم و یا ماشین تحریر نیستند كه یك قصه به یا دماندنی را مینویسند. مهم نیست چقدر از ابزار استفاده میكنید. كافی است بدانید كه بدون ایده، كار تبدیل به یك تفاله خواهد شد.
ترجمه: شیرین حكمی
سایت پل السون: elson.cc
منبع: apameh.com