یه دونه دختر خوشگل توش نیست:2:
Printable View
یه دونه دختر خوشگل توش نیست:2:
خوشگلی رو بیخیال...جز رویا نونهالی ،لیلا برخورداری و امیررضا دلاوری همه ی بازیگراش مرخصن!
سلام
مزخرفترین سریالی که میتوس ساخته بشه
آخه یعنی چی؟ماتو گذاشتن سر کار!!!!!!!
به جای اینکه پول خرج همچین سریالی کن بودجه سریال مختار نامه رو زیاد میکردن
فخيم زاده اينبارو اشتباه كرد
يه سريال خسته كننده ي بي مزه كه برخلاف هدف فخيم زاده كه ميخواسته همه رو درگير كنه و جذاب باشه، خيلي هم مزخرف هستش مخصوصا از بازيگراي نامناسب هم استفاده كرده
نمونش اون دختر لال هستش كه اكيدا بهش نمياد
يارو غذا ميخوره بايد صداي قورت دادنشم بشنويم .واقعا كه
من كه اصلا خوشم نيومد از اين سريال
این تیکه داشتم بالا میوردم :دی بدبختی اون یارو بد قیافه هم نشون میدادن موقع این صحنهنقل قول:
يارو غذا ميخوره بايد صداي قورت دادنشم بشنويم .واقعا كه
خب حالا كه چي غذا خوردن اونو نشون دادش؟
بخش اصلي فيلم بود مثلا؟
اگه نبود چي ميشد؟
نمی دونم فخیم زاده میخواد این همه آدم با این همه قصه رو چجوری جمع کنه.
فعلا که داره تعداد معماهاش به تعداد معماهای لاست میرسه...ولی من از فخیم زاده انتطار نداشتم...تو چند قسمت قبل همینجا اومدم گفتم تازه اولاشه درست میشه نشد که نشد!!!:41:دیگه نزدیکه خوابمون ببره!!!!امیدوارم فخیم زاده لااقل یه کم به فکر آبروی خودش باشه!!!!!!!همینجوری پیش بره رکوردار کم مخاطب ترین سریال این تلویزیون:2:میشه!!!این همه بازیگر ریز ودرشت...به همشون نفری یه پلان هم نمیرسه!!!بعد باید قیافه بعضی از این درپیت هارو تا آخر سریال تحمل کنیم!!!:2:
جالب شد!! طلا ها بدلیه!! یعنی یه ریگی هم نو کفش صاب طلاها که ابراهیمی باشه هست درسته؟
ولی این قسمت وقتی مال خره (بیوک میرزایی) رفت پیش پلیس کپ کردم... آخه قسمت قبلیش پیش خودم گفتم که شرخره اینا رو دک کرد تا شب بعدش یه عده رو بفرسته جلو هاشم که طلا ها رو بدزدند...
این قسمت بدک نبود... تو سریالش همه چی هست الا هیجان... امیدوارم بیشتر بشه.
راستی یه تیکه از قسمت قبلش هم خیلی مسخره بود... آخه کدوم سارقی وقتی از طلافروشی میاد بیرون، ماسک صورتش رو برمیداره تا ملت ببینن!:31:
نقل قول:
منم کاملا موافقم.:5:
شاید فخیم زاده یه راهی پیدا کرد!!!شاید
گفت وگو با ليدا عباسي بازيگر نقش فخري در سريال «ساختمان 85»
آدم های ساختمان 85 قابل باورند
لیدا عباسی در فیلم های زیاد و متفاوتی بازی كرده است. از فیلم های توفیق اجباری، عینك دودی و دختر ایرونی گرفته تا سریال های صاحبدلان، وفا و عبور از پاییز.
برای او بازی در نقش های كوتاه جذاب است، البته به شرطی كه نقش خوب باشد و قابلیت این كه در ذهن مخاطبان ماندگار شود را نیز داشته باشد (البته این را هم بگوییم كه او بسیار باوسواس به سمت انتخاب هایش می رود) . لیدا عباسی این روزها در سریال «ساختمان 85» آخرین اثر مهدی فخیم زاده در شبكه 2 سیما بازی دارد، سریالی پلیسی كه او برای اولین بار این ژانر را تجربه می كند.
می گویند شما از بازیگرانی هستید كه بسیار باوسواس به سمت یك نقش می روند و از این نظر بسیار گزیده كار هستید. چرا؟
همین طور است. همیشه سعی كرده ام كارهایم را انتخاب كنم و كمتر كاری را با اكراه انجام داده ام. چون دوست دارم بعدها كه به كارهایم نگاه می كنم از آنها راضی باشم.
معیارتان برای انتخاب یك نقش چیست؟ و نسبت به گذشته چقدر تغییر كرده است؟
نسبت به گذشته كه تغییر كرده است، چون هم تجربه هایم بیشتر شده و هم چیزهای زیادی آموخته ام. به هر حال كارگردان و عوامل سازنده برایم مهم هستند؛ این كه قرار است جلوی دوربین چه كارگردانی بروم و همین طور چه افرادی كار را جلو می برند.
فیلمنامه چطور؟ برایتان اهمیتی دارد؟
بله، ولی متاسفانه درحال حاضر بیشتر فیلمنامه ها در وهله اول آماده نیستند و در حین كار نوشته می شوند و به دست بازیگر می رسد كه در این صورت انتخاب هم برای بازیگران مشكل می شود، چرا كه واقعا این جوری كار كردن یك نوع ریسك كردن است ولی به نظر من اگر كارگردان خوب باشد حتما می داند كه چطور قصه را پیش ببرد.
چگونه با نقش هایتان روبه رو می شوید؟
در ارتباط با نقش هایم مشكل چندانی ندارم و خیلی زود می توانم خودم را در قالب نقش پیشنهادی دربیاورم.
برویم سراغ ساختمان 85. چطور به جمع این گروه پیوستید؟
از سوی حسین فلاح (دستیار آقای فخیم زاده) این نقش به من پیشنهاد شد. فیلمنامه را به رغم این كه كامل نبود، خواندم. به هر حال از آنجا كه دوست داشتم با آقای فخیم زاده كار كنم این نقش، یعنی فخری را پذیرفتم.
كار با آقای فخیم زاده چطور بود؟
عالی بود. واقعا كاركردن با ایشان مثل آموزش در كلاس درس است. او خیلی خوب كارش را بلد است و روی همه چیز اشراف دارد.
فكر می كنید نقش فخری در نهایت همان چیزی شد كه فكر می كردید؟
من همه تلاشم را در ارتباط با كل نقش هایم می كنم. خب فخری هم مستثنا نبود. ضمن این كه آقای فخیم زاده راهنمای بسیار خوبی برایم بودند. برای همین خیلی زود توانستم به فخری برسم و او را در خودم پیدا كنم.
اساسا فكر می كنید قصه ساختمان 85 و آدم های آن قابل باور است؟ انگار همه آدم های بد در یك جا دور هم جمع شده اند.
بله، به نظر من قابل باور است، چون از این گونه آدم ها در اطراف ما زیاد وجود دارد، ولی ما آنها را نمی بینیم. در ضمن معتقدم هر قصه ای كه ساخته می شود حتما مصداقی داشته است. ساختمان 85 را هم یك عده شریك و دوست با هم ساخته اند كه هر كدام خانواده اش را با خود آورده است. از این رو، این ساختمان خیلی دور از ذهن نیست.
پس خودتان قصه را دوست داشتید؟
بله. برای اولین بار هم بود كه در یك سریال پلیسی ـ جنایی ایفای نقش می كردم و از این نظر برایم بسیار جذاب بود.
خودتان اهل مطالعه كتاب های پلیسی و جنایی هستید؟
نوجوان كه بودم این گونه كتاب ها را بسیار می خواندم و دوست داشتم، ولی الان بیشتر به كتاب های تاریخی و دینی علاقه مندم و همین طور تاریخ ایران كه بسیار خواندنی است.
فكر می كنید مخاطبان هم توانسته اند مجذوب ساختمان 85 شوند یا صرفا از سر عادت بیننده آن هستند؟
فكر می كنم این سریال توانسته مخاطبانش را جذب كند، چرا كه هم كشش خوبی دارد و هم چون پلیسی و جنایی است، می تواند ارتباط برقرار كند. به هر حال بینندگان ما حس كنجكاوی و پیگیری بالایی دارند و از این نظر كارهای پرحوادث و عجیب و غریب را دوست دارند.
وقتی قرار است ایفاگر نقشی باشید، چقدر به قضاوت مخاطبتان در آینده فكر می كنید؟
خب، مخاطب برایم بسیار اهمیت دارد، زیرا اوست كه نمره قبولی را می دهد. اگر كاری را كه در آن بازی كرده ام مورد پسند قرار بگیرد، یعنی این كه من توانسته ام نقشم را خوب بازی كنم و اگر عكس این اتفاق بیفتد، لابد نتوانسته ام آن طور كه باید با نقشم ارتباط برقرار كنم.
خودتان بیشتر مایلید در چه نوع نقش هایی ظاهر شوید. در واقع چه نوع نقش هایی برایتان وسوسه برانگیز است؟
برای من همه كاراكترها جالب و جذاب هستند و دوست دارم در همه نوع نقشی خودم را محك بزنم و این ریسك كردن را دوست دارم.
فكر می كنید مخاطب شما به واسطه كدام یك از نقش هایتان بیشتر شما را می شناسد؟
فكر می كنم با فیلم های توفیق اجباری، دختر ایرونی و همین طور سریال قلب یخی.
راست می گویند فخیم زاده بسیار كارگردان سختگیری است. این مساله چقدر شامل حال شما شد؟
بله، ایشان سختگیر است اما سختگیری شان در جهت بهبود كار است و تنها یك ژست نیست برای همین هم بیشتر كارهایشان به دل مخاطب نشسته است.
در این سریال به غیر از نقش خودتان با كدام یك از نقش های دیگر ارتباط برقرار كردید و آن را دوست داشتید؟
نقش خانم نونهالی را در این كار بسیار دوست داشتم و معتقدم كه ایشان هم بخوبی از عهده این نقش برآمده است.
چرا؟
چون او یك زن خاص است و اساسا این گونه نقش ها جای كار زیادی دارد و همین طور ایفای آن بسیار دشوار است.
فكر می كنید زن های تبهكار آن هم با این شرایط چقدر مابه ازای بیرونی دارند؟
بسیار زیاد. گفتم این گونه شخصیت ها در كنار ما زیادند ولی ما آنها را نمی بینیم و كمتر باورشان می كنیم.
شما در سینما هم فعالیت می كنید. آیا بازی در سینما و تلویزیون برایتان تفاوت دارد؟
خیر، من كار در تلویزیون و سینما را به یك اندازه دوست دارم و مهم برای من یك كار حرفه ای با شرایط خوب است، حال چه در سینما باشد و چه در تلویزیون.
شما نقش كوتاه هم زیاد بازی كرده اید. فكر می كنم از این نظر بلندی یا كوتاهی نقش برایتان اهمیتی نداشته باشد؟
بله، من نقش های كوتاه زیاد كار كرده ام. فكر می كنم متفاوت ترین آنها هم در فیلم «عینك دودی» بود كه نقش یك زن دیوانه را بازی می كردم كه شوهرش را كتك می زد. در سریال «وفا» هم همین طور بود كه نقش یك دزد را بازی می كردم. اگرچه حضور بلندی نداشت اما تاثیرگذار بود. اساسا این كه نقش كوتاه باشد یا بلند برایم تفاوت چندانی ندارد. مهم این است كه نقش ماندگار باشد و به لحاظ ویژگی هایش این قابلیت را داشته باشد كه در ذهن مخاطب بماند.
خودتان مخاطب تلویزیون هستید؟
بله، بخصوص در تنهایی ام بیشتر آن را می بینم.
اگر بخواهید ساختمان 85 را در یك جمله تعریف كنید، چه خواهید گفت؟
مثل همه كارهای آقای فخیم زاده عالی است و ماندگار خواهد شد.
اگر روزی خودتان در ساختمان 85 گیر بیفتید چه خواهید كرد؟
چه سوال جالبی. چون یك دفعه پرسیدید نمی توانم پاسخ دهم. ولی حتما یك راه فراری پیدا می كنم.
و سوال آخر این كه تعاملتان با سایر بازیگران در این سریال چطور بود؟
همه دوستان خوب بودند و فضای پشت صحنه هم مطلوب بود. چرا كه یك كارگردان حرفه ای كار را جلو می برد و هدایت می كرد. به هر حال از همكاری با همه دوستان لذت بردم و خاطره خوب و خوشی از این سریال برایم ماند.
منبع : jamejamonline.ir/ محبوبه ریاستی
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
كلاف سردر گم «ساختمان ۸۵»
یک داستان پراکنده
یادداشتی بر مجموعه تلویزیونی «ساختمان ۸۵» ساخته مهدی فخیم زاده
فیلم های سینمایی و سریال های تلویزیونی با مضمون پلیسی، جنایی و معمایی از گونه های پرتماشاگر، در عرصه سینما و تلویزیون ایران و جهان می باشد. این گونه آثار از آن جا که بر اساس یک خط روایی پیچیده و وجود شخصیت های مبهم، مرموز و کنجکاو برانگیز ساخته می شوند، تا حد زیادی توانمندی همراه ساختن مخاطب و غافلگیری او را دارند. استقبال عموم بینندگان عام و خاص از این دست فیلم ها و سریال ها نیز، گواه این ادعاست.
«مهدی فخیم زاده» به عنوان کارگردانی مستعد، خوش قریحه و توانمند در عرصه سینما و تلویزیون، پیش از این با ساخت سریال های جذاب پلیسی «خواب و بیدار»، «حس سوم» و «بی صدا فریاد کن»، شایستگی خود را در کارگردانی آثاری از این دست به اثبات رسانده است. وی در «ساختمان ۸۵» جدیدترین ساخته تلویزیونی خود، با محور قرار دادن یک بازپرس به عنوان شخصیت اصلی داستان، به بررسی روابط اجتماعی انسان ها و آسیب شناسی بزهکاری های جامعه می پردازد. وی در این سریال قالب روایی اش را، از گونه ماجرایی معمایی و جنایی برگزیده است. اما در عمل به اصول و قواعد این گونه (ژانر)، چندان پایبند نیست.
قتلی در ساختمانی اتفاق می افتد و در پی پیدا شدن جسدی میان دیوارهای این ساختمان، معمایی برای کشف این جنایت شکل می گیرد. در حقیقت روابط مختلف میان شخصیت های اصلی داستان سریال «ساختمان ۸۵»، رخدادهایی را پیش روی بیننده قرار می دهد. اتفاقاتی که باید مخاطب را گام به گام، با آدم های سریال همراه سازد تا با آن ها در پیدا کردن قاتل و کشف معمای قتل سهیم باشد.
کارگردان تلاش دارد تا مخاطبش در پیدا کردن قاتل با بازپرس شریک شود و به نوعی، خودش معمای این جنایت را بگشاید. قتل در «ساختمان ۸۵» هم چون دیگر آثار فخیم زاده، بر اساس یک رویداد هولناک و حادثه ای پرتعلیق آغاز می شود. به تدریج گره های اصلی داستان شکل می گیرد و در فراز و نشیب قصه، مخاطب در پی سرنخی است تا بتواند پیش تر از شخصیت های سریال گام بردارد. اما از آن جا که داستان پرش های مقطعی فراوان دارد و سریال قصه اش را به گونه ای منسجم روایت نمی کند، بیننده نمی تواند شیرینی غافلگیری و حدس زدن حوادث و رخدادها را بچشد. اتفاق خوشایندی که تا این قسمت از سریال، هنوز رخ نداده است.
شخصیت های پرشمار با روابطی مبهم
«ساختمان ۸۵» با رعایت و پایبندی به قواعد و اصول و شرایط گونه پلیسی، می توانست بحران های اجتماعی و اخلاقی را در بستر مناسبات خانوادگی، به گونه ای مناسب به تصویر بکشد. در این صورت می شد این سریال را جزو دیگر آثار موفق پلیسی فخیم زاده فهرست کرد. اما متاسفانه حضور بازپرس در ساختمان محل جنایت و پی گیری های مامور پرونده قتل، هیچ گونه کارکرد پلیسی و دراماتیکی در بستر داستان «ساختمان ۸۵» ندارد. از آن جا که شخصیت پردازی آدم های سریال هم چندان چفت و بست درست و ساختارمندی ندارد، کارگردان نمی تواند موقعیت های معمایی و جنایی پر رمز و رازش را برای بیننده خلق و تصویر کند.
قصه «ساختمان ۸۵» برخلاف دیگر آثار پلیسی فخیم زاده، دیر آغاز می شود. پس از گذشت بیش از چندین قسمت از سریال، هنوز تکلیف مخاطب با داستان، شخصیت ها و روابط پیچیده آن ها مشخص نیست. از طرفی نیز با توجه به کند بودن ریتم و ضرباهنگ «ساختمان ۸۵»، التهاب، شور و هیجانی که لازمه یک اثر پلیسی است، در این سریال احساس نمی شود. فخیم زاده در مقایسه با دیگر آثار پیشین اش، از همان آغاز آدرس سرراستی به مخاطبش نمی دهد. شخصیت های پرشمار داستان و روابط مبهم میان آن ها، نیز به گونه ای نیست که بتواند بستر مناسبی را، برای همراهی بیننده با خط روایی سریال فراهم کند. بدین مفهوم که تعلیق و گره افکنی لازم، فراز و نشیب داستانی، شخصیت های هویت مند و شناسنامه دار، لحظات هولناک، مشکوک و رازآلود و مناسبات پر سوءظن، در بافت داستان و ساختار «ساختمان ۸۵» تنیده نشده است.
حضور آدم هایی با روابط نامشخص و مبهم در ساختمانی که بیشتر اهالی آن خلافکار هستند، می توانست دستمایه خوبی برای یک اثر پلیسی و جنایی باشد. اما فخیم زاده با روایت موازی اما منقطع چند داستان مربوط به ساکنان ساختمان که هیچ نقطه اشتراکی هم با هم ندارند، مخاطبش را سر درگم، حیران و بلاتکلیف کرده است. به همین سبب بیننده از همراهی با آدم های داستان باز می ماند و در تلاطم ماجرایی مبهم، خود را تنها می یابد.
اتفاق خوشایندی که هنوز رخ نداده است
مهدی فخیم زاده در «ساختمان ۸۵» نمی تواند با وقوع یک حادثه مشکوک و رمزآلود، آدم های داستانش را در یک موقعیت یکسان و مشترک، برای رمزگشایی از یک حادثه جنایی قرار دهد. در حالی که بر اساس اصول و قواعد ژانر پلیسی، وجود مناسبات پرتعلیق و کشمکش های لازم برای ایجاد گره افکنی های سرشار از سوءظن، از بدیهی ترین مصالح ایجاد موقعیتی معماگونه بر فضای داستان است.
کارگردان با توجه به جنس قصه «ساختمان ۸۵» و شیوه روایت آن، می توانست از ظرفیت های تعلیق آفرین و پرکشش داستان های پلیسی بهره گیرد. در این صورت می شد تصویری جذاب و گرم از یک سریال پلیسی - جنایی به مخاطب ارائه کرد. فضای طنزگونه و روابط فانتزی میان شخصیت های «ساختمان ۸۵»، سبب شده است تا به جای آن که روایت فضایی تلخ، گزنده، رمزآلود و پلیسی داشته باشد، به بستری برای بیان روابط فانتزی میان شخصیت هایی مبهم تبدیل شود.
فخیم زاده با وجود بهره گیری از بازی های زیرپوستی بازیگران توانمندی چون رویا نونهالی، محمود پاک نیت، انوشیروان فاطمی، لیلا برخورداری، عمار تفتی و ... نتوانسته است برای آن ها شناسنامه ای در خور کارنامه بازیگری شان بیافریند. آن ها تا این جای داستان بیش از آن که شخصیت باشند، بیشتر به تیپ شبیه اند. این مشکل زمانی بیشتر آشکار می شود که کارگردان داستان «ساختمان ۸۵»، را در مجتمعی مسکونی روایت می کند که شمار بسیاری از آدم های آن، خود بزهکار و خلافکارند. شخصیت هایی که به سبب شخصیت پردازی نامناسب، سردستی و سطحی، نمی توانند احساس همذات پنداری بیننده را برانگیزند. نکته ای که می توانست یکی از امتیازات بارز سریال باشد که متاسفانه تاکنون این اتفاق خوشایند رخ نداده است!
انگار هنوز باید منتظر بود
«ساختمان ۸۵» روابط اجتماعی یک جامعه بزهکار را، در قالب داستانی جنایی روایت می کند. پیدا شدن جسدی در یک ساختمان آدم های بسیاری از ساکنان این مجتمع مسکونی را، با پرونده یک قتل مرموز درگیر می کند. اما نکته جالب این است که جسد در ساختمانی پیدا می شود که بیشتر ساکنان آن خودشان خلافکارند. بی تردید وجود این آدم ها پرسش های فراوان و سر نخ های زیادی را، در کشف معمای قتل برای بازپرس فراهم می کند. سرنخ هایی که هر کدام از آن ها، می تواند به کشف جرایم دیگری بینجامد. اما این گونه نمی شود چون در «ساختمان ۸۵» اعضای مجتمع مسکونی با آن که در کنار یکدیگر زندگی می کنند، از حال و روز هم چندان خبری ندارند. بازپرس سریال با آن که نشانه هایی از فرمول های رایج آثار پلیسی را دارد، اما کمتر شباهتی با چنین آدم هایی دارد. متاسفانه «ساختمان ۸۵» در قسمت هایی که تاکنون شاهدش بوده ایم، نتوانسته است انتظار و توقع دوستداران سریال های «خواب و بیدار»، «حس سوم» و «بی صدا فریاد کن» فخیم زاده را بر آورده کند.
در «ساختمان ۸۵» کارگردان با رویکردی ملودرام، به یک داستان پلیسی پرداخته است. به همین سبب نیز نتیجه آن چیزی جز بلاتکلیفی مخاطب با این کلاف سردرگم نیست. انگار هنوز باید منتظر بود و دید که آیا با توجه به سابقه قابل تامل فخیم زاده در ساخت سریال های پلیسی، «ساختمان ۸۵» در قسمت های آینده اش می تواند مخاطب را با خود همراه کند و اتفاق خوشایندی که همگان انتظار آن را از کارگردانی چون فخیم زاده دارند رقم بزند؟ این اتفاق هم چیزی نیست جز غافلگیری مخاطب، در مراجعه با حدس و گمان هایش درباره رخدادهای سریال و آدم های داستان. شما چه فکر می کنید؟
منبع : khorasannews.com
با محمود پاك نيت بازيگر نقش بازپرس در سريال ساختمان 85
بازیگر نباید از نقش فاصله بگیرد
محمود پاك نیت از آن دسته بازیگرانی است كه علاوه بر گزیده كاری حساسیت های ویژه ای بر كم و كیف اجرای شخصیت هایی كه بازی می كند دارد و در نقش هایی كه ظاهر شده به خوبی توانسته بر ذهن و باور تماشاگر تاثیر بگذارد و درست به همین دلیل است كه بیننده تلویزیون بازی به یادماندنی او در نقش «حسام بیگ»، راهزن سریال روزی روزگاری را هرگز از یاد نخواهد برد.
پاك نیت كه به تازگی در مجموعه تلویزیونی پلیسی ـ معمایی ساختمان 85 در نقش بازپرس ویژه قتل بازی می كند، نخستین تجربه خود در نقش یك بازپرس در سریالی با ساختار شهرنشینی را كسب كرده است. به دلیل همین تجربه تازه و موفق از نگاه بیننده بود كه سراغ او رفتیم تا درباره «بازپرس قربانی» و حرفه بازیگری با او گفت وگو بكنیم؛ صحبت ما با محمود پاك نیت از چگونگی و چرایی انتخاب نقش هایی كه تاكنون بازی كرده آغاز شد.
شما از جمله بازیگران گزیده كار هستید و آنچه بیننده در سریال ساختمان 85 می بیند با نقش هایی كه تاكنون بازی كرده اید بخصوص شخصیت كنعان پیامبر در سریال حضرت یوسف بسیار متفاوت است. برای شروع كمی درباره شخصیت بازپرس قربانی بگویید؟
بازپرس قربانی آدم منضبطی است و شغل خود را بسیار دوست دارد و حرفه ای كه در آن كار می كند برای او خیلی اهمیت دارد و مسائل كاری بر روابط خانوادگی او تاثیر منفی می گذارد به گونه ای كه وقتی پسر او كه اتفاقا خبرنگار است قبل از این كه جرمی ثابت شده باشد برای گرفتن خبر سرصحنه قتل حاضر می شود با او برخورد می كند در حالی كه او بیش از هركس دیگری می تواند به فرزند خود كمك كند ولی حاضر نیست با پسرش همكاری كند، یكی دیگر از ویژگی های بازپرس این است كه چون حرفه خود را دوست دارد حاضر است هزینه های روحی و معنوی بسیاری صرف كند.
تا جایی كه می دانم قبل از این كه این نقش را انتخاب كنید، فیلمنامه را در اختیار داشتید تا همه نقش ها را مطالعه كنید. چطور شد نقش بازپرس را انتخاب كردید؟
زمانی كه فیلمنامه را خواندم شخصیت بازپرس بسیار خاص به نظرم آمد چون با پرونده های جرم و جنایتی كه به دستش می رسد صادقانه برخورد می كند. این درحالی است كه در این سریال علاوه بر بازپرس قربانی، بازپرس دیگری هم وجود دارد كه اهل معامله و با خلافكاری مثل قدرت در ارتباط است و برای مخفی كردن خلاف هایی كه انجام می شود، پول می گیرد. همین مساله بزرگ ترین تفاوت 2 بازپرس در سریال را نشان می دهد؛ 2 بازپرسی كه در یك اداره با 2 تفكر مختلف فعالیت می كنند.
این تفاوت شخصیتی بین 2 بازپرس مرا ترغیب كرد كه نقش بازپرس قربانی را با همه ویژگی های رفتاری كه دارد بازی كنم. البته این ویژگی را در مواجهه با آدم های مختلف مجموعه می توان دید. به عنوان مثال ارتباط قربانی با خانم مسیحی كه پدرش را آتش زده اند می بینیم كه در ابتدا با خنده و شوخی مراسم پاسخگویی به دختر را برگزار می كند اما بعد توضیح می دهد كه تعداد پرونده هایی كه درحال بررسی است زیاد است و فقط پرونده پدر او نیست؛ در واقع منظور از روایت این سكانس توجه به این مطلب است كه اگر افراد نیروی انتظامی گاهی می خندند از سر بیكاری و وقت گذرانی نیست. نوع برخورد بازپرس قربانی با اطرافیان متفاوت بود به همین دلیل دوست داشتم آن را بازی كنم.
ذهنیت بیننده ایرانی از بازپرس در داستان های پلیسی ـ معمایی بسیار اندك است و بیشتر به بازپرس سریال های خارجی مانند «موسیو پوآرو»، «خانم مارپل»، «ناوارو»، «كارآگاه درك» و غیره برمی گردد، بازپرس قربانی چگونه این ذهنیت را تغییر می دهد؟
من هم با شما موافق هستم و معتقدم كه بازپرس سریال ساختمان 85 به این شكلی كه در داستان می بینیم تاكنون دیده نشده است. به عنوان مثال سریالی مانند «خواب و بیدار» به معرفی نقش پلیس 110 می پردازد كه ساختاری پلیسی و اكشن دارد ولی ساختمان 85 با آنچه تا كنون دیده ایم متفاوت است و داستانی پلیسی ـ معمایی دارد درست مانند نمونه های خارجی كه نام بردید. منتها فرق این سریال با سریال های مشابه خارجی این است كه داستان های خارجی برخاسته از فرهنگ خاص خودشان است و با سریال های ایرانی فرق می كند و این تفاوت باید در بازی بازیگران حس شود به این معنا كه تماشاگر تلویزیون نمی خواهد مانند كارآگاهان آمریكایی یا فرانسوی را در سریال های ایرانی ببیند و بیشتر تمایل دارد شخصیت هایی كه مشاهده می كند ایرانی باشد. با این اوصاف نوع عملكرد من به عنوان بازیگری كه نقش بازپرس ایرانی را بازی می كنم با آنچه بیننده تاكنون دیده متفاوت است.
ضمن این كه من به عنوان یك بازیگر بازی در یك مجموعه خوب و تجربه در فضای پلیسی، تاریخی و ملودرام اجتماعی را دوست دارم.
در اغلب فیلم های خارجی، رفتار پلیس اغراق آمیز است و با آنچه بیننده ایرانی از این نوع داستان ها دیده متفاوت است، این طور نیست؟
انتهای ماجرا در همه سریال های پلیسی تقریبا یكسان است به این معنا كه مجرمان یا دزد هستند و یا قاتل كه توسط بازپرس هایی دستگیر می شوند و برای قضاوت به دستگاه های مربوطه فرستاده می شوند، اما نكته ای كه وجود دارد این است در سریال های ایرانی معیارهای بازجویی و قضاوت با فرهنگ خودمان سنجیده می شود و ما اصلا نمی توانیم فرم روایت و بازی آنها را درآوریم.
حتی اكشن آنها هم به همین منوال است و كاری كه می كنند متفاوت از فرم اكشن هایی است كه در سریال های ایرانی می بینیم بنابراین من هم در این كه با آرتیست بازی در سریال های پلیسی خارجی مواجه هستیم با شما موافق هستم؛ به عقیده من این تفاوت به بینش و تفكر نویسنده و كارگردان برمی گردد و خوشبختانه آقای فخیم زاده به عنوان نویسنده و كارگردان این مجموعه تلویزیونی قبل از آغاز كار تحقیق بسیاری روی این مساله انجام داد و شاید صدها پرونده را خواند و با بازپرس های بسیاری به گفت وگو نشست تا به شناخت درستی از كم و كیف یك كار پلیسی ـ معمایی دست یابد و تمام یافته های خود را برای تك تك كاراكترها توضیح داد.
مواجه شدن بازپرس قربانی با سوژه هایی كه برخورد می كند در طراحی حركات و به كارگیری لحن ویژه پلیس مشهود بود. این طراحی شخصیت در فیلمنامه وجود داشت یا سر صحنه به آن رسیدید؟
منظور از طراحی شخصیت چیست؟
ذهنیت بیننده از بازپرس مواجه شدن با آدمی جدی و معمولا خشن است اما بازپرس قربانی شخصیتی چند وجهی دارد بنابراین منظور از طراحی شخصیت چندوجهی بودن كاراكتر است.
برخلاف نظرشما به نظرمن بازپرس قربانی شخصیتی یك بعدی دارد. او در كارش بسیار جدی است.
اما به نظر من قربانی یك وجهی نیست چون در این صورت تبدیل به «تیپ» می شد اما در ساختمان 85 او یك شخصیت چند وجهی دارد؟
واقعیت این است كه بازپرس قربانی یك شخصیت كمدی نیست بلكه یك شخصیت حقیقی و شناسنامه دار است به این معنا كه خانواده دارد و با پسر و عروس خود زندگی می كند و در زمان جوانی در جبهه بوده است و یك پای خود را به خاطر سهل انگاری یكی از همسنگرانش از دست داده است. حالا همین فرد با چنین ویژگی رفتاری نوعی دیگر از دفاع از تجاوز به مملكت خود را تجربه می كند در واقع قربانی شخصیتی پخته و كامل تر ازآنچه در گذشته بوده را در حرفه خود به نمایش می گذارد؛ در واقع تمام اتفاق هایی كه در جبهه افتاده بازپرس قربانی را به جایی رسانده كه حرفه بازپرسی را انتخاب كند.
او دنبال آدم هایی می گردد كه در دوران جنگ فساد می كردند همان فسادی كه در دوران جنگ بخشی از زندگی مردم را مختل كرده بود و در شرایط فعلی آسایش و زندگی مردم را مختل كرده است. انواع خلافكاران در ساختمان 85 با حمایت فردی به نام قدرت زندگی می كنند و حالا وظیفه بازپرس قربانی است كه آدم های خلافكار را شناسایی كند و در حد توان خود جامعه را از فساد پاك كند.
با این اوصاف پختگی قربانی هدیه ای از دوران جنگ است؟
من تصورم این است شخصیتی كه در كار به آن رسیدم از راهی كه طی كرده به پختگی رسیده و من هم به عنوان بازیگر از همین راه به بازپرس قربانی رسیدم. یعنی بررسی كردم كه قربانی از كجا آمده، چه مسیری را طی كرده و درحال حاضر چه می كند و به كجا خواهد رفت؟ در لابه لای این تحقیقات و بررسی ها بود كه به استقامت بازپرس پی?بردم. استقامتی كه حتی با یك پا همچنان استوار ایستاده و این نقص زندگی او را مختل نمی كند. نمونه این استقامت را در تردد او در راه پله ها می بینیم كه به جای استفاده از آسانسور از پله ها بالا و پایین می رود. در واقع اقتدار وجودی خود را حتی به رخ پای نداشته اش هم می كشد و به خودش می فهماند كه آدم كم توانی نیست و همچنان با همان قدرت در راه اهداف و آرمان های خود مبارزه می كند.
اقتداری كه در رفتار قربانی اشاره كردید تنها بخشی از خصوصیات رفتاری او است و دركنار این ویژگی درایت در نوع تصمیم گیری نیز دیده می شود به عنوان مثال تیزهوشی و درایتی كه قربانی در سكانس درگیری با پسر جوان قاتل به كار می گیرد قابل تحسین است؟
خودمن هم آن صحنه را بسیار دوست دارم و لازم است در همین جا بگویم اتفاق هایی در داستان می افتد كه از دل پرونده های قضایی بیرون آمده و كاملا واقعی است. اما به اعتقادمن موضوع مهم چگونگی پرداخت داستان و كشف ماجرای پرونده توسط بازپرس است. در پرونده های واقعی چگونگی كشف مسائل از سوی پلیس نوشته نشده است.
بنابراین چگونگی كشف جرم از سوی نویسنده طراحی شده است. روش اعتراف گیری بازپرس از قاتل جوان در فیلمنامه نوشته شده بود اما من و آقای فخیم زاده هم درباره چگونگی اجرای آن با هم خیلی صحبت كردیم كه در نهایت به آنچه كه شما دیدید، انجامید. در این سكانس درایت و نكته بینی بازپرس بخوبی نمایش داده شد.
ترفند و حقه های پلیسی از ابتدا در متن كار وجود داشت یا در سر صحنه به آن رسیدید؟
برای پاسخ به این سوال باید توضیح دهم كه آثار پلیسی 2 دسته اند. در دسته اول بیننده قاتل، جنایتكار یا دزد را نمی بیند و بازپرس باید به كشف و پیدا كردن حقیقت بپردازد، دسته دوم داستان هایی هستند كه بیننده نسبت به چیستی قتل و كیستی قاتل و جنایتكار آگاه نیست و می خواهد مراحل كشف و شهود توسط تیم بازپرسی را دنبال كند و از معمایی كه حل می شود، لذت ببرد.
در همین راستا سریال ساختمان 85 هم جزو دسته دوم است به این معنا كه قتل و جنایتی اتفاق افتاده و تماشاگر هم این قتل را دیده و حالا منتظر كشف و شناخت قاتل از سوی بازپرس قربانی و تیم همراهش است. ترفندهایی كه در طول كار از سوی بازپرس انجام می شودكاملا براساس متن است و كمتر تغییری سر صحنه پیش می آمد در واقع از ابتدا بنا بر این بود كه زور و خشونت در بازجویی وجود نداشته باشد.
یكی از ویژگی های سریال ساختمان 85 این است كه همه شخصیت های این سریال شناسنامه دارند و برای آنها شخصیت پردازی انجام شده است. این روش تا چه اندازه در ایفای نقش بهتر به بازیگر كمك كرد؟
من به عنوان یك بازیگر كه عمرخودم را دراین راه صرف كرده ام معتقدم كه اصل هركار نمایشی در درجه نخست متن اثر است كه حرف اول را می زند و حتی گاهی كارگردان به خاطر یك متن خاص انتخاب می شود مثلا بسیار شنیده می شود كه فلان كارگردان متن های تاریخی یا اجتماعی یا پلیسی و معمایی را بهتر می سازد به همین دلیل مصالح اصلی كار یك بازیگر در درجه اول متن كار است به این معنا كه اگر متن خوب نوشته و پردازش شده باشد و همه شخصیت ها به خوبی آنالیز شده باشند برای بازیگر بسیار موثر است.
به اعتقاد من یك كارگردان كاربلد هنگامی كه متن را می نویسد یا می خواند همزمان فكرش حول محور بازیگرانی كه برای شخصیت ها مناسب ترند، دور می زند. من هم به عنوان بازیگر تمام بازیگران همبازی خودم را با تمام وجود درك می كنم و بازی های مقابل را تصور می كنم و درهمین راستا به ایده هایی در بالابردن كیفیت كار می رسم. بنابراین تصور و ایده پردازی ها در درجه نخست به وجود یك متن خوب با شخصیت پردازی درست بستگی دارد و خوشبختانه مهدی فخیم زاده نسبت به متن و شخصیت پردازی ها اشراف كامل داشت.
با این اوصاف با متن كامل سر صحنه رفتید و كار شروع شد؟
دقیقا همین طور است. به اعتقاد من متن اولیه اسكلت یك اثر را می سازد. در برخی موارد كه متن ها را می خوانم آنقدر كامل است كه نیازی به تحقیق و پرسش و جو نیست چون خوب نوشته شده و نیازی به اضافه یا حذف ندارد. خوشبختانه متن سریال ساختمان 85 و كم و كیف كارگردانی فخیم زاده آنقدر خوب و بی نقص بود كه نیازی نبود من به عنوان بازیگر سراغ پرونده های جنایی بروم یا بخواهم با قاتل، دزد یا حتی یك بازپرس از نزدیك صحبت كنم. متن براساس تحقیقات كامل نوشته شده بود. در ادامه كارگردان با تیزهوشی صحنه ها را برای پرورش قصه آماده كرده بود و در نهایت می دانست كه چه چیزی را می خواهد تصویر می كند به عنوان مثال بازپرس قربانی در ابتدا مجروح جنگی نبود ولی یك روز فخیم زاده به من گفت كه فرض كن قربانی در جبهه مجروح شده و یك پا ندارد بعد از آن ما روی این بخش بازپرس كار كردیم. فخیم زاده در زمان كار ثابت كرد وقتی ایده ای دارد، روی آن فكر كرده است و می داند كه آن ایده به خوب شدن كار كمك می كند.
بنابراین می توان گفت: اشراف و آگاهی كارگردان از آنچه از فیلمنامه می خواست، حس رفع تكلیف در بازیگر را از بین می برد؟
همین طور است، نكته اساسی در كار یك بازیگر تعهدی است كه باید نسبت به حرفه خود داشته باشد. در بعضی از سریال ها می بینم كه عوامل صحنه و بازیگران كار را به شوخی و تفریح می گذرانند و من این عملكرد بازیگران را قبول ندارم و معتقدم كه بازیگران هنگام كار باید به شخصیتی كه اجرای آن را به عهده گرفته اند، فكر كنند. تفریح برای بعد از كار است. به نظر من بازیگر موفق كسی است كه در تمام لحظات شخصیت را همراهی كند و اگر به ارائه یك بازی خوب فكر می كند با نقش عجین شود. درست مانند نویسنده ای كه وقتی داستانی می نویسد جمله یا ایده ای برای داستان را درخواب و یا بیداری به ذهنش می رسد و خودش را به قلم و كاغذ می رساند تا آنچه به ذهنش رسیده را در داستان پیاده كند. بازیگر هم همین طور است و هركنش و واكنشی كه در ذهن خود دارد در شخصیت موردنظر پیاده می كند به همین دلیل معتقدم بازیگر سرصحنه متعلق به نقش است نه تفریح و گذراندن وقت.
آقای پاك نیت شما از آن دسته بازیگرانی هستید كه فضاهای مختلف تاریخی، اجتماعی، روستایی و شهری را تجربه كرده اید. مسیر خود در عرصه بازیگری را چگونه ارزیابی می كنید؟
یكی از لذتبخش ترین تجربه های من در عرصه بازی، ایفای نقش شخصیت های گوناگون است. بازی هایی كه به لطف خدا و توجه مردم به خوبی دیده شد. خوشبختانه من تجربه بازی در فضاهای مختلف را درك كرده ام. این تجربه ها همیشه برایم لذت بخش بوده است.
كدامیك از نقش هایی را كه تاكنون بازی كرده اید بیشتر دوست دارید؟
حسام بیگ در سریال روزی روزگاری را بسیار دوست دارم و هنوز هم اگر فرصت كنم دوران خوش این سریال را مرور می كنم، سریال های پس از باران و روشن تر از خاموشی را نیز دوست دارم اما كاری كه بتازگی در سریال اوسنه پادشاهی انجام می دهم خیلی برای من جذاب شده است.
به عنوان آخرین سوال كار با مهدی فخیم زاده در سریال ساختمان 85 را چطور ارزیابی می كنید؟
سریال ساختمان 85 اولین تجربه همكاری من با فخیم زاده بود. پیش از این هیچ گاه فرصت دست نداده بود كه با او كار كنم البته سال 63 همسرم، مهوش صبركن در یكی از كارهای آقای فخیم زاده بازی كرده بود و من از دور او را می شناختم اما هیچ گاه فرصت دست نداده بود كه با هم همكاری داشته باشیم ولی باید اعتراف كنم كه كار با آقای فخیم زاده بسیار لذت بخش بود و هیچ گونه استرس و نگرانی كه معمولا در ساخت فیلم و سریال پیش می آید در این اثر وجود نداشت و خوشحالم كه با كارگردانی كار كردم كه عاشق كار خود است و من هم دركنار او از بازی در نقش بازپرس قربانی لذت بردم.
تجدید دیدار با حسام بیگ
محمود پاک نیت، 17 ساله بود که پا به صحنه تئاتر گذاشت و بازیگری را آغاز کرد. او متولد 1331 کازرون است و سال ها در تئاتر شیراز فعالیت کرد تا این که سال 67 امرالله احمدجو او را برای بازی در سریال «روزی روزگاری» و نقش حسام بیگ انتخاب کرد. وقتی روزی روزگاری روی آنتن رفت، پاک نیت آنقدر خوب نقش حسام بیگ را بازی کرده بود که بین تمام مخاطبان این سریال طرفداران زیادی پیدا کرد و کارگردانان و تهیه کنندگان سینما متوجه شدند که تاکنون غنیمتی در دنیای بازیگری ایران را نادیده گرفته اند.
از آن به بعد بود که پاک نیت با پیشنهادات زیادی در سینما و تلویزیون مواجه شد که برخی از این پیشنهادات را پذیرفت و برخی را قبول نکرد. او با این تصمیم گیری در سینما در فیلم هایی مانند سرزمین خورشید، جنگجوی، صنوبر، ایستگاه متروک و... بازی کرد.
اما هیچ کدام از این فیلم ها نتوانستند برای پاک نیت بین عموم مردم محبوبیت و شهرت بوجود بیاورند. اما حضور او در سریال هایی مانند پس از باران، روشن تر از خاموشی (ملاصدار)، یوسف پیامبر و.... باعث شد تا مردم به این بازیگر توانمند علاقه مند شوند و قبول کنند که او نقش هایش را به بهترین شکل ممکن بازی می کند.
پاک نیت این روزها مشغول بازی در سریال اوسنه پادشاهی به کارگردانی امرالله احمدجوست. سریالی که پیش بینی می شود خاطره روزی روزگاری و حسام بیگ را در مخاطبان تلویزیون زنده کند.
منبع : jamejamonline.ir/ پریسا ساسانی
در قسمت های اول شخصیت مرموزی در ساختمان بود که لباس زنانه میپوشید و بقیه فکر میکردند زن هستش
یهو ناپدید شد از سریال
از ضعف های شدید فیلم نامه بودش
سلام توجه کردین همه بایک سبک حرف میزنند معمایی و ترسناک درضمن من نسخه های قبلی را بیشتر دوست داشتم اینم بد نیست
---------- Post added at 04:46 PM ---------- Previous post was at 04:43 PM ----------
من از اون شخصیت خوشم میاد که الان ابادانی صحبت میکنه همونی که الان طلاها را میبره بفروشه نمیتونه اسمش را نمیدونم ولی خییلی خوب هیکل و شخصیتی داره میتونست ازش بهترم استفاده کنه
دیشب قسمت جدید رو نشون داد؟
ارهنقل قول:
داره جالب میشه داستان...
قاتل يكي ديگه است
eeee!! قاتل ما که مقتول شد که!!:31:
داره نسبت به قبل بهتر میشه!:20:
تو این قسمت پدیدار شد:31:نقل قول:
قاتل که مشخصه سهامدارهای ساختمون هستننقل قول:
خب. کم کم داره جالب میشه!
دیشب جالب شد قضیه
الان داشتم پستای اولم تو این تاپیک رو میدیدم، به یه عکس جالب برخوردم!
مگه ایم کیوون کشته نشد؟
پس این عکس کجای سریاله؟ [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اره عجیبه....نقل قول:
احتمالا برای اونجا بوده که درگیر میشدن ولی تغییرش دادن! همون کارده هست که همراش برده بود!
سریال خیلی داره جالب میشه ...
ولی بازرسه خودش گفت کشته شددددددد
این تیمور تیمور که میگن همون یارو نیست که با اون طرف (که صداشو نازک میکنه و خودشو زن جا زده) که رو پشت بوم بود، تلفنی حرف میزد؟ همونی که فخیم زاده هم اون قسمت های اول به رابط اون جناب مرد زن نما! میگفت با تیمور هنوز رابطه داری؟
.
.
در مجموع این قسمت هم مثل چند قسمت اخیر خوب بود! ولی من موندم! کارگردان و نویسنده پر سابقه و کار کشته ای مثل فخیم زاده چرا زیاد به رابطه عشقی بین جعفر و اکرم نپرداختش! کلو یوم یه بار جعفر رفت در خونشون و گفت میام خواستگاریو همه چی حله و از این حرفا! الان خیلی تو ذوق میزنه که دختره میگه من جعفر و دوست دارم و لوش نمیدم...:18::2:
.
از اون تیکه آخرش که قربانی به اسکندر گفت برو با بچت خداحافظی کن و... خوشم نیومد! مثلا خواست احساستیش کنه!! [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
فکر نمیکنم چون گفت 6 ماهه گرفتنش!نقل قول:
احتمال زیاد اینم مثل همین جریانه مرد زن نما که یه مدت پیداش نبود پررنگ میشه! دستک کم نمیشه گرفت این فخیم زاده را کارش درسته!
خیلی داره جالب میشه همه چیز...
چه حافظه ای داره جناب بازپرس :18:
50 سال پیشو که بچه بودن و فخیم زاده و دار و دستش (:دی) کتکش زدن هنوز یادش بود :18:
(البته این برداشت شخصی خودم از اون فلش بک بود)
زیاد به حافظه ربط نداره! به نظر میرسه بازپرسه یه نمونه کینه ای هم هست! هر چند اگه کینه ای نبود که بازپرس نمیشد!:31: (شوخی)نقل قول:
این مدل حرف زدن غلام با لهجه، خیلی باحاله! کلا صدای ردیفی داره!:20:
در مجموع به نظر من خیلی داره جالب میشه. حداقل نسبت به قسمت های قبل.
من موندم نقش این پسره لاته(فکر کنم محسن افشاری) وسط فیلم به جز پیام بازرگانی چیه؟
محسن افشانی البته :دینقل قول:
سریال داره بهتر از قبل میشه
قسمت های اول که گسل کننده بود
میشه یکی بگه این قسمت چی شد ؟
وسط فیلم مهمون اومد تکرارش هم سر کار بودم نشد !!!
ممنون میشم .
آقا من به شخصه مهدی فخیم زادرو بدجور کارای قبلیشو دوست داشتم ولی این ساختمان 85 واقعا واقعا خیلی چرته هر هفته به امید اینکه داستان فیلم قشنگ میشه میشینم نگاش میکنم ولی هیچی که هیچی نه غلام؟
داستان داره به جاهای جالبش میرسه!
خیلی داره پیچیده میشه!
همش یه داستان جدید میسازن :31:
آخرش معلوم میشه پلیسه همه کاره بوده !!
کاشکی یکم زودتر برن سر اصل مطلب!
یهو میبینی همین آدم قاتل بوده :31:نقل قول:
کی!؟! اون؟!:31:نقل قول:
بیخیال دادا! محسن افشانی (؟) بیشتر شبیه مقتول هاست!!:27:
من چند قسمت اولو دیدم ولی خیلی جالب نبود ولش کردم
کسی توضیح میده ۳-۴ قسمتی که گذشت چی شد؟
کارمند جواهر فروشی ابراهیمی (ساعد هدایتی) با حمله همسایه ساعد هدایتی یعنی هاشم (انوشیروان فاطمی) + زنش و داداش هاشم، کشته شد! قاتل همین داداش هاشم (پسر تپله!:31:) بودش! خلاصه جواهر فروشی رو میزنن و میرن پیش مال خر که طلاها رو آب کنن! ولی معلوم میشه طلا ها بدلی بوده! (زدن به کاهدون) از اون ور هاشم برای اینکه مال خره به پلیس لوشون نده، اونو هم میکشه! از طرفی جناب یعقوب نبی... ببخشید... بازپرس قربانی می فهمه که خوده کارمند ابراهیمی دزد تشریف داشته و جواهرات رو با بدلش عوض می کرده! چون ساعد هدایتی هم کار اصلیش طلا نبوده، نمی فهمیدش...
سرتو درد نیارم! جناب قربانی با سوال از شهود بالاخره یه چهره نصفه نیمه از داداش هاشم چاپ می کنه و میزنه تو تابلو اعلانات ساختمون 85! از طرفی کیوان (همونی که تلفن کل ساختمون رو گوش میداده) با گوش دادن تلفن ها و دیدن عکس هایی که دخترای حقوق بخون ساختمون از شلوغی مقابل جواهر فروشی گرفته بودند، میفهمه که یه ریگی به کفش داداش هاشم و خود هاشم و زنش هست... تا یادم نرفته بگم که داداش هاشم توی یکی از عکس های شلوغی جواهر فروشی بعد قتل حضور داشته! احمق رفته بوده ببینه واقعا طرف مرده یا نه!!.
خوب... وقتی کیوان عکس جعفر (همون داداش هاشم - اسمش الان یادم اومد:31:) رو تو تابلوی اعلانات میبینه، شکش به یقین تبدیل میشه و میره تو مود باج گیری... عکس رو از تابلو برمیداره و با خودش میبره! این وسط غلام (همون سرایداره) میبینه که کیوان عکس رو برداشته...
خلاصه کیوان میره پیش خونه جعفر (هاشم و زنش خونه نبودند) و بهش میگه باج میخوام! عکس جلوی جواهر فروشی و عکس پلیس هم نشونش میده! وقتی میره بیرون، جعفر قاطی میکنه و یه ماسک میندازه رو سرش و جلو در آسانسور با چاقی خود کیوان اونو می کشه! یکی دو نفر از همسایه ها هم صحنه رو میبینن ولی طبیعتا به خاطر ماسک نفهمیدن کیه! اما این وسط اکرم (خواهر همون دختره کر و لال) که جعفر اونو میخواسته، همهی واقعه رو از چشمیه در میبینه و می فهمه جعفر قاتله، اما تصمیم میگیره لوش نده! حالا تو این گیرو دار، اختر بانو، رسولی، خجندی و دکتره + قدرت (فخیم زاده) افتادن به جون هم! داداش رسولی که مقادیری مثبت میزنه میره یه سری آمار رو راجع به اینا، به قربانی میده! قربانی هم میره با اونا صحبت میکنه و باهاشون اتمام حجت می کنه که اطلاعات می خواد و...
خوب این خلاصهی جامعی بود از اتفاقات چندین قسمت اخیر...:31: