Lu Bu معروف به ژنرال پرنده قدرتمندترين جنگجو در زمان امپراطوري باستاني هان بوده است. از زمان تولد او اطلاعات زيادي در دست نيست. چيزي كه مشخص است او پدر و مادر خود را در طفوليت از دست داده بود و براي زنده ماندن تلاش مي كرد. او راه زندگي رو در جنگيدن يافت و از كودكي سعي كرد بهترين باشد. بخاطر قدرت بدني بالا و رزم آوري فوق العاده اش ئينگ يوان او را بعنوان باديگارد شخصي خود استخدام كرد. در جنگ با دونگ ژو وارد ارتش او شد و به يكي از بهترين فرماندهان او تبديل شد. او عاشق خدمتكار زيباي دونگ ژو ديائو چان شد. شبي كه ميخواست دونگ ژو ديائو چان رو به اطاق شخصي خود ببرد او مانع شد و با ديائو چان با تمام گرفتاري ها از قلعه فرار كرد . به دل كوهها رفت و ارتشي براي خود درست كرد. او شجاعانه مي جنگيد و مانند شيري بود كه تمام كفتارها را نابود مي كرد. در آن زمان سه سلسله مهم در اطراف چين و ژاپن حكومت مي كردن. سلسله هاي وو - شو - وي
رهبران اين سلسله ها به ترتيب سون جيان - ليو بي و سائو سائو بود. خبر پيشروي ها و نبردهاي دلاورانه لوبو به گوش آنها رسيد اما توجه چنداني ندادند. لوبو با ارتشي به سمت هان ديانگ آمد تا با دونگ ژو جنگ كند. در جنگي تاريخي او دونگ ژو را شكست داد و سرش را از تنش جدا كرد. ديائو چان همسر وفادارش سايه به سايه شوهرش در جنگ دلاورانه جنگيد تا به پيروزي رسيدند. او توانست با غلبه بر دشمنان داخلي وضعيت آرامي را بدست آورد و براي شروع زندگي جديد آماده شود. اما ديري نپاييد كه خبر اتحاد سه سلسله چين باستان را شنيد كه هدفشان نابودي او بود. او به دوست قديميش يوان شائو نامه نوشت و از او درخواست كمك كرد و يوان شائو به او پاسخ مثبت داد. ارتش شو خود را براي حمله آماده مي كردند و شبي سرد از شب هاي زمستان جنگ شروع شد. در اواسط جنگ بود كه خبر رسيدن يوان شائو با افرادش بهش رسيد اما يوان شائو براي كمك نيامده بود. آماده بود تا او را بكشد. اينكه دوست قديميش او را به زر و طلا فروخته بود قلبش را شكست. نعره كنان به سمت ميدان جنگ دويد و سر از تن هر جنبنده برداشت. هيچ كس نميداند آن شب بر او چه گذشت اما صبح چنان ارتش شو فرار مي كردند كه انگار مرگ به دنبالشان ميايد.
او يوان شائو رو دستگير كرد و به سزاي اعمالش رساند. شكست شو باعث شد سه رهبر با هم توافق كنند و با ارتش هاي متحد به جنگ لوبو بيايند كه ارتش زيادي هم برايش باقي نمانده بود. در جنگ در جنگ سرزمين هاي ژياپي لوبو ارتشي را روبروي خود ديد كه آغاز و پاياني نداشت . ارتش تمام سلسله هاي شو-وو- وي
او ميدانست كه احتمال دارد پيروز نشود. به سمت سربازانش رفت و گفت :
ميدانم كه همه شما فكر مي كنيد من آدم مغرور و عصباني هستم اما من هيچ چيز را به شما و زنده ماندن شما دوست ندارم. در حاليكه اشك بخاطر غرور بالايش از چشمانش سرازير ميشد گفت هر كس ميخواد ميتونه بره
اونجا تو اون ميدان نبرد مشخص نيست چه بلايي سر ما مياد
خيليا رفتن و خيليا موندن اما يه دلخوشي داشت و اونم بودن همسرش كنارش بود. ديائوچان تا آخرين نفس كنارش موند.
سوار بر اسب سرخ خود شد. اسبي كه در تمام تاريخ چين و ژاپن نظير نداشت و بسيار تند مي رفت. نعره اي كشيد و گفت :
It doesn't matter, their numbers make no difference. By opposing me, they are marching to their own slaughter!
مهم نيست تعدادشون چقدره اونا كه به طرف من ميان انگار دارن ميان تا مرگ رو بغل كنند !
و او كشت و كشت در ميانه هاي جنك خبر زخمي شدن همسرش ديائو چان را برايش آوردند. ديگر چشمانش كور شده بود و هيچ چيز نميديد. بر بالين همسرش رفت اما او لبخندي زد و جان سپرد. نعره اي كشيد كه تمام دشت از شدت ترس به خود لرزيد. او بي رحمانه مي كشت. اسلحه افسانه ايش يعني شكارچي شيطان را برداشت و مي كشت. تير ميزدند اما اثري نداشت
او ارتش متحدين را شكست داد و سه رهبرشان را فراري داد. تمامي فرماندهانشان را فراري داد
روز بعد هيچ كس زنده نمانده تمام افراد وفادارش كشته شده بودند اما جنگ را برده بود. فقط خودش مانده بود. او بر بالاي جسد همسرش وفادارش آمد او را بغل كرد و خون گريه كرد. جسدش را برداشت و با تني زخمي و خون آلود سوار اسبش شد و به دل كوهستان رفت. هيچ كس نميداند چه بلايي سر او آمد اما تا ابد هيچ كس از او خبردار نشد و هيچ كس او را هيچ جا نديد.
او جنگ جويي بود كه تاريخ چين ديگر به خود نديده و نشنيده است. جنگجويي كه با كمتر از صد نفر نيرو با 10 ميليون نفر جنگيد و پيروز شد.
در سري بازي هاي دايناستي و ساموراي شمشير او يعني شكارچي شيطان قدرتمند ترين سلاح با قدرت ضربه 100 است و سلاح ديگري مانند آن وجود ندارد (سايت رسمي بازي اينو ميگه نه چند جوجه تازه به دوران رسيده)
لينك :بريد آخراش قدرتمندترين اسلحه يعني شكارچي شيطان رو ببينيد.نقل قول:
کد:http://koei.wikia.com/wiki/Lu_Bu/Weapons
او قدرتمندترين بود و در جنگي كه بين او و تاداكاتسو هوندا انجام ميشود در بازي اوروچي تاداكاتسو رو فراري مي دهد.
دليل قوي تر بود اسلحه لوبو اين است كه كلا خود او از همه قوي تر است.