فردا ترجمه متنم رو میزارم.
از singleguy هم بخاطر زحمتاش ممنونم.
Printable View
فردا ترجمه متنم رو میزارم.
از singleguy هم بخاطر زحمتاش ممنونم.
اگه فردا وقت کردم یکم درمورد گرامر میصحبتم! بد نیست یکم هم روی گرتمرمون کار کنیم! :)
درضمن حتما روی تلفظهاتون هم کار کنید . من که این ترم زبان نگرفتم ولی دوستان که گرفتن، از تلفظ خیلی دارن مینالن!
Grammar
راه های زیادی برای نشان دادن دلیل وجود دارند که یکی از آنها به صورت زیر است:
So+ adjective (or adverb) + thatبه کار بدن این ساختار، نشان دهنده ی تاکید نیز هست!
نمونه ی اول:
a. Electrons are very tiny.
That is why no man has ever seen one.
b. Electrons are so tiny that no man has ever seen one.
ترجمه:
الکترون ها بسیار کوچک هستند
به این علت است که تاکنون هیچ کس ، یکی از آن ها را مشاهده نکرده است
الکترون ها به قدری کوچک هستند که هیچ کس تاکنون هیچ یک را مشاهده نکرده است
یک بخش توصیفی میتواند درجاهایی به کار رود که یک عمل سریعا پس از عمل دیگر با همان مضمون به کار برده شود.
بخش توصیفی بر این تاکید دارد که عمل اول دقیقا قبل از شروع شدن عمل بعدی است یا یک فاصله ی زمانی بین
دو عمل وجود دارد
نمونه ی دوم:
a. The scientists have mastered this power.
They are now busily engaged in finding ways to use it.
b. Having mastered this power, scientists are now busily engaged in finding ways to use it.
دانشمندان به این نیرو تسلط یافتند
آن ها سخت مشغول یافتن روش های استفاده از آن هستند
با تسلط بر این نیرو ، دانشمندان سخت مشغول روش های به کار گیری آن هستند.
با توجه به نمونه ی اول ،مثال های زیر را حل کنید و سپس ترجمه کنید:
1.a. The planes flew very low.
This is why none of the radars could detect them.
b………………………………………… …
2.a. This problem is very complex.
This is why it can only be solved by a computer.
b………………………………………… …..
3.a. The bacteria are very small.
That is why they pass thorough very fine filters
b………………………………………… ….
4.a. The temperatures in turbine are very high.
That is why special nickel alloys must be used
b………………………………………… …
5.a. This particular physics experiment is very complicated.
That is why some students will not be able to carry it out.
با توجه به نمونه ی دوم، مثال های زیر را حل کنید و سپس ترجمه کنید:
6.a. he has made good progress in his studies.
He is contributing to the laboratory experiments now.
b………………………………………… ..
7. a. The technicians had assembled the engine.
The technicians sent it for final trial
b…………………………………………. .
8. a. The engineers had designed the suspension bridge.
They continued to improve its details
b…………………………………………. .
9. a .The researcher had written all data.
He felt much relieved.
b…………………………………………. .
10. a The student had failed the course twice.
He didn’t want to try it again.
b…………………………………………. .
مثال های 1 و 6 را آقای سفید پر حل کنن
مثال های 2و 7 را آقای ریمان
مثال های 3 و10 را آقا پیام
مثال های 4و8 را خانم مهسا
و مثال های 5 و 9 را خودم حل میکنم
:5:
1
plains flew so low that non of the radars could detect them
از آنجا که این هواپیماها در ارتفاعات پایینی حرکت میکردند، هیچ کدام از رادارها قادر به ردیابی آنها نبود.6
making good progress in his studies, He is contributing to the laboratory experiments now.
او با پیشرفتهای خوبی که در درسهایش داشت، اکنون توانست در امتحانات آزمایشگاه شرکت کند.
Remember that electrons can flow only when they have the opportunity to move in the space between the atoms of a material.به یاد داشته باشید که الکترون ها تنها زمانی می توانند جریان یابند که موقعیت برای حرکت ( یا فرصتی برای حرکت) در فضای ما بین اتمهای یک ماده را دارند .
This means that there can be electric current only where there exists a continuous path of conductive material providing a conduit for electrons to travel through.این به این معنی هست که جریان الکتریکی می تواند تنها در مسیر پیوسته از ماده رسانا وجود داشته باشد مشروط بر وجود یک مسیر برای الکترون های برای انتقال در میان ان(منظور در میان رسانا).
In the marble analogy, marbles can flow into the left-hand side of the tube (and, consequently, through the tube) if and only if the tube is open on the right-hand side for marbles to flow out.در مقایسه با تیله( گلوله) ، تیله ها می توانند جریان یابند در سمت چپ از لوله،( و بنا براین در میان لوله) اگر و فقط اگر لوله باز باشد از سمت راست برای تیله ها برای جریان خروجی انها.
اگر لوله از طرف راست مسدود شود ، تیله ها جمع خواهد شد در لوله ، و جریان تیله اتفاق نخواهد افتاد.
If the tube is blocked on the right-hand side, the marbles will just "pile up" inside the tube, and marble "flow" will not occur.
The same holds true for electric current: the continuous flow of electrons requires there be an unbroken path to permit that flow. Let's look at a diagram to illustrate how this works:همان صادق است برای جریان الکتریکی :جریان پایدار ( ثابت) از الکترون ها نیاز دارد به وجود یک مسیر پیوسته برای اجازه دادن به ایجاد جریان.با هم نگاه می کنیم به یک شکل برای روشن شدن اینکه چگونه این کار می کند:
Opportunity(ApErtonetee)
فرصت، مجال، دست يافت، فراغت
--
Marble(marbEl)
گلوله،تیله
--
Consequently(kansekoently)
درنتيجه ،بنابراين
--
pile up
collect, accumulate; be heaped up
--
سلام خدمت مهندسین با تلاش .
متن سنگینی بود متن قبلی.
این هم پاسخ سوالات 2و7 که single زحمت توضیحات و قرار دادن تمریناش رو کشیدن.
This problem is so complex that it can only be solved by a computer
این مسئله به قدری پیچیده هست که اون تنها حل شونده هست بوسیله یک کامپیوتر.
hading assembled the engine, The technicians sent it for final trial
با تکمیل شدن ماشین بخار، متخصصان فرستادند ان را برای ازمایش.
بچه ها من گرامر رو خوب نفهمیدم....
اجازه بدید ببینم میتونم یه نفر دیگه را پیدا کنم تا بهتر توضیح بده یا نه!
سلام...نقل قول:
یه کم در مورد گرامری که سینگل گای هم توضیح دادن بیشتر توضیح بدم...
در مورد ساختار اول:
از این نمونه در مواردی استفاده میشه که بخوایم یک صفت رو تشدید کنیم.(یعنی بگیم که اونقدر اینطوریه که...)
He's so stingy that nobody likes him.
او آنقدر خسیسه که هیچکس دوستش نداره!:31:
در مورد ساختار دوم:
از این ساختار برای ترکیب دو تا جمله برای کوتاه کردن اون استفاده میشه.به شکلی که فعل جمله اول رو ing دار میکنید و ابتدای جمله میذارید(بی فاعل)؛ بعدش یک ویرگول میذارید و فاعل اصلی جمله رو( نه ضمیر) قرار میدید و ادامه جمله دوم رو مینویسید.
:20:
سلام به همه ...اگه میشه منم شرکت بدین ......شاید بتونم متن هایی رو ترجمه کنم .. اگه نتونستم خب می رم کنار .......منتظرم
والا من متن دو هفته پیش گذاشتم، ولی کسی ترجمه نکرد (به جز ریمان عزیز)
من که تنها پیش برم بهتره
لینک کتاب را توی پست اول گذاشتم، میتونید دانلودش کنید !
موفق باشید ;)
سینگل گای جان می خوای من تمرینات بالا رو انجام بدم
مهندس جان نامید نشو ، هر کس کار نکنه بچه های علاقه مند دیگری هم هست که جاشونو بگیرند . منم که تا اخر خط باهاتم .نقل قول:
بیا همین جا ادامه بدیم . میخوای یکمم من متن رو از کتاب های الکترونیک ، سگنال ، مدار ، الکترومغناطیس ، ماشین بزارم اینجا با هم و با همکاری همین سینا ( دوستی که علاقه نشون دادن) ترجمشون کنیم.
یا علی:11:
درود بر دوستان
اگر همچنان مايل بر ادامه فعاليت ستودني و زيبايتان هستيد ، روي من هم مي توانيد حساب كنيد البته تا حد امكان توانم
سلام شرمنده یه مدت درگیری ها زیاد بود مجدد شروع کنیم من هستم.......
سلام بر مهندسین عزیز
میتونید رو همکاری من هم حساب کنید...:10:البته اگه هنوز کارتون ادامه داره!
فکر نکنم هفته ای یه پاراگراف وقت زیادی رو از کسی بگیره
ولی یه سوال.چرا کتابای متداول برق رو انتخاب نکردید؟این بیشتر مربوط به فیزیکه تا یرق.
اگه یه کتاب کاربردی باحال برق باشه هم خوبه،انگیزه ی بیشتری ایجاد میکنه.
سلام
از همگی معذرت میخوام که مدت زیادی از این تاپیک قافل بودم!
خب زودتر شروع کنیم!
من نمیدونم چه متنی را کار کنیم!
البته اون کتابی هم که کار میکردیم خوبه، ولی چون طولانیه ، شاید اوایلش یکم خسته کننده باشه!
نظرتون درمورد کتاب microelectronics بهزاد رضوی، که یکی از کتابهای معروف تو آمریکاست چیه؟! یا همین کتابو کار کنیم؟ نمیدونم! هرچی شما بگید! فقط زودتر پیلیز :31:
سلام بچه هاي گل بابا برقي .
ميبينم كه چقدر دلم تنگ شده بود ، بعد ماهها اومدم [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بذاريد يه غلط املايي از سينگلي بگيرم در بدو ورود .
اگه مشكل طولاني بودنه ، كه فك كنم كتاب ميكرو الكترونيك رضوي خيلي طولاني تر باشه !نقل قول:
سلام
از همگی معذرت میخوام که مدت زیادی از این تاپیک قافل بودم!
خب زودتر شروع کنیم!
من نمیدونم چه متنی را کار کنیم!
البته اون کتابی هم که کار میکردیم خوبه، ولی چون طولانیه ، شاید اوایلش یکم خسته کننده باشه!
نظرتون درمورد کتاب microelectronics بهزاد رضوی، که یکی از کتابهای معروف تو آمریکاست چیه؟! یا همین کتابو کار کنیم؟ نمیدونم! هرچی شما بگید! فقط زودتر پیلیز [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
پسر خوب ميدوني چند فصله ؟ :31:
اما خوب ، واقعا متن آسون و قابل فهمي داره . ما حداقل 70% كتاب رو ترجمه كرديم كه...
بله ، آبان ماه بود كه كتابش رو انتشارات نص ترجمه كرد و به بازار اومد ، قيمت پشت جلد هم 18 تومن ، محض اطلاع!! :31: من خريدم ، كتاب خوبيه . خوبيش اينه كه روي Cmos فوكوس كرده كه اين خيلي خوبه .
ميبينمتون..
فعلا !
قرار نیست ما کتاب ترجمه کنیم بدیم تو بازار :دی قراره قدرت ترجممون را ببریم بالا!
خب قسمت اول کتاب حس میکنم یکم خسته کننده بود، پس تا همینجاش کافیه! میریم سراغ قسمت دوم، Ohm's law
من امروز شروع میکنم! اگه کس دیگه ای هست بگه تا بش بگم کجا را ترجمه کنه
اگه مثل قبل متن ها رو بذارید بهتره من کتاب رو ندارم............
خب خانم مهسا، شما این پاراگراف را ترجمه کنید، فقط هرچه زودتر بهتر
Lessons In Electric Circuits -- Volume I
Chapter 2
OHM's LAW
How voltage, current, and resistance relate
An electric circuit is formed when a conductive path is created to allow free electrons to continuously move. This continuous movement of free electrons through the conductors of a circuit is called a current, and it is often referred to in terms of "flow," just like the flow of a liquid through a hollow pipe.
The force motivating electrons to "flow" in a circuit is called voltage. Voltage is a specific measure of potential energy that is always relative between two points. When we speak of a certain amount of voltage being present in a circuit, we are referring to the measurement of how much potential energy exists to move electrons from one particular point in that circuit to another particular point. Without reference to two particular points, the term "voltage" has no meaning.
Free electrons tend to move through conductors with some degree of friction, or opposition to motion. This opposition to motion is more properly called resistance. The amount of current in a circuit depends on the amount of voltage available to motivate the electrons, and also the amount of resistance in the circuit to oppose electron flow. Just like voltage, resistance is a quantity relative between two points. For this reason, the quantities of voltage and resistance are often stated as being "between" or "across" two points in a circuit.
خودم هم هرچقدر تونستم ترجمه میکنم و بعد از اینکه شما گذاشتید، میذارم و بعدش میپردازیم به تصحیح ترجمه ی همدیگه :46:
هفته آینده هم درس دوم گرامر را پیش میریم( اگه موافق باشید)
سلام... خوبین مهندسای عزیز؟
بعد 4 ماه دوری انگار بازم قراره با هم کار کنیم
یا علی منم هستم.
How voltage, current, and resistance relate
چگونگی ارتباط ولتاژ ، جریان و مقاومت
An electric circuit is formed when a conductive path is created to allow free electrons to continuously move.یک مدار الکتریکی به وجود می آید هنگامی که یک مسیر هدایت ایجاد شود و به الکترون ها اجازه دهد به طور پیوسته حرکت کنندThis continuous movement of free electrons through the conductors of a circuit is called a current, and it is often referred to in terms of "flow," just like the flow of a liquid through a hollow pipeاین حرکت توسط الکترون های آزاد در میدان ادامه دارد و جریان نامیده می شود و آن اغلب ...(نمی تونم جمله بندی کنم ایتن تیکه رو بعد ترجمه می کنم)
The force motivating electrons to "flow" in a circuit is called voltageاجبار الکترون ها در جاری شدن در یک مدار ولتاز نامیده می شود
Voltage is a specific measure of potential energy that is always relative between two pointsولتاژ انرژی کشش بین دو نقطه در مدت خاص است(؟)(شایدم این باشه ولتاژ مقدار اندازه گیری شده ی انرژی بین دو نقطه در یه مدت است)
When we speak of a certain amount of voltage being present in a circuit, we are referring to the measurement of how much potential energy exists to move electrons from one particular point in that circuit to another particular pointوقتی که ما از یک ولتاژ مطمئن که در یک مدار جریان دارد صحبت م یکنیم ما اشاره به مقدار انرزیی که در یک مدار باعث حرکت الکترون ها از نقطه ای خاص به نقطه ای دیگر می شود داریمWithout reference to two particular points, the term "voltage" has no meaning.بدون مشخص کردن دو نقطه ی خاص ولتاژ معنا ندارد.
Free electrons tend to move through conductors with some degree of friction, or opposition to motion
الکترونها آزاد تمایل دارند که توسط هادی ها با درجه ی اصطکاک حرکت کنند(؟)یا در جهت عکس حرکت کنند (یکمی زشت شد ترجمش!!)
This opposition to motion is more properly called resistance. The amount of current in a circuit depends on the amount of voltage available to motivate the electrons, and also the amount of resistance in the circuit to oppose electron flowاین تضاد به حرکت (همون حرکت در جهت عکس باشه)به طور صحیح مقاومت نامیده می شود.مقدار جریان هم به ولتاژ بستگی دارد که الکترون هار ا ترغیب می کند و هم به مقدار مقاومتی که با حرکت الکترون ها مخالفت می کند بستگی دارد.
Just like voltage, resistance is a quantity relative between two points.فقط ولتاژ (دوست دارد یا شبیه؟؟)مقاومت یک رابطه بین دو نقطه است..For this reason, the quantities of voltage and resistance are often stated as being "between" or "across" two points in a circuit.
به این خاطر میزانی مقاومت و ولتاژ اغلب بین یا در طول دو نقطه در مدار می ماند ( stated نمی دونم دقیقا چی ترجمه می شه من می ماند ترجمه کردم..)
شرمنده اگه یکم دیر شد آخه من دیشب تازه متن رو دیدم می دونم پر از اشکاله ترجمه ای که کردم خوشحال می شم اگه اشکالاتم رو بگید:11:
خب چون هفتگی کار میکنیم، هفته ی آینده، یک قسمت هم برای آقای ریمان در نظر میگیریم! فقط ممنون میشم آقای ریمان متنی که خانم مهسا ترجمه کردن را بخونن و نظرشون را بگن!
از خانم مهسا هم مرسی بابت ترجمشون! :11:
خب این هم از قسمتی که من ترجمه کردم:
Free electrons tend to move through conductors with some degree of friction, or opposition
to motion.
This opposition to motion is more properly called resistanceانتظار میرود الکترون های آزاد، هنگام عبور از رسانا با مقداری اصطکاک یا مخالفت با حرکت روبرو شوند.
The amount of currentاین مخالفت با حرکت، بیشتر با نام مقاومت یاد میشود
in a circuit depends on the amount of voltage available to motivate the electrons, and also the
amount of resistance in the circuit to oppose electron flow.
Just like voltage, resistance is aمیزان جریان در یک مدار، به میزان ولتاژ موجود برای تحرک الکترون ها، و همچنین به میزان مقاومت برای مخالفت با جریان اکترون در مدار بستگی دارد.
quantity relative between two points
For this reason, the quantities of voltage and resistanceدقیقا مانند ولتاژ، مقاومت نیز در رابطه با دو نقطه است.
are often stated as being ”between” or ”across” two points in a circuit.
To be able to make meaningful statements about these quantities in circuits, we need to beبه این سبب، میزان ولتاژ و مقاومت در یک مدار، بین دو نقطه یا درمیان دو نقطه هستنند!
able to describe their quantities in the same way that we might quantify mass, temperature,
volume, length, or any other kind of physical quantity
For mass we might use the units ofبرای اینکه توانایی این را داشته باشیم که یک عبارت با معنی درباره ی این کمیت ها در مدار بسازیم، نیاز به این داریم که همچون کمیت های جرم، دما، حجم، طول یا هر معیار دیگری، کمیت آن ها را توصیف کنیم
”kilogram” or ”gram.” For temperature we might use degrees Fahrenheit or degrees Celsius.
Here are the standard units of measurement for electrical current, voltage, and resistance:
برای جرم ما ممکن است از واحد "کیلوگرم " استفاده کنیم. برای دما ممکن است از درجه ی فارنهایت یا سلسیوس استفاده کنیم. در اینجا واحدهای استاندارد اندازه گیری جریان الکتریکی، ولتاژ، و مقاومت آورده شده است:
بله، حتما متنی که مهسا ترجمه کردن رو قشنگ میخونم و نظرمو میگم.
بچه ها الان دقیقا خیلی تحت فشارم!!!!! باور کنید کار ها دارن همین طور پشت سر هم ملی متری رد میشن!!
اگر کم سر می زنم به بزرگی تون ببخشید ولی متنی رو که قرار بدید در مدت کوتاهی ترجمه می کنم.
آقا واسه ما هم یه متن میذاری ترجمه کنیم!؟ :whistle:
سلام! راستش فکر میکنم اینجور که پیش میریم و اشکالاتمون را نمیفهمیم، زیاد برامون مفید نیست! برای همین تصمیم گرفتم هممون با هم یک متن را ترجمه کنیم تا با مقایسه متن خودمون با بقیه، نقاط ضعف و قوتمون را بفهمیم!
اگه مخالفید بیگد، اگه هم موافقید که بسم الله .....
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
The "symbol" given for each quantity is the standard alphabetical letter used to represent that quantity in an algebraic equation. Standardized letters like these are common in the disciplines of physics and engineering, and are internationally recognized. The "unit abbreviation" for each quantity represents the alphabetical symbol used as a shorthand notation for its particular unit of measurement. And, yes, that strange-looking "horseshoe" symbol is the capital Greek letter Ω, just a character in a foreign alphabet (apologies to any Greek readers here). l
Each unit of measurement is named after a famous experimenter in electricity: The amp after the Frenchman Andre M. Ampere, the volt after the Italian Alessandro Volta, and the ohm after the German Georg Simon Ohm.
The mathematical symbol for each quantity is meaningful as well. The "R" for resistance and the "V" for voltage are both self-explanatory, whereas "I" for current seems a bit weird. The "I" is thought to have been meant to represent "Intensity" (of electron flow), and the other symbol for voltage, "E," stands for "Electromotive force." From what research I've been able to do, there seems to be some dispute over the meaning of "I." The symbols "E" and "V" are interchangeable for the most part, although some texts reserve "E" to represent voltage across a source (such as a battery or generator) and "V" to represent voltage across anything else.
لطف کنید نهایتا تا سه شنبه ترجمه کنید و بذارید!
:11:
عالیه. اینطور خیلی بهتره.
The "symbol" given for each quantity is the standard alphabetical letter used to represent that quantity in an algebraic
equation
با توجه به علامت مشخصه ی هر کمیت به نشان آن کمیت در یم معادله ی جبری برای هر کمیت نام استانداردی در نظر گرفته شده است.
Standardized letters like these are common in the disciplines of physics and engineering, and are internationally recognized.این نام ها برای انظباط در علم فیزیک و صنعت و مشترک بودن آنها بصورت جهانی تشخیص داده شده ویکسان هستند.The "unit abbreviation" for each quantity represents the alphabetical symbol used as a shorthand notation for its particular unit of measurementاختصار واحد برای هر کمیت نشان دهنده ی علامت مشخصه ای به عنوان قرار داد برای واحد اندازه گیری است
بچه ها من یه پاراگراف به غیر از جمله ی آخر رو ترجمه کردم جملهی آخر رو هر چی سعی کردم نتونستم من تا چهارشنبه نیستم برا همین متن ناقص رو گذاشتم شرمنده:11:
سلام!
اشکال نداره! من هم تا 5شنبه ممکنه نباشم! 5شنبه همین پست را ویرایش میکنم و ترجمم را میذارم توش!
آقای ریمان، پس شما هم زیاد عجله نکنید، تا 5شنبه! :11:
متنی که داده بودید رو ترجمه کردم...نظرتون چیه؟
The "symbol" given for each quantity is the standard alphabetical letter used to represent that quantity in an algebraic equation. Standardized letters like these are common in the disciplines of physics and engineering, and are internationally recognized.
سمبول(نماد) داده شده(مفروض) برای هر کمیت، حرف الفبایی استاندارد مورد استفاده برای نمایش آن کمیت در یک معادله ی جبری می باشد.حروف استاندارد شده مثل اینها در فیزیک و مهندسی مشترک هستند، و به صورت بین المللی شناخته می شوند.
"unit abbreviation (مخفف واحد)برای هر کمیت، سمبول الفبایی مورد استفاده به عنوان یک نمادگذاری مختصر برای یکای(واحد) بخصوص اندازه گیری آن را نمایش می دهد. و، بله، سمبول "نعل اسب" با ظاهری عجیب، حرف بزرگ یونانی Ω می باشد، که تنها یک کاراکتر در یک الفبای خارجی است.(با عرض پوزش به خواننده های یونانی این متن!!)The "unit abbreviation" for each quantity represents the alphabetical symbol used as a shorthand notation for its particular unit of measurement. And, yes, that strange-looking "horseshoe" symbol is the capital Greek letter Ω, just a character in a foreign alphabet (apologies to any Greek readers here).
هر واحد اندازه گیری به یاد یک آزمایشگر مشهور در زمینه ی برق نام گذاری شده است.amp به یاد Andre M. Ampere فرانسوی(اهل فرانسه)، volt به یاد Alessandro Volta ایتالیایی ، و ohm به یاد Georg Simon Ohm آلمانی.Each unit of measurement is named after a famous experimenter in electricity: The amp after the Frenchman Andre M. Ampere, the volt after the Italian Alessandro Volta, and the ohm after the German Georg Simon Ohm.
نماد ریاضی هر کمیت نیز معنی دار است. ”R” برای مقاومت و “V” برای ولتاژ هر دو خودشان بیانگر]نامشان[هستند ، درحالیکه “I” برای جریان، کمی عجیب به نظر می رسد. به نظر می رسد که مقصود از “I” بیان "Intensity" ("شدت") (جریان الکترون ها)است، و نماد دیگر برای ولتاژ، یعنی "E"، برای "Electromotive force." می باشد. مطابق با تحقیقاتی که انجام داده ام، به نظر می رسد که بر سر معنی “I” نزاع هایی(بحث هایی) وجود دارد.
The mathematical symbol for each quantity is meaningful as well. The "R" for resistance and the "V" for voltage are both self-explanatory, whereas "I" for current seems a bit weird. The "I" is thought to have been meant to represent "Intensity" (of electron flow), and the other symbol for voltage, "E," stands for "Electromotive force." From what research I've been able to do, there seems to be some dispute over the meaning of "I."
The symbols "E" and "V" are interchangeable for the most part, although some texts reserve "E" to represent voltage across a source (such as a battery or generator) and "V" to represent voltage across anything else.
نمادهای "E" و “V” در اکثر بخش ها قابل جابجا شدن(تعویض) هستند، هر چند بعضی از متن ها "E" را برای نمایش ولتاژ دو سر یک منبع(از قبیل یک باتری یا ژنراتور) و “V” را برای نمایش ولتاژ دو سر هر چیز دیگری اختصاص می دهند.
مطمئنا بعضی از جاهاش میشه از کلمه های بهتری استفاده کرد، با کمک ترجمه های سایر دوستان...
سلام. من ترجمو فردا میزارم.
ایشالله 5 شنبه مقایسه رو شروع می کنیم
The "symbol" given for each quantity is the standard alphabetical letter used to represent that quantity in an algebraic equation.سمبل داده شده برای هر کمیت، طبق حروف الفبایی استانداردی هستند که برای نشان دادن کمیت در یک معادله جبری استفاده می شوند.
Standardized letters like these are common in the disciplines of physics and engineering, and are internationally recognized.حروف استاندارد شده ،مثل این حروف ( حروف سمبلیک در جدول بالا) ، در رشته های مهندسی و فیزیک متداول هستند و از لحاظ بین المللی شناخته شده هستند.
The "unit abbreviation" for each quantity represents the alphabetical symbol used as a shorthand notation for its particular unit of measurement.واحد اختصاری برای هر کمیت ، حرف الفبایی هست که بصورت مختصر شده مشخص می شوند برای واحد اندازه گیری ویژه آن کمیت.
And, yes, that strange-looking "horseshoe" symbol is the capital Greek letter Ω, just a character in a foreign alphabet (apologies to any Greek readers here).و، بلی ، آن نماد عجیب غریب نعل اسب با حرف بزرگ و Ω ، فقط یک کاراکتر در الفبای لاتین هست. ( با پوزش از خوانندگان یونانی )
هر واحد اندازه گیری نام گذاری شده ، به آزمایشگر مشهور الکتریسته آن : آمپر بخاطر مرد فرانسوی، اندره ام. آمپر، ولت بخاطر السساندرو ولتای ایتالیایی و اهم بخاطر گئورگ سیمون اهم ژرمنی.
Each unit of measurement is named after a famous experimenter in electricity: The amp after the Frenchman Andre M. Ampere, the volt after the Italian Alessandro Volta, and the ohm after the German Georg Simon Ohm.
سمبول ریاضیات برای هر کمیت ، بخوبی دارای معنی هست.نمادR برای مقاومت و V برای ولتاژ ،هر دو بسیار بدیهی هستند و مشخص.در حالیکه نمادI برای جریان کمی عجیب به نظر می رسد.
The mathematical symbol for each quantity is meaningful as well. The "R" for resistance and the "V" for voltage are both self-explanatory, whereas "I" for current seems a bit weird.
The "I" is thought to have been meant to represent "Intensity" (of electron flow), and the other symbol for voltage, "E," stands for "Electromotive force.نماد I می تواند اینطور استدلال شود که نمایانگر " شدت" جریان الکترون هست و نماد دیگری هم برای ولتاژ E هم نشان دهنده نیرو محرکه الکتریکی.
مطابق با تحقیقات انجام شده،ما قادر خواهیم بود در اینجا مجادلاتی را بر سر معنی حرف I مشاهده کنیم.نماد های E و V اکثرا قابل تعوض با هم هستند ، در این میان بعضی نوشته ها ، E را نشان می دهند به عنوان ولتاژ دو سر منبع( مانند یک باتری یا ژنراتور) و V را برای نشان دادن ولتاژ دو سر هر المان دیگر.
" From what research I've been able to do, there seems to be some dispute over the meaning of "I." The symbols "E" and "V" are interchangeable for the most part, although some texts reserve "E" to represent voltage across a source (such as a battery or generator) and "V" to represent voltage across anything else
دوستان در بعضی قسمت ها سعی کردم ترجمه روان انجام بگیره.
با تشکر نظر یادتتون نره.
یا حق
---------- Post added at 02:32 AM ---------- Previous post was at 02:30 AM ----------
برای اولین بارتون خوب بود. در بعضی جاها ترجمتون اشکال داره که بهتره خودتون بررسی کنیدنقل قول:
:11:
سلام، ببخشید از اینکه فونت و سایز متنم زیاد خوانا نبود.از ورد کپی کردم اینجا، اینجوری شد.
ممنون آقای ریمان از توجهتون.
به نظر منم چند جا از متن خودم و هم چنین متن شما اشکال داره.
فقط دوستان بگن قراره چجوری مقایسه کنیم و کی اشکالات کیو بگیره.
سلام
باز هم متاسفم بابت تاخیر
The "symbol" given for each quantity is the standard alphabetical letter used to represent that quantity in an algebraic equation.
ترجمه ی مهسا:با توجه به علامت مشخصه ی هر کمیت به نشان آن کمیت در یم معادله ی جبری برای هر کمیت نام استانداردی در نظر گرفته شده است.
ترجمه ی مهدی: سمبول(نماد) داده شده(مفروض) برای هر کمیت، حرف الفبایی استاندارد مورد استفاده برای نمایش آن کمیت در یک معادله ی جبری می باشد.
ترجمه ی ریمان: سمبل داده شده برای هر کمیت، طبق حروف الفبایی استانداردی هستند که برای نشان دادن کمیت در یک معادله جبری استفاده می شوند.
ترجمه ی من: آنچه که با نام "symbol" برای هر کمیت درنظر گرفته شده، یک حرف استاندارد برای نشان دادن آن کمیت در روابط جبریست
Standardized letters like these are common in the disciplines of physics and engineering, and are internationally recognized.
ترجمه ی مهسا: این نام ها برای انظباط در علم فیزیک و صنعت و مشترک بودن آنها بصورت جهانی تشخیص داده شده ویکسان هستند.
ترجمه ی من: حروف استاندار همچون این ها، در فیزیک و مهندسی رایج هستند و به طور بین المللی شناخته میشوند.
ترجمه ی مهدی:حروف استاندارد شده مثل اینها در فیزیک و مهندسی مشترک هستند، و به صورت بین المللی شناخته می شوند.
ترجمه ی ریمان: حروف استاندارد شده ،مثل این حروف ( حروف سمبلیک در جدول بالا) ، در رشته های مهندسی و فیزیک متداول هستند و از لحاظ بین المللی شناخته شده هستند.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
The "unit abbreviation" for each quantity represents the alphabetical symbol used as a shorthand notation for its particular unit of measurement
ترجمه ی مهسا: اختصار واحد برای هر کمیت نشان دهنده ی علامت مشخصه ای به عنوان قرار داد برای واحد اندازه گیری است
ترجمه ی مهدی: (مخفف واحد)برای هر کمیت، سمبول الفبایی مورد استفاده به عنوان یک نمادگذاری مختصر برای یکای(واحد) بخصوص اندازه گیری آن را نمایش می دهد.
ترجمه ی ریمان: واحد اختصاری برای هر کمیت ، حرف الفبایی هست که بصورت مختصر شده مشخص می شوند برای واحد اندازه گیری ویژه آن کمیت.
ترجمه ی من: "مخفف" برای هر کمیت نشانه ی الفبایی سمبل است که برای کوتاه نویسی در مقیاس اندازه گیزی به کار میرود.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
And, yes, that strange-looking "horseshoe" symbol is the capital Greek letter Ω, just a character in a foreign alphabet (apologies to any Greek readers here).l
ترجمه ی من: و بله، آن نماد عجیب "نعل اسبی" حرف بزرگ یونانی یعنی فقط یک علامت در یک الفبای خارجی است. (با احترام به خوانندگان یونانی)
ترجمه ی مهدی: و، بله، سمبول "نعل اسب" با ظاهری عجیب، حرف بزرگ یونانی Ω می باشد، که تنها یک کاراکتر در یک الفبای خارجی است.(با عرض پوزش به خواننده های یونانی این متن!!)
ترجمه ی ریمان: و، بلی ، آن نماد عجیب غریب نعل اسب با حرف بزرگ و Ω ، فقط یک کاراکتر در الفبای لاتین هست. ( با پوزش از خوانندگان یونانی )
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
Each unit of measurement is named after a famous experimenter in electricity: The amp after the Frenchman Andre M. Ampere, the volt after the Italian Alessandro Volta, and the ohm after the German Georg Simon Ohm.
ترجمه ی من: در علم الکتریسیته، هر واحد اندازه گیری توسط یک کاشف مشهور نام گذاری میشد: amp پس از مرد فرانسوی: Andre M. Ampere
volt به خاطر نام ایتالیای Alessandro volt
و اهم به خاطر نام آلمانی : georg simon ohm
ترجمه ی مهدی: هر واحد اندازه گیری به یاد یک آزمایشگر مشهور در زمینه ی برق نام گذاری شده است.amp به یاد Andre M. Ampere فرانسوی(اهل فرانسه)، volt به یاد Alessandro Volta ایتالیایی ، و ohm به یاد Georg Simon Ohm آلمانی.
ترجمه ی ریمان: هر واحد اندازه گیری نام گذاری شده ، به آزمایشگر مشهور الکتریسته آن : آمپر بخاطر مرد فرانسوی، اندره ام. آمپر، ولت بخاطر السساندرو ولتای ایتالیایی و اهم بخاطر گئورگ سیمون اهم ژرمنی.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
The mathematical symbol for each quantity is meaningful as well. The "R" for resistance and the "V" for voltage are both self-explanatory, whereas "I" for current seems a bit weird.
ترجمه ی مهدی: نماد ریاضی هر کمیت نیز معنی دار است. ”R” برای مقاومت و “V” برای ولتاژ هر دو خودشان بیانگر]نامشان[هستند ، درحالیکه “I” برای جریان، کمی عجیب به نظر می رسد.
ترجمه ریمان: سمبول ریاضیات برای هر کمیت ، بخوبی دارای معنی هست.نمادR برای مقاومت و V برای ولتاژ ،هر دو بسیار بدیهی هستند و مشخص.در حالیکه نمادI برای جریان کمی عجیب به نظر می رسد.
ترجمه ی من: نماد ریاضی هر سمبل برای هر کمیت نیز بامعناست. r برای resistence (مقاومت) و v برای voltage (ولتاژ) هردو واضح هستند ولی I ّرای current کمی عجیب به نظر میرسد
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
The "I" is thought to have been meant to represent "Intensity" (of electron flow), and the other symbol for voltage, "E," stands for "Electromotive force
ترجمه ی مهدی: به نظر می رسد که مقصود از “I” بیان "Intensity" ("شدت") (جریان الکترون ها)است، و نماد دیگر برای ولتاژ، یعنی "E"، برای "Electromotive force." می باشد. مطابق با تحقیقاتی که انجام داده ام، به نظر می رسد که بر سر معنی “I” نزاع هایی(بحث هایی) وجود دارد.
ترجمه ی ریمان: نماد I می تواند اینطور استدلال شود که نمایانگر " شدت" جریان الکترون هست و نماد دیگری هم برای ولتاژ E هم نشان دهنده نیرو محرکه الکتریکی.
ترجمه ی من: I انتظار میرود که معنی ای داشته باشد که نشانگر Intensity به معنی شدت (شدت جریان الکترون) و سمبل دیگر برای ولتاژ ( E ) نشانگر Electromotive force به معنی نیروی محرکه ی الکتریکی است
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
" From what research I've been able to do, there seems to be some dispute over the meaning of "I." The symbols "E" and "V" are interchangeable for the most part, although some texts reserve "E" to represent voltage across a source (such as a battery or generator) and "V" to represent voltage across anything elseترجمه ی مهدی:نمادهای "E" و “V” در اکثر بخش ها قابل جابجا شدن(تعویض) هستند، هر چند بعضی از متن ها "E" را برای نمایش ولتاژ دو سر یک منبع(از قبیل یک باتری یا ژنراتور) و “V” را برای نمایش ولتاژ دو سر هر چیز دیگری اختصاص می دهند.
ترجمه ی ریمان: مطابق با تحقیقات انجام شده،ما قادر خواهیم بود در اینجا مجادلاتی را بر سر معنی حرف I مشاهده کنیم.نماد های E و V اکثرا قابل تعوض با هم هستند ، در این میان بعضی نوشته ها ، E را نشان می دهند به عنوان ولتاژ دو سر منبع( مانند یک باتری یا ژنراتور) و V را برای نشان دادن ولتاژ دو سر هر المان دیگر.
ترجمه ی من: طبق تحقیقی که من قادر بودم انجام دهم،انتظار میرود کمی اختلاف درباره ی معنی I وجود داشته باشد. سمبل های I و E برای اکثر قسمت ها قابل تعویض هستد درحالی که بعضی از منابع E را برای نشان دادن ولتاژ منبع استفاده میکنند (مانند باتری یا ژنراتور) استفاده میکنن و V را برای ولتاژ هر چیز دیگر!
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
خب الان میشه راحت تر مقایسه کرد متنها را [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
با تشکر از دوستان خوبم
لطفا در مورد این جمله و معنیش راهنمایی کنیدFrom what research I've been able to do
تقریبا مطمئنم که معنیش اینه: مطابق با تحقیقاتی که توانسته ام انجام دهم...نقل قول:
I've been able:(ماضی نقلی) --> (معنی تحت لفظی: بوده ام توانا) => توانسته ام، قادر بوده ام
دقیقا من معنی what رو اونجا پیش خودم ترجمه نمی کردم!
ممنون
نظر من در مورد جمله ی اول(صرف نظر از اشکالات خودم!):46::
The "symbol" given for each quantity
کل این عبارت فاعل جمله ی اوله.
The "symbol" given= سمبل(نماد) داده شده
for each quantity= برای هر کمیت
منظورش اینه که نمادهایی که توی جدول برای هر کمیت در نظر گرفته شده...
پس آنچه که(ترجمه ی سینگل) و یا با توجه(ترجمه ی مهسا) نداره.
is the standard alphabetical letter= حرف الفبایی استاندارد...است.
چون"the" داره معرفه هست و نمیتونیم بگیم "یک حرف..."که نکره هست.(ترجمه ی سینگل)
letter مفرده.(حرف نه حروف) "طبق" هم بکار نمیره (ترجمه ی رمان)
used to represent that quantity in an algebraic equation= که برای نمایش آن کمیت در یک معادله ی جبری استفاده می شود...
"به نشان آن کمیت" --> "To" اینجا "برای" ترجمه میشه. represent = نشان دادن (فعل) (ترجمه ی مهسا)
مفهوم جمله
این نمادهایی که توی جدول نشون داده شدن در واقع حروفی هستند که این کمیت ها بوسیله ی این حروف توی معادلات جبری نشون داده میشن.
---------------------------------------------------------------------
فکر کنم این روش مناسب نباشه چون خیلی وقت گیره.شاید بهتر باشه مثلا هر کس بگه که در مورد ترجمش کجا مشکل داره وکجاش مطمئنه و چقدر! و بقیه جواب بدن.
یا هر پاراگراف رو یکی ترجمه کنه و یک یا دو نفر دیگه اصلاح و ویرایش کنن.
:11:واقعا ممنون خیلی اینجوری بهتره کلی چیز یاد می گیریم