قسمت آخرش كه واقعا مزخرف بود ، نمي دونم فيلماي ايراني كي مي خوان درست بشن
يارو وقتي پريد تو آب فكر كنم يه ساعت زير آبود ( مگه آدم چقدر مي تونه زير آب باشه )
Printable View
قسمت آخرش كه واقعا مزخرف بود ، نمي دونم فيلماي ايراني كي مي خوان درست بشن
يارو وقتي پريد تو آب فكر كنم يه ساعت زير آبود ( مگه آدم چقدر مي تونه زير آب باشه )
سينماي ما- نرگس خرقاني: مدتي است سريال تلويزيوني مرگ تدريجي يک رويا از شبکه دو سينما در شب هاي سه شنبه پخش مي شود که با واکنش هاي فراواني همراه بوده است. يکي از بازيگراني که در اين سريال شاهد بازي متفاوتي از او بوده ايم ستاره اسکندري است که پس از نقش هاي بيشتر مثبتي که از او شاهد بوده ايم در اين فيلم نقشي متفاوت و بسيار منفي را از او شاهد بوديم. به همين بهانه گفت وگويي با اين بازيگر در خصوص ايفاي اين نقش و داستان اين فيلم و انتقادات پيرامون موضوع اين فيلم داشتيم که در ادامه توجه شما را به اين مصاحبه جلب مي کنم.
---
-چگونه شد بازي در نقش ساناز را در مرگ تدريجي يک رويا پذيرفتيد؟
طبق معمول هميشه يک فيلمنامه به من پيشنهاد شد و من هم پذيرفتم. البته نام آقاي جيراني انگيزه زيادي را براي پذيرش اين نقش در من ايجاد کرد. خصوصاً اينکه اين نقش تفاوت هاي زيادي با کارهاي قبلي من داشت و براي من تجربه جديدي بود.
-از چه جهت اين نقش براي شما متفاوت بود؟
چون در کارهاي پيشين عمدتاً من در نقش هاي مثبت حضور داشتم و اين اولين نقش نسبتاً منفي من در مقابل دوربين بود. چون در تئاتر نقش هاي متفاوت تا به حال زياد کار کرده ام اما در مقابل دوربين اين نقش برايم متفاوت بود.
-اشاره کرديد که ساناز شخصيتي منفي دارد، اين سياه بودن نقش به نظر شما بيش از اندازه غيرواقعي نيست؟ چون در دنياي واقعي عمدتاً آدم ها شخصيتي خاکستري دارند؟
درست است که گفتم اين شخصيت نسبت به کارهاي قبلي من منفي تر است اما من ساناز را کاملاً منفي نمي بينم. به نظر من ساناز هم شخصيتي خاکستري دارد که البته کمي تيره تر است. اگر تا پايان سريال سرگذشت شخصيت ها را دنبال کنيد بيشتر به اين گفته من پي خواهيد برد. ولي اين نقش تفاوت هايي با ديگر کارها در تلويزيون دارد چون براي اولين بار است که در تلويزيون شاهد زني هستيم که دست به چنين کارهايي مي زند و از اين لحاظ در کار نوآوري صورت گرفته است.
-با وجود اينکه ساناز را خاکستري تيره مي دانيد اما در مقابل او و مارال، خانواده حامد و شخصيت حامد بسيار سپيد هستند و اين غيرواقعي جلوه مي کند. شما اين طور فکر نمي کنيد؟
خوب بودن و بد بودن به اعتقاد هر فرد بستگي دارد. به اين شکل نيست که خانواده مارال همه بد باشند. به طور مثال آفاق و مادرش آدم هاي خوبي هستند و در مقابل خانواده حامد را هم به طور کامل خوب نمي دانم. چرا همه سعي دارند اين خانواده را خوب جلوه دهند. به طور مثال پدر حامد مرتباً در زندگي پسرش دخالت مي کند و به هيچ وجه شخصيت مثبتي نيست يا عدم هوشمندي حامد در انتخاب همسر که با توجه به اعتقادات خانوادگي اش دست روي دختري گذاشته است که اصلاً مناسب هم نيستند و بعد هم در زندگي اش دچار مشکل و اختلاف مي شود. اين همه نشانه ضعف شخصيت يک فرد و اشتباهات اوست.
-اما مرتباً خانواده حامد مانع طلاق مي شوند و در مقابل خانواده ساناز و دوستانش اصرار به جدايي دارند.
به نظر من باز هم اين به اعتقادات دو طرف مربوط مي شود و نشانه بدي نيست. خانواده حامد طلاق را کار درستي نمي دانند و تحت هر شرايطي حاضر به طلاق نيستند. اما در خانواده مارال به اين شکل نيست. در کل فکر مي کنم هر دو طرف قرباني تفکرات و آرمان هايشان هستند.
-بسياري ايرادي که از مرگ تدريجي يک رويا و داستانش مي گيرند در خصوص تصويري است که از روشنفکران و خصوصاً نويسندگان ارائه شده است. گفته مي شود اين تصوير از واقعيت به دور است. نظر شما در اين رابطه چيست؟
متاسفانه در جامعه ما روانشناسي با جامعه شناسي قاطي شده است. به جاي اينکه اين موضوع را تعميم دهيم به جامعه نويسندگان مي توانيم بگوييم مشکلي است که براي يک نويسنده ايجاد شده است. به جاي اينکه اين موضوع از بعد روانشناسانه بررسي شود بر اساس تعصب و غيرت روي آن قضاوت مي کنيم. به طور مثال استادان دانشگاه هم بايد نسبت به شخصيت حامد ايراد بگيرند يا روساي انتشارات بگويند چرا رئيس يک انتشارات در زندگي اش دچار چنين اشتباهاتي مي شود؟
-اما تا حد زيادي تصويري که از نويسندگان ارائه شده با آنچه ما در اطراف خود مي بينيم در تضاد است؟
مارال همه نويسندگان نيست. من و شما هر کدام راه خود را مي رويم و قرار نيست که مثل مارال در زندگي شخصي خود عمل کنيم و من با اين مخالفم که اين مي تواند مربوط به همه باشد.
-بنابراين شما با اين فيلمنامه مشکل آنچناني نداشتيد و با فريدون جيراني هم هنگام ساخت فيلم بحث آنچناني نداشتيد؟
البته هنگام کار با ايشان بحث زيادي داشتم، بيشتر بحث در ارتباط با شخصيت پردازي در فيلم بود. خصوصاً براي اينکه شخصيت ساناز واقعي تر جلوه کند. در اين مورد دست به تحقيق زدم و از روشنفکران زيادي در اين مورد پرس وجو کردم تا بتوانم شخصيت ساناز را تا حد ممکن براي مخاطب باورپذير و واقعي خلق کنم تا همه رفتارهايش از عصبانيت تا ترس و خوشحالي اش واقعي باشد.
-آيا در ميان روشنفکران با شخصيت هايي که در اين فيلم شاهد هستيم مواجه شديد؟
آدم هاي بسياري هستند که با وجود موفقيت هاي بسيار زياد راه درستي را در پيش نگرفته اند و مثلاً برخي از معروف ترين هنرپيشه ها بر اثر استفاده از هروئين دارند نابود مي شوند. بنابراين خيلي هم اين مسائل که در مرگ تدريجي يک رويا نشان داده شده است دروغ نيست. مشکل اينجاست تا صنفي را در يک برنامه تلويزيوني مي بينيم سريع مي گوييم که به آنها توهين شده است. مثلاً اگر شخصيت منفي فيلم پرستار باشد سريع صنف پرستاران تحصن مي کنند يا اگر درباره مهندس متالورژي باشد سريع جامعه مهندسين متالورژي اعتراض مي کنند.
-اما نويسندگان، شعرا و خصوصاً روشنفکران بارها به اشکال مختلف زير سوال رفته اند و معمولاً هم کمتر مي توانند از خود دفاع کنند.
من با اين گفته موافق نيستم. کاري هم به سياست يا سياستگذاري ها در صدا و سيما ندارم. به هر حال بايد اين خط قرمزها شکسته شود. به نظر من اين اولين باري است که بخشي از اين گروه به نقد کشيده مي شوند و اين نه تنها بد نيست بلکه خوب است. به طور مثال فيلم هايي که در ابتدا در خصوص هشت سال دفاع مقدس ساخته مي شد همه به يک شکل بود و عراقي ها خيلي بد بودند و ايراني ها خيلي خوب بودند و بسيار هم قهرمان سازي در اين فيلم ها صورت گرفته بود. اولين فيلم هايي که در انتقاد از جنگ ساخته شد توسط کساني بود که از دل جنگ آمده بودند. فيلم هايي نظير از کرخه تا راين يا نجات يافتگان. به طوري که الان همه به اين نتيجه رسيده ايم که مي گوييم جنگ خوب نيست.
در خصوص نقد روشنفکران هم به همين شکل است. بدون شک مسائلي در اين قشر از جامعه وجود دارد. مي دانم که براي اين حرف ها بعدها محکوم خواهم شد، اما بهتر است اين حرف ها گفته شود و از سوي خود روشنفکران هم گفته شود.
-واکنش رسانه ها و مردم يا اطرافيانتان نسبت به اين سريال چه بوده است؟
در مطبوعات هنوز نقد آنچناني در ارتباط با اين سريال نخوانده ام. به غير از دو سه مورد که در همه آنها هم نسبت به بازي من لطف داشته اند. واکنش مردم هم بسيار جالب بوده است. برخي از بازي من تعريف کرده اند و برخي هم مي خواستند من را کتک بزنند و مي گفتند که دست از سر مارال بردارم و بگذارم زندگي اش را بکند، روشنفکران هم که از اين فيلم انتقاد کرده اند و با هر کدام شان برخورد داشته ام از اين فيلم انتقاد کرده اند ولي به نظر من، هم روشنفکر مذهبي و هم غيرمذهبي در اين فيلم قرباني هستند چون همه آنها در روند داستان دچار اشتباه مي شوند.
-با توجه به اينکه اين نخستين حضور فريدون جيراني در تلويزيون بوده است آن را چگونه ارزيابي مي کنيد و حضور کارگردانان سينمايي در تلويزيون را تا چه حد موثر مي دانيد؟
اگر حضور کارگردانان سينمايي مثل آقاي جيراني همراه با وسواس باشد در ارتقاي سطح تلويزيون موثر است. اما برخي کارگردانان و بازيگران که به تلويزيون مي آيند حساسيت زيادي نسبت به انجام کار خوب ندارند. با وجود اينکه دستمزدهاي بالايي هم مي گيرند، اما متاسفانه سطح کارشان پايين است. از اين حيث آقاي جيراني خيلي خوب عمل کرده و به ارتقاي سطح تلويزيون کمک کرده است،
▪ متولد چه سالی هستید؟
خرداد سال ۱۳۵۹ به دنیا آمدم.
▪ چند خواهر و برادر دارید؟
ـ یک خواهر دارم که چند سالی از من کوچکتر است هر چند که ما به لحاظ اخلاقی با هم بسیار متفاوت هستیم اما به هم بسیار وابسته و علاقهمندیم، من و خواهرم در امارات تحصیل میکنیم.
▪ سامیه لک دوست دارد در زندگی شخصیاش به چه چیزی برسد؟
ـ آرامش و خوشبختی...
▪ وقتی برای اولین بار تصویرت را در تلویزیون دیدی چه احساسی داشتی؟
ـ راستش را بخواهید من با خودم حسابی کلنجار رفتم که نباید از خودم موقع دیدن تصویر انتقاد زیادی داشته باشم، چون این سریال اولین تجربه بازیگری من بود و من برای اولین بار بود که حضور در جلوی دوربین را تجربه میکردم. به همین خاطر وقتی تصویرم را دیدم برعکس خیلیها از کار و تصویرم بدم نیامد.
▪ عکسالعمل خانوادهتان چه بود؟
ـ آنها بسیار خوشحال شدند و به من تبریک گفتند.
▪ اوقات فراغتتان را چه کار میکنید؟
ـ ورزش میکنم... فیلم میبینم و ساز میزنم.
▪ از بین بازیگران جوان بازی چه کسی را میپسندید؟
ـ از بین خانمها بازی گلشیفته فراهانی را دوست دارم و از آقایان هم بهرام رادان را میپسندم.
▪ خصوصیات بارز سامیه لک چیست؟
ـ اینکه همه آدمها را دوست دارم و تا به حال بد کسی را نخواستم و دلم نمیخواهد دل کسی را بشکنم.
▪ چند سال است خارج از ایران زندگی میکنید؟
ـ حدود شش سالی میشود که در کشور امارات زندگی میکنم.
▪ چرا به این کشور رفتید؟
ـ برای ادامه تحصیل به دبی رفتم و در رشته مهندسی معماری در آن کشور مشغول به تحصیل شدم.
▪ از زندگی در آن کشور راضی هستید؟
ـ بله، امارات کشور بسیار آرامی است، از طرفی به ایران بسیار نزدیک و هر وقت که اراده کنم میتوانم راحت به ایران بیایم.
▪ زندگی به تنهایی و دور از خانواده برایتان سخت نیست؟
ـ سخت هست ولی این سختی باعث شد که من درسهای زیادی بگیرم و روحیه و ریسکپذیری و استقلالطلبی در من بیشتر شود.
▪ شنیدیم به واسطه یکی از دوستان فریدون جیرانی برای این کار معرفی شدید، تست دادید و در
نهایت انتخاب شدید؟
ـ بله، این در حالی بود که بازیگری برای من هیچ وقت دغدغه نبود، من به بازیگری فکر میکردم منتهی همان طور که ممکن است بسیاری از آدمها به آن فکر کنند.
شما در بدو ورودتان به عالم بازیگری بسیار خوششانس بودید و با کارگردان بزرگی کارتان را آغاز کردید؟ کارگردانی که به کشف استعدادهای
▪ ناشناخته مشهور است؟
ـ بله، من حتی قبل از اینکه با آقای جیرانی کار کنم علاقه زیادی به نوع کارها و تفکراتشان داشتم، همیشه نوشتهها و مقالاتشان را دنبال میکردم شاید دلیل اصلیاش آن بود که پدرم علاقه زیادی به سینما و کارهای آقای جیرانی داشت و از سالهای دور مطالب و نوشتهها و فیلمهای ایشان را دنبال میکرد و همین مسئله سبب شد تا من هم با تفکرات فریدون جیرانی از همان سالها آشنا شوم.
▪ نمیترسیدید در مقابل این همه بازیگرحرفهای بازیتان اصلا به چشم نیاید؟
ـ نه... چون بازیگران مقابل من همگی میدانستند که من نابازیگر هستم، به همین خاطر توقع زیادی از من نداشتند در عین حال به من کمک میکردند تا بتوانم بازی بهتری را ارائه بدهم.
▪ برای رسیدن به این نقش با چه کسی مشورت کردید؟
ـ سعی کردم با آقای جیرانی راجع به شخصیت مارال، نوع تفکر و دغدغههایش حرف بزنم و به نقطهنظرهای مشترک برسیم این مشورت به من کمک زیادی برای نزدیک شدن به مارال کرد.
▪ قصد دارید از این به بعد بازیگری را به طور حرفهای دنبال کنید یا...؟
ـ اگر کار خوبی به من پیشنهاد شود چرا که نه... بازیگری حرفهای است که به تو اجازه میدهد جای خیلیها قرار بگیری، اتفاقی که در شرایط عادی در زندگیات نمیافتد، در هر حال من همیشه از خدا میخواهم آن چیزی را به من بدهد که لیاقتش را دارم. مطمئن باشید اگر لیاقتش را داشته باشم و به صلاحم باشد در این حرفه میمانم.
▪ از مارال چه چیزی در شما به عنوان یادگاری ماند؟
ـ اینکه میتوانم به دیگران هم تکیه کنم، قبلا همیشه فکر میکردم باید همه کارها را به تنهایی انجام دهم اما الان دوست دارم در بعضی از جاهای زندگی به کسی تکیه کنم.
▪ سامیه لک بعد از حضور در این سریال چه تغییری کرد؟
ـ یک مقدار اعتمادم را نسبت به دیگران از دست دادم.
به تازگی سهشنبهها از شبکه دوم سیما مجموعهای به نام «مرگ تدریجی یک رویا» پخش میشود که اولین کار تلویزیونی فریدون جیرانی کارگردان باسابقه کشورمان است. این مجموعه نوشته علیرضا محمدی است و در ۲۶ قسمت پنجاه دقیقهای تهیه شده؛ سریالی که از ۲۵ اسفند ماه ۸۵ در تهران، شهرهای شمالی و کشور ترکیه مقابل دوربین رفت.
داستان این سریال مضمونی اجتماعی دارد و شخصیت اصلی آن زنی به نام «مارال» میباشد که با چاپ رمان خود به نام «گیتی» به شهرتی میرسد که زندگیاش را تحتالشعاع قرار میدهد. این نقش را «سامیه لک» بازی میکند؛ کسی که برای اولین بار مقابل دوربین ظاهر شد. آن هم دوربین فریدون جیرانی.او در این مجموعه نقش محوری مجموعه را بازی میکند و روبهروی او دانیال حکیمی نقش ایفا میکند. از دیگر بازیکنان این مجموعه باید به ستاره اسکندری، هوشنگ توکلی، فریده سپاهمنصور، مائده طهماسبی، مهسا کرامتی، شیوا خنیاگر، نیلوفر محمودی، هایده حائری و... اشاره کرد. اما بازی سامیه لک به عنوان اولین تجربه در کاری ۲۶ قسمتی باعث شد به سراغ این بازیگر جوان برویم و بیشتر با او آشنا شویم. بازیگری که تا امروز نقش مارال را به خوبی ایفا کرد.
مجله خانواده سبز
فیلم خیلی مزخرف و بی محتوایی بود ... مخصوصا قسمت آخرش ... همون بهتر که تموم شد .
زشت بود زشت تر تموم شد
البته به نظرات دوستانی که طرفدار این سریال بودند احترام میگذارم
سریالی خوبی نبود
فقط صدای رضا یزدانی در کل این پروژه خوب بود
حیف صدای آقای یزدانی که برای این سریال خواند
راستی دوستان من دنبال اون کلیپی هستم که ساناز مرد بعد مارال توی خیابان راه میرفت و بعد شعر یزدانی را خواند
خیلی به موقع بود کسی این کلیپ را داره
واقعا کسی هم بود که از این سریال راضی باشه؟ لطفا اگر کسی هست دستشو بلند کنه بی زحمت !!!
من وقتی تریلر این سریال رو نشون میداد واقعا با خودم فکر میکردم قراره با یکی از بهترین سریال های تاریخ تلویزون ایران آشنا بشم. مخصوصا وقتی فهمیدم کارگردان فریدون جیرانی هست و خواننده ی تیتراژ هم رضا یزدانی !
تا همین سه چهار قسمت پیش هم نگاه میکردم ،اما واقعا دیگه نتونستم تحمل کنم. احساس میکردم یکی داره هی میزنه تو سرم و بهم فحش میده ! احساس میکردم داره بهم توهین میشه. همون برنامه ی شعور مخاطب و این حرفا
ولی به نظر من سریال متفاوتی بود اما آخرش بجوری هرس آدمو در اورد مثل تموم سریال های ایرانی ته نداشت
قسمت آخر اصلا دیالوگ نداشت همش بهم نگاه می کردن
خلاصه یه جوری ماست مالی شد رفت دیگه
من قسمت اخر را ندیدم چی شد؟کسی تعریف میکنه؟
حامد زن و بچشو نجات داد و بعد هم مفصل با بازیگرای فیلمش آشناشدیم.........
ولی نمی شد تو دریا نیفتن اونم توی اون عمق ....................
یا حداقل هستی نمی افتاد ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
یا کمه کمش فورا بهوش نمی یومدن ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟و یا شنا بلد بودن(مادره نه بچهه)
مثل این که اینا (عوامل سازنده) تا حالا تو یه حوض نه چندان عمیق نیفتادن (وقتی هنوز شنا بلد نبودن)
نمی شد بهتر تمومش کنن مثلا برن و کشتی رو نجات بدن و یا ...........
مزخرف بود خیلی هم مزخرف بودددددددددددد
ولی فکر کنم دسته جمعی فیلم را نابود کردیم رفت
خسته نباشید
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ناصر طهماسب كه در سریال «مرگ تدریجی یك رویا» بازی میكرد دربارهی تعامل خود با فریدون جیرانی گفت: طبق نظر كارگردان عمل میكردم و دربارهی دریالوگ ها و نقشم نظر خاصی نمیدادم.
او كه از پیشكسوتان عرصهی دوبله محسوب میشود افزود: كاملا براساس متن و گفتههای جیرانی بازی میكردم همهی عوامل زیر نظر او عمل میكردند.
او دربارهی شرایط كار در كشور تركیه گفت: شرایط كار در این كشور عادی بود. البته در كار بازیگری حرفهای نیستم تا از دیدگاه آنها قضاوت كنم. به هرحال تولید سریال در یك كشور غریب با ایران تفاوت دارند. زمانی كه سازندگان «مرگ تدریجی رویا» به این نتیجه رسیدند كه بخشهایی از سریال را نمیتوانند در تركیه تصویربرداری كنند، در «جاهای دیگر» اینكار را انجام دادند.
بازیگر نقش دكتر آریان دربارهی میزان تمرین به منظور ایفای بهتر نقشها در «مرگ تدریجی یك رویا» اظهار كرد: زیاد تمرین نمیكردیم چون دیالوگها زیاد نبود. چند تا جمله بود كه همه میتوانستند آن را به خاطر بسپارند.
او دربارهی «مرگ تدریجی یك رویا» اظهار كرد: من در این سریال ایفای نقش كوتاهی را برعهده داشتم. با اینحال معتقدم كه «مرگ تدریجی یك رویا» از جنبههایی چون تدوین، صدابرداری و تصویربرداری نسبتا خوب و در دیالوگهای آن به اصطلاح آب بسته نشده بود. بنابراین از بسیاری از سریالهای ایرانی ساخته شده بهتر بود.
این پیشكسوت اضافه كرد: این سریال را مردم تماشا میكردند و حرفی برای گفتن داشت. به هرحال كسب رضایت همه امكانپذیر نیست و برخی موافق و بعضی مخالف یك اثر هستند.
طهماسب در پایان دربارهی پیشنهاد برای بازی گفت: در این زمینه پیشنهاد داشتهام كه اگر خوب باشد حتما در آن بازی میكنم البته دوبله برایم در اولویت قرار دارد.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
«ضرغامي» از عوامل سريال «مرگ تدريجي يك رويا» قدرداني ميكند
خبرگزاري فارس: رئيس سازمان صدا و سيما، فردا 10 آذرماه از عوامل سازنده مجموعه تلويزيوني «مرگ تدريجي يك رويا» به كارگرداني «فريدون جيراني» قدرداني ميكند.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] به گزارش خبرنگار راديو و تلويزيون فارس، سيدعزتالله ضرغامي صبح فردا از عوامل سازنده مجموعه تلويزيوني «مرگ تدريجي يك رويا» قدرداني ميكند.
بنا بر اين گزارش، اين مراسم فردا ساعت 9 صبح در يكي از سالنهاي سازمان صدا و سيما برگزار ميشود.
«مرگ تدريجي يك رويا» كه ابتدا «سفر به تاريكي» نام داشت، اولين مجموعه تلويزيوني «فريدون جيراني» است كه هشتم اسفندماه سال 85 به تهيهكنندگي «آرمان زرينكوب» جلوي دوربين رفت. فيلمنامه اين مجموعه مضموني اجتماعي دارد و توسط «عليرضا محمودي» در 26 قسمت 50 دقيقهاي به نگارش درآمده است.
داستان مجموعه تلويزيوني «مرگ تدريجي يك رويا» كه در گروه فيلم و سريال شبكه دو سيما ساخته شده درباره نويسنده جواني به نام مارال عظيمي است كه پس از انتشار اولين رمانش به نام گيتي به شهرت و اعتبار غيرمنتظرهاي ميرسد. شهرتي كه زندگي خانوادگي او را تحتالشعاع قرار ميدهد.
دانيال حكيمي، ساميه لك، ستاره اسكندري، هوشنگ توكلي، پولاد كيميايي، فريده سپاه منصور، مائده طهماسبي، آشا محرابي، مهسا كرامتي، شيوا خنياگر، مهناز انصاريان، فريدون محرابي، علي كاظمي، نيلوفر محمودي، پوراندخت مهيمن، هايده حائري و ناصر طهماسب (در نقش داريوش آريان) و هانده شن بازيگر كشور تركيه در «مرگ تدريجي يك رويا» به ايفاي نقش پرداختند.
مجموعه تلويزيوني «مرگ تدريجي يك رويا» در بيش از 200 لوكيشن مختلف در تهران، شمال ايران و تركيه تصويربرداري شد.
رييس سازمان صداوسيما امروز دهم آذر ماه از سازندگان سريال «مرگتدريجي يك رويا» تقدير كرد.
اين نشست با حضور مرتضي ميرباقري (معاون سيما)، مهدي فرجي (مدير شبكه دوسيما)، فريدون جيراني (كارگردان)، آرمان زرينكوب (تهيهكننده)، ناصر طهماسب، هوشنگ توكلي، ستاره اسكندي، پولاد كيميايي، مائده طهماسبي، ساميه لك و ديگر بازيگران و عوامل سازنده «مرگتدريجي يك رويا» همراه بود.
معاون سيما در ابتداي اين نشست با توضيح اين كه «هرچند كه "مرگتدريجي يك رويا" به يك موضوع خاص ميپرداخت و شايد در ارزيابيهاي اوليه بينندهي زيادي نداشت،: گفت: ولي پس از مدتي از آغاز پخش آن ميزان بينندگان آن به 20درصد و در ادامه به بيش از 45درصد افزايش يافت و حتي با بيش از 50درصد مخاطب مواجه شديم. بنابراين «مرگتدريجي يك رويا» از پربينندهترين مجموعههاي سيما بوده است.
ميرباقري با بيان اينكه در صداوسيما بخشي بهعنوان «مهندسي پيام» وجود دارد اظهار كرد: در اين بخش مجموعه پيامهايي كه به گروههاي مختلف سني و اجتماعي بايد منتقل شود در نظر گرفته ميشود و در ساختارهاي مختلف به مخاطبان ارائه ميشود. علاوه برآن تلاش كردهايم در ساختارهاي مختلف و آسيبشناسي جريانهاي مختلف بپردازيم و در اين حوزه به مسائل مذهبي در چهار سال اخير بيشتر پرداختهايم كه سريال «روزهاي اعتراض» از جملهي آنان بود.
معاون سيما با اشاره به مجموعههايي كه به جريانهاي روشنفكري در تلويزيون پرداختهاند گفت: اپيزودي از سريال «مرد هزار چهره» و مجموعهي «مرگتدريجي يك رويا» از جمله آثار ساخته شده در اين زمينه در سالهاي اخير بوده است. درهر صورت مواجه ما با غرب و نوع تعامل ما با آنها در دو قرن اخير با فرازوفرودهايي همراه بوده است. انقلاب اسلامي يك پاسخ ملي به نوع تعامل ما با غرب بود. در حال حاضر نيز همچنان جريانهاي گوناگوني هستند كه در دو سر اين طيف قرار دارند؛ و سريال «مرگتدريجي يك رويا» به اين زمينه پرداخت.
به گزارش ايسنا، فريدون جيراني در ادامهي اين نشست اظهار كرد: دوسه سال قبل به دفتر آقاي ضرغامي رفتم تا از او بپرسم كه آيا ميتوانم سريالي براي تلويزيون بسازم. او نامهاي براي سريال ديگري نوشت. اما در نهايت قرار شد «مرگتدريجي يك رويا» را بسازم.
اين كارگردان سينما و تلويزيون همچنين اظهار كرد: از زماني كه آقاي ضرغامي به عنوان رييس سازمان صداوسيما، فعاليت خود را آغاز كرده است، حس اعتماد به اين رسانه بيشتر شده است.
سازندهي «مرگتدريجي يك رويا» سپس از مهدي ارگاني، مشاور مجموعه، رحمان سيفيآزاد، ناظر كيفي، ميرميران، مدير سابق گروه فيلم و سريال شبكه دو سيما و مهدي فرجي مدير اين شبكه تشكر كرد.
آرمان زرينكوب در ادامه اين نشست با تشكر از سازندگان اين مجموعه كه سهماه با انگيزهي فراوان،دوران سهماههي تصويربرداري در خارج ازكشور را صبورانه پشت سر گذاشتند از مدير شبكه دو سيما بهعلت حمايت از «مرگتدريجي يك رويا» در مراحل مختلف چون پيشتوليد، توليد و پخش تشكر ويژه كرد.
مهدي فرجي در ادامهي مراسم تقدير از سازندگان مجموعهي «مرگتدريجي يك رويا» گفت: تصويربرداري اين مجموعه يكسال از اسفند سال 85 آغاز و تا اسفند 86 بهطول انجاميد. دورهم جمعكردن يك گروه حرفه يي در طول يكسال كار سختي است، مگر آن كه افرادي مانند جيراني و زرينكوب شرايط خوبي را براي آنان فراهم كنند.
او اضافه كرد: همه عوامل سازندهي «مرگتدريجي يك رويا» در كارهاي بزرگ و اثرگذاري پيش از اين حضور داشتند و در حقيقت هركدام يك تيم هستند.
مدير شبكهي دوسيما با اشاره به پيشبينيهاي اوليه دربارهي ميزان مخاطبان «مرگتدريجي يك رويا» گفت: ابتدا تصور ميكرديم اين مجموعه چندان مورد استقبال مخاطبان قرار نميگيرد، ولي ميزان 56درصدي مخاطبان «مرگتدريجي يك رويا» نشان داد كه آنان با سريال بهخوبي همراه شدند و آن را پيگيري ميكنند.
او با بيان اينكه جيراني با واردشدن به حوزهي منتقدان خطر كرد، ابراز عقيده كرد: در اين شرايطي كه منتقدان همه دنيا را نقد ميكنند، كارگردان «مرگ تدريجي يك رويا» وارد اين حوزه شد.
فرجي با اشاره به شرايط توليد اين مجموعه اظهار كرد: سهماه تصويربرداري «مرگتدريجي يك رويا» در خارج از كشور در شرايط سختي انجام شد. از سوي ديگر بايد از تدوين خوب «بهرام دهقاني» ياد كرد كه حضور او براي اين مجموعه توفيقي بود.
مدير شبكهي دوسيما همچنين در پايان سخنانش در نظرگرفتن تداركات و شرايط لازم براي يك گروه حرفهيي را وظيفهي يك مدير دانست.
سيروس عبدلي، مدير تصويربرداري اين سريال در بخشي ديگري از مراسم تقدير از سازندگان «مرگتدريجي يك رويا» اظهار كرد: فيلمسازي كار جمعي است و همه حرفهها در غالب يك مجموعه تحت لواي كارگردان و فيلمنامه تلاش ميكنند اثري را به تصوير بكشند. يكي از بخشهاي اساسي اين كار نور و تصوير است كه در بسياري از كارها به آن اهميت داده نميشود و دراين زمينه كاستيهايي ديده ميشود. درصورتي كه نور و تصوير اهميت زيادي دارند بهعنوان نمونه براي نشاندادن واقعهاي شوم كادر و نور مناسب نياز است.
او پيشنهاد كرد كه به بخش نور و تصوير درسيما اهميت بيشتري داده و در ارزيابي سريالها به اين نكته توجه شود.
رييس صداوسيما نيز تامين سختافزار مناسب و ضرورت حضور افراد حرفهيي درزمينهي تصويربرداري و نورپردازي را تاييد كرد.
هوشنگ توكلي بازيگر نقش پدر حامد يزدان پناه (با بازي دانيال حكيمي) در ادامه اظهار كرد: توليد حوزهاي است كه به مديران خبره و نخبه نياز دارد و حوزه فرهنگ پيچيده و حساس است. خوشحالم دركنار آقاي فرجي و در شبكهي دو، يكي دو كار خوب انجام دادم. كساني كه از شبكه بيرون ميآيند بهعلت نگاه حرفهيي آقاي فرجي آرامش خاطر دارند و همين رويكرد مدير شبكه دو سيما به حوزههاي توليد تسري يافته است. بهگونهاي كه توليدات بهتر و حضور بيشتر هنرمندان دراين شبكه را شاهد خواهيم بود.
حاشيه:
ـ به گزارش ايسنا، ضرغامي از پولاد كيميايي، بازيگر نقش «آراس مشرقي» دربارهي آثاري از جمله «خونمردگي» كه براي تلويزيون بازي كرده است پرسيد و اين بازيگر گفت: در سريال «خونمردگي» بازي كردم كه قرار بود ماه مبارك سال گذشته به روي آنتن رود، اما پخش آن به سال جاري موكول شده است.
ـ هوشنگ توكلي در بخش از سخنانش با بيان اينكه پس از پيروزي انقلاب اسلامي و درحدود 27 سال گذشته شبكه دو سيما خوابيده بود و معمولا به آن جدي نگاه نميشد اظهار كرد: هميشه آرزو ميكردم فرصتي بهوجود آيد تا ما به شبكهي دو برويم و درآن جا اتراق كنيم!!! اما اكنون در اطراف ساختمان شبكه حتي جاي پارك هم پيدا نميشود.
ـ دانيال حكيمي از نقش هاي اصلي سريال «مرگ تدريجي يك رويا» به علت سفر حج در اين مراسم حضور نداشت.
ـ ستاره اسكندري با اشاره به سوگواربودن آشا محرابي بهخاطر فوت شادروان آقالو به نيابت از او از شركتنكردن در اين جلسه عذرخواهي كرد.
گفتني است گزارش سخنان رييس صداوسيما متعاقبا در خبرهاي بعدي ارسال ميشود.
نقد «مرگ تدريجي يك رويا» در دانشگاه تهران برگزار شد
جيراني: خودزني نكردهام
يك منتقد: اين كه ميگويند «جيراني بنده تلويزيون شده» مرغ پخته هم خندهاش ميگيرد!
مجموعه «مرگ تدريجي يك رويا» با حضور كارگردان، تهيهكننده و تعدادي از بازيگران آن عصر 12 آذر ماه در دانشگاه تهران مورد نقد و بررسي قرار گرفت.
به گزارش خبرنگار سرويس تلويزيون خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، در اين نشست كه اجراي آن را علي درستكار به عهده داشت، فريدون جيراني كارگردان، زرينكوب تهيهكننده، ستاره اسكندري و ساميه لك از بازيگران مجموعه تلويزيوني «مرگ تدريجي يك رويا» به همراه مريم جلالي مدير گروه خانواده راديو ايران، عزيزالله حاجي مشهدي منتقد سينما و دكتر فرهمند از اساتيد دانشگاه تهران و صاحبنظر در زمينه زنان و خانواده ، حضور داشتند.
فريدون جيراني گفت: با ساخت سريال «مرگ تدريجي يك رويا» خودزني نكردهام و به ناتوي فرهنگي معتقدم.
كارگردان سريال «مرگ تدريجي يك رويا» در نشست نقد وبررسي اين مجموعه كه در دانشگاه تهران برگزار شد، افزود: روشنفكر و روشنفكري، اسم معناست كه تعريفهاي مختلفي ميتواند داشته باشد، روشنفكري از دوران قاجار و پس از انقلاب اسلامي سير متفاوتي را طي كرده است و روشنفكران به اين قشر انتقاداتي كردهاند كه كتاب جلال آلاحمد از جمله آنان است.
او در ادامه گفت: در سينماي قبل از انقلاب نيز در برخي فيلمها قشر باسواد، افراد نامتعادلي به تصوير كشيده ميشدند.
****به گزارش خبرنگار ايسنا، در ابتداي اين نشست كه به همت امور خواهران نمايندگي رهبري دانشگاه تهران و فرهنگسراي رسانه شهرداري تهران برگزار شده بود، عزيزالله حاج مشهدي ضمن ابراز خرسندي از حضور در جمع پرشور دانشجويان گفت: به عنوان كسي كه در چرخه بعد از توليد به داوري اين اثر مينشينم از اين منظر بحث خود را شروع ميكنم كه اساسا چرا آمارهاي تلويزيون نشان ميدهد كه «مرگ تدريجي يك رويا» جزو آثار موفق بوده است.
وي ادامه داد: هركسي به عنوان بيننده يك فيلم برداشتهايي متناسب با درك و دريافت خودش از آن دارد و غالبا اين برداشتها حسي و خصوصي هستند. اما در چنين نشستهايي ضمن نقد و بررسي فيلم تلاش ميشود كه اين برداشتهاي حسي و شخصي جهت و آرايش پيدا كند. در جهت درك و فهم هرچه بهتر پيامي كه در لايههاي زيرين يك اثر پنهان است.
حاجي مشهدي تأكيد كرد: حتما بايد به ضعفها و قوتهاي اين فيلم در اين نشست پرداخته شود و به تمام سوالات و ابهامات پاسخ داده شود تا راز و رمزهاي كار گشوده شود.
وي ابراز اميدواري كرد كه به سه پرسش اساسي در اين نشست پاسخ داده شود اول اينكه مجموعه «مرگ تدريجي يك رويا» چه چيزي را ميخواست بگويد و دوم اينكه فريدون جيراني از چه راهي موفق شد كه آنچه ميخواست را بيان كند و به بيننده منتقل كند و سوم اينكه رمز موفقيت فيلم در رساندن پيامي كه در آن نهفته بود چيست؟
***دكتر فرهمندپور استاد دانشگاه نيز در ابتداي صحبتهاي خود اظهار كرد: ما در واقعيت زماني هستيم كه بسياري از مجموعههاي تلويزيوني يا حرف جدي ندارند يا براي انتقال پيامشان از قالبهاي درستي استفاده نميكنند در چنين زماني ساخت چنين مجموعهاي بسيار ارزشمند است و ارزش نقد و بررسي را دارد.
وي ادامه داد: در جامعه امروز اگر فيلمها يا مجموعهها پيامي هم داشته باشند به بهانه گيشهپسند كردن و جذب تماشاگر و يا تعابيري مانند الزامات دراماتيك به قالبهاي سطحي عشقهاي كوچه بازاري، مثلثي و مربعي كشيده ميشوند و يا اينكه قالبهاي نابههنجار طنز را دامن ميزنند، بنابراين در چنين شرايطي فيلمي كه بتواند به اين خوبي در قالبي مناسب به بيان يك پيام آشكار بپردازد قابل اهميت است.
اين استاد دانشگاه گفت: زماني ميتوان چنين مجموعهاي را ساخت كه هدف آن صرفا جذب مخاطب نباشد و به طور نسبي موفق ميشود كه شخصيتپردازي قابل قبولي از شخصيتهاي سياه، سفيد و خاكستري ارايه دهد تا مخاطب تكليف خودش را در برابر پيام داستان بفهمد بايد خوشحال بود و از عوامل آن تشكر كرد.
فرهمندپور ابراز عقيده كرد: برخلاف تصور عموم از معناي نقد مبني بر اينكه روكردن عيبهاي كار و بزرگنمايي مشكلات آن است يك نقد درست يعني مشخصكردن نقاط مثبت و به همان ميزان گفتن ضعفها و عيبهاي كار.
****مريم جلالي ،مدير گروه خانواده راديو ايران نيز اظهارات خود را با يك داستان كوتاه با عنوان چكش ناراضي آغاز كرد و گفت: داستان زن و خانواده در كشور ما داستان افراط و تفريطهاي بيستون و چهل ستوني است به اميد روزي كه كاركردهاي اصلي خانواده مبتني بر ارزشهاي فرهنگي، ايراني و اسلامي به آن بازگردد و من نيز به همين بهانه اينجا هستم.
***به گزارش ايسنا، پس از صحبتهاي ابتدايي حاضران نشست دكتر فرهمندپور به عنوان اولين سخنران درباره تحليل خود از مجموعه تلويزيوني «مرگ تدريجي يك رويا» گفت: ما كار هنري صددرصد خوب نداريم و به همان ميزان كار صددرصد بد هم نداريم، ولي وقتي كاري را ضعيف ميدانيم يك داوري نسبي را ارايه ميدهيم و ضعفهاي آن را گوشزد ميكنيم و به عكس وقتي كه كاري مثبت است در كنار ضعفها بر تقويت نقاط مثبت آن تأكيد ميكنيم.
وي گفت: در بسياري از فيلمهاي سينمايي و تلويزيوني تعجب ميكنيم كه چهطور فيلمي ساخته ميشود و هيچ پيام جدي ندارد، وقتي اين مساله را به كارگردانان آن فيلمها نيز ميگوييم در جواب اين مساله را رد ميكنند و ادعا ميكنند كه فلان پيام را داشت، درست است وقتي خوب به فيلم دقت ميكنيم شايد بتوان با ذرهبين و در كوچه پس كوچههاي آن پيامهايي را پيدا كرد، در اين فيلمها حاشيه بر متن غلبه كرده و پيام آن را كمرنگ كرده است.
اين استاد دانشگاه بيان بيان اينكه ميتوان به چند پيام ملموس به حاشيه نرفته در مجموعه «مرگ تدريجي يك رويا» اشاره كرد ابراز عقيده كرد: در اين فيلم به شدت احساس ميكنيم كه در داستان آن يك پيام جدي وجود دارد مبني بر اينكه مراقب باشيم كه چه آسيبهايي ميتواند در شكل به سامان خانوادههاي ما وجود داشته باشد، چگونگي شكستهشدن هنجارهاي ديني زندگي به سامان يك فرد را دچار مشكل ميكند اينكه باور كنيم دين براي محدودكردن ما نيامده است، بلكه به عكس توصيههاي اخلاقي و ديني در جهت ايجاد زندگي اخلاقيتر و ارزشيتر براي ماست اينكه چگونه سرگرداني آدمها بايد شناخته شود كساني كه هركدام در جامعه انواع سرگردانيها را ميتوانند داشته باشند كه اگر نظام خانواده و نظام مديريت جامعه نتواند اين سرگردانيها را شناسايي و ساماندهي كند چه نتايجي كه به همراه ندارد.
وي ادامه داد: از ديگر پيامهاي اين مجموعه اين است كه اگر به نيازهاي واقعي انسانهاي جامعه بيتوجهي شود ميتواند جامعه را به مخاطره بياندازد.
فرهمندپور با اشاره به دوران جنگ تحميلي خطاب به دانشجويان حاضر در اين نشست گفت: بسياري از شما شنيديد كه جنگ تحميلي چهقدر هزينههاي مالي و جاني را به ما تحميل كرد جامعه ما فقط دوره جنگ تحميلي را پشت سر نگذاشت بلكه متأسفانه در جامعهمان با سوالات به مسايل تحميلي نيز مواجه شديم به ويژه در حوزه مسايل زنان و سپس حوزه هنر و بخشهاي وابسته به آن شاهد تحميل مسايلي بوديم.
دكتر فرهمندپور تأكيد كرد: تلاش ميشود كه مسايل جهاني به جامعه ما خرانده شود مسايلي كه مساله زنان و دختران ما نيست، به عنوان مشكل جهاني به او القا ميشود تا احساس نارضايتي اجباري كند.
وي ادامه داد: يكي از حساسيتهايي كه اين مجموعه ميتوانست به مخاطب خودش منتقل كند اين بود كه مراقب اين مسايل و مشكلات و حرفهاي تحميلي باشيم.
****به گزارش ايسنا، ستاره اسكندري بازيگر نقش ساناز در مجموعه تلويزيوني «مرگ تدريجي يك رويا» نيز در پاسخ به پرسشي درباره حس دروني خود از حضور در اين سريال و رضايت از نتيجه بازي خود گفت: اين بحث بسيار گسترده است و شايد نتوان آن را در چند جمله مختصر بيان كرد اما من از دو زاويه نقش ساناز را دوست داشتم اول اينكه در تجربههاي تصويري من عمدتا در نقش شخصيتهاي مثبت كار كردم نقش ساناز فرصت مغتنمي بود تا اگر توانايياي هست در عرصه ديگري هم به آزمايش گذاشته شود.
وي ادامه داد: از سوي ديگر من «مرگ تدريجي يك رويا» را دوست دارم نه به دليل ماجراهايي كه در آن اتفاق ميافتد بلكه جذابيت آن براي من به تصويركشيدن سرگرداني است كه در نوع بشر وجود دارد.
اسكندري در ادامه ابراز عقيده كرد: در اين نشست نقد و بررسي ميتوانيد به شخصيتهاي مثبت اين سريال هم ايراد وارد كنيد.
وي با ابراز تأسف از اينكه نميتوانست بيش از اين در جمع حضور داشته باشد اظهار كرد در قضاوت درباره فيلم پيشداوري نكنيم و بلافاصله لايه ظاهري را نبينيم بلكه به عمق آن نگاه كنيم چراكه مجموعه مرگ «مرگ تدريجي يك رويا» از جمله معدود سريالهايي بود كه تنها براي سرگرمي ساخته نشده بود.
اسكندري در پاسخ به اين پرسش كه بازي در نقش ساناز چه نكات آموزندهاي را براي او در پي داشت گفت: آنچه كه شما ديديد نتيجهي آن چيزي است كه من فكر كردم ترجيح ميدهم در اينباره منتظر قضاوت و برداشت بقيه باشم.
***همچنين عزيزالله حاجمشهدي در ادامه نشست صحبتهاي خودش را از چگونگي آشنايي و دوستي خود با فريدون جيراني كارگردان مجموعه تلويزيوني «مرگ تدريجي يك رويا» آغاز كرد و گفت: فريدون جيراني را از زمان كار مطبوعاتي ميشناسم سال 69 بود كه اولين كار سينمايي خودش را با نام سقوط ساخت و سپس در سال 77 به فاصله 9 سال قرمز را ساخت كه كاري متفاوت بود و به لحاظ رويكرد نگاه متفاوتي را دنبال ميكرد.
وي با اشاره به ديگر ساختههاي فريدون جيراني از جمله «سالاد فصل»، «پارك وي»، «ستاره است»، «ستاره ميشود» و غيره اظهار كرد: جيراني در ستاره ميشود و ستاره است يك نگاه انتقادآميز به عوامل سينما، كارگردانان و بازيگران داشت و به بازيگراني اشاره ميكند كه سر صحنه مزد ميخواهند و به بهانههاي كوچك شانه خالي ميكنند، همچنين به خود كارگردانها نيز به عنوان يك خودزني انتقاد ميكند از اينجا معلوم شد كه فريدون جيراني نقدي به دنياي روشنفكري ما دارد.
حاجي مشهدي با تأييد اظهارات فرهمندپور گفت: شما نميتوانيد سره را از ناسره به درستي تميز بدهيد مگر اينكه در جايگاهي مانند قاضي هم خوبيها و هم كاستيهاي كار را بگوييد.
وي در ادامه اظهار كرد: برخي كارهاي جيراني مانند صورتي و قرمز نكتههايي كه به لحاظ سينمايي و نگاه به مسايل اجتماعي، نگاه به زشتيها و پلشتيهاي جامعه قابل توجه بود كه معدل اين نگاه در ستاره است و ستاره بود آشكار شد.
وي گفت: جيراني را به عنوان شكارچي سوژههاي بكر و دستنخورده به شما معرفي ميكنم كسي كه در بسياري از كارها به شكل غيركليشهاي وارد شده است. «مرگ تدريجي يك رويا» نيز برايند نگاه منتقدانه فريدون جيراني به نگاه اجتماعي روشنفكرانه است.
اين منتقد سينما در پاسخ به اين پرسش كه شما در اظهارات خود گفته بوديد كه در اين سريال اغراق شده است اين اغراقها در كجاست گفت: در پاسخ به يكي از سايتها به صورت تلفني درباره اين مجموعه گفتم كه سريالي روان و خوشساخت است و نكات مثبت بيشماري دارد اما ما در جامعهاي زندگي ميكنيم كه از نوع مارال عظيمي و روشنفكري كه ميخواهد يكشبه ره صدساله برود زياد داريم، نويسنده اين مجموعه كمي دچار افكار خاصي بوده است و از كاه كوه ساخته است با توجه به سبقه ادبي و جامعيتي كه در ادبيات كشورمان وجود دارد. اين مساله براي من اغراقآميز به نظر ميرسيد از سوي ديگر روابط ميان ناشر و نويسنده سانتي مانتال و كليشهاي است، در كشور ما ديواري كوتاهتر از نويسندگان و ناشران نداريم و اينطور نيست كه دستمزدها به جا و به موقع پرداخته شود.
وي ادامه داد: البته اگر مارال عظيمي پنجمين كتابش را هم مينوشت و در دهكده جهاني كارش گل ميكرد و معروف ميشد مساله كمي قابلقبولتر بود.
حاجي مشهدي با دفاع از نگاه فريدون جيراني درباره حرف و حديثهايي كه گفته ميشود مبني بر اينكه جيراني بنده تلويزيون شده است و كاري صددرصد سفارشي ساخته است اظهار كرد: بايد بگويم كه مرغ پخته نيز با اين حرفها به خنده ميافتد. جيراني به عنوان يك هنرمند نگاه خودش را مطرح كرده است. او يك نگاه دقيق و درستي به جريان روشنفكري دارد.
وي ادامه داد: جريان روشنفكري در كشور ما همواره جامعه را مدينه فاضله تصور ميكند درحاليكه اوتوپيا مصداق ظاهري ندارد، اگر فريدون جيراني گاهي به روشنفكران نق ميزند و در قالب شخصيتهاي داستان مثل داريوش شايگان به آنها انتقاد ميكند، اين يك نگاه واقعبينانه است كه شايد حرف دل بخش عمدهاي از روشنفكران روشنبين باشد.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
در باره این سریال می تونم بگم نه تنها در نوع خودش بلکه در بین تمام انواع سریالهای تلویزیونی یک افتضاح به تمام معنا بود لبریز از اغراق در همه چیز. واقعاً وقتی یادم می افته که کار جیرانی بوده سرم سوت می کشه . من به نظر سنجی رسمی و غیر رسمی و بیننده 50 درصدی کاری ندارم همین رو بهتون بگم که من از هر کسی که اطرافم بود پرسیدم و همگی قریب به اتفاق گفتند نه نه نه یعنی این سریال یه نه بزرگ به پیشرفت سریالهای تلویزیونی حداقل در جذب مخاطب بود.