واییییییی....نقل قول:
عجب کارتونی بود...
چقدر دوست دارم این را دوباره ببینم...
به کل فراموشش کرده بود.
درست یادم نیست اما فکر میکنم این کارتون از شبکه دو پخش میشد اما فکر میکنم تلویزیون کامل پخشش نکرد!
Printable View
واییییییی....نقل قول:
عجب کارتونی بود...
چقدر دوست دارم این را دوباره ببینم...
به کل فراموشش کرده بود.
درست یادم نیست اما فکر میکنم این کارتون از شبکه دو پخش میشد اما فکر میکنم تلویزیون کامل پخشش نکرد!
سلامنقل قول:
یادمه نسخه اصلیش عروسکی بود
واقعا معرکه بود
【ツ】
سلام
حدود ساعت 14:30 جمعه 8 شهریور، پای تلویزیون بودم، شانسی زدم شبکه 1
قسمتهایی از 3 تا کارتون رو نشون داد ( سفید برفی ، حنا ، پسر شجاع )
بعدش مجری یه شماره sms داد ( 3000123 ) و گفت حدود یک ساعت فرصت دارید تا از بین این 3 کارتون ، کارتون دلخواهتون رو به این شماره sms کنید تا کارتونی که بیشترین درخواست رو داشته براتون پخش کنیم
من هم سریع پسر شجاع رو براشون sms کردم! شما هم ارسال کنید...! تقریبا 45 دقیقه دیگه وقت هست
ظاهرا قراره هر جمعه کارتونهای قدیمی رو شبکه 1 حدود ساعت 15:30 پخش کنه
البته ظاهرا قراره شماره sms از هفته آینده عوض بشه
یه انیماتیون!! ای هم بود اسمش یادم نیست
درمورد یه جوجه اردکیه که اسمش پر طلاست و فرزند خونده یه موش کوره!!!
این یادمه خیلی قدیمی بود روز سه شنبه تو برنامه کودک ساعت ده و نیم صبح دیدم داره نشون می ده! ولی خیلی از شما نمی تونید ببینید!!
آره ، يه چند هفته اي هست داره پخش ميشه [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اينبار شبكه دو تصميم گرفته هفتگي كارتون قديمي پخش كنه !
ماجراهاي اردك كوچولو (پر طلا) _ هر هفته سه شنبه ها _ شبكه دو _ حول و حوش ساعت ده ، ده و نيم
ممنون بابت يادآوري .. يادمه قديم جمعه ها پخش ميشد و آخرش رو هم تقريبا يادم نيست چي ميشد ،
از اون كارتونهايي كه همه جور حيووني داخلش پيدا ميشه !
باباش هم كه باباي اصليش نبود ؛ موش كور بود ، فكر كنم اتفاقي تخم اردكي پيدا كرد و ...
لك لك و كلاغ (زاغي) هم از دوستاش بودن .
هر قسمت هم درگير يه ماجرايي ميشد ، يه كمي درصد دلهره اش بالا ميزد ؛ فضاهاي تاريك و ... كم نداشت !
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اين تيتراژ آخرش كه خيلي عجيب بود ؛ بالاخره متوجه نشديم اين كادري كه منظره نشون ميداد رو ايراني ها دستكاري كرده بودن يا نه ؟
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اسپیرو زیاد قدیمی نییست اما خوب یکمی قدیمیه دیگه!!!spirou
اینم مث کوتلاس از رو کمیک هاش ساخته شده که البت تنها مجله کمیک کشور هم داره چاپ می کنه کمیکاشو اسمشم نمی گم که تبلیغ نشه!!
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
امروز یکشنبه ساعت 4:12 دقیقه داره پخش می شه! یادمه پسر عمم که الان سندی ازش می گذره اون موقع ها مرده این بود!
نبوغ هم خوب چیزیه نابغه:31: اینجا حتما کردیت بازی... ببخشید انیمیشن بود گفتن سانس..ور کرده باشن!نقل قول:
اين تيتراژ آخرش كه خيلي عجيب بود ؛ بالاخره متوجه نشديم اين كادري كه منظره نشون ميداد رو ايراني ها دستكاري كرده بودن يا نه ؟
مرسي شبكه دو :40:
منم امروز از راه كه رسيدم ديدم داره اسپيرو و فانتازيو نشون ميده :
اسپيرو مو نارنجيه و لباسش هميشه قرمز رنگ و فانتزيو همون مو زرده است كه هميشه لباساش آبي است ،
دكتر ... هم كه دوست كار راه بنداز ايناست .
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اسپيپ هم كه اين وسط نمك پاش بود !
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
قلعه هزار اردك _ چهارشنبه ها _ شبكه دو _ ساعت 4:10 بعدازظهر
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
قلعه ي هزار اردك قرنهاست كه محل زندگي خاندان اردك هاي عجيب و غريب بوده است
در افسانه ها آمده كه براي ديدن اين موجودات پردار بايد به هنگام بارش باران و در ميان رعد و برق به سوي قلعه ي بزرگي كه در انتهاي صخره اي بلند قرار دارد حركت كنيد
در صورتي كه شانس با ما همرا باشد حتما موفق به ديدنشان مي شويم
پرنده شناس مشهوري سعي دارد تا از راههاي جديد براي ديدن آنها استفاده كنـــــــــــــد
ايگور : " معجون گياهان وحشي "
ناني : " من ترتيبشو ميدم "
هرگز كسي باور نخواهد كرد كه پرنده هايي كه سالها به خواب فرو رفته اند بيدار شوند ...
متن تيتراژ آغازين كارتون قلعه هزار اردك رو خونديد !
كارتوني با سه كاراكتر اصلي و ديالوگهاي فراوان به علاوه ي يك فضاي درهم و عجيب .
اسم اصلي كارتون count duckula بوده ؛ تركيبي از duck به معني اردك + دراكولا !
داستان از اين قراره كه كنت داكولا به خاطر تابش نور آفتاب به فنا ميره ...
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ايگور و ناني ؛ خدمتكاران قلعه ي هزار اردك تصميم ميگيرن طي مراسمي كنت داكولا رو احيا كنن ، اما با اشتباه ناني به جاي «معجون گياهان وحشي» سس گوجه فرنگي در محلول ريخته ميشه و نتيجه ي امر بازگشت داك هست ولي با يك اختلال غيرعادي ؛ ارباب داك يك دراكولاي گياهخوار شده !!
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
يك دراكولا كه اردكه و گياهخوار هم هست ؛ اين اولين تناقض از كليه تناقضات كارتون هست .
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ايگور گياهخوار بودن كنت رو مايه شرم خاندان ميدونه و مي خواد هر جور شده اين ارباب مسخره رو سر به نيست كنه ، ناني هم يك مرغ خنگ ولي بامزه است كه دست راستش هميشه ي خدا توي گچه (احتمالا از وقتي از تخم دراومده!) ، كيك و شيريني هاي ناني از سنگ سخت تر بوده و از قدرت تخريب بالايي برخوردارند ، خود ناني هم مثل تانك ميمونه !
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
«دكتر فول غازوينگ» هم يك غاز بيكاره كه مدام سعي داره داك رو از سر راه برداره و به قلعه برسه ، هر چند وقت يكبار هم سر و كله اش پيدا ميشه !
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
قلعه هزار اردك گاهي اوقات ناپديد ميشه و به جاهاي عجيبي و بعضا آشنايي ميره و همين هم باعث بروز داستانهاي ديگري ميشه كه اينقدر در هم پيچيده ميشه تا ساعت قلعه 12 شب رو نشون بده و قلعه به جاي اوليه خودش برگرده !
دو جور ساعت در قلعه ميبينيم ؛ برادراي خفاش به نام هاي تيك و تاك كه بعد از بيرون اومدن از ساعت يه تيكه اي هم ميندازن و برميگردن و ديگري خفاشي كه به عنوان كوكو انجام وظيفه ميكنه !
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
يه جا خوندم كه اصغر افضلي سرپرستي دوبله كار رو بر عهده داشته ،
واقعا كارتون پر ديالوگي هم هست و البته سرشار از ارجاعات به وقايع مختلف كه احتمالا براي بچه ها چندان قابل لمس نيست !
يك نمونه از ديالوگهاي كارتون ؛ جايي كه پول داك جواب خرج هتل رو نميده و بايد كار كنه :
_ صاحب هتل [خطاب به داك كه داره ظرفا رو ميشوره] : هنوز تموم نشده هان ؟
_ داك : شوخي ميكني ؟
_ خب ظرفا رو ولش كن
_ آو .. مچكرم .. مچكرم
_ سريع براي مهموناي بسيار مهم ما كه در قسمت اعياني هستند غذا ببريد
_ اين قسمت سبك لويي چهاردهمه ؟
_ اگه ديده بوديش اينو نمي پرسيدي !
_ آو .. چه خوب ! خب غذا كجاست ؟
_ سرآشپز هنوز اونو نپخته !
_ سراآشپز كجاست ؟
_ اون همين الان ظرفشويي رو تموم كرد !
.
©
.
دوستم نشسته بود 3-4 گیگ کل قسمتهاشو از تورنت دانلود کرده بودنقل قول:
قلعه هزار اردك
اما خودمونیم
دوبلور ایگور که راوی داستان هم بود خیلی عالی بود
خیلی به نسخه اصلی هم شبیه بود
خوب اگه یه کارتون باشه که من واقعا" دوس داشته باشم اینهنقل قول:
داستان از اين قراره كه كنت داكولا به خاطر تابش نور آفتاب به فنا ميره ...
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ايگور و ناني ؛ خدمتكاران قلعه ي هزار اردك تصميم ميگيرن طي مراسمي كنت داكولا رو احيا كنن ، اما با اشتباه ناني به جاي «معجون گياهان وحشي» سس گوجه فرنگي در محلول ريخته ميشه و نتيجه ي امر بازگشت داك هست ولي با يك اختلال غيرعادي ؛ ارباب داك يك دراكولاي گياهخوار شده !!
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ولی یه سوال: داستانشو از کجا فهمیدی؟ من بعد این همه سال نفهمیده بودم که قضیه معجون گیاهان وحشی و گیاه خوار بودن داک چیه!
خودمونیما در شکار لحظه ها تبحر خاصتی داری کاش از اون ارغنون اول تیتراژ هم یکی می گرفتی!
من فکر می کنم کبوتر باشه به فرم نوکش دقت کننقل قول:
ناني هم يك مرغ خنگ ولي بامزه است
دکتر فول غازوینگ هم از اسم دکتر ون هلسینگ گرفته شده (van hesling) مثل داکولا که ار دراکولا گرفته شده!نقل قول:
«دكتر فول غازوينگ» هم يك غاز بيكاره كه مدام سعي داره داك رو از سر راه برداره و به قلعه برسه ، هر چند وقت يكبار هم سر و كله اش پيدا ميشه
یه شکارچی خون آشام هاست و همیشه سعی داره داک رو با یه قطعه چوب تیز بزنه(تنها راه کشتن خون آشاما همینه:31:)
لطیفه های بی مزه این دو تا مثلا قراره زنگ تفریح وسط کارتون باشه:27:نقل قول:
برادراي خفاش به نام هاي تيك و تاك كه بعد از بيرون اومدن از ساعت يه تيكه اي هم ميندازن و برميگردن
بعضی جاهاشم بد ترجمه شده که مفهوم رو نمی رسونهنقل قول:
واقعا كارتون پر ديالوگي هم هست و البته سرشار از ارجاعات به وقايع مختلف كه احتمالا براي بچه ها چندان قابل لمس نيست
در مورد داستان از قبل يه كميش رو ميدونستم ، ولي ربط قضيه معجون و گياهخوار شدن رو از پخش مجددش فهميدمنقل قول:
ولی یه سوال: داستانشو از کجا فهمیدی؟ من بعد این همه سال نفهمیده بودم که قضیه معجون گیاهان وحشی و گیاه خوار بودن داک چیه!
خودمونیما در شکار لحظه ها تبحر خاصتی داری کاش از اون ارغنون اول تیتراژ هم یکی می گرفتی!
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ارغنون (Organ) هم كه خودت عكسش رو پيدا كردي (ممنون) ؛
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نه ، ناني يه مرغه !نقل قول:
من فکر می کنم کبوتر باشه به فرم نوکش دقت کن
مرغ بودنش با اون سادگي و گيج بودنش ، هيكل و البته توي گچ بودن دستش (بالش!) بيشتر هموخوني داره ...
ايول ! تو معلومه خودت اينكاره بودي [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]نقل قول:
دکتر فول غازوینگ هم از اسم دکتر ون هلسینگ گرفته شده (van hesling) مثل داکولا که ار دراکولا گرفته شده!
یه شکارچی خون آشام هاست و همیشه سعی داره داک رو با یه قطعه چوب تیز بزنه(تنها راه کشتن خون آشاما همینه [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] )
اگر امروزش رو ديده باشي دكتر فول غازوينگ دفتر خاطرات عموش رو ميخوند كه روش نوشته بود Doctor Von Gosling
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
خب اسم Von Gosling از Van Hesling گرفته شده و اسم خود دكتر فول غازوينگ (Von Goosewing) هم از مشتقات اون هست .
جالب تر اينكه توي اين قسمت فول غازوينگ يه اختراعي از دفتر خاطرات عموش كشف كرد كه داخل دوربين عكاسي يه قطعه چوب نوك تيز براي پرتاب به سمت هدف داشت !
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
توي خاطرات عموي فول غازوينگ ديديم كه افراد داخل اون مغازه به اين اشاره داشتن كه داك بزرگ از سير خوراكي فراريه و سير اونو ضعيف ميكنه و باعث آزارش ميشه ؛ البته در روز . چوب نوك تيز و چكش هم يك نوع تهديد است كه در شب به كار مياد ...
مرسي ، يادم باشه يه بار با هم بريم شكار خين آشام [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
این قسمتی هم که این هفته نشون داد(خانوم و آقای تازه به دوران رسیده!) یکمی طعنه آمیز بود نسبت به آدمای نو کیسه ای که با دلالی و مفت خوری و چه و چه به نون و نوایی رسیدن و الان دارن از سبک زندگی خانواده های نسل اندر نسل اشرافی تقلید می کنن و وسایل سبک لویی شانزدهم و اینا می خرن!
نظر شما چیه؟:31:
نقل قول:
این قسمتی هم که این هفته نشون داد(خانوم و آقای تازه به دوران رسیده!)
وای چقد دلم واسه کارتون دیدن تنگیده ....نقل قول:
نظر شما چیه؟
من که امتحان داشتم و ندیدم .... : گریه ...
............................
یادمه چوبین تو یه قسمت با یه گرگی مواجه شده بود ....
از اون گرگ ها پیر و خسته که جز اسم وحشت انگیز چیزی براشون باقی نمونده ....
ولی چوبین جوون بود و سرشار از نشاط ... چوبین معنی زندگی بود ... در مقابل گرگی که مرگ رو فریاد میزد ....
اون موقع فکر میکردم مردم تو زندگی یا چوبین هستن یا گرگ ..... یا از زندگی لذت میبرن ... یا منتظر مرگ میشینن ...
ولی حالا که دیگه اون خیال خام کودکی رو ندارم ... دارم مطمئن میشم مردم نه چوبین هستن نه گرگ ... نه لیاقت لذت از زندگی رو دارن ... نه افتخار انتظار مرگ رو ...
........
چقد ساده و زیبا اون بالا و پایین پردن های پسرک در جستجوی مادر
عین این [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ... خوشحال بود و پر از زندگی
اين هفته از برنامه [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] يه قسمت هايي از هادي و هدي پخش شد
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
شعر و آهنگش رو بيشتر دوست داشتيم ، شايد به همين دليل الان هم بيشتر همين تيتراژ يادمون مونده !
خب هادي و هدي اون موقع در مقابل برنامه هاي عروسكي ديگه تلويزيون مثل چاق و لاغر و خونه مادربزرگه كم مياورد .
آهنگ و شعر قشنگي داشت ، همين كه از زبون خود عروسكا شرح حالشون رو مي شنيديم .
نه ديگه شعرش رو هم بنويسم :دي
عروسكا عروسكا
كجايين ؟ كجايين ؟
مادربزرگ ، هادي ، هدي
بيايين بيايين
عروسكاي خوبيم
از نخ و ميخ و چوبيم (2)
پدر كجاست ؟
من اينجام
مادر كجاست ؟
همينجام
عروسكاي نازيم
قصه رو ما ميسازيم
بيايين بيايين
سلام سلام
راستي خودمم آق بابام
عروسكاي قصه ايم
نون و پنير و پسته ايم (2)
آهنگ تيتراژ هادي و هدي رو جدا كردم ، كيفيتش هم خوبه :
چاق و لاغر / هر روز (دهه فجر) / بخش ساعت 10 / شبكه دوم سيما
خب يكي از برنامه هايي كه بد جور آدمو ياد دهه فجر ميندازه همين چاق و لاغره !
واقعا هر چي فكر ميكنم دليلشو يادم نمياد ! رئيس بزرگ ساواكي بود ؟!
از اول هفته پخشش شروع شده و تا هفته ديگه هم تموم ميشه .
داستان در مورد دو تا كاراگاه خصوصي به نام چاق و لاغر هست كه براي رئيس بزرگ كار ميكنن تا اينكه يه روز يه كارتن بزرگ شبيه كارتن آبگرمكن يا يخچال پست ميشه براي رئيسشون ، برعكس حدس چاق و لاغر داخل كارتن ربات x625 بود كه رئيس بزرگ سفارش داده بود (فكر كنم از جاپن ، آخه قسمتاي اولش رو نديدم:دي) ، رئيس بزرگ چاق و لاغر رو اخراج ميكنه و آدم آهني x625 ماموريت پيدا ميكنه تا سعيد كه يك پسر نابغه و علاقمند به بومرنگ بازي در پارك هست رو بدزده ! چاق و لاغر تلفن رئيس رو به كمك يه سيم رابط استراق سمع ميكنن و زودتر از x625 سعيد رو ميدزدن تا دوباره محبوب رئيس بزرگ بشن و ....
خب اين داستان پنج قسمتي هست كه احتمالا شما هم مثل من از اول هفته نديديدش !
چاق و لاغر خيلي ساده بود و اوايل دهه هفتاد هم خيلي پخش شد ، اما جذابيت هاي زيادي داشت كه الان كم پيدا ميشه
چاق و لاغر هر چقدر هم خنگ بودن ولي دوست داشتني بودن ، شخصا تو كف اون تفنگهاي روي ديوار بودم !
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ربات x625 خيلي ترسناك بود و با اشعه ليزرش ميتونست خشكت كنه !
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دزدگير خونه چاق و لاغر يه دستكش بوكس بود كه الان كه ديدمش فهميدم دست يه بنده خداييه كه كت راه راه پوشيده بود و بعد هر باز و بسته شدن در مشت ميزد و بايد حواست رو جمع ميكردي !
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
تلفن رئيس خيلي خوشگل و جينگولي بود و اون اسكلت روي ميز هم كلاس كار بود
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
حرص خوردن رئيس بزرگ كه اغلب توي نمايشگر ميديديمش حال ميداد
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
و از همه مهمتر ماشين چاق و لاغر كه يه ژيان گل منگولي بود و خيلي بيشتر از x625 هوش مصنوعي داشت ، خب معرفي قرقي به همراه يه نكته جالب بمونه براي فردا !
+
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
يكي بگه چرا دو روزه چاق ولاغر پخش نمي شه نكنه دهه فجر تموم شده مي خوان نصفه بذارنش؟
عجبا لوساي بيمزه
كلا زمان پخشش خيلي متغير بود ، معلوم بود ميخوان بپيچونن !
خب چند تا نكته ديگه رو بگم :
شايد متوجه شدين كه بازيگر نقش سعيد در چاق و لاغر سعيد شيخ زاده بود ؛
الان شيخ زاده به عنوان دوبلر و مجري در صدا و سيما كار ميكنه ،
دوبلر تابالوگا اژدهاي سبز و مجري برنامه هر چي شما بگين .
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نكته جالب ديگه حضور افشين سنگ چاپ در نقش ربات X625 بوده ؛
الان سنگ چاپ به عنوان بازيگر و بازيگردان فعاليت ميكنه ،
نقش دايي ِ دينا در سريال صاحبدلان رو به ياد بياريد .
چاق ، لاغر رو رئيس كوچيك هم صدا ميزد ، بستني دوقلو هم دوس داشت.
پلاك قرقي 0000 بود و چاق و لاغر هميشه صندلي عقب سوار ميشدن !
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
خب يه مصاحبه با بيرنگ (تهيه كننده) تو سايت جام جم ديدم كه در انتهاي بحث چاق و لاغر اينجا ميذارمش ، خيلي از سوالامون رو به جواب ميرسونه :
دهه فجر برای ما بچهها حال و هوای خاصی داشت. ده روز جشن و شادی، ۱۰ روز برنامه و مراسم و مسابقه و به این در و آن در زدن برای تزیین سالن و بستن كاغذكشی و لوسترهای كاغذی و از این جور چیزها جوری ذوقزدهمان میكرد كه انگار خودمان هم در به وجود آمدن این اتفاق یعنی انقلاب سهیم بودهایم.
در كنار همه اینها برنامههای ویژه تلویزیون، برای پر شدن تمام كودكیمان كافی بود. به خانه رسیده و نرسیده مینشستیم پای تلویزیون و از برنامههای مخصوص آن روزها لذت میبردیم.
یكی از این برنامهها مجموعه «چاق و لاغر» بود. داستان دو كارآگاه عروسكی كه به خیال خودشان مدام دنبال خراب كردن حال و هوای انقلاب بودند ولی همیشه خودشان ضایع میشدند و هیچ كاری نمیتوانستند از پیش ببرند.
وقتی داشتیم سوژههای این ویژه نامهها را بالا و پایین میكردیم، این سوژه كه بعد از این همه سال به این دو تا كارآگاه احمق و به قول خودشان «كله پوك» بپردازیم، راحت تر از همه سوژهها تایید شد. آن موقع بود كه فهمیدم پیشنهاد پرت و پلایی ندادهام و این دو نفر فقط برای من خاطره انگیز و به یادماندنی نیستند.
از برنامه كودكهای دهه ۶۰ و ۷۰ تقریبا محال است بروید سراغ برنامه موفقی و ردی و نشانی از زوج بیرنگ و رسام تویش پیدا نكنید. «چاق و لاغر» هم یكی از همانهاست دیگر.
برای خود بیرنگ هم خیلی جالب است كه بعد از این همه سال میخواهم راجع به این دو تا موجود حرف بزنم. اول خنده اش میگیرد و بعد سعی میكند با كنار زدن لایههای غبار از ذهنش با هم برویم به سراغ آن روزها: «اینها تجربههای گران قیمتی بود كه ادامه پیدا نكرد.»
موقع پخش چاق و لاغر، ما بچه بودیم و برای همین از بیرنگ به عنوان یكی از سازندگان كار میخواهم تاریخچه مختصر و مفیدی از شكل گرفتن كار را برایم بگوید. از آن روزها تقریبا خیلی گذشته و طبیعتا بیرنگ خیلی یادش نمیآید كه سال تولد چاق و لاغر چه سالی بوده. ولی خوب یادش هست كه چاق و لاغر اولیه دو تا عروسك باتو میبودند كه چشم دیدن بچهها را نداشتند. عروسك باتومی یعنی عروسكی كه یك دست میرود تویش و دست دیگرش هم با سیم تكان میخورد.
سری اول به صورت زنده در یكی از سالنهای كانون پرورش فكری اجرا میشد و كارگردانش ایرج طهماسب بود. سر و كله عروسكها در نمایشهای كوتاهی لابهلای برنامههای مختلف پیدا میشد و به دستور «رئیس بزرگ» شان تلاش میكردند هرجوری شد آن جشن را كه به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب برپا شده به هم بزنند.
اما مسعود رسام كم و بیش ماجرا را دقیقتر به یاد میآورد. مثلا تخمین میزند كه این برنامه مال سال ۶۵ باشد و ایده اولیهاش هم مال ایرج طهماسب و كامبوزیا پرتوی بوده: «چاق و لاغر در سری اولشان آیتمی بودند از یك برنامه كه در یكی از سالنهای مدرسه رازی اجرا میشد. من هم كارگردان تلویزیونیاش بودم.»
از اختلافشان سر محل اجرا كه بگذریم، هیچ كدامشان درست خاطرشان نیست نویسنده سری اول كار كی بوده؛ خود طهماسب مینوشته با بیرنگ هم مثل اكثر كارهایی كه تهیهكنندگی كرده، دستی هم در نوشتنش داشته.
سال بعد هم این دو عروسك كه هنوز هم باتومیبودند، آیتمیاز یك برنامه تركیبی بودند كه همین دو تهیه كننده آن را برای بچهها تهیه میكردند. اما چیزی شاید خیلی برایتان جالب باشد كه بدانید در این سری دوم، عروسك گردان عروسك چاق، حسن پورشیرازی بود و حسن زارعی هم این بار برای لاغره عروسك گردانی میكرد و حرف میزد. ضمن این كه سعید نیكپور، ایرج طهماسب و كامبوزیا پرتوی هم به عنوان كارگردان آیتمهای مختلف با رسام و بیرنگ همكاری میكردند.
● چاق و لاغر عوض میشوند
بیرنگ میگوید: «خلاصه جرقه كار از همینجا خورد. وقتی استقبال شد، سال بعد هم كه با كارگردانهای مختلف برای دهه فجر برنامههای تركیبی میساختیم، دوباره چاق و لاغر را هم گذاشتیم بینشان و كم كم به یك برنامه مستقل تبدیل شد. این ماجرا یكی دو سالی ادامه پیدا كرد تا این كه در سال ۶۷ یا ۶۸ چاق و لاغر از عروسك باتومی به عروسكهای پوشیدنی و ماسك تبدیل شدند.»
چیزی هم كه از این دو تا عروسك بیقواره خرابكار بدشانس در ذهن ما مانده بیشتر همین قسمتهای زنده است تا آن عروسكها. بیرنگ ادامه میدهد: «اینجا بود كه علی اصغر آزادان هم به عنوان تهیهكننده به من و رسام اضافه شد. كارگردان این سری امیر قهرایی بود و یادم نیست كه متنها را من مینوشتم یا قهرایی. بازیگر نقش چاق هم اسدالله یكتا بود. اسم لاغره را یادم نمیآید؛ گمنام بود.»
نقش رئیس بزرگ را هم بازیگری به اسم «آهی» بازی میكرد كه اسم كوچكش نه به یاد او مانده، نه رسام.
● اصلا داستان چاق و لاغر چی بود؟
با رسام بقیه نكتههای كار را هم مرور میكنیم. جلوتر كه میرویم، میبینم خیلی چیزهاش از ذهنم پریده. اگر بخواهیم از اول اول ماجرا را شروع كنیم باید بگوییم كه چاق و لاغر دو تا كارآگاه آبله و به قول خودشان «كله پوك» بودند كه یك آقابالاسر داشتند به اسم رئیس بزرگ.
این رئیس بزرگ مدام به آنها ماموریتهای خفن میداد كه یك جورهایی برای بچههای انقلابی مشكل ایجاد كنند. مثلا بروند جایی را به هم بزنند و شر درست كنند ولی از بس چلاق و دست و پا چلفتی بودند، همیشه به مشكل برمیخوردند و نمیتوانستند كاری از پیش ببرند.
بعد رئیس بزرگ آنها را توبیخ و تنبیه و اخراج میكرد. لاغره با همه حماقتش رئیس دوم یا به قول خودشان «رئیس كوچیك» بود و چاقه ازش حساب میبرد. هروقت هم به مشكل برمیخورد، چاقه میشد كتك خور؛ آن وقت لاغره هم همه دق دلی اش از رئیس بزرگ را سر او خالی میكرد.
كمكم كار به جایی رسید كه رئیس بزرگ رسما آنها را انداخت بیرون. برای همین در سری بعد، آنها مجبور شدند برای خودشان یك دفتر كارآگاهی خصوصی تاسیس كنند. پیشنهادهایی كه بهشان میشد، خیلی دندانگیر نبود. ولی خب مجبور بودند قبول كنند كه روزگارشان بگذرد. با این حال از پس همان پیش نهادها هم برنمیآمدند، اما همین شكستها آنها را پیش ما مثبت و محبوب میكرد.
● نوستالژی جذاب ، نوستالژی دوست داشتنی
بخشی از جذابیت كار تكیه كلامهایی مثل همین «كله پوك» بود كه بین چاق و لاغره رد و بدل میشد. بخش دیگرش هم به صدای چاق و لاغر بر میگشت و آن لحن خاصشان. از همین سری سوم و زنده شدن عروسكها است كه پای دوبله هم میآید وسط. چون حالا دیگر عروسكها ماسك دارند و نمیشود كه مثل عروسك باتومی خود عروسك گردان به جایشان حرف بزند.
لحن صحبت عروسكها یادتان هست؟ یادآوریاش بعد این همه سال حتی خود مسعود رسام را هم آن قدر سر ذوق میآورد كه صدای گرفته لاغر را با آن «های» آخرش را تقلید میكند و با هم بخندیم. ازش میپرسم دوبلورهای كار كی بودهاند كه باز یادش نیست. بیرنگ هم همین طور. هردوشان میگویند باید از دوبلورها بپرسی. فقط آدرس میدهند كه از قرار معلوم دوبلورهای چیچو و فرانكو بودهاند.
یكی از عوامل موفقیت كار این بود كه برای شوخیهای مجموعه از شوخیهای كمدیهای موفق استفاده میشد و در بعضی جاها هم با ژانرهای جدی شوخی میكردند.
یك موردش این بود كه مثلا چاق و لاغر در سری آخرشان در دفتر كارآگاهی شان میز كاری داشتند كه هم میز كار بود و هم اجاق گاز و آشپزخانه. مثلا چاقه برای ناهار ظهر مشغول پختن سیب زمینی جوشانده بود كه یكهو سر و كله یك مشتری پیدا میشد. آن وقت لاغره با مشت میكوبید توی كلهاش و میگفت: «زود باش جمعش كن، مشتری اومد كله پوك،های»!
● نقش پررنگ جلوههای مثلا ویژه
یكی از چیزهای بامزه این مجموعه، ژیان عالیجنابان چاق و لاغر بود. ژیانی كه البته با همه ژیانهای دیگر فرق داشت. غیر از گل منگلی بودنش، كه از همه ژیانهای دیگر مستثنایش میكرد، یك ویژگی دیگر هم داشت. آن هم این كه هوشمند بود و خیلی وقتها خود به خود حركت میكرد. ولی نكته جالبش این بود كه این ویژگی درست در جهت عكس چیزی كه این دو تا كارآگاه دست و پا چلفتی میخواستند، عمل میكرد و به جای این كه به دردشان بخورد برایشان دردسرساز میشد.
كلا در سینما و مخصوصا در كمدیهای سینمایی كمدیهای دو نفره ویژگیهای خیلی خاصی دارند و برای همین هم خیلی بهتر مورد توجه قرار میگیرند
و حالا رسام راز بزرگ كودكی ما را این جوری فاش میكند: «جایی را كه پدالها بود سوراخ كرده بودیم. وقتهایی كه قرار بود ماشین بدون راننده حركت كند، یكی از بچهها آنجا كف ماشین میخوابید و با دست پدالها را فشار میداد. ولی در بقیه نماها بالاخره یكی مینشست پشت فرمان.»
میگویم «راز بزرگ كودكی» و رویش تاكید میكنم. چون ممكن است این موضوع الان برایمان ساده و پیش پا افتاده باشد، ولی زمان خودش واقعا مجبورمان میكرد كلی فسفر بسوزاندیم و حدس بزنیم این ژیان استثنایی چه طور بدون راننده راه میرود؟!
از جلوههای ویژه دیگر اگر بشود همچین اسمی رویش گذاشت كار دستگاه ارتباطی كارآگاهان با رئیس بزرگ بود. هر وقت لازم میشد این دستگاه مثل تونل زمان عمل میكرد و بعد از این كه كلی چراغهاش روشن و خاموش شدند و یك عالم سر و صدا و دود و بخار ازش آمد بیرون، سر و كله رئیس بزرگ از تویش پیدا میشد.
رسام میگوید كه غیر از لباسها و ماسكهای اصلی، دوتا عروسك تمام قد هم از آنها ساخته بودند برای وقتی كه لو میرفتند و شكست میخوردند و طرف مقابل هم با یك اردنگی از جایی كه بودند پرتشان میكرد بیرون یا از یك ساختمان بلند چند طبقه میانداختشان پایین. این جور صحنهها هم جزء صحنههای تكرارشونده كار بود كه میدانستیم بالاخره اتفاق میافتد، ولی باز هم دوست داشتیم بدانیم این كارآگاهان زبل چطوری دستشان رو میشود و شكست میخورند.
● جذابیت كمدیهای دونفره
كلا در سینما و مخصوصا در كمدیهای سینمایی، كمدیهای دو نفره ویژگیهای خیلی خاصی دارند و برای همین هم خیلی بهتر مورد توجه قرار میگیرند. نمونههایش هم خیلی زیاد است. ولی یك ویژگی تكنیكی و كارگردانی این جور كارها از نگاه رسام این است كه چون كار دو نفره گفتگو محور است، كارگردانی و تصویربرداریاش هم راحتتر است و تولید سادهتری دارد. بر عكس، تك نفرهها تصویریتر است و تولیدش هم سخت تر است. به قول رسام مثلا یك صفحه اكشن و تعقیب و گریز، ۴ روز كار است و ۴ صفحه دیالوگ را ممكن است بشود كم تر از یك روز و در عرض چند ساعت گرفت. این، برای برنامهسازانی مثل آنها كه همیشه سعی میكنند با توجه به شرایط و امكانات، كم خرج كنند خیلی راهكار خوبی است.
دیگر این كه ما ایرانی جماعت كلا با دیالوگ و گفتگو خیلی بهتر و راحتتر ارتباط برقرار میكنیم.
● چرا دیگر از اینجور برنامهها خبری نیست؟
هم رسام و هم بیرنگ فكر میكنند كه از این مدل عروسك پوشیدنی دو سری ساختهاند. ولی چی شد كه برنامه كم خرج و به یاد ماندنی مثل «چاق و لاغر» ادامه پیدا نكرد و تمام شد؟
رسام میگوید: «این برنامه عروسكی بود و هزینهاش پایین بود و ما از سال ۶۵ تا ۶۹ هر سال به مناسبت دهه فجر در شبكه ۲ برنامه داشتیم. حتی یك سال علاوه بر شبكه ۲ ، برنامه كودك ویژه شبكه یك را هم ما كار كردیم كه اسمش بود «گلاب بپاش.» آن موقع كارگردانهای مختلف در چند استودیو به صورت شبانهروزی كار میكردند.»
بیرنگ هم اضافه میكند: «راستش نمیدانم چرا دیگر نتوانستیم از این جور برنامهها بسازیم یا چرا كلا دیگر این جور برنامههای موفق تولید نمیشود. به هرحال ما آن موقع در آن برنامهها شو و واریته و ترانه را برای اولین بار وارد دنیای بچهها كردیم. خلاصه تیم بزرگی روی این برنامههای به ظاهر كوچك و كوتاه كار میكرد و نتیجهاش هم لابد خوب بود كه بعد از این همه سال در ذهن شما مانده. این ۲ عروسك ساده را بچهها واقعا خیلی دوست داشتند.»
به قول رسام همه كارهای به یادماندنی مال دهه۶۰ است. ولی حالا كه نگاه میكنیم میبینیم كه انگار دهه ۷۰ ، دهه از بین رفتن برنامه كودكهای خوب و به یادماندنی بود. از هیچ كدام از شخصیتهای به یادماندنی بچهها مثل مدرسه موشها، قورباغه سبز و بقیه در این دهه هیچ خبری نیست. دهه ۸۰ كه هیچی!
بیرنگ هم كه انگار دلپرتری از این ماجرا دارد آهی میكشد و اضافه میكند: «ما حتی به فیلم سینمایی هم فكر كرده بودیم كه عملی نشد.
سلام
شبکه ی یک داره در یک اقدام انقلابی ! "فوتبالیستها" ی اصلی رو میذاره! همون که شخصیت اصلی اش کاکرو بود ...
عشق من : کاشیرو [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
این لباس کوتاه و تنگ اش منو کشته بود! [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=
همه چیزش خوب باشه موسیقی اش از عالی بالاتره ...
وای خدای من چه موسیقی داشت امروز شنیدم یه جوری شدم! [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
می بینم یکی پیدا شد به اون فوتبالیستهای اصلی بگه اصلی! : دینقل قول:
شبکه ی یک داره در یک اقدام انقلابی ! "فوتبالیستها" ی اصلی رو میذاره! همون که شخصیت اصلی اش کاکرو بود ...
ولی شبکه ی یک از این اقدام های انقلابی زیاد کرده نتیجه نداده! حالا ببین اگه بعد 4 روز عین آدم پخشش کردن
موسیقیش بینظیره واقعانقل قول:
همه چیزش خوب باشه موسیقی اش از عالی بالاتره ...
وای خدای من چه موسیقی داشت امروز شنیدم یه جوری شدم!
خب اصلیه دیگه : دینقل قول:
می بینم یکی پیدا شد به اون فوتبالیستهای اصلی بگه اصلی!
امروز نتونستم ببینم نمیدونم گذاشت یا نه!نقل قول:
ولی شبکه ی یک از این اقدام های انقلابی زیاد کرده نتیجه نداده! حالا ببین اگه بعد 4 روز عین آدم پخشش کردن
مرتضی بعد از ظهر ها میذاره : دی!!
به شدت تو کف موسیقی اش هستم !!
فوتباليست ها (سري اول) _ هر روز از شبكه اول _ ساعت 18:25
خب اينكه بعد از مدتها باز تلويزيون داره سري اول فوتباليست ها رو نشون ميده خيلي خاطره انگيزه ، البته همونطور كه ميدونيد اون زمان بعد از پخش اين نسخه از كارتون فوتباليست ها سري ديگري پخش شد كه خيلي شبيه نسخه قبلي بود و خب البته خيلي هم طولاني تر . از بس آب گرفته بودن بهش ، شايد برا همين هم الان سري اول دوز نوستالژي بيشتري داره و برامون جذابتره ... در كل هر دو سري با استقبال زيادي همراه بودن مخصوصا دومي .
كاكرو بعد از آمدن به محل سكونت جديد با بچه هاي تيم اميد آشنا ميشه و رقابتشون با تيم نانيو به كاپيتاني يوسوجي كه دروازه بان شاخي هم هست شكل ميگيره ...
اغرق در اين نسخه هم بيداد ميكنه اون هم در مورد واقعيتي مثل فوتبال ولي خداييش الان هم مي بينم واقعا جذاب بود ؛ اينكه سه نفر مثل فرفره تو آسمون قر بخورن به مدت دلخواه عملا توهين به قوانين فيزيك هست ولي كلي هيجان انگيزه ! مسابقه با تيم بچه سوسولا كه البته به تيم كامپيوتري ميشناختيمشون و خيلي پيشرفته بودن رو هنوز خيلي خوب يادمه و اينكه يه بارون چقدر بازي تيم اميد از مدرسه كيتاهارا رو متحول ميكرد ...
پرتابهاي توپ جناب كاشيرو خيلي بلند بود ؛ دو جا هم بيشتر يادم نيست يكي وقتي در قسمتهاي ابتدايي با نانيو بازي داشتن و سر ماسارو شكست و كاشيرو دروازه بان شد ، بعدي هم يه اوت دستي بلند بود كه هر دو هم به كاركرو ختم ميشد و البته گل ؛ كاشيرو از نظر من با همين حضور كم با دو پاس گل كارنامه ي درخشاني داشت و بايد به تيم ملي دعوت ميشد :27:
تمرين زير بارون و يا توي جنگل بين درختا و شكلكهاي روي اونا هم بدجوري آدمو جوگير ميكرد .
قضيه ي رفاقت با توپ و اينكه توپ دوست ماست هم خيلي لوس بود واقعا ! تو اين سري كاكرو وقتي در بچگيش پاش شكست با جناب توپ رفيق شد در نسخه دومي هم كه يادتونه سپر سوباسا تو خيابون شد و ...
آها ، اون گزارشگر بازي هم خيلي خنده بود با دوبله جالبش .
يه نكته جالب كه در دوبله ي اين كار خيلي بيشتر به چشم مياد استفاده از دوبلر خانم براي نقش اول پسر هست كه اون زمان خيلي مرسوم بود و الان كمتر .
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
+
نقل قول:
توضيح ضميمه : آهنگ تيتراژ فوتباليست ها در هر دو نسخه يكي هست و من آخر متوجه نشدم ماله كدوم بوده (آهنگ اولي) !
اما در مورد آهنگ دومي كه ضميمه كردم بايد بگم مربوط به همين نسخه قديمي تر هست و اونم قشنگه :
سلام
دستت واقعا درد نکنه.
خیلی کار خوبی کردی فقط جان من یه جای دیگه آپ کن [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] این داره میگه هر دو فایل ده دقیقه معطل بشید!
امروز هم اون قسمت اش بود که پسر کوهستان با اون دندون هاش با اینها مسابقه میداد [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
انصافا آهنگ هایی که موقع مسابقه ی تشریفاتیشون پخش شد هوش از سر بنده پروند!
راستی اینم لینک imdb اش برید رای بدید !
با من الان تعداد رای دهندگان شد 92 نفر ببینم چند تاتون میرید رای میدید :31:کد:http://www.imdb.com/title/tt0294086/
خب دوستان خواب آلود من! : دی
من از یه فروم چینی یا ژاپنی! OST های فوتبالیست ها رو گرفتم : دی
امشب براتون تک تک اپ میکنم کیف کنید !!
راستی بهتون نگفته بودم زبان ژاپنی یا چینی ام خوبه نه؟ [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
راستی بلا به دور!! آواز خوندن هم داره توش [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
یک سوال: این فوتبالیستها، از مانگای :2: کاپیتان سوباسا تقلید کرده، یا کاپیتان سوباسا از این عنیمه؟ واقعا گیج کننده ست.
اول سوباسا بوده
این به قول تو عنیمه همزمان با سوباسا تولید و پخش می شده اما بعلت همین همزمانی توجهی بهش نشده اونقدر که دیگه بعد 26 قسمت ساختش متوقف شده
سلام
خیلی خب رفقا وقت نوستالوجیک!! بازیه!
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
لینک دانلود OST های این سریال جذاب.
شامل 16 تا ترک هست.
ترک چهارمی اون ترک قشنگه است : دی
در ضمن تیتراژ اش هم هست اونم بدون او افکت های مسخره ای که این وریا اضافه کردند!!
آواز هم داره ها : دی
کد:http://www.megaupload.com/?d=BXD4JYMB
سلام
امروز OST های این فوتبالیستها دومی رو دانلود کردم اصلا یه چیزای عجیب و غریبی بود!! [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
هیچ چیزش برام آشنا نبود ...
سلام
این فوتبالیستا چندمین قسمتشه؟
کسی میدونه چقدر دیگه مونده؟
مرتضی گفتی کی قسمت آخرشه؟ [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
والا اونطوری که من حساب کردم دیروز قسمت 21 بوده که خب خودمم ندیدمش !
شایستی دیروز قسمت آخرش بوده : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سلام
آره امروز اون یکی رو نشون داد!!
یعنی دیروز !!
فوتبالیستا دومیه شروع شد و همین اول کاری سوباسا یه شوت زد نصف شهر رو در نوردید !!
بچه فوتبالیست ها هر روز ساعت 18:30 شبکه یک
چه حالی میده
منو از کار و زندگی انداخته
بعضی وقتها یه چیز تکراری هزار بار از چیزهای نو واسه ادم قشنگتره
افسانه سه برادر داره پخش میشه؟
من 2 سه روز پیش از کانال 2 دیدم
اره حال میده اساسی هرروز دارم میبینم ساعت 18:20نقل قول:
کاشکی سری جدیدش فوتبالیست ها درراه جام جهانی(2002)
سه برادر چه روزی؟کی؟نقل قول:
سلام!
بسیار بسیار کیف میده فوتبالیستها نگاه کنید!
راستی این جمعه ها نمیده؟
بعد زنده باد کاکرو و مرگ بر سوباسا!!: دی
5 شیش روز پیش بود البته دقیقا یادم نیستنقل قول:
سه برادر چه روزی؟کی؟
گفتم اینحا بپرسم ببینم کسی میدونه
خب علاوه بر فوتباليست ها كه هر روز از شبكه يك پخش ميشه دو تا كارتون ديگه هم هست كه البته خيلي وقته داره پخش ميشه و قبلا در موردشون گفتم ولي باز يادآوريشون ميكنم (كليك كنيد) :
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ساعت 17:15
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
قلعه هزار اردك _ چهارشنبه ها _ شبكه دو _ ساعت 4:15 بعدازظهر
آقا خیلی ببخشید این فوتبالیستها را دیگه نمیده؟