اگر گاهی ندانسته به احساس تو خندیدم
و یا از روی خودخواهی فقط خود را پسندیدم
اگر از دست من در خلوت خود گریه کردی ،
اگر بد کردم و هرگز به روی خود نیاوردی
اگر زخمی چشیدی گاهگاهی در زبان من
اگر رنجیده خاطر گشتی در لحن بیان من
گناهم را ببخش مادر
Printable View
اگر گاهی ندانسته به احساس تو خندیدم
و یا از روی خودخواهی فقط خود را پسندیدم
اگر از دست من در خلوت خود گریه کردی ،
اگر بد کردم و هرگز به روی خود نیاوردی
اگر زخمی چشیدی گاهگاهی در زبان من
اگر رنجیده خاطر گشتی در لحن بیان من
گناهم را ببخش مادر
وقتـي بـراي اولـيـن بـار مــادر شــدم، 22 سالم بود. خرداد امسـال کـه دخـتـر 22 سـالـه ام بـچه دار شـد، مـادر بـزرگ خواهم شد. به عنوان زني جوان، بـچـه دار شـدن و مـــادر شـدن در شـکل گـيري هويت من نقش موثري داشت. کار کردن و در عين حال بـچـه داري و مــراقبت از يک کودک، به من در پيدا کردن خودِ وجوديم کمک زيــادي کرد. با گذشت سالها قدرت بيشتري بدست آوردم، اما در طـي اين دوران زخم هايي هم خوردم.
هـمــچنين با مسئوليت فرهنگي-اجتماعي که مادر شدن مـتـضمن بـود روبـرو شـدم. مــادر شــدن از ديدگاه اجتماع انـتــظارات و مسئوليت هاي بيشتري نسبت به پدر شدن بـــراي رشد عاطفي کودک به همراه داشت. اين احساس مسئوليت، بيـشــتر احساس مـي شد. اگر اتفاق بدي در زندگي کودک رخ دهد، نقش مادر بايد اين باشد که نه تنها به طور طبيعي با کودک خود همدلي کند، بلکه تقصير کار را نيز بر عهده گرفته و سرزنش هاي جامعه را پذيرا شود.
همينطور که سالها مي گذشتند و دو بچه ي من پا به بزرگسالي گذاشتند، توانسته بودم توازني بين نيازهاي خودم و آنها، رابطه ام با شوهرم و کارم ايجاد کنم و چيزهايي درمورد نگاه ديگران به يک مادر و انتظارات ناخودآگاه از زناني که مادر شده اند براي پرستاري از ساير اعضاء خانواده و احترام گذاشتن به نيازهاي ديگران و گذشت از نيازهاي خودشان چيزهاي ياد گرفته بودم. بخشي از هويت من با تشخيص ناخودآگاه اينکه چه زماني چه کسي نياز به پرستاري و مراقبت من دارد خلاصه مي شد. بيشتر اين نکات را از خانواده ام نگرفتم، از يکي از همکاران آموختم. بعد از آن مي دانستم چه زماني و چطور بايد فرزندانم را تربيت کنم و چه وقت نبايد. با اين آگاهي توانستم خودِ وجوديم را نيز حفظ کنم و از قدرت اراده و اختيار خود لذت ببرم.
با کوچکترين اطلاعاتي که پيدا مي کردم، آن را با خانواده مطرح کرده و با آنها به گفتگو مي نشستم. وقتي از 7 روز هفته، فقط 4 روز مي توانستم شام درست کنم، شوهر خوب و دوستاشتنيم گاهي به شوخي سرزنشم مي کرد. فرزندانم که به سن نوجواني رسيده بودند هرکدام يک شب مسئوليت آماده کردن غذا را بر عهده داشتند و يک شب نيز با شوهرم بود. فکر مي کنم دليل مقايسه کردن و سرزنش کردن شوهرم اين بوده که خود قبل از ازدواج از کودکي هر 7 روز هفته دستپخت مادرش را مي خورده است، و حالا از اين مسئله تعجب مي کند. درصورتي که من بيرون از منزل نيز کار ميکردم و قسمتي از درآمد خانواده را تامين مي کردم، درحاليکه مادر او چنين مسئوليتي بر عهده اش نبود، به همين خاطر کار او به نظرم ناعادلانه مي آمد. خوشبختانه پسر 15 ساله ام که اين مطالب را در مدرسه در کلاس زندگي اجتماعيشان آموزش مي ديد به دفاع از من برمي خاست.
ماري پيفر در کتاب "تجديد حيات افيليا" مي نويسد:
"تمدن غربي تاريخچه اي از انتظارات نامعقول از مادران دارد. آنها مسئول خوشبختي فرزندانشان و سلامتي احساسي و اجتماعي خانواده شان هستند. مادران را هميشه در داستان هاي پريان و رمان هاي مدرن امريکايي، به صورت ايده آل و خيالي تصوير مي کنند.
همه ي آدم ها رابطه اي محکم و خاص با مادرانشان دارند. همه ي ما طوري بزرگ ميشويم که نمي توانيم مادرمان را هم مثل همه آدم هاي معمولي تصور کنيم.
زنان بايد اين احساس را داشته باشند که چه بيرون از خانه کار کنند چه نکنند، چه قسمتي از درآمد خانه را بر دوش بکشند چه نه، بايد در تصميم گيري هايشان قدرتي يکسان با ساير افراد خانواده داشته باشند. موقعيتشان نبايد به خاطر انتظارات خودشان يا ديگران به خطر بيفتد. گفتگوها و رابطه ي بين همسران بايد به گونه اي باشد، که وقتي اولويت دادن به کارهاي بيرون از خانه پيش مي آيد، براي هر دو برخوردي يکسان در خانه ايجاد شده و قدرداني و حسن نيت بين طريفين حکمفرما باشد. با اين کار صميميت بيشتري بين آنها حاصل خواهد شد. قدرداني و حسن نيت براي حفظ و بقاي سلامت خانواده ضروري هستند.
ما مي توانيم فرزندانمان و مادر بودنمان را دوست داشته باشيم. بدانيد که برآورده شدنآرزوها، اميال و استعدادهايتان با بچه دار شدن از بين نخواهد رفت. فقط بايد خودتان را علاوه بر يک مادر، يک انسان هم به حساب بياوريد. اين باعث خواهد شد که قدرداني فرزندانتان هم از شما بيشتر شود. حس قدرداني در يک خانواده ايجاد گرمي و حسن نيت مي کند. حرمت در يک خانواده وقتي بالا مي رود که از مادر، پدر و فرزندان همه به طور يکسان به خاطر وجودشان به عنوان يک انسان علاوه بر نقشي که در خانواده ايفا مي کنند قدرداني شود.
اخيراً يکي از دوستان و همکارانم که متخصص درماني و مادر يك فرزند است تصميم گرفت که انجمني در رابطه با هويت زنان برگزار کند. مي خواستيم اين انجمن از گروهي زن تشکيل شود که مادر هم بودند و روي هويت زنان به عنوان يک انسان و نه فقط يک مادر بررسي هايي انجام دهيم. اسم آن "انجمن زناني که مادر هم هستند" نامگذاري شد. تعريف فرهنگ از يک زن وقتي مادر مي شود ابراز مي کرد که انتظارات يا نقش يک مادر بايد قبل از نقش او به عنوان يک زن يا يک انسان در نظر گرفته شود.
چه مي توانيد بکنيد؟
درميان گذاشتن احساستان با زن هاي ديگر که مادر هستند، فايده هاي زيادي در حمايت و تقويت شما خواهد داشت. نکات زير تفکراتي است که اين انجمن بررسي کرده اند. اين تفکرات بر اين نظر استوار است که مادران با بودن مثل انسانها مي توانند بهترين مراقبت و پرستاري را از فرزندانشان بکنند و با درميان گذاشتن آسيب پذيري ها و شکستگي هايشان با ساير اعضاء خانواده، باعث مي شود که کودکان نيز بتوانند مادرانشان را مثل بقيه انسانها دانسته که نيازها و محروميت هايي دارند و با اين حال از آنها مراقبت کرده و آنها را دوست مي دارند. وقتي از مادري قدرداني شود، منفعت اصلي به فرزندان مي رسد. وقتي او احساس کند که کسي هست که کارهاي او را ديده و به حرفهايش گوش دهد، بااينکه کاري که براي فرزندانش انجام مي دهد، بي حاصل است، اما منفعتش را فرزندان مي برند. اعتماد و احترام به نفس با شناختن نيازهايمان ايجاد مي شود. بچه معمولاً خوشحال مي شوند که براي کسي کاري انجام دهند، چه برسد که آن فرد مادرشان باشد که هميشه در خدمتشان بوده است.
1- با فرزندانتان خوش بگذرانيد
وقتي در انجمن اين سوال مطرح شد که "دوست داريد کدام جنبه ي شخصيتيتان به عنوان يک انسان را کودکانتان بدانند؟" يکي از زناني که بسيار با فراست ولي درعين حال باتوجه به نظر دوستانش بسيار شوخ و بذله گو بود گفت که اين قسمت از شخصيت او، به خاطر احساس مسئوليت و وظيفه هيچوقت مورد توجه فرزندانش قرار نگرفته است. و اين يکي از مهمترين قسمتهاي هويت اين زن بود که دوست داشت کودکانش از آن با اطلاع شوند. همين مسئله باعث مي شود که ما مادران در ايجاد رابطه با فرزندانمان خودِ وجوديمان را بيشتر نشان دهيم. با اين کار رابطه ي ما با فرزندانمان هم هيچگاه کليشه اي و يکنواخت نخواهد شد.
2- اهداف شخصيتان را حفظ کنيد
زنان بسياري در انجمن از اين مسئله شکايت داشتند که وقت کافي براي رسيدگي و حفظ دوستي هاي خودشان، ورزش کردن يا ساير اهداف شخصيشان ندارند. وقتي شما مادر مي شويد، وقتتان کمتر مي شود. و خيلي راحت ممکن است آنقدر درگير کارهاي روزانه تان شويد که ديگر هدف ها و زندگي شخصي خودتان را فراموش کرده و کنار بگذاريد. اما رعايت حد تعادل در اينجا مهم است. لازم نيست که خود را کاملاً قرباني کنيد، گرچه سازش يکي از مهمترين شرايط پدر يا مادر بودن است. درست است، ممکن است نتوانيد همان برنامه ورزشي که قبل از مادرشدن انجام مي داديد را پيش گيريد، اما با پايين آوردن انتظاراتتان و واقع بين بودن مي توانيد هنوز هم ورزش کنيد. اينکه ديگر نمي توانيد برنامه هاي سابقتان را انجام دهيد نبايد شما را وادار و مجبور کند که خودتان را کنار بگذاريد و فراموش کنيد. علاوه بر رسيدگي و توجه به کودکانتان، بايد به خودتان هم برسيد و توجه کنيد. و هرچه سن فرزندانتان بالاتر ميرود، وقت بيشتري براي رسيدگي و توجه ب ه علايق و هدف هاي خودتان خواهيد داشت.
3- احساساتتان را بيان کنيد
مادر ديگري در انجمن بيان مي کرد که مي تواند جلوي پسر چهار ساله ي خود گريه کند و از مشکلاتش براي او بگويد، و احساساتش را تمام و کمال براي او بيان کند، و به او بگويد که با تمام اين مشکلات هنوز مي تواند از او پرستاري و مراقبت کند. اين توانايي در بيان احساس براي فرزندان، بدون خدشه دار کردن احساس امنيت، باعث مي شود که فرزندان مادران خود را نيز مثل ساير انسانها بدانند، با همان مشکلات و همان احساسات. اين باعث خواهد شد که مادران نيز کمتر گرفتار افسردگي شوند.
زنان بايد اول از شناختن مادران خود به عنوان يک انسان شروع کنند. مادر بودن فرصتي عالي بود و کمک زيادي به کامل شدن من کرد. جايي در زندگي ام، اين توانايي را يافتم که بتوانم علاوه بر افتخار کردن به مادر بودنم به انسان بودنم هم افتخار کنم. براي حس مراقبت و پرستاري از فرزندانم ارزش زيادي قائل شدم، برخلاف جامعه که آن را کاري بي ارزش و نامهم مي پندارد. همه ما بايد توازني بين مادر بودن و انسان بودنمان ايجاد کنيد تا بتوانيم هم مادر خوبي براي فرزندان و هم انسان کاملي براي اجتماعمان باشيم.
من كيم؟ گنج مهر و وفايم
من كيم؟ آسمان سخايم
من كيم؟ چهره يي آشنايم
مادرم، جلوه گاه خدايم
من كيم؟ عاشق روي فرزند
جان من پر كشد سوي فرزند
بر نخيزد دل از كوي فرزند
عاشقم، عاشقي مبتلايم
***
تو كه اي؟ سرو آزاده ي من
نور چشم خدا داده من
چشم تو، جام من، باده ي من
تو اميدم، توانم، بقايم.
***
سالها دل بمهر تو بستم
پشت خود را ز غمها شكستم
نيمه شبها براهت نشستم
تا شود از تو روشن سرايم .
***
چون روي بامدادان ز پيشم
غمزده، خسته جان، دلپريشم
بي خبر از دل و جان خويشم
همدم غم، اسير بلايم .
***
تا كه شب سوي من باز گردي
بادل خسته همراز گردي
همدم جان ناساز گردي
بر فلك هست، دست دعايم .
***
من ز دنيا، تو را برگزيدم
رنج بي حد بپايت كشيدم
تا شود سبز، باغ اميدم ـ
جان ز تن رفت و نيرو ز پايم .
***
زندگي بي تو، شوري ندارد
بي تو جانم سروري ندارد
چشم من بي تو نوري ندارد
اي جمال تو نور و ضيايم .
***
يادم آيد يكي نيمه شب بود
در تن و جان تو سوز تب بود
جان من زين مصيبت بلب بود
شاهدم گريه ها يهايم .
***
بي خبر بودي از زاري من
غافل از رنج بيداري من
فارغ از درد و غمخواري من
و آنهمه ندبه و ناله هايم .
***
بودي آن عهدها خاكبيزان
ميخراميدي افتان و خيزان
من بدنبال تو اشكريزان
تا كه در پاي تو سر بسايم
***
بود آن روزگاران، شبانم
نرگسي مست تر از شرابم
سيمگون سينه، چون ماهتابم
رفت از كف جمال و صفايم .
***
بلبل من! نواي تو خواهم
عمر را در هواي تو خواهم
زندگي را براي تو خواهم
تو بپائي اگر من نپايم .
شهر و دیار دلم زیر پای توست
این شهر سوخته زتب مبتلای توست
بر من مگیر خرده چو نا لایقی کنم
چشمان به پای توو جانم فدای توست
دیدم چه زجرها کشیدی و لب وا نمی کنی
قربان نام تو این از وفای توست
صبر از کفم ربوده دل اندم چو بیقرار گشت
برخیز و بین که دلم منتظر یک ندای توست
ارام نگیرد اگر اتشی بر افروزد
مر اتشی که بداند زیر پای توست
"مهدی فروغی"
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] مـــــادر ، حضرت حـــــوا [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] پدر ، حضرت آدم [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
در کل دنیا بچه های کوچک یا بزرگ و در کل عزیزانی هستند ، که فرشتگان زندگی و مهر و محبت یعنی پدر و مادرشون رو از دست دادند ......... شایدم از همون بچگی و کودکی اونها رو ندیدند .........
پدر و مادر همه ما یکیه ... همه ما بهترین پدر و مادر دنیا رو داریم ... برای همیشه و همه جا این پدر و مادر با ما هستند ... و همه ما فرزندان اونها هستیم ...
برای یادآوری خیلی از مطالب ... و برای احترام به اولین مادر و پدر ... مادر و پدر بزرگوار و خوب و مهربون همه انسانها ... اولین پست رو بیاد و احترام این دو عزیز بزرگوار میزنم ...
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] مادر همه ما ، حضرت حوا [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] پدر همه ما ، حضرت آدم [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
مادر ای رويای سبز غنچه ها
مادر ای پرواز نرم قاصدک
مادر ای معنای عشق شاهپرک
گونه هايت کاش مهتابی نبود
تا دلم در بند بی تابی نبود
اي تمام ناله هايت بی صدا
مادر ای زيباترين شعر خدا
.
مادر مرا ببخش
آنکس که مرا تاج بر سر بود مادر بود
آنکس که مرا زیور وزر بود مادر بود
آنروز که خورشید در جهان نور می افشاند
روشن تر زخورشید جهان بود مادر بود
شب ها که مهتاب با ستاره گان درخشید
رخشنده تر وبلند مقام مقام مادر بود
روزیکه سر زمین جهان شد مهیا
زره زره خاک وگلِش لطف مادر بود
در قلب هر انسان یک انرجی واحساس
از عاطفه وعشق فروزان مادر بود
در قلب کودکان معصوم چو بنگری
جریان خون عاطفه از خون مادر بود
هرروز وشب زبان به ثنای تو کشودم
سجده مرا بعد از خدا دامان مادر بود
مادر مرا ببخش که عمرت در پای من
رسید به پیری وشبابم زشیره جان مادر بود
تا داشتم ترا ز حوادث امان بودم
محفوظ زهر بلا مرا دعای مادر بود
زان روز به خاک وخون نشستم که تورفتی
خون گریستنم هر شب زکمبود مادر بود
رفتم طواف مرقد پر نور تو کردم
بوسیدنم روا به نقش جای پای مادر بود
مادر مرا ببخش مادر مرا ببخش
ماریا دارو
.
مادر...(تقديم به جامعه زنان)
قبل ميلاد مسيح
قبل تر آري قبل تر...
قبل ميلاد زمين
.
يكي بود يكي نبود
غير از خداي مهربون
كه نه زمين بود و نه زمون
هيچ كس و هيچي نبود
خدا بود و خدا بود
.
خدا به اقتضاي رحمت
دست بزد به خلقت
و آفريد و افريد...
فرشته ها يكي يكي
يكي درشت و تپلي
يكي قشنگ و مامانی
و ديگری و ديگری...
به قدرتش وجود شدند
.
و بال بال زنان
به گوش هم نجوا كنان
به انتظار خلقت بزرگ او به صف شدند
يكي كه بالهاش به گستره
وسيع تر از قشنگي گل رز است
به ديگري بگفت:
خدا به هستي خواهد كه دهد شور و مستی
گويند هر انچه خواهد آمد از حرمت او يافت هستی
.
ديگري گفت مگر چيست اين؟!!!
گفت :
فصل زيباي زمين
اوج تكرار محبت بي كين
حرمت نام گذشت
انحناي گلبرگ
خنده ي يك كودك
افتخار هستی
عطر ياس و مستی
گرمي يك بوسه
غزل ناب زمين
و شعور ساحل وقت طوفان
با شكيباييدن درد
با دلي پيوسته خسته
با نوای لای لای
....
ديگري گفت:
آه ..اين همه زيبايی
اين همه شيدايی
و شكيباييدن درد!!!
گفت: آری..آه..آری
و زمين مفتخر است
به چنين اسوه ی مهر
اول بي اخر
مادر....مادر
محمد نظريان پور
.
مادر ای مهر آسمان افروز
گرمی ی کلبهء دل سردم
بيتو در انعقاد تنهايی
ماتمم حسرتم غمم دردم
در طراوت سرای باغ اميد
شاخه های شکستهء زردم
بيتو تا زنده ام شکسته ترم
دل پر عقده را کجا ببرم
تا در اقليم کاج ها رفتی
پايمال خزان غم شده ام
از نم اشک صبح و گريهء شام
همچو ديوار کهنه خم شده ام
هارون راعون
.
.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ... مادر ... [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
یک کاریکاتور فوق العاده قشنگ و زیبا و پر از معنا و احساس ... البته بدون شرح هستش و متن انگلیسی اون سلیقه دوستان اینترنتی هست ، که به کاریکاتور اضافه شده ... اولین بار چند سال پیش توی روزنامه همشهری بود ، نمیدونم اثر کدوم کاریکاتوریسته ...
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
مادر ای والاترین رویای عشق
مادر ای دلواپس فردای عشق
مادر ای غمخوار بی همتای من
اولین و آخرین معنای عشق
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
برای دسترسی همیشگی ، فایل ضمیمه و پیوست شد ...
"معنای عشق"
مادر ای سايهي الطاف خدا
ای سراسر همه مهر
ای دل انگيزترين معنی عشق
ای كه يادت همه آرامش من
ای وجودت همه خواهش من
تو نمايانگر الطاف خدايی مادر
مروه و حج و صفايی مادر
زير پای تو بهشت است بهشت
باز هم طفل توام
هرچه كردم
چه زيبا و چه زشت
دست تو گرمترين گرمي مهر
مهر تو پاكترين معني عشق
نفست رايحهي ريحان است
ديدن روی نكويت مادر
همه درد مرا درمان است
ورد زير لب تو ذكر دعاست
خانه با بودن تو
بهترين باغ دل انگيز خداست
پاكتر از همه پاكي هايی
خوبتر ازهمه خوبي هايی
با صفاتر ز همه دنيايی
مادرم
مادر خوبم بخدا
دفتر عمر مرا
تو چو شيرازهي هستی هستی
تو سزاوار چه هستی
همه چيز
من چه دارم كه تو را زيبد
هيچ
سايه لطف خدايی مادر
معني عشق و وفايی مادر
شعر من درخور تفسيرت نيست
اوج مهری و صفايی مادر
حميد رحمانی
.
مادرم روى مهت روح و روان است مرا *** مهر تو قوّت تن قوّت جانست مرا
در دل انديشه تو گنج نهان است مرا *** يك نگاه تو به از هر دو جهان است مرا
فارغم با تو زهر خوب و بد اى پاك سرشت *** زير پاى تو نهادست خدا باغ بهشت
مهرت اى ماه بمن نفخه جان مى بخشد *** سخنانت به روان تاب و توان مى بخشد
راى پير تو به من بخت جوان مى بخشد *** آنچه دل مى طلبد لطف تو آن مى بخشد
اى مهين مادرم اى خاك رهت افسر من *** سايه لطف تو كوتاه مباد از سر من
آنچه دارم همه از دولت پاينده تست *** ديده ام نور ور از چهره تابنده تست
تا نهان در دل من مهر فزاينده تست *** هرچه باشم دل و جانم بخدا بنده تست
جان چه باشد كه به از جان و جهانم باشى *** زانچه پندارم صدره به از آنم باشى
دل ز رخساره تابان تو روشن دارم *** خاطر از گلبن خندان تو گلشن دارم
جان ز يُمن نفس پاك تو در تن دارم *** از تو دارم همه نعمت ها كان من دارم
همه آثار وجودم ز وجود تو بود *** بخدا بود من از پرتو بود تو بود
فارغم از غم ايّام چو غمخوار توئى *** نشوم خسته بكارى كه مدد كار توئى
نيستم رنجه زتنهائى چون يار توئى *** دور تو گردم تا مركز پرگار توئى
كوشش روز و شبم از پى آسودن تست *** نى كه من هيچ نيم بودنم از بودن تست
هر زمان كز غم ايام جگر خون باشم *** در خط از خوى نكوهيده گردون باشم
سخت در شش درِ غم بسته و مسجون باشم *** خاطر آشفته و دلخسته و محزون باشم
چون برويت نگرم جمله فراموش آيد *** لبم از شكوه فرا پيش تو خاموش آيد
اين چه لطفى است كه در چهره ماه تو بود *** وين چه حالى است كه در چشم سياه تو بود
وين چه رمزى است كه در حال نگاه تو بود *** از خدا خواهم پيوسته پناه تو بود
تا كه همواره دلم را به نگه شاد كنى *** وز غم و رنجش وارسته و آزاد كنى
.
مادر
نرفت از سرم هـــــر گز هوای تو مادر
هنوز مي تپد اين دل برای تو مـــــــــادر
چســـــــان زبان بگشايم كه خجلت آهنگم
نكرده ام دل و جـــــــــان را فدای تو مادر
چه چـــــاره گر نبرم داغ هجر تو به عدم
اميد قلب حزينم لــــــــــــــقای تو مـــــــادر
چو شبنم است سرو برگ رنگ اين گلشن
مدام ميشنوم من صــــــــــــــــدای تو مادر
درين چمن كه حضور جفاست مضمونش
چه نعمت است به عـــــــــالم وفای تو مادر
مــــــــــــقيم منزل عزت كسي توان گشتن
كه بود حـــــــــاصل كارش رضای تو مادر
نشد ز كيف و كــــــم عمر چشم ما روشن
حقيقت است به هــــــــر جا صفای تو مادر
رموز جـــــوهر تُست ( بايزيد) و( بايقرا)
به اين مـــــــــــــقام رسيدن عطای تو مادر
نبود لايق اين گنج و اين كمــــــــال (رفيع)
اگر نبود نصيبش دعــــــــــــــــــای تو مادر
سميع (رفيع)
.
مادر! از عرش یقین آیت احسان داری
پرتویی در دل خود از ره خوبان داری
من در این وادی مستی به جوانی ماندم
تو در این غفلت من عزت عرفان داری
من ز خودخواهی خود سخت نمودم راهت
تو مرا زین همه ایثار چه حیران داری
شامگه باز آمد لیک در این افکارم
که به هر درد و غمی یک می درمان داری
خام در کودکی و تشنه ز این دریایم
تو ورای سخنم قدرت و ایمان داری
ره دیگر چو روم حیف نمودم فکرت
تو مگر ای دل من فرصت جبران داری؟
.
خواندم ترانه ای زيبا برايت مادر
ميون ترانه هام نوشتم نامت را
نوشتم نامت را با بغض با گريه های دور
نوشتمت ،نوشتمت ترانه خوان شعر هايم
نوشتمت با كلماتم نام زيبايت را
و بر هر شاخه ی گل ياس بازمي نويسم
دوستت دارم
مادر
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
.
مــــادر
مـادر تــو بـهشــت جـاودانــی مـادر ***خــورشـیـد بـلـنـد آســمـانی مـادر
در چشم تـو نـور زندگانـی جـاریـست ***سر چشمه ی مهر بیکرانی مـادر
ای کـاش کـه تـا ابــد نــمـیــرد مادر ***یـا هـستـی جـاودان بـگیـرد مادر
مهر است سراسر وجودش تــا هـست ***ای کاش که پـایـان نـپـذیـرد مادر
هر بار که خنده بـر لبش مــی رویــد ***یا نبض گل سرخ ، سخن می گوید
چشمان پر از ستـاره ی مــــادر مــن ***در گــردش آشـنـا مرا می جـویـد
چون مهر، بـزرگ و بی نـشانی مادر ***آرام دل و عـــــزیــز جـانـی مــادر
ای کاش همیشه جـاودان مـی بــودی ***آن قـدر که خـوب و مـهربانـی مـادر
در کوچه جان همیشه مادر بـــاقیست ***دریـای مـحبـتـش چو کوثر باقیست
در گـــویــش عـاشـقانـه ، نـام مــــادر ***شعریست کــه تا ابد به دفتر باقیست
.
كسى كه ناز مرا مى كشيد مادر بود *** كسى كه حرف مرا مى شنيد مادر بود
كسى كه گنج بدستم سپرده بود پدر *** كسى كه رنج به پايم كشيد مادر بود
كسى كه شيره جان مى مكيد من بودم *** كسى كه روح به تن مى دميد مادر بود
كسى كه در دل شب از صداى گريه من *** سپندوار زجا مى جهيد مادر بود
كسى كه خارى اگر پيش پاى من مى ديد *** چو غنچه جامه به تن مى دريد مادر بود
كسى كه دور اگر مى شدم ز دامانش *** برهنه پا ز پيم مى دويد مادر بود
ز دست دشمن هستى در اين سيه بازار *** كسى كه جان مرا مى خريد مادر بود
كنار بستر بيماريم پرستارى *** كه تا به صبح نمى آرميد مادر بود
بروزگار جوانى كسى كه قامت او *** به زير بار محبت خميد مادر بود
كسى كه در غم و اندوه و در پريشانى *** به دردهاى دلم مى رسيد مادر بود
گهى خشونت و تندى گهى عطوفت و مهر *** نشان و مظهر بيم و اميد مادر بود
گهى دعا و ثنا گاه ناله و نفرين *** بهشت و دوزخ و وعد و وعيد مادر بود
غرض كسى كه ز دنيا و آرزوهايش *** براى خاطر من دل بريد مادر بود
كشيد رنج ز آغاز زندگى تا مُرد *** كسى كه خير ز عمرش نديد مادر بود
يكى شكسته قفس ماند و خسته مرغى زار *** كه از ثَرى به ثريا پريد مادر بود
چو درگذشت نگارنده با تأسف گفت *** كه آن براه محبت شهيد مـــــادر بود
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
.
شد صفحه روزگار تیره
تا دفتر من گشود مادر
از هستی من، نشانه ای نیست
خود بودن من چه بود، مادر
ناموخت مرا زمانه درسی
رندانه ام آزمود، مادر
من در یتیم و گردش چرخ
از دست توام ربود مادر
در دامن روزگارم افکند
از دامن خود چه زود مادر
حالیست مرا که گفتی نیست
گریم همه رود رود مادر
هر روز سپهر سفله داغی
بر داغ دلم فزود مادر
از اختر من شدست گویی
دریای فلک کبود مادر
این ابر منم کز آتش دل
بر چرخ شدم چو دود، مادر
با من همه بخت در ستیزاست
من خاستم، او غنود، مادر
ابریشم بخت من تهی گشت
یکباره ز تار و پود، مادر
این کودک درد آشنا را
ایکاش نزاده بود، مادر
شعریست که در غم تو، فرزند
با خون جگر سرود مادر
تابستان 44
محمد معلم
.
مادر، اگر دعاي شبانگاهيت نبود
من در لهيب آتش غم می گداختم
مادر، اگر گناه نبود اين به درگهت
بي شک تو را به جای خدا مي شناختم
****
تا ديده ام به روی جهان باز شد، زشوق
لبخند مهربان تو جا در تنم دميد
فرياد حاجتم چو برون آمد از گلو
دست نوازش تو به فرياد من رسيد
****
مادر، قسم به آن همه شب زنده داريت
که اندر سرم هوای تو هست و صفای تو
آيينه دار مهر و عطوفت تويی، تويی
خواهم که سر نهم به خدا من به پای تو
****
روزي که طفل زار و نحيفي بُدم زمهر
چون جان خود، مرا تو نگهدار بوده ای
مادر، به راه زندگي من فدا شدی
دايم مرا تو مونس و غمخوار بوده ای
****
مادر قسم به تو، که تويی نور کردگار
يزدان تو را، ز نور وفا آفريده است
نازم به آن شکوه و به آن عزّت و مقام
جنّت به زير پای تو خوش آرميده است
.
مادر
ای مادرم چه پاکست
آغوش پر زمهرت
تو چون فرشته پاکی همچون خدا مقدس
آغوش پر زنازت
گهوارهء جهانست بس نرم و مهربانست
آغوش تو مکانيست زيبا تر از دو گيتی
مادر مرا به ياد است
هر ناز و هر گپ تو
آن رنج هر شب تو
( منير سپاس بلخی )
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
.
مادری دارم آرام
بی پروا از سكوت آب ها
شوقش از برگ درختان افزون
نگاهش لطيف تر از انوار بهار
كلامش آفتاب ،صدايش باران
مادری دارم كه خواندن نمی دانست
ولی درس زندگي آموخت
آموخت كه چگونه گل را شاد كنم
عشق را بفهمم
دشت دل را خوشه خوشه پر كنم از گل شقايق
آموخت كه چگونه دوست بدارم زندگی را
.
دستانش بوی عطر گلها می داد
صورتش همچون فرشته ای پاك و معصوم غرق در نور و روشنايي بود
در لباس گلدار سفيدش
همچون بهار خانمی بود دلفريب و زيبا
كه امده بود مرا غرق لطافت و مهر كند
بسويش رفتم
نزديك
نزديك تر
اما قبل از انكه بتوانم حتي
گلي از پيراهن بهاريش بچينم
پرواز كرد
و من ماندم و بوی عطری بهاری
كه هر روز نسيم صبح
از دامان مادرم برايم به ارمغان مي اورد...
.
او که هر لبخند سبزش مرهم صد درد
او که قلبش گرم و دستش سرد
او که هر شب تا سحر خون گریه می کرد . . . مادر من بود
دست هایش پر ز نقش پینه های کهنه بود و خالی از خواهش
حرف هایش خالی از اعداد امّا پر ز اَرامش
اشک هایش عطر شبنم داشت
او مرا پاشویه می کرد و خودش تب داشت
او مادر من بود
از صدای وحشی باد خزان هرگز نمی ترسید
گر چه دردی سرخ داشت امّا همیشه سبز می خندید
جسم او از خاک بود و چون که روحش اَسمانی بود
راه عرش اَسمان را هم نمی پرسید
اَری ! . . . مادرم تنها . . تا خدای بیکران ها رفت
مادر من مرد . . .
او که اکنون خفته زیر تلّ خاک
او که جسمش پاک و روحش پاک
او مادر من بود
.
عشق يعنی چه؟
عشق يعنی پر گسستن در هوای بيشهزار
عشق يعنی پاره پاره کردن زنجير تن
عشق يعنی گريه کردن با صدای مادرم
عشق يعنی آسمانی زيستن
عشق يعنی پرسه در قلب مادر زدن
عشق يعنی بغض کردن با صدای مادرم
عشق يعنی خلوت سکوت مادرم
عشق يعنی هستی و ماوای من
عشق يعنی سبزي فصل بهار
عشق يعنی يعنی رنگ سبز بيشهزار
عشق يعنی جا نماز مادرم
عشق يعنی مشق شب در پيکرم
عشق يعنی کودکانه زيستن
عشق يعنی فرياد دل بی مادران
عشق يعنی چرخش نيلوفری بر دور ياس
عشق يعنی پيچش تسبیح مادرم
عشق يعنی مردانگی همچون علی
عشق يعنی مردم ايران من
عشق يعنی يک صدای آشنا
عشق يعنی نمنم باران در بوتهها
عشق يعنی مادرم
.
در بیابانی دور
که نروید جز خار
که نتوفد جز باد
که نخیزد جز مرگ
که نجنبد نفسی از نفسی
خفته در خاک کسی
زیر یک سنگ کبود
در دل خاک سیاه
میدرخشد دو نگاه
که بناکامی ازین محنت گاه
کرده افسانه هستی کوتاه
باز می خندد مهر
باز می تابد ماه
باز هم قافله سالار وجود
سوی صحرای عدم پوید راه
با دلی خسته و غمگین -همه سال-
دور ازین جوش و خروش
میروم جانب آن دشت خموش
تا دهم بوسه بر آن سنگ کبود
تا کشم چهره بر آن خاک سیاه
وندر این راه دراز
میچکد بر رخ من اشک نیاز
میدود در رگ من زهر ملال
منم امروز و همان و راه دراز
منم اکنون و همان دشت خموش
من و آن زهر ملال
من و آن اشک نیاز
بینم از دور،در آن خلوت سرد
-در دیاری که نجنبد نفسی از نفسی-
ایستادست کسی!
"روح آواره کیست؟
پای آن سنگ کبود
که در آن تنگ غروب
پر زنان آمده از ابر فرود؟"
می تپد سینه ام از وحشت مرگ
می رمد روحم از آن سایه دور
می شکافد دلم از زهر سکوت!
مانده ام خیره براه
نه مرا پای گریز
نه مرا تاب نگاه!
شرمگین میشوم از وحشت بیهوده خویش
سرو نازی است که شادابتر از صبح بهار
قد برافراشته از سینه دشت
سر خوش از باده تنهائی خویش!
"شاید این شاهد غمگین غروب
چشم در راه من است؟
شاید این بندی صحرای عدم
با منش یک سخن است؟"
من،در اندیشه که :این سرو بلند
وینهمه تازگی و شادابی
در بیابانی دور
که نروید جز خار
که نتوفد جز باد
که نخیزد جز مرگ
که نجنبد نفسی از نفسی...
غرق در ظلمت این راز شگفتم ناگاه:
خنده ای میرسد از سنگ بگوش!
سایه ای میشور از سرو جدا!
در گذرگاه غروب
در غم آویز افق
لحظه ای چند بهم می نگریم
سایه میخندد و میبینم : وای...
مادرم میخندد!...
"مادر ،ای مادر خوب
این چه روحی است عظیم؟
وین چه عشقی است بزرگ؟
که پس از مرگ نگیری آرام؟
تن بیجان تو،در سینه خاک
به نهالی که در این غمکده تنها ماندست
باز جان میبخشد!
قطره خونی که بجا مانده در آن پیکر سرد
سرو را تاب و توان می بخشد!
شب،هم آغوش سکوت
میرسد نرم ز راه
من از آن دشت خموش
باز رو کرده باین شهر پر از جوش و خروش
میروم خوش به سبکبالی باد
همه ذرات وجودم آزاد
همه ذرات وجودم فریاد
فریدون مشیری
توضیح : این شعر ( شعر فریدون مشیری ) و شعر پست بعدی ( شعر مهدی اخوان ثالث ) رو توی پستهای قبلی دوستان گفتند ، ولی بصورت خلاصه تر ... بخاطر متن کامل شعر ، مجدد اونها رو پست زدم ...
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
.
بیمارم ،مادر جان!
میدانم،میبینی
میبینم،میدانی
میترسی،میلرزی
از کارم،رفتارم،مادر جان!
میدانم ،میبینی
گه گریم،گه خندم
گه گیجم،گه مستم
و هر شب تا روزش
بیدارم،بیدارم،مادر جان!
میدانم،میدانی
کز دنیا ، وز هستی
هشیاری ،یا مستی
از مادر،از خواهر
از دختر،از همسر
از این یک، وآن دیگر
بیزارم،بیزارم،مادر جان!
من دردم بی ساحل.
تو رنجت بی حاصل.
ساحر شو،جادو کن
درمان کن،دارو کن
بیمارم،بیمارم،بیمارم،مادر جان!
مهدی اخوان ثالث
توضیح : این شعر ( شعر مهدی اخوان ثالث ) و شعر پست قبلی ( شعر فریدون مشیری ) رو توی پستهای قبلی دوستان گفتند ، ولی بصورت خلاصه تر ... بخاطر متن کامل شعر ، مجدد اونها رو پست زدم ...
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
.
در گذری از مادری تابناک
اندوهناک،تازه وقتی نگاه میکردم ،هنوز کودک بودم،
مادرم بود که در خانه کاهگل از نور لبریز صدایم میکرد:
دیر شد پسر ،چرا نمیری،
انگار نمیفهمیدم چه میگوید، نمیدانستمش،کودک بودم هنوز ،
شبها در خانه ای از جاودانگی پر،صدای لا لایی مادرم را به گوش کوچک خواهرم گویا می شنیدم،
مرا دیگرگونه لا لایی میداد،
شب را تمام میکردیم،
صبح مرا با نفسهای جنبش وار خودش، به سان رویایی در خوابی عمیق بیدار میکرد
هنوز نمی فهمیدمش، کودک بودم
و حال دیگرگونه شدم،گویا سالهایی بی جاودانه رقم خورد
راه میرفتم با صدای او،می نشستم برای او،مینوشتم برای دستهای سرد او،میگریستم برای نگاه شکسته در آغاز پایان او،می مردم هر روز برای گفتن یک بار لا لایی زیبای او،
دیگر میدانستم، بزرگ شده بودم
و انگار خسته تر در قصه ای بی گریز ،پایان را لمس میکردم،
مادرم در بستر خاکستری بیمارگونه ای آشفته ،با مرگ ملاصق بود
انگار دیگر ،تنها در شب بی آغازی دیگر ،صدایی نبود،
لا لایی نبود ،
انگار همه در سوگ غمناک شکستن صدایی مادرگونه ،سخت می گریستند
مادر من هم نبود
او هم به قصه ای در سرزمین پرپر یادی واژگون از سرخی بی دلیل،شب و روز را ترک گفته بود،
مادر من هم به سایه ای بی آغاز، ما را ترک گفته بود
او دیگر نبود تا که طنین نازک صدایش مرا بلرزاند به یادی ناب گونه،
دیگر نبود که شکسته ترین و ناب ترین نگاهش را به دست تاریک و شک وار مردکی پر کینه و نفرت زا بیندازد ،تا که تحقیر شود
دیگر نبود که بگوید: با زهم گفتند باید خیاطی کار کنیم
دیگر نبود تا که بگوید:باباتون رفته سفر،براتون سوغاتی میاره
و هنوز فلسفه گریه اش را هنگام گفتن این حرفها نمیدانم
و خودم هم میگویم:بابامون رفته سفر،برامون سوغاتی میاره
و انگار در غریبانه ای تاریک، دوباره مسخ میشوم
دیگر هیچ نیست
به فریادی سرخ وار از آتشی در درون ،فریاد میزنم:مادرم را میخواهم
میخواهم برایم بگوید،مرا بزند،مرا با زور غذا دهد
من مادرم را میخواهم
میخواهم بگوید : دیر شد پسر،چرا نمیری
انگار زمان دیگر با من قهر است
هیچگاه نخواهد شد
نخواهد شد که باغ سبزوار مادرم را دیگر بار ببینم
نخواهد شد که دستهای سرد ش را آرام ببوسم
نخواهد شد که در زمستان از خیال لبریز،آرام لباس تنم کند
نخواهد شد که مرا ببوسد
نخواهد شد که مرا در شب تاریخ ساز از دیروز خوش تر ، بغل کند و نگاهش را به من هدیه دهد
دیگر هیچ هم نخواهد شد هیچ وار
من مادرم را میخواهم
مادرم خواب است
آرام حرف بزنید
مادرم خواب است
مادرم خواب است...
.
تــو هـــوای پاك خونه
دستای تو سايه بونه
توي قلب عاشق من
عشق تــو قـد جنونه
***
مادر ای معني ايثار
تـو گــل باغ خدايی
تــوي روزگار غــربت
با غــم دل آشنايی
***
مادر اون چشــاتــو قربــون
هر چی عشقه تو چشاته
مـــهر تـــو تمـــوم نميشه
آخـــه چشــمـــه حيــاته!
***
می نويسم از سر خط
مــادر ای معني بــودن
مي نويسم تا هميشه
تويــی لايــق ستـــودن
.
"تقديم به مقام مادر"
تو شکوفاترين بهارمنی
مهربونی من، نگارمنی
همه عالم اگرزمن بگسست
بازهم خوب من کنارمنی
مهرتو نقطه عروج من است
خوش به حالم که غمگسارمنی
خوش به حالم که با تو سرمستم
درره عشق تک سوارمنی
با تو جاني دوباره مي گيرم
تو که پايان انتظارمنی
انتظارشکست هرچه غم است
تو که هرلحظه بی قرار منی
مادر! مرا ببخش
فرزند خشمگين و خطا كار خويش را
مادر! حلال كن كه سرا پا نامت است
با چشم اشكبار، ز پيشم چو ميروی
سر تا بپای من غرق ملامت است
***
هر لحظه در برابر من اشك ريختی
از چشم پر ملال تو خواندم شكايتی
بيچاره من، كه به همه ی اشكهای تو
هرگز نداشت راه گناهم نهايتی
***
تو گوهری كه در كف طفلی فتاده ای
من، ساده لوح كودك گوهر نديده ام
گاهی بسنگ جهل، گهر را شكسته ام
گاهی بدست خشم بخاكش كشيده ام
***
مادر! مرا ببخش.
صد بار از خطای پسر اشك ريختي
اما لبت به شكوه ی من آشنا نبود
بودم در اين هراس كه نفرين كني ولی
كار تو از براي پسر جز دعا نبود.
***
بعد از خدا ، خدای دل و جان من توئی
من،بنده ای كه بار گنه می كشم به دوش
تو، آن فرشته ای كه زمهرت سرشته اند
چشم از گناهكاری فرزند خود بپوش.
***
اي بس شبان تيره كه در انتظار من
فانوس چشم خويش به ره ، بر فروختي
بس شامهای تلخ كه من سوختم زه تب
تو در كنار بستر من دست بر دعا
بر ديدگان مات پسر ديده دوختی
تا كاروان رنج مرا همرهي كنی
با چشم خواب سوز چون شمع دير پای
هر شب، گريستيئ تا صبح ، سوختی.
***
شبهاي بس دراز نخفتي كه با پسر
خوابد به ناز بر اثر لای لای تو.
رفتی به آستانه مرگ از برای من
اي تن به مرگ داده، بميرم برای تو.
***
اين قامت خميده ی در هم شكسته ات
گويای داستان ملال گذشته هاست
رخسار رنگ رفته و چشمان خسته ات
ويرانه ای ز كاخ جمال گذشته هاست.
***
در چهره تو مهرو صفا موج مي زند
اي شهره در وفا و صفا! مي پرستمت
در هم شكسته چهره تو، معبد خداست
اي بارگاه قدس خدا! می پرستمت.
***
مادر!من از كشاكش اين عمر رنج زای
بيمار خسته جان به پناه تو آمده ام
دور از تو هر چه هست، سياهيست ، نور نيست
من در پناه روی چو ماه تو آمده ام
***
مادر ! مرا ببخش
فرزند خشمگين و خطا كار خويش را
مادر ،حلال كن كه سرا پا ندامت است
با چشم اشكبار ز پيشم چو می روی
سر تا به پای من غرق ملامت است.
.
((یاد مادر))
هفت سالی گر گذشت
از رفتنت در کوی عشق
هرگز از ذهنم نگردیدی جدا
گرچه درچشمم
هزاران بار جایت شد تهی
لیک در خاطر همیشه
یاد مهرت با من است
یاری و هم خانه ای
کو نام مادر کرده اند
ای عزیز رفته سوی سایه ها
غرقه در اعجاز سبز آیه ها
عاشقانه زندگی کردی
وزان بهتر به آن سو پرزدی
یاد پرواز بلندت تا ابد در خاطر است
خاطرات عمر بگذشته
همیشه حاضر است
ب.روا-۱/۲/۸۷
.
ای مرا مظهر ایمان و غرور
ای نگاه تو پر از گرمی و نور
ای صدای تو مرا روح نواز
هرگز از خویش مرا دور مساز
نازنین مادر من،
من به گلزار وجود،
چون گلی تشنه ی باران محبت هستم
هرگز ای ابر پر از رحمت و عشق،
نو گل تشنه ی خود را مبر از خاطر پاک!
ای در گلشن قلب من بر روی تو باز
هرگز از خویش مرا دور مساز!!
.
سلام ای مظهر ايثار واز خود گذشتگی؛وای کانون مهر و محبت وای آنکه خداوند بهشت را به زيرپايت نهاده؛سلام برتو باد...
زبانم عاجز ودستم ناتوان از اين است که چگونه بتوانم حق تو را نسبت به مهر ومحبتی که به من و پدر و خواهر و برادرم می نمايی ادا کنم.
کلمات نيز کوچکتر و حقير تر از آنند که بتوانند به بيان علاقه ومحبت مادر به فرزند بپردازند.
مگر نه اين است که من پارهای از تنت هستم؛نه ماه از شيره جانت تغذيه کردم و در طی اين ايام انواع سختيها را بر خود هموار ساخته ای که من صحيح وسالم پا به عرصه ی هستی نهم . چه شبها ی دراز را تا سحر ببالينم نشسته و نگران حالم بوده ای وبا اندک ناراحتی و گريه ام ؛قلبت افسرده شده واشک از ديده جاری ساخته ای.
همه ی اين ها را که يک هزارم آن را در اينجا بيان نکرده ام مثل آينه وروز درجلو ديدگانم مجسم است.
کاش می توانستم قلبم را از سينه بيرون آورده در پيش پايت بيفکنم تا ببينی چقدر دوستت دارم.
عشق به مادر حديث ديگری است و هيچ پديده ای در جهان نميتواند با مهر مادر برابری کند...
کدامين قلبی ست که لبريز از مهر مادر نباشد؟
.
مادر به خا ک پای تو سوگند در جهان
پاکــيزه تر زمهر تو در سيـنه ای نبود
آلوده بود جز دل تو هر دلی که بـــود
مهری نبـود کز پی آن کينه ای نــبود
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
پاسی ز شب گذشته وخوابم نميبـرد
ای جان فدای ديده ی شب زنده دارتو
چون کودکان خسته سرا پا بــهانه ام
بازا کـــــه باز مانـــــده دلم بی قرار تو
.
کودکی در آغوش مهرت آرمیده ام : مادر
شعله ای افروخته از گرمای قلبت : مادر
فریاد و فغان در هیاهوی جوانیم تویی : مادر
مرا در زمانه بی کسی پناهی : مادر
آفتی بر قلبهای نامحرمانمی : مادر
شادمانی روزگار خاموشیم : مادر
.
مادران زیباترین اختراع خداوند هستند
Mums are God's most beautiful invention!
"ربکا وینترز"