سلامنقل قول:
شاید بخاطر اینکه دختر ها بیشتر از پسرها به آینده خود فکر می کنند .
و همیشه به قولی قویه تخیل آنها از پسر ها قوی تر است من از این بایت اطمینان دارم.
دختر ها لطافت خاصی در شعر گفتن دارند.
Printable View
سلامنقل قول:
شاید بخاطر اینکه دختر ها بیشتر از پسرها به آینده خود فکر می کنند .
و همیشه به قولی قویه تخیل آنها از پسر ها قوی تر است من از این بایت اطمینان دارم.
دختر ها لطافت خاصی در شعر گفتن دارند.
همه رو درست گفتی!نقل قول:
نمره ات بیست شد!
آن هنگام که سیاه می شود
رنگ می بازد
این زندگی واقعی واقعی واقعی
من
تصور می کنم
با تمام نیروی اراده و تخیلم!
تو را با تمام قدرت توفندگی ات!
می شویی این واقعیت غم انگیز را از نگاه من
زنده می کنی رنگ های روشن آرزوهایم را
ای باران !!!
سیگار را دو باره سر و ته ... دو باره اَه ... تلخ اش رسید به طعم چشم ها یم...
سلام به همه
من در کنار رودخانه زندگی می کنم
در کنار رودخانه ای سیاه
رودخانه ای که پر از ماهی است
ماهی های گوشت خوار
ماهی های ، که قلب عاشق ها را می خورند
Boof6260
پرواز کن
پرواز تو تنها آرزوی من است
تو را که در عمق آسمان ببینم
اوج را احساس خواهم کرد
پرواز کن
ماه هم ، در آسمان پرواز کرد!
دیگر ماه را نمی بینم
ماه من در آسمان آرام آرام مرد
با لبخندی ، به زیبای خود
Boof6260
قبل از آنکه ببینمت باورت کردم
قبل از آنکه باورت کنم دوستت داشتم
و قبل از آنکه دوستت بدارم می شناختمت
اما امروز
نگاهت که کردم
غریبه ای را دیدم
که از عمق پنهان ذهن خسته من عبور می کرد
چه خیال احمقانه ای!
تو هرگز شبیه عکس خاطره ام نبوده ای!
دیگر نمی شناسمت
دوستت ندارم
باورت نمی کنم
این
زوال زنده بودن است!!!
شمردن بلد نيستم
دوست داشتن بلدم
وگاهي شده
يكي را دوبار دوست داشته باشم
دو نفر را يك جا
چه كار ميشود كرد؟
دوست داشتن بلدم
شمردن بلد نيستم.
با سلامنقل قول:
اول ورود شما رو به این تاپیک تبریک میگم
شعر جالبی بود :20:
چقدر قشنگ و دلنشيننقل قول:
مهرداد بگو شعر خودت بود:46:
سلام
بودن را برای با تو بودن می خواهم
عشق را برای تو می خواهم
مردن را در راه تو می خواهم
نگاه گرمت را برای خودم می خواهم
سلام
عشق را آرام آرام در گوشم زمزمه کن
با صدایت که بشفافی صدای زلال آب است
عشق پاکت را در گوشم زمزمه کن
سلامنقل قول:
نه . من زیاد ذوق هنری ندارم پایان جان:27:
=====
گرگي در ارتفاع بلند قلبم عشق را زوزه مي کشد
و تو هنوز دنبال چوپان دروغگو مي گردي
سلام . مرسی از لطفتوننقل قول:
-========
نقل قول:
یادش به خیر
در عمیق ترین خواب
گور کن در انبوه مردگان
در میان زندگان
در حضور نکیر و منکر
فریاد می زد
به تابخانه بازگردید
آنقدر با خود آرزو آورده است
که دیگر
جایی برای خودش نیست
......
در هیاهو
زندیق رقاص ندا سر داد
آروز ها را در آورید
او را چال کنید
...
قهقهه می زدم،
راست می گویند
آخر الزمان است!
خوش به حال دریا
چه آرام باشد
چه طوفانی
همیشه یک رنگ است:
آبی
بیا کفشهایم را امتحان کن
چه فرقی میکند
من عاشق تو باشم ، یا تو عاشق من
چه فرقی میکند رنگین کمان از کدام سمت آسمان آغاز میشود ؟
قار قار قار !
نه !
اين كلاغ هزار سال ديگر هم كه بگذرد
به خانه كه هيچ
به هيچ هم نمي رسد
حالا فقط من مانده ام
و قصه اي كه تمام نمي شود
كسي بود
كه ديگر نيست
سلام
دلم غمگین است و نگاه آشنای ت را می خواهد
و داخدایی هست که مرا می نگرد
تنهای دستانم را
Boof6260
سلام به همه
لطیف تر از خواب رویای من بود. پشت آن آلاچیق نزدیک تر از ترانه های
باد گریه های باران بود کاش واژه ی غمنا ک باران واژه ی نمنا ک چشمان
خسته ام می شود.
من نمی خندم زندگی را با مستی خندیده ام گریه را با ، باران گفته ام .
Boof6260
خندید روح شب:
این است آن تمام امیدی که داشتی؟
آن عهد کهنه که در روزگار روشنت
با آن ستاره کبود آسمان گذاشتی؟
امید تو جز یک امید خام نیست
باور نکرده ای تو طلوع ستاره را
شب هست، تیرگی هست و رنج هست
تا شب نباشد آخر کجا ستاره هست؟
این تنها شعر قافیه داری بود که تا حالا گفتم!!!
سلام
قطره اشکی به لطافت شبنم صبحگاهی بر روی پهنای چهره ی غمناکش جاری بود.
مثل آخرین لحظه های عمر ستاره ای در دور دست در فضای خالی از جسم در
نوری درخشید وجدایی را در تنهایی یافت.
Boof 6260
سلام
ای زیباترن معنای بودن ، امروز دستهایم به یاد تو و برای تو می نویسند
تاریکی ها را می زدایم ، بدی ها را می شویم ، ابرها را کنار می زنم خورشید
را فرا می خوانم ، ماه را صدا می زنم تا تنها تک ستاره آسمان و زمین را ببیند
امروز همه را به ضیافت چشمان آرام ، تو می خوانم که تو حقیقت امیدی
Boof6260
سلام
و زندگی گل سرخی است در دستان پاک تو و می دانی
گل سرخ چیست آب را من شاهد می گیریم که تو رود خروشان
این دشتی که زندگی را نوید می دهد
Boof6260
سلام
ای زیباترن معنای بودن ، امروز دستهایم به یاد تو و برای تو می نویسند
تاریکی ها را می زدایم ، بدی ها را می شویم ، ابرها را کنار می زنم خورشید
را فرا می خوانم ، ماه را صدا می زنم تا تنها تک ستاره آسمان و زمین را ببیند
امروز همه را به ضیافت چشمان آرام ، تو می خوانم که تو حقیقت امیدی
و زندگی گل سرخی است در دستان پاک تو و می دانی
گل سرخ چیست آب را من شاهد می گیریم که تو رود خروشان
این دشتی که زندگی را نوید می دهد
Boof6260
مامان خوبم
فقط بگذار در آغوش تو
دوباره کودکی شوم
نا آشنا با طعم هر آرایه و کنایه و استعاره ای:
کودکی که تمام احساس درونش را
در یک جمله ساده فریاد می زند:
مامان!
مامان خوبم!
دوستت دارم!
نظرت در باره این دوتا شعر که با هم ادغام کردم چیه خوب شده؟
جهان
جای عجیبی است
این جا
هرکس شلیک میکند
خودش کشته میشود
ه خاطر یک لقمه نان
کلاه از سر برداشتیم
به احترام دوست و دشمن
دشمن نیشخند زد
و دوست
بی تفاوت از کنارمان گذشت
سرانجام
دست ها و کلاه هایمان
در هوا معلق ماندند.
جان چه باشد كه فداي قدم دوست كنم
اين متاغي ايست مه هر بي سر پايي دارد
می خندم به باد
که اغلب بی موقع می وزد
می خندم به ابر
که اغلب بر دریا می بارد
به صاعقه نیز می خندم
که فقط میتواند
چوپان ها را خاکستر کند
و می خندم به ....
تا شاد زندگی کنم
من می خندم
اما دنیا غم انگیز است
واقعا غم انگیز است .
با سلام تقدیم به همه کسانی که مادرشان را از دست داده اند وامروز تنها با یادش و اشک به شب رسید
همه جا تاریکه
من از تاریکی می ترسم
مادرم کجای من می ترسم
در این روز در آغوش که باشم مادر
خونه تاریکه
همه جا تاریکه
چشمام می سوزه
دیگه نمی تونم گریه کنم
امروز رو به کی تبریک بگم
خونه ساکته دیگه زندگی جریان نداره
مثل خون تو رگهام...........
چشمام می سوزه
Boof6260
شعر پر معنای بودنقل قول:
ورود شما رو به این تاپیک تبریک می گم
نقل قول:
منمون از خوشامدتون
فكر كنم تو يك تابلو خونده بودمش
بی قرار
می دوم میان باد
می رسم به هرچه انتهاست
می رسم به اعتراض
می رسم به پشت مرزهای ناتمام
می رسم به قایقی که صید می کند
آرزوی رودهای خسته را
حسرت تمام بال های بسته را
با سرود شب تمام می شوم
اولین ستاره می شوم که می دمد
باز می شود شکوه پنجره
رو به قصه ای که بارهاست
خوانده می شود هنوز:
دامن سیاه شب
نقطه نقطه از هزارها هزار اعتراض !!!
حافظ بيا ببين كه واعظان شهر همه
هر دم به جلوه بر سر محراب و منبرند
نو دولتان كه بر خر شيطان نشته اند
در پشت پرده بر سر افعال ديگرند
عاقبت او پیروز شد
چون
با صداقتش با من جنگیده بود
باقی
قصه ی مغلوب شدن من است
خسته و شکسته به خانه که آمدم
قایم شدم پشت فنجان و چای و
دود سیگار
و خاموش کلنجار رفتم
با کلمات خیس و دروغین
سربازهای شکست خورده
هرگز با صدای بلند آواز نمی خوانند
تو ماه را
بیشتر از همه دوست می داشتی
و حالا
ماه هر شب
تو را به یاد من می آورد
می خواهم فراموشت کنم
اما این ماه
با هیچ دستمالی
از پنجره ها پاک نمیشود
عمر من اما چون مردابي ست
راكد و ساكت وآرام و خموش
نه در او نعره زند موج وشتاب
نه از او شعله كشد خشم و خروش
عشقم می گه که دیگه عاشقم نیست
عاشق من نیست
آسمان دردم را به که بگویم دوستان همه رفتند
تنها ماندم در این تاریکی
دردم را کجا فریاد کنم
گریه بی صدای من اوج فریادم است
به کدام چاه به کدام خرابه ....
آسمان آن شب بی صدا بر سرم گریه کرد
مانند مادری که بر سر بالن فرزند بیمارش گریه می کند
روزی آخر از این زمین دل خواهم کند
Boof6260