tool ? نه بابا مال DEATH هستش .نقل قول:
doomhammer65ir این ترجمه ای کخ گذاشتی ماله Tool هست درسته ؟ :)
Printable View
tool ? نه بابا مال DEATH هستش .نقل قول:
doomhammer65ir این ترجمه ای کخ گذاشتی ماله Tool هست درسته ؟ :)
A suicidal haze, unreal like a torturous dream
old stinging mental wounds, still raw and fucking bleeding
drowning in the womb of misery, the mother of depression
the slaughter of all hope, the grim death of compassion
sell your soul to evil, sell your soul to death
... suicide, suicide, suicide, suicide, suicide, suicide, suicide...
a dead empty stare into the ruins of my world
a world i have already left, so many years ago
مهی جنون انگیز , غیر واقعی مثل یک رویای زجر آور
یک زخم روحی قدیمی دردناک , تازه مانده و لعنتی خونریزی دارد
در بطن فلاکت و بدبختی غرق می شوم , مادر افسردگی و پریشانی
کشتار تمام امیدها , پایان وحشتناک رحم و شفقت
روحت را به شیطان بفروش , روحت را به مرگ بفروش
... خودکشی , خودکشی , خودکشی , خودکشی , خودکشی , خودکشی , خودکشی ...
نگاهی پوچ و مرده به دنیای نابود شده ی من
دنیایی که من از دستش دادم , سالها پیش
Dyers Eve
Dear Mother
Dear Father
What Is this Hell You Have Put Me Through
Believer
Deceiver
Day in Day out Live My Life Through You
Pushed onto Me What's Wrong or Right
Hidden from this Thing That They Call Life
Dear Mother
Dear Father
Every Thought I'd Think You'd Disapprove
Curator
Dictator
Always Censoring My Every Move
Children Are Seen But Are Not Heard
Tear out Everything Inspired
Innocence
Torn from Me Without Your Shelter
Barred Reality
I'm Living Blindly
Dear Mother
Dear Father
Time Has Frozen Still What's Left to Be
Hear Nothing
Say Nothing
Cannot Face the Fact I Think for Me
No Guarantee,it's Life as Is
But Damn You for Not Giving Me My Chance
Dear Mother
Dear Father
You've Clipped My Wings Before I Learned to Fly
Unspoiled
Unspoken
I've Outgrown That Fucking Lullaby
Same Thing I've Always Heard from You
Do as I Say Not as I Do
Dear Mother
Dear Father
Hidden in Your World You've Made for Me
I'm Seething
I'm Bleeding
Ripping Wounds in Me That Never Heal
Undying Spite I Feel for You
Living out this Hell You Always Knew.
شامگاه میرندگان
پدر و مادر عزیز ,
این چه جهنمی است که مرا به کامش انداخته اید؟
باور مند , فریبنده
روزها می آیند و می روند, زیستن من برای شما ,
درست و غلط به خوردم داده شده
نهان از دیدگانم , پدیده ای که زندگی اش می نامند
پدر و مادر عزیز,
هر اندیشه ای که تصور می کردم , رد کردید
قیم , دیکتاتور ;
همواره حرکاتم را سانسور می کرد
کدوکان دیده می شوند ولی شنیده نمی شوند
از هم دریدن هر الهامی
زمان یخ زده و ایستاده دیگر برای بودن چه مانده ؟
چیزی نشنو و هیچ نگو
یارای تقابل با حقیقت تفکر برای خود را ندارم
تضمینی وجود ندارد زندگی همان است که هست
ولی لعنت به شما که به من بختی ندادید
پدر و مادر عزیز,
بالهای مرا بریدید پیش از آنکه پرئاز را بیاموزم
دست نخورده به زمان نیامده
دیگر آن لالایی لعنتی را پشت سر گذاشتم
همان حرف های همیشگی را از شما شنیدم
" آن کن که می گویم نه آنچه خود می کنم"
پدر و مادر عزیز,
نهان در دنیای شما , دنیایی که برایم ساخته اید;
می جوشم و خون می ریزم
در من زخم ها سر باز می زنند و هرگز بهبود نمی یابند
نفرت نا میرایی که حس می کنم برایتان
نقل مکان از این جهنمی که همیشه می دانسته اید
The Frayed Ends Of Sanity
Never Hunger
Never Prosper
I Have Fallen Prey to Failure
Struggle Within
Triggered Again
Now the Candle Burns at Both Ends
Twisting under Schizophrenia
Falling Deep into Dementia
Old Habits Reappear
Fighting the Fear of Fear
Growing Conspiracy
Everyone's after Me
Frayed Ends of Sanity
Hear Them Calling
Hear Them Calling Me
Birth of Terror
Death of Much More
I'm the Slave of Fear,my Captor
Never Warnings
Spreading its Wings
As I Wait for the Horror She Brings
Loss of Interest,question,wonder
Waves of Fear They Pull Me under
Old Habits Reappear
Fighting the Fear of Fear
Growing Conspiracy
Everyone's after Me
Frayed Ends of Sanity
Hear Them Calling
Hear Them Calling Me
Into Ruin
I Am Sinking
Hostage of this Nameless Feeling
Hell Is Set Free
Flooded I'll Be
Feel the Undertow Inside Me
Height,hell,time,haste,terror,tension
Life,death,want,waste,mass Depression
Old Habits Reappear
Fighting the Fear of Fear
Growing Conspiracy
Myself Is after Me
Frayed Ends of Sanity
Hear Them Calling
Frayed Ends of Sanity
Hear Them Calling
Hear Them Calling Me
پایانه های فرسوده شعور
پایانه های فرسوده شعور
طمع , هرگز!
توفیق , هرگز!
افتاده ام به دام شکست
جنگ درون دوباره آغاز شده
اینک شمع از هر دو طرف می سوزد
پیچ و تاپ خوردن در دستان اسکیزوفرنی
فرو افتادن به ژرفنای زوال عقل ;
عادات قدیمی دوباره پدیدار می شوند
جنگیدن با ترس ِ از ترس
توطئه ای در حال رشد
همه در تعقیب من اند
پایانه های فرسوده شعور
می شنوم که فرا می خوانند
می شنوم که مرا فرا می خوانند
تولد وحشت
مرگ بسیاری دیگر
من برده هراسم , اسیر کننده من ;
بدون اخطار ,
بالهایش را می گشاید
من نشسته در انتظار ترس و حشتی که با خود می آورد
فقدان تمایلات , سوالات تعجات
امواج ترس مرا به پایین می کشند
عادات قدیمی دوباره پدیدار می شوند
جنگیدن با ترس ِ از ترس
توطئه ای در حال رشد
خود در تعقیب خودم
پایانه های فرسوده شعور
می شنوم که فرا می خوانند
می شنوم که مرا فرا می خوانند
درون نابودی
در حال غرق شدنم
گروگان ,این حس بی نام
جهنم آزاد بر سر من خواهد ریخت
درونم موج باز گشتن را حس می کنم
بلندا ,جهنم , زمان , شتاب , وحشت , تنش
زندگی , مرگ , خواست , تضییع , افسردگی فراگیر
Doyenfony اينايي كه گذاشتي مال كيه ؟
Infected by invalid behaviour
While capturing the stench of divine putrefaction
Confess to slavery for the world saviour
Give praise and inhale the corruption
[chorus:]
The Enfeebled provides the fool
The Disabled provides the tool
The Apathetic demands the affection
To those suffering from their own satisfaction
Devour in self-deceit, conjure the righteous plague
Testify today?s contradiction, glorify tomorrows deed
Inconceivable moral priest, hide in preferable dress
Invite to another pleasure feast, the concealment of joyful laughter
The decrepit innocence of your correctness and well-chosen
Elicits the source of the need for immediate forgiveness
Submit to no grace but the spiteful of your disease
Apply to join the unlimited disgrace and a settlement in the skies
And turn the confusion among your children into self-stimulation
The incarnation of your prostitution, the true Evil in disguise
With the ignorance from your cross as the witness
The truth of your tragedy make you justice
In your mirror the high spirit of kindness
Looks like malice
Condemnation of life by the living dead
What a premature judgement, contradiction to the core
How unfortunate I am, cursed to spend time on a battle already won
The shame that will be guarding your grave says it all
Retreat to the crypt and make it worthwhile
Recall my sins furthermore but still be watching yours with a smile
ای الوده به عادت های بی ارزش
زمانی که بوی گند فساد رهبانیت همه جا را گرفته است
به بندگی نجات دهنده جهان اقرار کن
او را ستایش کن و باز هم فساد و تباهی را استشمام کن
تهیه کننده , ضعیف و ابله است
اون فقط یک وسیلس
اون یک شادمانیه بی روح می خواهد
که همین شادمانی ظاهری دلیل زجر کشید نش شده
با غرور زیاد به خود(فریب خودش و دیگران)
نشان پارسایی را به زخ می کشد
به روزهای تصاد و تکذیب (فیامت) شهادت میدهد
تحسین می کند اعمال فرداها را (اینده نیامده را)
از کشیش های شرافتمند غیر قابل باور
پنهان شده در لباس روحانیت(لباس پاکی)
دعوت کننده به سفره های دلپذیر (بهشت) با پنهان کاری
و قهقه های مستانه و لذت جویانه خود (ریا و فریب)
پاکدامنی تو در پیری ناشی از شایستگی ها و انتخاب درست
بیانگر نیاز تو به بخشش سریع است
با رد رحمت خدا تسلیم دعا های بد خواهانه ی خود می شوی
و انگاه تقاضای پیوستن به بی مهری بیکران خدا و اسمان ها را داری
و اشفتگی . سرگردانی خود را بین فرزندانت پخش می کنی
که اوج حلول ابتذال در وجود توست
صیطان واقعی تغییر لباس داده
با بی خبری از اصالت خود بعنوان یک شاهد
حقیقت پایه های داوری تو را می سوزاند
در ایینه وجودت (وجدانت) روح بلند مهربانی
شبیه بد ذاتی جلوه گر می شود
لعنت بر زندگی با مردگان (انسان های زاهد نمایی در عشق بهشت و ان دنیا)
چه داوری شتاب زده و ناقصی در تظاد و تکذیب همه چیز (کل دنیا)
چه بدبختی هستم من
محکوم شده به گذران زندگی در نبردی که برنده بازنده (من) قبلا تعیین شده
لعنت بر انکه از قبرهای شما نگهبانی می کند
و با صوراصرافیل مرده ها را از قبر ها بیرون می کشد
و با یاداوری کردارهای گذشته اشان
شما ها را با یک پوزخند بازخواست می کند
Master of disharmony
Welcome my tainted soul
Take me from the hordes of the living
Into the blessed darkness
Master of disorder
Take my impure flesh
Lead me unto the path of temptation
Save me from cowardness
Master of sin
Take my cursed heart
Bring me where I can find salvation
For I am the damned
Master of death
Take my pitiful life
I am enslaved
I shall never forget the pain
Master of sin
Take my cursed heart
Bring me where I can find salvation
For I am the damned
Master of death
Take my pitiful life
I am enslaved
I shall never forget the pain
سلطان تفرقه
خوشامد بگو روح فاسد مرا
مرا دور کن از دسته زندگان
درون تاریکی مقدس شده ات
سلطان اشفتگی
جسم نا پاک مرا بگیر
راهنمایی کن مرا بسوی جاده ی وسوسه
مرا از ادم های بزدل حفظ کن
سلطان گناه
بگیر قلب ملعونم را
مرا به جایی ببر که رستگاری را پیدا کنم
چون من دوزخی هستم
سلطان مرگ
بگیر زندگی رقت انگیزم را
من برده ای بیش نیستم
هرگز نباید درد را فراموش کنم
Eye Of The Beholder
Do You See What I See?
Truth Is an Offense
You Silence for Your Confidence
Do You Hear What I Hear?
Doors Are Slamming Shut
Limit Your Imagination, Keep You Where They must
Do You Feel What I Feel?
Bittering Distress
Who Decides What You Express
Do You Take What I Take?
Endurance Is the Word
Moving Back Instead of Forward Seems to Me Absurd
Doesn't Matter What You See
Or into it What You Read
You Can Do it Your Own Way
If It's Done Just How I Say
Independence Limited
Freedom of Choice
Choice Is Made for You My Friend
Freedom of Speech
Speech Is Words That They Will Bend
Freedom with Their Exception
Do You Fear What I Fear?
Living Properly
Truths to You Are Lies to Me
Do You Choose What I Choose?
More Alternatives
Energy Derives from Both the plus and Negative
Do You Need What I Need?
Boundaries Overthrown
Look Inside to Each His Own
Do You Trust What I Trust?
Me, Myself and I
Penetrate the Smoke Screen I See Through the Selfish Lie
Doesn't Matter What You See
Or into it What You Read
You Can Do it Your Own Way
If It's Done Just How I Say
Independence Limited
Freedom of Choice
Choice Is Made for You My Friend
Freedom of Speech
Speech Is Words That They Will Bend
Freedom with Their Exception
Do You Know What I Know?
Your Money And Your Wealth
Your Silence Just to Hear Your Self
Do You Want What I Want?
Desire Not a Thing
I Hunger after Independence Lengthen Freedom's Ring
Doesn't Matter What You See
Or into it What You Read
You Can Do it Your Own Way
If It's Done Just How I Say
Independence Limited
Freedom of Choice
Choice Is Made for You My Friend
Freedom of Speech
Speech Is Words That They Will Bend
Freedom no longer frees you
Doesn't Matter What You See
Or into it What You Read
You Can Do it Your Own Way
If It's Done Just How I Say
چشمان نظاره گر
می بینی آنچه را که می بینم ؟
حقیقت جرم است
از روی اعتماد سکوت می کنی
می شنوی آنچه را که من می شنوم ؟
درها کوبیده و بسته می شوند
تخیلات را محدود می کنند و نگاهت می دارند آنجا که باید
حس می کنی آنچه را که من حس می کنم
اندوه تلخ
که تصمیم می گیرد که تو چه بگویی
می پذیری آنچه را که من می پذیرم ؟
حرف آخر تحمل کردن است
پسرفت به جای پیشرفت , پوچ می انگارد .
مهم نیست چه می بینی ,
یا از درونش چه می خوانی
می توانی به دلخواه خود رفتار کنی
البته اگر چنان است که می گویم
استقلال محدود است
آزادی انتخاب برایت انتخاب شده دوست من
آزادی بیان کلماتی است که بخوردت می دهند
آزادی با استثنائات آنها
می هراسی از آنچه می هراسم ؟
زندگی معقول
حقایق از دید تو , دروغ اند از دید من
بر می گزینی آنچه را که من بر می گزینم ؟
انتخاب های بیشتر
انرژی از هر دو قطب مثبت و منفی سر چشمه می گیرد
نیاز مند آنی که من بدان محتاجم ؟
مرز ها بر چیده شده اند
به درون نگریستن , هر کس به خویشتن خویش
اعتماد داری به آنچه من اعتماد دارم ؟
مرا , خودم, , و من
من با نفوذ در دود استتار دروغ خود خواهانه را می بینم
مهم نیست چه می بینی ,
یا از درونش چه می خوانی
می توانی به دلخواه خود رفتار کنی
البته اگر چنان است که می گویم
استقلال محدود است
آزادی انتخاب برایت انتخاب شده دوست من
آزادی بیان کلماتی است که بخوردت می دهند
آزادی با استثنائات آنها
می دانی آنچه را که من می دانم ؟
پول هایت و ثروتت
سکوت می کنی که صدای خود را بشنوی
می خواهی آنچه را که من می خواهم ؟
هیچ چیز نخواه
من تشنه استقلالم و گسترش حلقه آزادی
مهم نیست چه می بینی ,
یا از درونش چه می خوانی
می توانی به دلخواه خود رفتار کنی
البته اگر چنان است که می گویم
استقلال محدود است
آزادی انتخاب برایت انتخاب شده دوست من
آزادی بیان کلماتی است که بخوردت می دهند
آزادی با استثنائات آنها
مهم نیست چه می بینی ,
یا از درونش چه می خوانی
می توانی به دلخواه خود رفتار کنی
البته اگر چنان است که می گویم
هردوی اون دوتا و این یکی از آلبوم "عدالت برای همه" متالیکاست [1988]نقل قول:
Doyenfony اينايي كه گذاشتي مال كيه ؟
کسی نمی تونه پی دی اف ترجمه ها رو بزاره؟
Band Name : Crematory
Album : Act Seven
Track : MoonLight
Year : 1999
--------------------------
آبشارهایی در غروب آفتاب - زمان رسیدن است
بستر آسمان خونین است
ماه نمایان شده و می درخشد
بادهای تند ، سرودی ساکت را در گوشم می خوانند
تاریکی مرا همچون پرده ای از ابریشم فراگرفته
نشانه های سرما ، از نفسم نمایان است
چشمانت را ببند – ذهنت را ببند ( تمرکز کن )
و در زیر نور ماه برقص
چشمانت را ببند – ذهنت را ببند
و در زیر نور ماه برقص
ترسم مرا آنچنان به نرمی و لطیف با خود می برد که انگار بر روی ابرهایم.
عطر دلنشینی با باد شب می آید
بر روی بینی من مینشیند
از دوردست مرا فرا میخوانند
زوزه های یک حیوان
سایه های درختان ، موزون حرکت می کنند
شب تا به حال روز را خاکستری ندیده
نور ماه دستانم را نوازش می کند
چشمانم در نوای شب بسته هستند
چشمانت را ببند – ذهنت را ببند
و در زیر نور ماه برقص
چشمانت را ببند – ذهنت را ببند
و در زیر نور ماه برقص
شب تا به حال روز را خاکستری ندیده
جسم من در افسانه های پریان شناور است
چشمانت را ببند – ذهنت را ببند
و در زیر نور ماه برقص
چشمانت را ببند – ذهنت را ببند
و در زیر نور ماه برقص
Band Name : Crematory
Album : Believe
Track : Endless
Year : 2000
------------------------
بادها اسم من را نجوا میکنند
باران آسمانم را خیسانده
نفس هایم سرد و خاموشند
تاریکی جای زخمم را پنهان کرده
عشقی ابدی – سقوطی ابدی – تنفری ابدی
صدایی ابدی
عشقی ابدی – سقوطی ابدی – تنفری ابدی
صدایی ابدی
ترس از انجام اعمالم جلوگیری میکند
اضطراب(پریشانی) مشکلات پنهان را کم می کند.
احساس خطر می کنم از تله ها
بازی ِ خود ِ فرونشسته
عشقی ابدی – سقوطی ابدی – تنفری ابدی
صدایی ابدی
همه چیزت رو به من بده – وقتی من به تو نگاه می کنم
من به تو نگاه می کنم وقتی شاه شدم – وقتی که تو از من هستی
حلقه های اندیشه ناپدید شدند
آسمان غوطه ور است در خون
ستاره ها از اینجا بسیار دورند
دست کشیده از قدرت
عشقی ابدی – سقوطی ابدی – تنفری ابدی
صدایی ابدی
همه چیزت رو به من بده – وقتی من به تو نگاه می کنم
من به تو نگاه می کنم وقتی شاه شدم – وقتی که تو از من هستی
عشقی ابدی – سقوطی ابدی – تنفری ابدی
صدایی ابدی
عشقی ابدی – سقوطی ابدی – تنفری ابدی
صدایی ابدی
آسمان بزرگ شده به وسیله گذر زمان
دروغ هایی به دست آمده از کار های مخفی
بدرفتاری هایی پیش آمده از جنگ ها
تولدی از از یک بازی جدید
همه چیزت رو به من بده – وقتی من به تو نگاه می کنم
من به تو نگاه می کنم وقتی شاه شدم – وقتی که تو از آن من هستی
عشقی ابدی – سقوطی ابدی – تنفری ابدی
صدایی ابدی
Band Name : Crematory
Album : Believe
Track : Time For Tears
Year : 2000
--------------------------
زمانی برای اشک - گرفته شده از آتش
زمانی برای رویاها – سخاوتی از شعله ها
ریشه های فاش شده
ساختن زندگی دست نخورده برای آینده
دروازه روشنایی بسته شده
فقدان بی باکی
ساختن فرشته هایی از تخیل تو
شبیه به خاکستر در باد
شبیه به خاکستر در باد - شبیه به خاکستر در باد
زمانی برای اشک – گرفته شده از آتش
زمانی برای اشک – تنها برای رستگاری
زمانی برای اشک – گرفته شده از آتش
زمانی برای اشک – تنها برای رستگاری
سکوت شب در حقیقت رخنه می کند(حقیقت را می شکافد(
بشریت هیچ امیدی به تو ندارد
دشمنان به تو بد گمان هستند
خاکسترت در سرزمینی مقدس سوخته
زمان بسیاری را از دست دادی
شبیه به خاکستر در باد
زمانی برای اشک – گرفته شده از آتش
زمانی برای اشک – تنها برای رستگاری
زمانی برای اشک – گرفته شده از آتش
زمانی برای اشک – تنها برای رستگاری
Band Name : Crematory
Album : Believe
Track : Act Seven
Year : 2000
--------------------------
هیچ مانعی در شرف دیوانگی نیست
طمع – هرگز کافی نیست برای زندگی ثروتمندانه
کندی ( تنبلی ) – جسمی سنگین و بی مایه
هفت گناه مرگبار – هفت رویا
هفت دروازه به سوی جهنم – هفت روز
هفت جهان شگفت آور – هفت نشانه
هفت سال بدبختی – هفت زندگی
غضب – خونی غلیان به وسیله خشم و قدرت
تکبر – مخلوقی برتر از دیگران
شهوانیت – دوستدار جسمانیت ( شهوت و حیوان خویی )
رشک ( حسادت ) – غبطه خوردن بردیگری
هفت گناه مرگبار – هفت رویا
هفت دروازه به سوی جهنم – هفت روز
هفت جهان شگفت آور – هفت نشانه
هفت سال بدبختی – هفت زندگی
هفت – هفت – هفت
هفت گناه مرگبار – هفت رویا
هفت دروازه به سوی جهنم – هفت روز
هفت جهان شگفت آور – هفت نشانه
هفت سال بدبختی – هفت زندگی
شکم پرستی – هرگز پایانی نیست
طمع – زندگی ابدی برای من
سستی ( تنبلی ) – آموخته برای عشق ورزیدن به زندگی آسان
غرور ( تکبر ) – بی بصیرت در مقابل سقوط
شهوت - وقف شده به هوای نفسانی
حسادت ( رشک ) – تثبیت تملک
Band Name : Crematory
Album : Believe
Track : Fallen
Year : 2000
----------------------
زاده شده از آتش و خاکستر
ساکن با طوفان و باد
شجاعانه و قدرتمند می جنگد
دور افتاده - پشت سر نهاده شده - مجذوب شده - پشت سر نهاده - سقوط كرده
دور افتاده - پشت سر نهاده شده - مجذوب شده - پشت سر نهاده - سقوط كرده
در قفسی خود ساخته از زندگی محبوس است
برخاسته از حقیقت
احساس می کند به پوچی نزدیک شده
بی روح ، منتظر برای پایان
دور افتاده - پشت سر نهاده شده - مجذوب شده - پشت سر نهاده - سقوط كرده
دور افتاده - پشت سر نهاده شده - مجذوب شده - پشت سر نهاده - سقوط كرده
زندگی ویران شده و به پایان نرسیده
محافظت شده به وسیله ترسی از حقیقت
صدمه دیده و وارسته از افسانه ها
ذره ای از گوشتی شیرین
تجلیل یافته مانند پادشاهان و اربابان
در بند و بسته شده مانند دزدان و قاتلان
دور افتاده - پشت سر نهاده شده - مجذوب شده - پشت سر نهاده - سقوط كرده
دور افتاده - پشت سر نهاده شده - مجذوب شده - پشت سر نهاده - سقوط كرده
Visions of a future that you will never see
Memories of the past
Traces of grief that you must survive
Only to feel pain again
Desolation of man is what I see now
Confusion is all around
Darkness is falling before my eyes
Losing my last hope
Tears from my eyes
Filled with dreams
Tears from my eyes
For a dying world
Suffer day and night
Slowly this world will fade away
The life decrease, my tears unseen
No one try to fear
You'll have to go through the time
To find the truth
You stare into the depth and try...
The answer disappears
Mindless thoughts before you die
Slowly you cry to leave
Inside my eyes the world cries loud
The time has come to die
Tears from my eyes
Filled with dreams
Tears from my eyes
For a dying world
I cry
تصوراتی از اینده ای که هرگز نخواهی دید
خاطرات گذشته
اثرات غم است که تو را وادار به زندگی می کند
فقط و فقط به خاطر اینکه بار دیگر درد را حس کنی
ویرانی مردم چیزیست که الان می بینم
اغتشاش در همه طرف
سیاهی قبل از چشمانم غروب می کند
اخرین امیدم هم از دست می دهم
اشک هایی از چشمانم
مملو از رویا
اشک هایی از چشمانم
برای دنیایی در حال مرگ
شکنجه , شب و روز
به ارامی این دنیا از بین خواهد رفت
زندگی کوتاه می شود , اشک هایم را کسی ندیده
کسی برای ترسیدن سعی نمی کند
مجبوری از میان زمان عبور کنی
تا حقیقت را بیابی
به ژرفا خیره می شوی و سعی می کنی ...
پاسخ ناپدید می شود
توهمات , قبل از اینکه بمیری
گریه می کنی به ارامی تا ترک کنی
درون چشمانم دنیا بلند گریه می کند
زمان مردن فرا رسیده
اشک هایی از چشمانم
مملو از رویا
اشک هایی از چشمانم
برای دنیایی در حال مرگ
من گریه می کنم
As I saw the world in flames
Through the eyes of eternal life
I wish to destroy the life
For every innocent (child) cry
As a sign to die
As I see the mistakes of man
I feel my anger
God will make the end of time
You cry forever
I cry - I saw
Eternal, eternal winds
Eternal, eternal winds
Eternal, eternal winds
Eternal, eternal winds
Your voice screams like
The rain from sky
The end of time has come
Neither time nor a sign
Can stop this circle of death
Lost in yourself there's no way to get out
The world is burning bright
Nothingness before the end
Unreality of fear
A prophecy
Is on the sky
Obscurity
Over the world
I cry - I saw
Eternal, eternal winds
Eternal, eternal winds
Eternal, eternal winds
Eternal, eternal winds
An image of total devastation
Characterize the world of today
وقتی که دنیا را شعله های سوزان دیدم
از چشمان زندگی جاودان
ارزو کردم که این زندگی را نابود سازم
گریه کن برای هر (بچه) بی گناه
مانند نشانه ای از مرگ
زمانی که اشتباهات مردم را دیدم
خشمم را حس کردم
خداوند اخرالزمان را به پا خواهد کرد
برای همیشه گریه کن
می گریم – می بینم
جاودان , بادهای جاودان
جاودان , بادهای جاودان
جاودان , بادهای جاودان
جاودان , بادهای جاودان
جیغ می کشی مانند
بارانی که از اسمان می بارد
اخرالزمان فرا رسیده است
هیچ زمانی و هیچ نشانه ای
نمی توان این گرداب مرگ را متوقف کرد
خودت را گم کرده ای , راهی برای خلاصی وجود ندارد
دنیا در اتشی فروزان می سوزد
پوچ بودن قبل از پایان
حقایقی دروغین از ترس
یک غیبگویی
در اسمان است
تیرگی
در سراسر دنیا
می گریم – می بینم
جاودان , بادهای جاودان
جاودان , بادهای جاودان
جاودان , بادهای جاودان
جاودان , بادهای جاودان
تصویری از انهدام کلی
جهان امروز را توصیف می کند
Moment of silence - blackened my eyes
Come through your dreams - voices from beyond
Call your name - envoke your pain
Guardian angel sleep - tears in their eyes
Deep from the shadows - the shadows arrives
While the wall of glasses reaches the sky
See the death in your eyes
I feel how my strength is growing
I wait for the dawn to come
The earth of mankind is bleeding
For the last sentence of mortal life
Emptiness, fear and despair
Shadows move where light should be
Feel and see this dying world
Through demon eyes I cry - cry!
Through demon eyes I die - die!
By life betrayed to endless sleep
To live without a dream
Once stands straight with faith and pride
Now drenched in blood I lay
Dark dreams of the past, calling back to me
Shadows that embrace me, with wings of frozen fear
Hear the silent whispers, which makes my dream come true
Feel the darkest velvet, breath between the dreams
When the veil of death covers up your mind
Once again the path of dark painted in blood
Kill or be killed, live for the ancient ones
Guardian angel found their end
As blood rains from the sky
Demons on the ancient world
Sacrifice their soul
Across the waves the dragons fly
Bringing the evil sight
See the fearsome death
Reflecting in your eyes
لحظات خاموشی – سیاهی چشمانم
به میان رویاهایت می ایند – نجواهایی از انسو
صدایت می کنند – زجرت می دهند
فرشتگان محافظ در خوابند – اشک در چشمانشان
از اعماق سایه ها – سایه ها فرا می رسند
هنگامیکه دیواری از جنس شیشه اسمان را در بر بگیرد
مرگ را در چشمانت می بینم
قدرت در حال رشدم را حس می کنم
منتظر فرارسیدن سپیده دم می مانم
زمین انسان ها به خون اغشته شده
برای اخرین حکم از زندگی فانی
پوچی , ترس و نومیدی
سایه ها به جایی که نور است حرکت می کنند
لمس کن و ببین این دنیای در حال مرگ را
میان چشم های شیطانی , من می گریم – فغان می کنم !
میان چشم های شیطانی, من می میرم – جان می دهم !
با زندگی که تسلیم خواب ابدی شده
بسوی زندگی بدون رویا
برای یک بار با ایمان و غرور , محکم بایست
در خون غوطه ور می شوم
رویاهای تیره و تاریک از گذشته , مرا دوباره فرا می خوانند
سایه هایی که مرا در اغوش می گیرند , با بال هایی از جنس ترس یخی
نجواهای سکوت را بشنو , که به رویاهای من جان می دهد
تاریکی مخملی را حس کن , بین رویا ها نفس بکش
زمانی که نقاب مرگ , ذهنت را می پوشاند
بار دیگر , راهی از تاریکی , با خون علامت گذاری شده
بکش وگرنه کشته می شوی , زندگی برای دیرینه ای یکتا
فرشتگان محافظ , مرگشان را پیدا کردند
هنگامیکه از اسمان خون می بارید
شیاطین در دنیای باستانی
قربانی می کنند روحشان را
در میان امواج , چندین اژدها پرواز می کنند
دید ها و افکار شیطانی را به ارمغان می اورند
مرگ مهیبت را ببین
که از چشمانت منعکس می شود
Oh . پدرام چه طوفانی راه انداختی خیلی حال دادی .
Dreaming Into Reality داره دیوونم می کنه WooOooW
Love It:40:
خواهش می کنمنقل قول:
کاری نکردم
خوشحالم که خوشت اومده
موفق باشی
فعلا
I am the harvester of life
Making your life black
I have called your name
There's no turning back
I am, the death, ruling, with your time
I can, but I won't give,
you the time you need
You fear me more than ever
You know your time is up
I take away your sorrow
I rule your mortality
I am, the death, ruling, with your time
I can, but I won't give,
you the time you need
من هستم نابودگر زندگی
زندگیت را سیاه می کنم
صدایت کردم , گفتم به خودت
راه برگشتی وجود ندارد
من هستم , مرگ , حاکم , بر زمان هایت
من می توانم , اما نمی خواهم بدهم ,
زمانی را که به آن احتیاج داری
از من , بیشتر از هر زمانی هراس داری
تو , می دانی که زمانت به پایان رسیده
من , غم را از درونت زدودم
من , بر بشر حکمرانی می کنم
من هستم , مرگ , حاکم , بر زمان هایت
من می توانم , اما نمی خواهم بدهم ,
زمانی را که به آن احتیاج داری
I am now layin on my deathbed
Cold and weak and full of pain
My skin is wrinkled and I'm searching
for a reason to not pass away
I have been sick for a long time
The cancer has taken my soul
I lay alone in a dark room
Wait every day to be fetched by death
In silence I'm lying
Deathwish burning strong
I just wanna sleep forever
I'm to weak to take my life
I am now dreaming that I'm dying
My soul is free from all the pain
I am now crying, crying in happiness
But I wake up to reality again
I hate this life that I'm living
People surrounds me to take goodbye
I can feel it this is my last time
I close my eyes and smile to my death
اکنون در تختخواب مرگ آرمیده ام
سرد و ضعیف , پر از درد
پوستم چین و چروک برداشته و به دنبال
دلیلی برای نمردن می گردم
مدت زیادیست که بیمارم
سرطان , روحم را گرفته
در اتاقی تاریک دفن شده ام
هر روز منتظر آمدن مرگ هستم
در آرامش آرمیده ام
آرزوی مرگ با قدرت می سوزد
فقط می خواهم برای همیشه بخوابم
من برای گذران زندگی خیلی ضعیفم
اکنون خواب می بینم که مرده ام
روحم از تمام دردها تهی می شود
اکنون می گریم , گریه ای از خوشحالی
اما دوباره بیدار می شوم و به دنیای واقعی بر می گردم
از این زندگی که درش هستم متنفرم
مردم دوره ام کرده اند , برای بدرود گفتن
می توانم حس کنم که این آخرین بار است
چشمانم را می بندم و به مرگ لبخند می زنم
Close your eyes as if you die
There is no lies in the twilight sky
Don't try to hide don't you realize
The only thing is to take your life
So come with me I'm all you need
Or I will never let you see
I have the key to the eternity
Suicide and you're forever free
چشمانت را ببند , مانند وقت مردنت
هیچ دروغی در سپیده دم وجود ندارد
سعی نکن مخفی بشی یا از چیزی سر در بیاری
اینها تنها چیزیست که زندگیت را نابود می کنند
پس با من بیا , من تمام چیزی هستم که تو نیاز داری
یا هرگز نخواهم گذاشت تو چیزی بفهمی
من کلید جاودانگی را دارم
خودکشی کن و برای همیشه آزاد شو
Black God
Thy every look and every grace
so charm whenever I view thee,
'til death overtake me in the chase
still will my hopes pursue thee
Then when my tedious hours have past,
be this my last blessing given
low at thine feet to breathe my last
and die in sight of heaven
خداوند تیره
هر نگاه تو و هر رحمت تو
بسیار فریبنده هرگاه که به تو نگریستم
تا مرگ ما را در این کش مکش به جلو براند..;
هنوز رویا های من تو را دنبال می کند.
سپس هنگامی که ساعت های ملال آور من سپری شدند
اخرین موهبت(برکت) ارزانی شده من باش
بر روی پاهایت خم شو تا آخرین نفس من بر آید
و در حسرت بهشت بمیر
Scars In The Landscape Of God
I'm the one behind the shadows
تک مانده ای در پشت سایه ها هستم.
Tyrant of damnation
ستمگری نفرین شده
Believer in war
معتقد به پیکار
I will build the bridge of hate
مایلم به بنای پلی از نفرت
To walk on pagan ways
به سوی هدف(راه)ضد مسیح راه میپیمایم
In the light of the moon
در زیر نور مهتاب(ماه)
...Hate in my heart
...نفرت ست در قلبم
I wander through fire
آواره در میان آتشم
To the valley of the shadow
بسوی دره ای از سایه و تاریکی
I summon my inner self to strengthen my final will
فرا میخوانم روح خویش را از برای خواسته نهاییم
I will destroy the promised land of God
خواهان نابودی و ویرانی وعده خدا به زمینم
To set the mighty flame
پیش بسوی مجموعه مقتدر و عظیم شعله آتش
Flame - thou of wisdom the greatest
زبانه آتش - خطاب کردن دانش بزرگ(*)
And to rise the hidden words
و بسوی طغیان عهدهای نهفته
The words of ancient knowledge
فرمانهایی از علم باستان
The scars in the wind
جای سوختگیهایی روی باد(*)
Guide my path to the dark
راهنمای من در جاده تاریکی
Into my cold frozen reality
در میان هستی منجمد شده من
...This is the dawn of the final war
این است آغاز پیکار نهایی
The victory is written in my flesh
پیروزی در جسم من نگاشته شده
I laugh as my enemies fall
میخندم به دشمنی که هبوط کرد
And the sun will retire
و فرو میرود خورشید
Into the darkness of the night
در تاریکی شب
Forever
تـــــــــــــــــا ابــــــــــــــد
آهنگ everytime i die
از children of bodom
آلبوم follow the reaper
شعله شمع زندگی من رو به افول است
و به آرامی مانند آتشی زير باران خاموش می شود
جرقه ای از اميد درونم نيست
ستاره ای از آسمانم عبور نمی کند
با بالهای شکسته نمی توان اوج گرفت
شبی ديگر .. مرگی ديگر
لاشه باد به سردی يخ می وزد
خواهم گذاشت باد بوزد در تاريکی
زيرا بسيار زجر آور است زمانی که تن به مرگ می دهم
توان مقابله ندارم
نمی توانم شب ديگری را تحمل کنم
بيش از اين نميتوانم تصور کنم
شراره نور از ميان انگشتانم می گذرد
مانند خون در بازوانم
و قطره های شمع سياه مرا دفع می کند
The faint blaze of the candle of my life,slowly dying like a fire in a pouring rain.No sparks of hope inside,no shooting stars on my sky.On broken wings, no flying hight...Another night, another demise,Cadaverous wind blowing cold as ice...I`ll let the wind blow out the lightcuz its gets more painful every time i die.Out of strenght to fight.I cannot take another night.I cannot take it no more.Lust of light slips through my fingerslike blood on my arms.Black candle wax has buried me...Another night, another demise,Cadaverous wind blowing cold as ice...I`ll let the wind blow out the lightcuz its gets more painful every time i die.
Mother winter leaves our land
And opens wide the seas
The lukewarm breeze does beckon me
As it whispers through the trees
It says: Set your sails
And let me take your ship to foreign shores
Take farewell of those near you
And your land of the North!
The wild cold deep black ocean's waves
Invites my hungry heart
Cry not my love I'll return
Only death can keep us apart
Oden in the sky up high
Let the Ravens of yours fly
To guide us on our sail to foreign shores
Let your Ravens fly
The wind blows through my hair
And fills our sails with hope and pride
Caress these lines of Oak, wind
Do not throw us all aside
The wild cold deep black ocean's waves
As wide as sky above
Carry us, oh, Gods of sea
Don't take us down below
Now approach the shore at dawn
All is still the light of daybreak is yet to be born
Clad in morning dew asleep
The city's walls rise before us men from the seas
Carrying cold steel at our sides
No time to lose at sunbirth we attack the city by surprise
_Down the coastlines with the wind we reign
Men of the North we leave the shores in flames
Shores in Flames Shores in Flames
Shores in Flames Shores in Flames
Fire!
Tor of thunder way up high
Swing your Hammer that cracks the sky
Send the wind to fill our sails and take us home
Guide your sons, us
When the wind cries out my name
And time has come for me to die
Then wrap me in my cape
And lay my sword down at my side
Then place me on a ship of Oak
And let it drift with tide
Let the flames purify my soul
On its way to hall up high
مادر زمستان سرزمین ما را ترک می کند
و بالهایش را بر روی دریا باز می کند
بادهای گرم مرا با اشاره صدا می کنند
همچنان که نجوا می کنند در میان درختان
آنها می گویند بادبانهایتان را بکشید
و بگذار کشتی ات را به ساحلی بیگانه هدایت کنم
با نزدیکانت وداع کن
و سرزمین شمالیت
امواج وحشی سرد و سیاه و عمیق اقیانوس
قلب گرسنه مرا دعوت می کند
گریه نکن عشق من ، من باز می گردم
تنها مرگ است که ما را جدا می کند
ادین ( خدای خدایان ) بر فراز آسمان
بگذار کلاغهایت پرواز کنند
تا کشتی ما را به سوی ساحلی بی گانه هدایت کنند
بگذار کلاغهایت پرواز کنند
باد در میان موهایم می پیچد
و انباشته می کند کشتی هایمان را با امید و غرور
نوازش می کنند خطوط چوب را ، باد
ما را جدا نکن
امواج وحشی سرد عمیق و سیاه اقیانوس
گسترده اند همچون آسمان بالای سرمان
ما را هدایت کن ، آه خدای دریا
ما را غرق نکن
اکنون در سپیده صبح به ساحل نزدیک می شویم
همه چیز ساکت در نور صبحگاهی که هنوز زائیده نشده
تزیین شده در شبنم های صبحگاهی
دیوار های شهر بر می خیزند قبل از ما مردان دریا
آهن سرد در کنارمان گریه می کند
زمانی برای تلف کردن نیست ما با تعجب به شهر حمله می کنیم
سقوط شهر با بادهایی که حکومت می کنند
مردان شمال ( اسکاندیناوی ) ما ساحل را در شعله ها ترک می کنیم
ساحل در شعله ها ، ساحل در شعله ها
ساحل در شعله ها ، ساحل در شعله ها
آتش
خدای رعد بر فراز ما
بچرخان چکشت را بشکاف آسمان را
بادها را بفرست برای بردن ما و کشتی هایمان به خانه
فرزندانت را رهبری کن ، ما
وقتی که باد نام مرا فریاد می زند
زمان برای مرگ به سویم می آید
مرا در شنلم می پوشاند
و می خواباند شمشیرم را در کنارم
سپس مرا در کشتی چوبی جا می دهد
و می گذارد که براند با جریان آب
بگذار شعله ها جسمم را پاک کنند
در راهی به بالای تالار
Band : My Dying Bride
Album : The Light At The End Of The World
Year : 1999
Track: She Is The Dark
----------------------------------
"She Is The Dark"
او ظلمت است
A cruel sleep 'cross our land
خوابي بيرحم از سرزمين ما ميگذرد
All withered and dying
همه در حال مرگ خشکيدهشدهاند
As the fall, the victims
مثل يک سقوط، قربانيان
They're dying a sad death
ميميرند،به مرگي غمگين
In our land, we lay down
در سرزمينمان، ما خفته ایم
And suffer again
و دوباره رنج ميکشيم
A dark girl' cross our land
دختري تاريک،از سرزمين ما ميگذرد
Is pacing. Is preying
گام برميدارد قربانی ميکند
And with her, a fever
و همراه او تبي ميآيد
A marching black fever
تبي سیاه و پيشرونده
No eyes see. No features
چشمها نميبينند، چهره ای نیست
Just black form, suffering
تنها سياهی،و رنج
You have her sympathy
تو ترحم او را داري
You have her tears
تو اشکهاي او را داري
She tries only to take
او فقط سعي ميکند
All your fears
تا تمام ترسهاي تو را بگيرد
The pain she feels
رنجي که او احساس ميکند
When she drinks your
زماني که روح تو را ميبلعد
Is hers to suffer
از آن اوست تا رنج بکشد
It is her toll
اين تاواني است که او باید بپردازد
Believe me, she's helpless
مرا باور کن , او تنها و بی ياور است
When she curses our land
زماني که او ديار ما را نفرين ميکند
When she swallows light
زماني که او روشنايي ما را ميبلعد
It's not her
اين از ارادهاش خارج است
Poison awaits when you kiss
زهر در کمين است،هنگامي که بر او بوسه ميزني
Her heart cries out for you, for me
قلب او ميگريد،براي تو،براي من
Untold misery is hers to serve
رنجي بيحساب براي اوست تا پخش کند
out for eternity
براي جاودانگي
Out cold. Mankind will stay
بي احساس.بشريت باقي خواهد ماند
forevermore if she gets her way
براي هميشه اگر او به راهش ادامه دهد
She can't help it. It's her curse
او نميتواند کمکي کند.اين طلسم اوست
To sing your pain in her own verse
که در شعرهايش آواز دردهاي تو را سر دهد
She is the dark
او ظلمت است
The nightmares you hide
او کابوسهايي است که پنهانشان ميکني
The pain you feel
دردي اسش که احساس ميکني
The suffering inside
رنجي است در درون
Though she was like you
اگرچه او تو را دوست داشت
Through her dark past
در ميان گذشتهء تاريکش
But now, the conqueror
اما اکنون پیروز است
Her choirs vast
سرود بلند او
Oh, please forgive her
آه خواهش میکنم او را ببخش
As mankind dies
آن هنگام که بشريت نابود میشود
As angels weep
زماني که فرشتگان اشک ميريزند
And heaven cries
و آسمان ( بهشت ) میگرید.
Mama Said
Mama she has taught me well
Told me when I was young
Son, your life's an open book
Don't close it fore it's done
The brightest flame burns quickest
Is what I heard they say
A son's heart's owned to mother
But I must find my way
Let my heart go
Let your son grow
Mama let my heart go
Or let this heart be still
Rebel my new last name
Wild blood in my veins
Apron strings around my neck
The mark that still remains
Left home at an early age
Of what I heard was wrong
I never asked forgiveness
But what I said is done
Repeat
Never I ask you
But never I gave
But you gave me your emptiness
I now take to my grave
Never I ask of you
But never I gave
But you gave me your emptiness
I now take to my grave
So let this heart be still
Mama now I'm coming home
I'm not all you wished of me
But a mother's love for her son
Unspoken, Help me be
I took your love for granted
And all the things you said to me
I need your arms to welcome me
But a cold stone's all I see]
Let my heart go
Mama let my heart go
You never let my heart go
So let this heart be still
گفت ِ مادر
مارم به درستی مرا آموزاند
آنگاه که جوان بودم
که , زندگی کتابی است باز ,پسرم
نا تمام رهایش مکن .
فروزانترین شعله ,تند تر می سوزد
این است آنچه از او شنیدم
دل پسر در گرو مادر
ولی باید راهم را بیابم
دلم را رها کن
بگذار پسرت بزرگ شود
دلم را رها کن مادر
یا بگذار این دل آرام ماند.
یاغی نام خانوادگی تازه ام است
خونی رمیده در رگانم
ریسمان پیشبند دور گردنم ,
نشانی که هنوز ماندگار است .
خانه را خیلی زود رها کردم
از آنچه به اشتباه شنیدم ;
هرگز طلب بخشایش نکردم ,
چرا آنچه گفتم به انجام رسیده.
دلم را رها کن !
بگذار پسرت بزرگ شود
مادر دلم را رها کن
یا بگذار این دل آرام ماند
هرگز چیزی از تو نخواستم
اما هرگز چیزی هم نبخشیدم
اما تو به من پوچی خود را دادی;
و اینک ! من آنرا به گور می برم .
پس بگذار این دل آرام بماند .
مادر اکنون به خانه می آیم
همه آن کس نیستم که تو برایم آرزو داشتی
عشق مادر به پسرش ,
به زبان نمی آید ,یاریم ده که باشم ;
آری ,من عشق تو را بدیهی گرفتم ;
و همه گفته هایت را .
به آغوشت نیاز دارم که به من خوش آمد گوید
اما سنگی سرد , تنها چیزی است که می بینم .
دلم را رها کن
بگذار پسرت بزرگ شود
دلم را رها کن مادر
یا بگذار این دل آرام ماند.
Ronnie
Story starts, quiet town
Small town boy, big time frown
Never talks, never plays
Different path, lost his way
Dead streets are red, red I'm afraid
No confetti, no parade
Nothing happens in this boring place
But oh my god, how that all did change
Now they all pray
Blood stains wash away
He said "lost my way"
This bloody day
Lost my way
I heard him, he said "lost my way"
This bloody day
Lost my way
All things wash away
But blood stained the sun red today
I always said, somethin' wrong
With little strange Ronnie Long
Never laughed, never smiled
Talked alone, for miles and miles and miles
Gallow calls, son I say
Keep your smile, and laugh all day
Think once again, in this boring place
For little boys, how they soon change
Now they all pray
Blood stains wash away
He said "lost my way"
This bloody day
Lost my way
Yeah, I heard him, he said "lost my way"
This bloody day
Lost my way
All things wash away
But blood stained the sun red today
Yeah, well all the green things died
When Ronnie moved to this place
He said, "Don't you dare ask why
I'm cursed to wear this face"
Now we all know why children called him
Ronnie Frown
When he pulled that gun from his pocket
And they'd all fall down down down
He said "lost my way"
This bloody day
Lost my way
Yeah, I heard him, he screamed "lost my way"
This bloody day
Lost my way
All things wash away
But blood stained the sun red today
رونی
داستان آغاز می شود ,شهری آرام
پسرک کوچک شهر ,بیشتر اوقات اخم آلود ,
صحبت نمی کند
مسیری متفاوت , گم کرده راهش را
آنگاه خیابان های سرخ فام , هراسانم از سرخ -
نه عروسی , نه جشنی ,
اتفاقی نمی افتد در این مکان ملال آور
ولی خدای من چگونه همه اش دگرگون شد .
اینک همه دست به دعایند
لکه های خون شسته می شوند
گفت : "راه گم کرده ام "
در این روز پلید ,
راهم را گم کرده ام
شنیدمش که گفت "راه گم کرده ام"
در این روز پلید ,
راهم را گم کرده ام.
همه چیز پاک می شود .
ولی امروز , خورشید نیز با خون لکه دار است .
همیشه گفته ایم ; اشکالی در کار است
با این رانی لانگ کوچک و عجیب و غریب
که نی خندد ; نه هرگز لبخند نمی زند ;
تنها سخن می گوید ; فرسنگ ها فرسنگ
گالو ندا داد ; می گویم پسرم
حفظ کن لبخندت را و بخند تمام روز .
دوباره بیندیش ; در این مکان ملال آور .
برای پسر بچه ها چه زود دگرگون شد .
اینک همه دست به دعایند
لکه های خون شسته می شوند .
آری همه سبز ها می میرند .
از وقتی رانی به آنجا پا نهاد
گفت هرگز جرئت پرسیدنش را به خود ندهید که با کدامین نفرین به کشیدن چنین نامی محکوم شدم.
حالا همه می دانیم چرا بچه ها نامیدنش
رانی عبوس
آن دم که بیرون می کشید هفت تیر را از جیبش
و همه شان نقش بر زمین می شدند .
Tristetea Vehementa
Viata Dormiteaza Germinind Si-O Simt In Jur Universala
Intr-o Nesfirsita Oboseala Si-n Absenta Ultimului Cind
Iar Taina Aerului Otravit Intr-un Inceput De-nnoptare
Alacelui Orizont Nemarginit Adoarme Fara Desteptare
My ruined world 's denying the earthly time
Drained of all emotions...
Immortality: Now be mine!
My ruined dreams - remains of tortured years
Who will be left to wipe away my bitter tears?
Words of sorrow...
sail, travelling on cold winds
Words of tranquility...
fail, dancing on my wounded lips
I'm dying mostly alone
Within life's thin disguise
And I can't tame the blood
And the heart THEY have baptized
The scars burn deeply into my soul
My smile has lost it's brilliance
My words become so trivial...
Loosing all desire
Loosing allbut pride
Cu vehementa miniei tristetea
Difuza se strecoara
Printre-ncheieturi
Ca un ghimpe de-otrava
al florii vietii vestejite
"Moartea succede vietiiviata succede la moarte
Alt sens u-are lumea asta
n-are akt slop si-alta soarta
...Caci demult, aici, la marginea vietii
Sub lumina siderala, nu mai traiesc in timp...
Iar calendarul a reintrat in forma lui astrala
"Te vad
Te aud, te cugetTinara si dulce veste, dintr-un cer cu-alte stele
cu alte vise si alti zei"
...Pe drumuri delirind, pe-o vreme de toamna
Ma urmareste-un Gind, Ce ma-ndeamna:
"Dispari cit mai curin"
...Caci visu-mi nu-i un dis pamintesc
My ruined world's grasping for a mystic thought
Though the soul's already tired of search
My ruined dreams - Out of reach
And the hopeless soul keeps on waiting
for whom But who's to knowدنيای نابود شده من زمان های اوليه را انکار ميکند
تمام احساسات من تخليه شده (نابود شده)
وحالا جاودانگی مال من شده
رويا ها ی نابود شده من ـ چيزهای باقی مانده از سالهای زجر وشکنجه
وچه کسی اشکهای تلخ مرا پاک خواهد کرد
قصه غم واندوه ـ روی بادهای خنک دريانوردی ميکند (با کشتی سفر ميکند)
قصه آرامش مردود شده و روی زخمهای لب من می رقصد
من تنهای تنها می میرم درون لباس نازکی از زندگی.
من نمی توانم خون را رام کنم
و قلبی که آنها غسل تعميد داده اند(نام گذاری کردهاند)
جای زخمها در عمق روح من ميسوزد
لبخند من درخشندگی خود را از دست داده
تمام سخن هايم از بين رفته (مبتذل شده)
ومن آرزوهای خود را از دست داده ام (باخته ام)
همه آنها بجز غرورم را
دنيای نابود شده من برای تفکرات عارفانه من خيس شده
اگر چه روح من خسته از جستجو کردن است
دنيای نابود شده من دور از دسترس
روح های نا اميد همچنان منتظر ند. برای که ؟
و اما چه کسی می خواهد بفهمد ؟
BAND : AGATHODAIMONSONG : Body Of ClayALBUM : Higher Art Of RebellionYEAR : 1999Body Of Clayجسد رسیCry with my tearsفریاد در ازای اشکهای منCry with my painفریاد در ازای رنج منStill in the coldهمیشه در سرما(ساکت در سرما)Neverending rainهرگز بارانی نمی باردWith one of your kissesبه وسیله یکی از بوسه هایتMy words you'd freezeتمایل داری به منجمد کردن کلمات منFrom one of your kissesبه وسیله یکی از بوسه هایتMy bleeding would ceaseخونریزی من مایل به توقف استShed all my tearsریختن تمامی اشکهای منThe flood devours allسیل همه چیز را می بلهدThe earth, us, rushing...زمین،ما،حمله کردن....A shy, whispered callآزمایش،(با صدایی)نجوا(مانند)صدا می زندDeath becomes angelsمرگ مناسب فرشتگان ستAnd they won't turn awayو آنها چرخش ناجور را نمی خواهندDefying all my yearingتمام سالها،مرا به مبارزه میطلبندAnd my body of clayو جسد رسی مراCry with my cryingگریه در ازای فریاد منYou end up like (a) moleپایان سپری شده شما دوست داشتن کور موشی ست(*)Death loves the angelsمرگ فرشتگان را دوست داردRetired into my soulبازنشسته به سوی روح منAs I'm drained and welkenهمانند این است که من<؟>و<؟>هستم(*)My last wish I sighافسوس خوردن آخرین آرزویم استLet me be, darlingاجازه به بودن بده مرا(ای)محبوب(من)Tears in your eye.اشک در چــــــــشمــــــانت.
از ژرفاي دوزخ جستار رو بالا ميارم .
++++++++++++++++++++++++
burzum - Dunkelheit When night falls
she cloaks the world
in impenetrable darkness.
A chill rises
from the soil
and contaminates the air
suddenly...
life has new meaning.
++++++++++++++++
شب هنگام
ان زمان كه الهه شب ،گيتي را در تاريكي نفوذ ناپذيري پنهان ميكند
نااميدي از خاك برخاسته هوا را مي الايد
به ناگاه...
زندگي معنايي نو مي يابد
++++++++++++++
الهه در عربي از دو بخشه . اله + ه . "ه" كه براي مشخص كردن جنسيت هستش . اما عربها به خدايانشون اله ميگفتن . به بتهاشون هم همينطور . به الله دقت كنيد . آْل + اله . يجا خوندم كه آل از خدايان باستاني اعراب بوده . بتي هم به همين منظور داشتن ...
محمد مرد باهوشي بوده . براي متحد كردن مردم بتهاشون رو متحد كرد .
band : hypocrisy
genre: melodic death metal
album : the arrival
song : dead sky dawning
طلوع آسمان مرده
I woke up screaming from a nightmare
That seemed so real
A horrified vision of the skyline
Covered up in steel
I stumble outside, everything around me had changed
I could not believe my eyes
I stare into a world rearranged
من با وحشت از كابوسي كه ديده ام در خواب برخواستم
اون رويا خيلي واقعي به نظر ميرسيد
اون رويا تصويري ترسناك از افق آسمان بود
كه با پولاد پوشانده شده بود ( پر از شمشير بود )
من از ديدن اين صحنه از ترس به خود ميلريزدم ، و همه چيز در اطراف من ناگهان تغيير كرد
من نميتوانستم چيزي را كه ميبينم باور كنم
من خيره شدم به دنيايي كه از نو بنا شده بود
My heart was pounding faster
Am I awake or still in a dream
The vision of final disaster
The vision of empty streams
ضربان قلبم تند شده بود
من بيدارم يا هنوز در خواب رويا هستم ؟
تصويري از نهايت مصيبت و بدبختي
منظره اي از رودهايي كه خشك و بي آب شده اند
I see a dead sky dawning
A lethal encounter of the first degree
I see a dead sky dawning
No mercy for you, No mercy for me
I see a dead sky dawning
A lethal encounter of the first degree
I see a dead sky dawning
It's the end for you, It's the end for me
من ميديدم كه آسمان مرده در حال طلوع كردن است
برخوردي مهلك از كرانه هاي افق
من ميديدم كه آسمان مرده در حال طلوع كردن است
هيچ بخشش و شفقتي براي تو و من وجو ندارد
من ميديدم كه آسمان مرده در حال طلوع كردن است
برخوردي مهلك از كرانه هاي افق
من ميديدم كه آسمان مرده در حال طلوع كردن است
اين براي من و تو پايان همه چيز است
The world is silent
Only the life from above can be seen
Mercy comes and blinded me
All fates creates and within for me
جهان آرام و ساكت شده
فقط روح زندگي در آسمانها جاريست
موهبتي به من شد و مرا نابينا كرد ( تا اين همه مصيبت را نبينم )
در درونم تمام سرنوشت شوم خود را به ياد مي آوردم
It' s not of this world
Our senses disappears
Something within me tells me
It's the end of humanity
اين ( منظره ها ) مطعلق به اين دنيا نيست
تمام احساسات ما از بين رفته
چيزي در درونم به من ميگويد
اين پايان كار بشريت است
My heart was pounding faster
Am I awake or still in a dream
The vision of final disaster
The vision of empty streams
Released from this nightmare
Let me wake up to find the world I knew
But then I see the things that surround me
I realize we are the chosen few
ضربان قلبم تند شده بود
من بيدارم يا هنوز در خواب رويا هستم ؟
تصويري از نهايت مصيبت و بدبختي
منظره اي از رودهايي كه خشك و بي آب شده اند
مرا از اين رويا رها كن
اجازه بده بيدار شوم تا دنيايي را كه ميشناسم بيابم
اما نگهان چيزهايي كه در اطراف من گرد آمده بودند را ديدم
و فهميدم كه تنها عده كمي زنده مانده اند
It's the end for me
They've come to take me away
Remembered as their prey
The execution right now taking fligh
اين پايان كار من بود
آنها آمده بودند تا من را با خود ببرند
انگار كه من قرباني آنها هستم
و من تنها كاري كه ميتوانستم انجام دهم اين بود كه از آنجا بگريزم
Sterile Nails And Thunderbowels
Vast Souls
And Inhumans,
Bitten By Infected Jaws
Abandoned Minds
And Corpses
Lurking With Moulded Eyes
Lacerated Bodies
Without Mourners
Nodding In Gallows
Crushed Skulls
Tasting The Fur
Of Dying Cats
Needles, Injecting Pain
Flamable Skin
And Deadly Thirst
Beyond Mind
Is Sleep To Be Found
Leap, Leap, Leap, Leap
From Life,
Leave Yourself,
Die With Me
+++++++++++++
آرواره هاي آلوده
نامردمان زيادي را پاره پاره كرد
مغز هاي تسليم شده و بدن هاي بي جان
با چشماني كريه
در كمين هستند
در كمين بدنهاي رنجور
كه هيچ سوگواري ندارند
تا كه با اشاره سر به دارشان بياويزند
بي نياز ، تزريق درد
بدن هايي داغ و تشنگي كشنده
فراسوي ذهن هايمان
در انتظارند تايافته شوند
رها كن زندگي را
رها كن خويش را
بمير با من
++++++++++++++++++++++++++++++
كليپش رو ميتونيد از اينجا دان كنيد
+++++++++++++++++
دوستان ديدتون درباره اين كليپ و نمونه هاش در ژانر depressive چيه ؟ اين همه علاقه به مردن و تشويق به اون ؟ جالب اينجاست كه هيچ چيز جز درد و رنج رو هم در انتظار مرده ها نميدونن . كتاب " افرينگان " نوشته هدايت رو بخونيد . شايد همه اينها واكنشي باشه به اديان سامي . ادياني كه دنيا رو كثيف ميدونستن و اون رو تنها گذرگاهي براي ورود به آخرت . اما هنوز هم همون انديشه بر روي ما فرمان ميرونه . اينكه بايد فنا ناپذير باشيم . هنوز هم از دنيا متنفريم . اما از اونجا كه ديگه به اخرت هم ايمان نداريم ديگه بهشت و جهنمي هم نداريم .
شايد تمام اين ژانر از اين رو بوجود اومده كه هنوز هم ميخوايم بي نهايت باشيم . هنوز هم نميتونيم بدون خدايان ( از نوع سامي ) هدف داشته باشيم . " ارزش " بدون هدف براي ما معني نداره . هنوز براي بهشت و جهنم زندگي ميكنيم .
++++++++++++++
خوشحال ميشم دوستان هم ديدشون رو در اين باره بنويسن
Carpe Diem Baby
Hit dirt
Shake tree
Split sky
Part sea
Strip smile
Lose cool
Bleed the day
And break the rule
Live win
Dare fail
Eat the dirt
And bite the nail
Then make me miss you...
Then make me miss you...
So wash your face away with dirt
It don't feel good until it hurts
So take this world and shake it
Come squeeze and suck the day
Come carpe diem, baby
Draw Lead
Piss wine
Sink teeth
All mine
Stoke fire
Break neck
Suffer through this
Cheat on death
Hug the curve
Lose the time
Tear the map
And shoot the sign
Then make me miss you...
Then make me miss you...
So wash your face away with dirt
It don't feel good until it hurts
So take this world and shake it
Come squeeze and suck the day
Come carpe diem, baby
Yeah, Suck it!
[Solo]
Live win
Dare fail
Eat dirt
Bite the nail
Strip smile
Lose cool
Bleed the day
And break the rule
Hug the curve
Lose the time
Tear the map
And shoot the sign
Then make me miss you... (Come on, Come on)
Then make me miss you...
So wash your face away with dirt
It don't feel good until it hurts
So take this world and shake it
Come squeeze and suck the day
Come make me miss you...
Come carpe diem baby
Come carpe diem baby
یار دم پرستی هاخاک را بکوب , بجنبان درخت را
سینه آسمان را بشکاف , جدا کن پهنه دریا را
برهنه شو از لبخند , از دست بده خونسردیت را
خون روز را بریز , بشکن قانون را
زیستن برای بردن , داشتن شهامت باختن
خاک را بخور , بجو ناخن را
آنگاه وادارم کن که دلتنگت شوم
پس با خاک بشوی صورتت را ,
بدون درد لذت نمی دهد
پس این دنیا را بردار و بلرزان
بیا روز را درست بفشار و مک مزن
بیا یار دم پرستی ها
با این شراب به لطافت دم بزن
لذت از آن من است
آتش بی غرور , مرا بشکن
تاب بیاور در این نیرنگ هوای مرده
زیر منحنی , زمان را گم کن
نقشه را بگردان ,نشان را پرتاب کن
آنگاه وادارم کن که دلتنگت شوم
زیستن برای بردن , داشتن شهامت باختن
خاک را بخور , بجو ناخن را
برهنه شو از لبخند , از دست بده خونسردیت را
خون روز را بریز , بشکن قانون را
زیر منحنی , زمان را گم کن
نقشه را بگردان ,نشان را پرتاب کن
آنگاه وادارم کن که دلتنگت شوم
بیا , بیا !
آنگاه وادارم کن که دلتنگت شوم .
Low Man's Lyric
My eyes seek reality
My fingers seek my veins
Theres a dog at your back step
He must come in from the rain
I fall cause I let go
The net below has rot away
So my eyes seek reality
And my fingers seek my veins
The trash fire is warm
But nowhere safe from the storm
And I can't bare to see
What I've let me be
So wicked and worn
So as I write to you
Of what is done and to do
Maybe you'll understand
And won't cry for this man
'Cause low man is due
Please forgive me
My eyes seek reality
My fingers feel for faith
Touch clean with a dirty hand
I touched the clean to the waste
So low the sky is all I see
All I want from you is forgive me
So you bring this poor dog in from the rain
Though he just wants right back out again
And I cry, to the alley way
Confess all to the rain
But I lie, lie straight to the mirror
The one I've broken, to match my face
غزل مرد پست
چشمانم در جستجوی حقیقت اند__________________
انگشتانم در جستجوی رگانم
آنجا سگی است به دنبال رد پایت
باید از باران به درون آید
می افتم چون رها می کنم
ناپدید شده است توری که در پایین بود
پس چشمانم در جستجوی حقیقت اند ;
و انگشتانم در جستجوی رگانم
آتش زباله گرم است
هیچ امانی در برابر طوفان نیست
و شهامتِ دیدن در من نیست
که چگونه گذاشتم اینچنین
پلید و فرسوده شوم
پس حال که می نگارم برایت
از آنچه کرده و خواهم کرد
شاید بفهمی و دریابی
و نریزی اشکی از برای این مرد
که مرد پست سزاوار است
لطفا مرا ببخش;
چشمانم در جستجوی حقیقت اند
انگشتانم در جستجوی حس ِ ترس
پاک کردن با دستان آلوده
دست می کشم به پاکی که تلف می شود
بسیار پست, آسمان همه آن چیزیست که می بینم
بخشش , تنها چیزی است که از تو می خواهم
پس این سگ بیچاره را از باران به درون آر
هرچند که او بی درنگ خواهان دوباره بیرون رفتن است .
و من می گریم به کوچه
به همه چیز اعتراف می کنم نزد باران
ولی دروغ می گویم ,مستقیم به آینه دروغ می گویم
همان آینه که شکستم ,تا بخواند با چهره ام
ناپدید شده است توری که در پایین بود
منظور چهار چوبیه که آدم واسه خودش و از اون افول نمی کنه
Fade To Black
Life it seems, will fade away
Drifting further every day
Getting lost within myself
Nothing matters no one else
I have lost the will to live
Simply nothing more to give
There is nothing more for me
Need the end to set me free
Things are not what they used to be
Missing one inside of me
Deathly lost, this can't be real
Cannot stand this hell I feel
Emptiness is filing me
To the point of agony
Growing darkness taking dawn
I was me, but now He's gone
No one but me can save myself, but it's too late
Now I can't think, think why I should even try
Yesterday seems as though it never existed
Death Greets me warm, now I will just say good-bye
رنگ باختن به سیاهی
زندگی انگار کمرنگ و کمرنگ تر می شود
هر روز پراکنده تر می شود
از درون گم گشته ام و سر گردان
دیگر هیچ چبز و هیچکس اهمیت ندارد
میل به زیستن را از دست داده ام
ندارم چیزی برای بخشیدن
باقی نمانده چیزی برای من
باشد که در پایان بگشاید بند را از دست و پای من
نیست چیزی آنسان که بود
انگار چیزی گم گشته دارم از درون
گم گشتگی مرگبار , این نمی تواند واقعی باشد
انگار توان ترک این جهنم را ندارم
رسیده ام به سر حد رنج و دردی طاقت فرسا
تاریکی رشد یابنده پگاه را فرا گرفته است
روزگاری خود بودم, اینک اما او رفته است
هیچکس جز خودم نمی تواندناجی ام باشد ولی دیگر دیر شده
دیگر توان اندیشیدنم نیست ;
اندیشیدن به اینکه چرا حتی باید سعی می کردم
گذشته انگار هرگز وجود نداشته
مرگ به گرمی به استقبالم می آید ,اینک تنها می توانم بگویم بدرود
با سپاس از doyenfery. وسوسه شدم البوم هاي متاليكا رو دان كنم . شما كدومش رو پيشنهاد ميكنيد ؟
++++++++++++++++++++++++++++++++
In The Name Of God
[Lyrics by John Petrucci]
H ow can this be?
Why is he the chosen one?
Saint gone astray
With a scepter and a gun
Learn to believe
In the mighty and the strong
Come bleed the beast
Follow me it won't be long
Listen when the prophet
Speaks to you
Killing in the name of God
Passion
Twisting faith into violence
In the name of God
Straight is the path
Leading to your salvation
Slaying the weak
Ethnic elimination
Any day we'll all be
Swept away
You'll be saved
As long as you obey
Lies
Tools of the devil inside
Written in Holy disguise
Meant to deceive and divide
Us all
Listen when the prophet
Speaks to you
Killing in the name of God
Passion
Twisting faith into violence
In the name of God
Blurring the lines
Between virtue and sin
They can't tell
Where God ends
And mankind begins
They know no other
Life but this
From the cradle
They are claimed
Listen when the prophet
Speaks to you
Killing in the name of God
Passion
Twisting faith into violence
In the name of God
Hundreds of believers
Lured into a doomsday cult
All would perish
In the name of God
Self-proclaimed messiah
Led his servants
To their death
Eighty murdered
In the name of God
Forty sons and daughters
Un-consenting plural wives
Perversions
In the name of God
Underground religion
Turning toward
The mainstream light
Blind devotion
In the name of God
Justifying violence
Citing from the Holy Book
Teaching hatred
In the name of God
Listen when the prophet
Speaks to you
Killing in the name of God
Passion
Twisting faith into violence
In the name of God
Religious beliefs
Fanatic obsession
Does following faith
Lead us to violence?
Unyielding crusade
Divine revelation
Does following faith
Lead us to violence?
[Chant:]
Mine eyes have seen the glory
of the coming of the Lord
he is trampling out the vintage
where the grapes of wrath are stored
he hath loosed the fateful lightning
of his terrible swift sword
his truth is marching on.
glory, glory, hallelujah
glory, glory, hallelujah
glory, glory, hallelujah ...
+++++++++++++++++++
ممكن است ؟
چرا او بايدمرد برگزيده باشد ؟
مرد مقدس به كژراهه ميرود
عصاي پادشاهي و جنگ افزار در دست
مرد مقدس ميگويد : ايمان داشته باشيد به نيرويتان
راه كوتاه خواهد بود
هي تو ، به پيامبرت گوش بسپار زماني كه با تو سخن ميگويد
كشتن به نام خدايان
تعصب
دگر ديسي دين به خشونت
به نام خدايان
پيش بسوي رستگاري برادران
كشتن ضعيفان
پاك سازي نژادي
اهاي شماها
اگر اطاعت كنيد نجات خواهيد يافت
دروغ ها
ابزار اهريمن درون نوشته شده در كتاب مقدس
از براي فريفتن و پراكنده ساختن ما
بكش به نام خدايت
مرز ميان پرهيزكاري و گناه از ميان رفته
پاياني براي خدايان نيست
و اغازي بر انسان ها
زندگي پس از مرگ ؟
نميشناسيمش . اما از گهواره در گوشهامان خوانده اند
هي تو ، به سخنان پيامبرت گوش بسپار
بكش به نام بت ها
صد ها انسان آزمند
به ايين دوزخي ميپيوندند
ميكشند دگران را
به نام خدا
منحرف اخلاقي
چندين زن ناراضي
چند ده پسر و دختر
تصاحبشان ميكند
به نام خدايان
مذهب زير زميني
با هواخواهان متعصبش
شده بزرگترين مذاهب
به نام خدايان
كتاب مقدس
مجوز دهنده خشونت
آموزنده نفرت
به نام خدايان
+++++++
dream theater-in the name of GOD
کد:http://www.mp3real.ru/mp3/dream_theater/train_of_thought/
دوستان متن آهنگ spring99 از sun of sleppless رو ميذاريد ؟
AGALLOCH-Ashes Against The Grain (2006)
Limbs
The texture of the soul is a liquid that casts a vermilion
flood
From a wound carved as an oath; it fills the river bank
a sanguine fog
These arms were meant to be lost! Hacked, severed and
forgotten
The texture of time is a whisper that echoes across the
flood
It's hymn resonates from tree to tree, through every
sullen bough it sings
These boughs were said to be lost! Torn, unearthed and
broken
Earth to flesh, flesh to wood, cast these limbs into the
water
Flesh to wood, wood to stone, cast this stone into the
water...
+++++++++++++++++
شالوده ي روان آبگونه ايست، كه خوني سرخ مي آفريند
خوني سرخ، روان از زخمي ژرف ،بسان زخم يك پيمان
اين شاخه ها نويد فراموشيمان را ميدهند
زخمي ،سخت و فراموش شده
شالوده ي زمان نجواگريست ، نجوايش در سرتاسر رود پيچيده
سرود آسمانيش در تمام درختان پيچيده ، شاخه هاي ترش رو را ميرقصاند
سرنوشت اين شاخه ها فراموش شدنست ،شاخه هايي دريده شده ،بدور ازخاك و شكسته
خاك به انسان ، انسان به چوب ، اين اندام را به اب بسپار
انسان به چوب ، چوب به سنگ ، سنگ را به اب بسپار ....
+++++++++++
شالوده = بنياد