-
ماهيان ترانس ژنيک
اصلاح نژاد موجودات، توليد محصولی از موجود با دست بردن در ژن ها از نظر مطلوب کردن صفات بطور دلخواه می باشد و در واقع محور اصلی اصلاح نژاد، بهگزينی است. بسياری از DNA های هورمون رشد و ديگر ژن های پستانداران، مرغ و خود ماهی بمنظور تسريع رشد به داخل تخم های ماهی منتقل می شوند. با وجود اين،نتيجه اين انتقال به ميزان زيادی به عملکرد درست عناصر تنظيم کننده بستگی دارد. البته اين ژنها برای انتقال به هر گونه ای ممکن است مطلوب نباشند بدليل:
1) عملکرد اختصاصی بافت غير مطلوب
2) اثرات جانبی که منجر به مختل کردن ديگر عملکردها می شود.
تعريف ماهی ترانس ژن(اصلاح نژاد شده):
اين ماهی که دارای يک يا بيشتر از يک ژن خارجی می شود. ژنهای خارجی بطور انتخابی با تزريق ميکروسکوپی در داخل تخم وارد می شوند. اين پروژه در علم مهندسی ژنتيک در سال 1970 و همچنين 1980 انجام گرفت. ممکن است تزريق ميکروسکوپی چنين ژنهايی در داخل تخم حيوانات توليد موجودات ترانس ژن را کند. اين تکنيک بعدا برای ماهی بکار برده شد و تعداد بسيار زيادی از ماهيان ترانس ژن در سال 1989 توليد گرديد مثل:
الف) ماهی سالمون اقيانوس اطلس که به آن، ژن پروتيين ضد انجماد از ماهی فلاندر قطب تزريق گرديده که اين کار بمنظور مقاومت در برابر دماهای پايين آب های قطب در سالمون انجام گرديد بطوری که زيستگاه اين سالمون می تواند تا آبهای قطبی هم کشيده شود و در نتيجه به سرما خيلی مقاوم تر شده اند.
ب) ماهيان خوراکی قزل آلا، تيلاپيا و گربه ماهی و ... که ژن هورمون رشد را از انسان، موش و ديگر پستانداران دريافت کرده اند که اصلاح نژاد بمنظور توليد گسترده اين ماهيان صورت گرفت.
ج)همچنين می توان ژن مقاومت به بيماری و ژن مقاومت محيطی مثل متالوتيونين(که با فلزات سنگين باند می شود و از اثر سمی و بيماريزای آنها جلوگيری می کند) که اگر به ماهی منتقل شوند ماهی ها را در برابر فلزات سنگين حاصله از فاضلاب کارخانجات و يا نفت کش ها و ... مقاوم می کند .
اما در کل ماهی برای عمل ترانس ژنی شدن دارای مشکلاتی می باشند:
1) لايه کوريونی تخم آنها ضخيم و چند لايه است پس تزريق ميکروسکوپی درآنها مشکل است و بايستی تزريق از راه دهانه ميکروپيلی تخم صورت پذيرد.
2) ديگر اينکه تخم ماهی پر زرده است و ممکن است ژنها قبل از رسيدن به ژنوم هضم شوند که برای توليد انبوه مناسب نيست چون به تک تک تخم ها بايستی تزريق شود.
3) روش ديگر که نفوذ الکتريکی يا Electroporation است که تخم های لقاح يافته را داخل حمام گذاشته و با پالس های الکتريکی يک تعداد ژن وارد تخم ها می شود حسن اين کار اين است که انتقال ژن بطور انبوه است ولی موفقيت در آن محدوديت دارد.
ژن ها و ماهيان ترانس ژنيک(اصلاح نژاد شده):
Zhu اولين کسی بود که ژن انسولين انسانی را به تخم های ماهی کپور کاراس و سگ ماهی تزريق کرد. ژن هورمون رشد انسانی اولين ژنی بود که با موفقيت بمنظور توليد چنين موجودات ترانس ژنی استفاده گرديد.
ژنهای هورمون رشد قزل آلای رنگين کمان و ماهی آزاد پس از سال 1986 در دسترس قرار گرفت که موفقيت با هورمون پستانداران فقط 50 درصد بود بنابراين نياز فوری برای ساختن ترانس ژنی از اين ماهيان وجود دارد.
تکنولوژی ماهيان ترانس ژن بمنظور افزايش ميزان رشد ماهيان خوراکی و مقاومت در برابر انجماد در ماهی Zebra fish و medaka استفاده گرديد.
اما در آسيا با توجه به بحران های صورت گرفته، توليد ماهی مقاوم به خشکی و بيماری نياز ضروری و اصلی است و می بايست در اين زمينه بررسی های لازم صورت گيرد.
در زير مزايا و معايب استفاده از تخم ماهی بعنوان مدل دستکاری آمده است:
- مزايا:
لقاح خارجی و مصنوعی، امکان اختلاط تخمک و اسپرم، رسيدگی گامت ها بطور مصنوعی که امکان پذير است. تخم ها بزرگ و گوناگون بوده و به آسانی بعد از لقاح نگاهداری شده و حداکثر تنوع را دارا بوده و توسعه جنينی سريعتری را دارا می باشند.
تخم های ماهی قابليت تاه خوردگی کروموزوم های جنسی را دارا بوده از اين رو امکان توليد صدها کلونی از يک والد فراهم می گردد.
- معايب:
در بسياری از گونه ها هسته های زايگوت ها خيلی کوچک است و قابل مشاهده نيست از اينرو تزريق ميکروسکوپی نوکلئوپلاسم در داخل هسته های اووسيت از ماهی تخمگذار و زنده زا تنها در تعدادی گونه ها ممکن می گردد. هسته های اووسيت بيشتر از 1000 بار بزرگتر از پستانداران است و پوشش کوريونی تخم خيلی محکم و مقاوم است.
دستکاری ژنی:
برای اين منظور تکنيک های دستی و فيزيکی بکار می رود چنين تکنيک هائی نياز به سوزن های ريزی با کمتر از 1/ 0 ميکرومتر ضخامت و پيپت های کوچک و نيز نگهدارنده پيپت بمنظور تزريق ميکروسکوپی درست نياز است و تزريق ميکروسکوپی از ژن هورمون رشد گاو و موش در تخم ماهی تيلاپيا با موفقيت انجام شده است. تخم ماهی تيلاپيا بسيار مات است و کوريون سختی دارد از اين رو کار در آن حتی با سوزن خيلی کوچک مشکل است بنابراين DNA بيگانه بداخل ديسک ژرمينال از ميان ميکروپيل قبل از شروع تقسيم سلولی با يک دستکارنده کوچک تزريق می گردد.همچنين تزريق ميکروسکوپی ژن هورمون رشد در تخم ماهیZebra fish بوسيله تزريق در داخل سيتوپلاسم قبل از اولين تقسيم با موفقيت انجام گرديد.
در ماهيان کوشش های اوليه در زمينه اصلاح نژاد در گلد فيش ها و سگ ماهی ، تيلاپيا، قزل آلا و ماهی آزاد و Zebra fish صورت گرفت و اين دستکاری های ژنی، افق جديدی از آبزی پروری را در گذر زمان در تحقيقات در زمينه سرمايه گذاری ژنی فراهم می سازد.
روش های انتقال ژنی و مزايا و معايب آن:
- تزريق ميکروسکوپی:
مزايا:
تزريق دقيق در جايگاه مطلوب در تخم مانند هسته.
سيتوپلاسم که اجازه برآورد کمی از ژن تزريقی را می دهد.
معايب:
زمان بر، نياز به مهارت،ايجاد تغيير بدليل صدمه و آسيب سوزن تزريق.
- نفوذ الکتريکی:
مزايا:
به محرک ها اجازه می دهد که به DNA خارجی وارد شده و توليد ماهی ترانس ژن می کند که روش بسيار مناسبی در برخی گونه های ماهی است که تخم های آنها برای تزريق ميکروسکوپی بسيار کوچکند.
معايب:
مشکل، ارزيابی کميت واقعی ژن بيگانه يا خارجی است که به سلول ها وارد می گردد و همچنين سبب مرگ ومير نسبتا بالا می گردد.
- انتقال اسپرم واسط:
مزايا:
فقدان آکروزوم در اسپرم ماهی که يک ميدان عمل وسيع تر را برای انتقال اسپرم واسط فراهم می آورد.
معايب:
فوائد آن بيشتر در پرندگان است اما در ماهی و پستانداران هنوز جای بررسی دارد.
اما استفاده از ترانس ژنها با انتخاب صفات مطلوب به توليد ماهی مطلوب نر و ماده کمک می کند. چينی ها سگ ماهی بزرگی مشابه موش با استفاده از تزريق ميکروسکوپی ژن هورمون رشد انسانی توليد کرده اند که نشان می دهد اين روش ها در صورت بکاربرده شدن در شيلات کاربرد زيادی در پرورش ماهی دارد.
اما آنچه که در اصلاح نژاد ماهی حائز اهميت است بطور خلاصه عبارتند از:
- رشد سريع تر
- طول عمر بيشتر
- تغذيه نسبتا همه چيز خواری
- همآوری بالاتر
- سازگاری بييشتر
- با دوام تر و بسيار مقاوم به بيماری، آفت کش ها و آلاينده ها
- از دست دادن استخوان ماهی و ديگر ساختارهای نامطلوب و ....
که برای رسيدن به اين صفات مطلوب از ديد شيلاتی کار اصلاح نژاد انجام می گيرد.
-
انجماد اسپرم ، کاربرد و روش انجام آن در ماهيان
مقدمه:
در زمينه انجماد گامت ها و جنين های موجودات آبزی کار نسبتا کمتری در مقايسه با جانوران و گياهان خشکی زی انجام شده است. با اينکه اسپرم با موفقيت در برخی از ماهيان انجماد يافته با اين وجود کاربرد آن در مزارع خيلی محدود می باشد. اما موفقيت کمی در زمينه انجماد لاروها و جنين ها در صدفها بدست آمده است. همچنين انجماد تخمک و جنين ماهيان زياد موفق نبوده است زيرا تخمک و جنين ماهيان نسبتا بزرگ است و ميزان زيادی زرده دارد که با لايه کوريونی نسبتا ضخيم پوشيده شده است و سرد کردن در طول فرايند انجماد در گونه های بزرگ و متراکم حاصل نمی شود اما انجماد در سلول های حاوی زرده کمتر و کوچکتر موفق تر است.
انجماد اسپرم بخوبی در بسياری از گونه های ماهيان اما فقط در تعداد محدودی از صدفها سالها پيش انجام شده است. هنوز مطالعات کمتری در جنين ماهيان و صدفها انجام شده است و مطالعات، بيشتر برروی گونه هايی باارزش تجاری و در معرض خطر انقراض صورت گرفته است . بيشتر فعاليت انجماد برروی اسپرم می باشد و علت آن شرايط ساختاری و فيزيولوژيکی پيچيده تر تخمک نسبت به اسپرم می باشد و ما در اين مقاله بيشتر بر روی روشهای انجماد اسپرم توضيح می دهيم.
در مجموع اهداف انجماد اسپرم به اين شرح است:
الف)کمک به جلوگيری ار انقراض نسل گونه های در معرض خطر
ب) کمک به تکثير گونه هائی که در شرايط طبيعی، همزمانی رسيدگی جنسی در آنها کمتر ديده می شود
ج) کمک به در اختيار بودن اسپرم برای تمام طول سال
د) کاهش اثرات استرس حمل و نقل بر مولدين نر و در نتيجه جلوگيری از کاهش کارآئی اسپرم در نتيجه اين حمل و نقل
ه) و هدف مهم تر، تهيه بانک اسپرم بصورت بانک ژنی برای نگهداری اسپرم ها حتی پس از مرگ جانور. اين روش همچنين بعنوان راهکاری موثر برای ذخيره اسپرم گونه های در معرض خطر مثلا با شيوع بيماری ناگهانی و در نتيجه از بين رفتن گونه و يا با هر گونه از بی نظمی های معمول و يا حوادث ناگهانی مثل نشت نفت و روغن می باشد که يک منبع پايدار از اسپرم را تهيه می کند
و) همچنين جلوگيری از تلاقی خويشاوندی و ايجاد تنوع زيستی
اما بايد دانست که بيشتر انجماد اسپرم، برای تک جنسی ها و مولدين استفاده می شود .
بسياری از سلول های منجمد شده در دماهای بالای80 - درجه برای مدت زمان طولانی پايدار نيستند و پايداری سلولها برای مدت زمان طولانی نياز به ذخيره آنها در دماهای زير 130- درجه دارد تا از بقاء آنها اطمينان حاصل گردد.
روشهاي انجماد اسپرم:
روشهای انجماد اسپرم به 2 صورت می باشد:
روشهای کوتاه مدت در انجماد اسپرم به روش های زير ميسر می باشد:
1) نگهداری در يخچال های معمولی (معمولا دمای 4 درجه سانتی گراد) تا 70 ساعت
2) استفاده از تغيير فشار اسمزی مثلا با قرار دادن اسپرم در محلول های نمکی
3) استفاده از محلول مشتمل بر پتاسيم
4) پائين آوردن درجه حرارت و سرد کردن البته ضمن استفاده از اکسيژن
5) کاربرد آنتی بيوتيک ها
6) استفاده از محلول های رقيق کننده ای مانند مخلوط اوره و کلرور سديم
که اين روش ها در واقع تحرک اسپرم ها را محدود می سازد.
_ روش بلند مدت در انجماد اسپرم:
در اين روش می توان اسپرم ها را حتی تا 2 سال هم نگهداری کرد. روش کار به اين شکل است که ابتدا اسپرم ها را با محيط های مختلف رقيق کننده چون دی متيل سولفوکسايد((DMSO مخلوط کرده که اين مواد بعنوان مواد محافظ سرما در ازت مايع عمل می کنند و سبب انجماد سريع اسپرم ها می گردد و در نهايت اين اسپرم های منجمد را در ازت مايع با دمای 196- درجه سانتی گراد بطور سالم نگهداری می کنند. لازم به ذکر است که در مورد محافظ سرمائی، مسموميت کم و قابليت حل شدگی بالا حائز اهميت است در صورت مسموميت اين محافظ ها، مرگ و مير در گامت ها بعد از انجماد زدائی اتفاق می افتد.
اما سرد کردن با نيتروژن مايع برای انجماد جنين روش قابل اعتمادی نمی باشد. و اين روش را در زمينه انجماد اسپرم بايد برای تمام انواع گونه ها آزمايش کرد زيرا گونه ها شامل انواع مختلفی از سلولها هستند که اين سلول ها، گونه ها را با هم متفاوت می سازد پس انجماد آنها با هم متفاوت است.
بايد عنوان کرد که صدمات زيادی هم در ارتباط با انجماد و انجمادزدائی می تواند صورت بگيرد و بسياری از اين صدمات در محدوده دمائی 0 تا 40- درجه اتفاق می افتد و دليل اين صدمات برداشت حرارت و ايجاد شوک سرمائی و تشکيل کريستال يخی و نيز بکار بردن محافظ های سرمائی در سلول ها و سميت آنها و همچنين نوسان pH که در نتيجه انجماد و يا اضافه کردن محافظ های سرمائی اتفاق می افتد که بايد به اين مساله توجه کافی داشت و تا حد ممکن از اين صدمات به روش های مختلف جلوگيری کرد.
اما هنگام استفاده از اين اسپرم های منجمد شده با استفاده از قرار دادن ظروف محتوی آنها در آب تقريبا گرم در مدت زمانی کوتاه اين اسپرم ها را ذوب کرده و در زمان ذوب شدن اين اسپرم ها هيچ حرکتی ندارند و فرقی با اسپرم تازه ندارند و بايد سريع استفاده شوند.
اين خلاصه ای از روشهای انجماد اسپرم می باشد که هنوز هم به مطالعات زيادی در اين زمينه نياز می باشد و اعتقاد بر اين است که با انجام اصلاحات لازم در اين تکنيک ها می توان ميزان بقاء را در اين سلولها بميزان بيشتری افزايش داد.
-
ماهيان آبهای عميق دريا
مقدمه:
همانطور که می دانيم اقيانوس ها تقريبا 71 درصد از سطح زمين را پوشش داده و از نظر عمقی به چند منطقه تقسيم می شوند. در آنها 2 منطقه اصلی وجود دارد 1) منطقه پلاژيک 2)منطقه بنتيک(کفی)
در منطقه پلاژيک ارگانيسم ها آزادانه روی سطح آب شناور می شوند و اما در منطقه بنتيک، ارگانيسم ها با کف ارتباط دارند. منطقه پلاژيک: شامل1) منطقه نريتيک است که تا عمق 200 متری آب را (روی فلات قاره) پوشش می دهد و 2)منطقه اقيانوسی که در زير فلات قاره تا کف اقيانوس را در بر می گيرديعنی بيشتر از 200 متر را از نظر عمقی در بر می گیرد.
منطقه اقیانوسی خود به چند بخش نيز تقسيم می شود: 1)اپی پلاژيک: از سطح تا عمق 200 متری در دريا همراه با نور و اکسيژن غنی در سطح آب 2) مزوپلاژيک از عمق 200 تا 1000 متری آب را در بر می گیرد در جائی که نور بتدريج کم می شود و دما بين 4 تا 8 درجه سانتی گراد است. با افزايش دما، مقدار غذای در دسترس و اکسيژن حل شده نيز در حال کاهش است. 3) منطقه ژرفی(bathypelagic) زير 1000 متری آب تا عمق 4000 متری را شامل می شود و 4) منطقه مغاکی(Abyssopelagic)که زيستگاه عميق دريا از 4000 تا 6000 متریست و يک فضای آبی پهن است که شامل انواع ماهيان عجيب و ويژه می باشد. اين ماهيان برای زندگی در اين آبهای عميق است بصورت ويژه ای سازگار شده اند و اشکال گوناگونی در شکل بدن و فيزيولوژی آنها ديده شده که با خصوصيات فيزيکی منطقه عميق دريا ارتباط دارد و در اين مقاله سعی بر آن است که خلاصه ای از خصوصيات اين منطقه و ماهيان موجود در آن شرح داده شود.
شرايط فيزيکی منطقه عميق دریا
1) امواج آبی: آب در اين منطقه آرام و فاقد هر گونه جريان آبی است.
2) فشار آب: فشار در اعماق آب بالا است و خصوصيات ماهيان آبهای عميق، پاسخگوی اين ميزان بالای فشار آب است، بطوری که به ازای هر 10 متر عمق که به پائين می رويم 1 اتمسفر به فشار اضافه می گردد.
3) نور: نور در اعماق آب وجود ندارد و اين کمبود نور نقش مهمی را در شکل دادن به فرم زيستگاه ماهی بازی می کند.
4) اکسيژن حل شده: محتوای اکسيژنی اعماق آب زياد است. ماهيان منطقه مزوپلاژيک که دائما در حال مهاجرت های عمودی هستند می توانند کيسه شنای خود را ضمن مهاجرت به بالا و پائين پر و خالی سازند اما بسياری از ماهيان آبهای عمقی دريا، فاقد کيسه شنا می باشند.
5) درجه حرارت: دمای آب بتدريج با افزايش عمق آب کاهش می يابد بنابراين در عمق 200 متری آب درجه حرارت20 تا 25 درجه سانتی گراد و در عمق 1000 متری دما5 /0 درجه سانتی گراد و در حد فاصل منطقه پلاژيک و بنتيک دما از 5 درجه به 1 درجه سانتی گراد می رسد و در منطقه مغاکی(عميق) آب هم دما به ميزان زيادی کاهش می يابد.
6) دسترسی به غذا: در منطقه بنتيک(کفی) اقيانوسی کمبود غذا وجود دارد زيرا فعاليت فتوسنتزی وجود ندارد. بنابراين اشکال ساکن در مناطق عميق می بایست به ذرات باقيمانده غذائی از سطح آب و از منطقه نوری بسنده کنند.
7) شوری: شوری يک فاکتور شيميائی است که توزيع ماهی ها را تحت تاثير قرار می دهد اما شوری با عمق تغيير نمی کند.
8) فاکتورهای زيستی: پارامترهای زيستی مهم شامل ماهيخواری، رقابت و کمبود غذا است. غذا شامل ذراتی است که از بالا به پائين می افتند و همواره کمبود غذائی وجود دارد. رقابت برای غذا فاکتور مهمی است که جامعه عمقی آب را تحت تاثير قرار می دهد . همه ماهيان آبهای عميق گوشتخوارند و از راههای مختلفی برای دسترسی به غذا استفاده می کنند ، همچنين جانوران مرده در آبهای عمقی تجزيه نمی شوند.
تغييرات ماهيان آبهای عميق
- سازگاری های معمول در ماهيان آبهای عميق:
1) اندازه و وزن: اندازه و وزن ماهيان آبهای عميق با افزايش عمق کاهش می يابد. اين مساله بدليل جبران فشار بالای ستون آب، دسترسی به مواد غذائی کم و مساله ته نشينی می باشد. اين ماهيان فعاليت کمی دارند پس عضلات قرمز که در فعاليت ماهيان موثر است کمتر و همچنين اسکلت محوری آنها کوچکتر است.
2) فراوانی: تعداد و تنوع ماهيان آبهای عميق با افزايش عمق کاهش می يابد همچنان که مقدار غذا هم بتدريج با افزايش عمق کاهش می يابد.
3) تنظيم شناوری: ماهيان آبهای عميق به اشکال مهاجر و غير مهاجر طبقه بندی می شوند. اشکال مهاجر به سطح آب در جستجوی غذا مهاجرت می کنند و تفاوت فشار آب اعماق مختلف را در حين مهاجرت تحمل می کنند. اما اشکال غير مهاجر که مهاجرتی ندارند و در همان منطقه محدود به خود شنا می کنند. تنظيم شناوری و حرکت به اعماق مختلف آب نياز به ميزان بالای انرژی دارد که ماهيان آبهای عميق فاقد آن هستند اما تنظيم را با يک يا بيش از يکی از راههای زير انجام می دهند:
الف) با کاهش اندازه بدن
ب) افزايش محتوای آبی بدن که چگالی آنها را به آب اطراف نزديکتر کرده و ميزان فرونشست را کاهش می دهد.
ج) برخی از ماهيان با ذخيره مايعاتی با چگالی پائين به شناوری متعادلی می رسند و تری گلیسیريدهای معمول را در بخش های مختلف بدن ذخيره می سازند.
د) بسياری از ماهيان استخوانی مزوپلاژيک، استرهای مومی را برای رسيدن به شناوری متعادل استفاده می کنند.
ه) و با پر و خالی کردن کيسه شنا (معمولا در انواع ماهيان عمقی مهاجر)
4) خاصيت نورتابی: اين خاصيت در ماهيان آبهای عميق وجود دارد و بدين منظور از اندام های نورزا استفاده می کنند. اين مساله يک سازگاری به کمبود نور است. اندام های نورتاب ممکن است روی تمام سطح بدن وجود داشته باشند و يا ممکن است در محدوده های متفاوتی متمرکز شوند مثلا در طرفين شکم و يا در سر و ... .
ماهی کورIphops يک جفت اندام نور زای بزرگ در زير استخوان های پشت جمجمه دارد. کوسه های Squalidaeدارای نور بسيار کمی هستند و اندام های توليد نور آنها در تمام سطح بدن پراکنده اند. ماهیPhotoblepharon در زير چشم ها دارای اندام نوری می باشد. نور توليد شده توسط ماهيها، رنگ های متنوعی را دارد که بمنظور اهداف متفاوتی استفاده می گردد. ماهیMalacoteus و ماهی Pachystomiasنور قرمز توليد می کنند.
نور تابی به 2 منظور استفاده می گردد:
• برای جذب طعمه مثلا در ماهیAngler fish
• برای شناسائی جنس مخاف و شناسائی ديگر افراد گونه خود
5) چشم ها: در برخی از ماهيان آبهای عميق، چشم ها بسيار بزرگ اند. چشم اين ماهيان تا حد ممکن بسياری از اشعه های نوری را تجمع می دهد. چشم های تلسکوپی می تواند در بالا مثل ماهیGigantara و يا در پائين مثل ماهیArgyropelecus وجود داشته باشد. در ماهيان مزوپلاژيک چشم ها معمولا بزرگتر است که بمنظور ديدن در نور کم سازگار شده است. اين چشم ها مردمک های بزرگی را بمنظور جذب ميزان بالای نور دارد و شبکيه تراکم بالائی از رنگدانه های بينائی را دارد که سبب جذب 95 درصدی از نور می گردد.
برخی از اين ماهيان هم چشم هائی مشابه آئينه مقعر دارند که بمنظور به حداکثر رساندن مقدار نور بکار می رود. ماهيان منطقه مغاکی در تاريکی مطلق دريا زندگی می کنند و چشم های کوچکی دارند و بمنظور شناخت جفت خود دارای خاصيت نورتابی هستند.
بسياری از ماهيان آبهای عميق کاملا کور هستند اما آنها برای جبران کمی ديد ، يک سيستم پيشرفته از کانال های موجود در خط جانبی و يا زوائد خارج شده از بدن را بمنظور اطلاع از محيط اطراف استفاده می کنند.
6) غذا و عادات غذائی: در آبهای عميق، مواد غذائی مشتمل بر جانوران و گياهان مرده مانند باران از بالا به پائين سقوط می کنند اما مقدار غذا به تدريج با افزايش عمق بدليل وجود تغذيه کنندگان از ستون آب محدود می گردد. ماهيان آبهای عميق شکارچی اند . کمبود غذائی، آنها را به سمت رژيم گوشتخواری سوق داده و مصرف انرژی با افزايش عمق اقيانوسی افزايش می يابد.
در منطقه مزوپلاژيک ماهيانی (مانندMyctophids و Stomiatoids ) برای تغذيه از زئوپلانکتون ها مهاجرت عمودی به سطح دارند. مطابق نظرMarshall در سال 1979 مهاجرت تغذيه ای در ماهيان اين منطقه امری معمول است. برخی از ماهيان شکارچی، آرواره ای بزرگ همراه با دندان های قوی و کانال گوارشی بلند بمنظور خوردن طعمه بزرگتر از اندازه خود دارند(مانندAlepisauroids وChiasmodontoids ). ماهيان آبهای عميق، آرواره های پيشرفته، دهان پهن، دندان های قوی، خارهای آبششی توسعه يافته و معده بلندی را دارا هستند مانند ماهیSaccopharynx . ماهی Chiasmodus melanoceatasمی تواند طعمه ای را با اندازه 2 تا 3 برابر اندازه بدن خود استفاده کنند. بلع در اين ماهيان مانند مارها تحت تاثير آرواره ها قرار می گيرد و از عمل ماهيچه های حلقی استفاده نمی شود. ماهيان Benthopelagic (حد فاصل منطقه سطحی و کفی) بميزان زيادی به زئوپلانکتون های وابسته هستند. بسياری از اينها روی مواد پوسيده تغذيه می کنند و قدرت جويدن ندارند.
7) اندام های حسی ديگر در ماهيان آبهای عميق دريا: تعدادی از ماهيان آبهای عميق قدرت ديدن ندارند اما دارای شاخک های بلند بسيار توسعه يافته ای هستند که بوسيله آن می توانند از محيط اطراف خود اطلاع پيدا کنند. در ماهیBathypterois يکی از شعاع های باله بلندتر از بدن است که بعنوان شاخک عمل می کند. ماهیStylophorus paradoxus هم يک رشته طولانی دارد که از باله دمی بالا می آيد و بعنوان آنتن عمل می کند. شاخک های بلند ماهيان آبهای عميق می تواند حرکت جزئی آب اطراف را حس کند و بدين وسيله هم از وجود دشمن باخبر شده و از آن دوری می کنند.
8) سيستم بويائی: در اين ماهيان، اندام های بويائی در يک پوشش در کنار پوزه قرار دارد. هر اندام مشتمل بر تيغه های بويائی است که بصورت گل نواری يا موازی هم قرار گرفته است. اين سلول های حساس پس ار دريافت اطلاعات از محيط اطراف اين پيام را به پياز بويائی در مغز جلوئی انتقال می دهند. در ماهيان آبهای عميق اندام های بويائی بصورت متفاوتی توسعه يافته است بطوری که در يک طرف، اين اندام ها بزرگ اند مانند کوسه ها و مار ماهيان ساکن در کف و يا در بعضی ديگر در يک طرف اين اندام ها کوچک اند مانند ماهیAngler fish ماده.
9) رنگ ماهيان آبهای عميق: اين ماهيان معمولا دارای رنگ تيره می باشند. بسياری از اين ماهيان به رنگ سياه يا نقره ای تيره بمنظور حفاظت از ديد شکارچيان می باشند.
10) روش توليد مثلی: اين ماهيان دارای سازگاری های توليد مثلی هستند و بدليل عدم وجود نور با مشکل پيدا کردن جفت مواجهه اند. خاصيت نورتابی ويژه و وجود فرمون های جنسی در جنس ماده، توسط اندام های بويائی در جنس نر تشخيص داده می شود. برخی از ماهيان کفزی آبهای عمقی مساله يافتن جفت خود را با توليد صدا توسط کيسه شنايشان حل می کنند(مثلا در ماهیMacrouridae وOphididae ). همچنين فتوفورها(اندام های نوری) بمنظور جذب جنس مخالف بکار می رود. روش ديگر توليد مثلی در اين ماهيان، هرمافروديت شدن است (مثلا در ماهیLancet fish و ماهیBaracudin ). اما در برخی از گونه های ماهيان آبهای عمقی جنس نر بعد از پيدا کردن جنس ماده بصورت انگل به آن می چسبد. در چنين گونه هائی گنادهای هر دو جنس تا زمانی که ماده توسط نر بصورت ميزبان انگلی در آمده به بلوغ جنسی نمی رسد.
برای ديدن خصوصيات عجيب ماهيان آبهای عمقی دريا به پيوست مراجعه کنيد.
11) چرخه زندگی در ماهيان آبهای عميق:
الف) تخم ها: ماهيان آبهای عمقی دريا در محل زندگی خود در عمق تخمريزی می کنند اما همواره تخم های آنها بصورت شناور به سطح آب می آيد. اين تخم ها به ميزان زيادی توليد می شوند و اين شانس بقا را افزايش می دهد. تعداد تخم های اپی پلاژيک جنس ماده ماهیAngler fish ممکن است به بالای 5 ميليون عدد تخم هم برسد.
ب) لاروها: لاروها در سطح آب هچ می شوند در جائی که برای لارو، غذای کافی در دسترس بوده و شرايط لازم بمنظور تکامل تخم ها، مساعد می باشد و در آنجا مانند ديگر لاروها هچ می شوند. لارو تازه هچ شده کروی است و اين لاروها در آب های بالائی تغذيه کرده و رشد می کنند.
اين لاروها معمولا بمنظور فرار از دشمنانشان بدنی شفاف دارند. بعد از دگرديسی، افراد جوان به محل زيست والدين شان در عمق بر می گردند و پوست آنها بمنظور کاستن چگالی و کاستن سرعت ته نشينی بمانند بالون باد می کند.
مترجم: نسرين چوبكار
-
تغذيه ماهيان پرورشی(گرمآبی)
از آنجا كه سهم عمده اي از هزينه هاي پرورش ماهي مربوط به تأمين غذاست لذا توجه به مسائل تغذيه اي از جمله نوع غذا ، مقدار غذا ، زمان غذادهي وهمچنين ارتباط تغذيه با ساير عوامل از جمله درجه حرارت آب واندازه ماهي بسيار مهم است.از آنجا كه شرايط پرورش وعادات تغذيه اي ماهيان سردابي وگرمابي متفاوت است مسائل تغذيه اي آنها در دو بخش بررسي مي گردد.
الف) تغذيه ماهيان گرمابی
با توجه به اينكه پرورش ماهيان گرمابي بصورت توأم وچهار گونه اي در استخرهاي خاكي انجام ميشود. لذا بخشي از نيازهاي غذايي آنها از محيط طبيعي استخر از جمله زي شناوران گياهی و جانوري ، كفزيان و گياهان علوفه اي موجود در استخر تامين مي گردد.
۱-ماهی فيتوفاک ياکپور نقره ای
فيتوپلانکتون خوار بوده واز پلانکتونهايي كه اندازه آنها حدود 20 ميكرون است تغذيه مي نمايد.
۲-ماهی کپور سرگنده يا بيگ هد
زئوپلانکتون خوار بوده واز زي شناوران جانوري با اندازه 60 ميكرون تغذيه مي نمايد و از روتيفرها ، سخت پوستان كوچك و آلگهاي درشت نيز تغذيه مي نمايد.
· نكته : توليد دو گونه يادشده در استخرهاي پرورش نيازي به غذاي دستي نداشته وبا عمل كوددهي وبارور سازي استخر ميتوان اين دو گونه ماهي را با حداقل هزينه توليد نمود.
۳-ماهی آمور
از گياهان عالي وماكروفيت ها تغذيه مي نمايد.اينماهيبراي توليد يك كيلوگرم گوشت نياز به 25 تا 30 كيلوگرم علوفه سبز دارد.
4ـ ماهي كپور معمولي :
همه چيز خوار بوده واز جانوران كفزي ، شيرونوميده ها وموجودات پلانکتوني درشت تغذيه مي نمايد.
· بمنظور سرعت بخشيدن به رشد دو گونه اخير (آمور ـ كپور) پرورش دهنده ناگزير است از غذاي دستي استفاده نمايد. بدين منظور براي تغذيه ماهي آمور از علوفه سبز (شبدرويونجه) استفاده مي نمايد.ـ براي تغذيه ماهي كپور ميتوان مخلوطي از غذاي دستي شامل غلات ، كنجاله ها وپودرماهي به شكل خميري ويا از غذاي كنسانتره استفاده نمود. تغذيه ماهي كپور بايد درحدي باشد كه 70-60 درصد محصول ماهي از غذاي طبيعي استخر ومابقي از غذاي دستي تأمين گردد.
نكته هاي مهم:
1ـ استفاده از تشت هاي پلاستيكي جهت تغذيه ماهي كپور به تعداد 10-5 عدد در هكتار وقاب چوبي به ابعاد 2×2 براي تغذيه ماهي آمور ضروري است.
2ـ تشت هاي غذاي ماهي كپور بايستي در يك طرف ديواره طولي استخر ودر خلاف جهت آخور (قاب چوبي)براي تغذيه آمور قرار داده شود.
3ـ جهت تغذيه ماهيان آمور كمتر از 100 گرم بايستي علوفه ها را قطعه قطعه كرده ودر داخل قابهاي چوبي قرارداد.
4ـ با توجه به مصرف غذاي كپور توسط ماهي آمور وبمنظور جلوگيري از تغذيه ماهي آمور از كنسانتره كپور بايستي غذاي ماهي آمور 2-1 ساعت زودتر داده شود.
-
فيلماهي با نام علمي Huso huso از ساير ماهيان خاوياري بعلت داشتن دهاني بزرگ و هلالي شكل و سبيلكهاي فشرده متمايز ميشود. اين ماهي يكي از بزرگترين ماهيان درياي خزر است كه طول آن تا 6 متر و وزن آن تا 1500 كيلوگرم نيز ميرسد. اين ماهي در حوضه درياي سياه، آزوف و خزر زندگي كرده و جهت توليد مثل به رودخانههايي مثل ولگا، سفيدرود و گرگانرود مهاجرت ميكند. تعداد صفحات استخواني پشتي، پهلويي و شكمي آن بترتيب 14-11 عدد، 52-41 عدد و 11-9 عدد ميباشد اولين پلاك پشتي از ساير پلاكهاي اين رديف كوچكتر است. سن بلوغ جنسي در فيلماهي بالاست، بطوريكه نرها در 14-12 سالگي و مادهها از 18-16 سالگي به بعد بالغ ميشوند. اين ماهيان در فصول بهار و پائيز وارد رودخانهها ميشوند. تكثير در فصل بهار قسمت اعظم توليدمثل طبيعي اين ماهي را تشكيل ميدهد. ماهيان بهاره در همان سال و ماهياني كه در پائيز وارد رودخانه ميگردند در بهار آينده تخمريزي ميكنند. فيلماهي بالغ در اواخر زمستان و اوائل بهار، هنگامي كه دماي آب 8-6 درجه سانتيگراد است تخمريزي ميكند. اوج تخمريزي اين ماهي در آب 12-10 درجه ميباشد كه بيشتر در رودخانههاي صخرهاي، سنگي و رسي و معمولاً تا عمق 20 متري صورت ميپذيرد.
هماوري اين ماهيان 2500-360 هزار است. اين تعداد براساس سن و وزن ماهي افزايش مييابد. انكوباسيون تخمهاي آن در دماي 14-12 درجه سانتيگراد 9-8 روز طول ميكشد. فاصله بين دو تخمريزي طبيعي 5-3 سال است. افراد جوان در اوائل سن بلوغ هر سال يكبار تخمريزي ميكنند. اما با افزايش سن اين فاصله زماني بيشتر ميشود.
بچه فيلماهيان از بيمهرهگان تغذيه كرده و سپس با ماهيان بالغ بسوي دريا سرازير ميشوند. از مهمترين غذاي اين ماهيان در درياي خزر ميتوان به شگماهيان، كفال ماهيان، كيلكا، گاوماهيان، كلمه و انواع سپريندهها و بيمهرهگان ديگر اشاره كرد.
رشد اين ماهي در مقايسه با ساير ماهيان خاوياري آهنگ سريعتري دارد بطوريكه فيلماهيان يكساله به طول 65-28 سانتيمتري ميرسند، اما رشد طولي آن از سال چهارم زندگي كاهش مييابد.گوشت اين ماهي حاوي 6/16% پروتئين و 7/6% چربي ميباشد. خاويار آن نيز 9/25% پروتئين و 8/11% چربي دارد.
اين ماهي از نظر شيلاتي اهميت فراواني دارد و خاويار آن از نوع درجه 1 محسوب ميشود. ميزان خاويار استحصالي فيلماهي در سالهاي اخير روند نزولي داشته است
-
استرلياد با نام علمي Acipenser ruthenus از جمله ماهيان حوضه درياهاي سياه، خزر و بالتيك محسوب ميشود. اين ماهي از تاسماهيان آب شيرين بشمار رفته و بطور دائم در رودخانهها زندگي ميكند. حداكثر طول اين ماهي تا 100 سانتيمتر ميرسد. لب پائيني اين تاسماهي شكافدار بوده و سبيلكهاي آن زوائد كركدار ريزي دارند. حداكثر وزن اين ماهي تا 16 كيلوگرم نيز ميرسد. تعداد صفحات استخواني پشتي، پهلويي و شكمي آن بترتيب معادل 16-12 عدد، 71-58 عدد و 16-12 عدد ميباشد. مهمترين محل زيست اين ماهي رودخانه ولگا ميباشد و آب با شوري 5 در هزار براي اين ماهي بسيار مطلوب ميباشد. حداكثر سن اين ماهي 27 سال گزارش شده است. غذاي اصلي اين ماهي را لارو و حشرات، نرمتنان و سختپوستان كوچك تشكيل ميدهند. اين ماهي در فصل زمستان تغذيه نميكند و در قسمتهاي عميق رودخانه به خواب زمستاني ميرود. بلوغ جنسي در نرها در سن 5-4 سالگي و در مادهها در 9-7 سالگي رخ ميدهد. تعداد تخمها بين 137-11 هزار متغير ميباشد. تكثير اين ماهي در آب 11-9 درجه به اوج خود ميرسد. ماهيان جوان قدرت شناي زيادي نداشته و مناطق آرام را جهت زندگي انتخاب ميكنند. گوشت اين ماهي حاوي 4/6-6/5% چربي ميباشد.
اين ماهي امكان توليد دورگه با ساير ماهيان خاوياري بخصوص فيلماهي را داشته و از نظر پرورش گوشتي اين دورگهها نتايج بسيار مطلوبي بدست آمده است. به اين دليل استرلياد از اين نظر حائز اهميت شيلاتي زيادي ميباشد. گفته ميشود كه از اين ماهي دو جمعيت با مشخصات مرفومتريك متمايز از يكديگر وجود دارد.
-
ماهي شيپ با نام علمي Acipenser nudiventris
در گذشته بيشتر به آبهاي جنوب درياي خزر در بخشهاي كورا و سفيدرود و در شمال رودخانه اورال وابسته ميباشد. اين ماهي در درياي آرال و سياه زندكي ميكند. رشد اين ماهي در درياي خزر بهتر از درياي اورال است. تعداد صفحات استخواني پشتي، پهلويي و شكمي آن به ترتيب 17-11 عدد، 74-52 عدد و 17-11 عدد ميباشد. اين ماهي نيز در پائيز و بهار وارد رودخانهها ميشود، يعني داراي دو نسل مهاجر پائيزه و بهاره ميباشد. زمان تخمريزي آن از فروردين تا ارديبهشت بوده و تخمريزي در آب حدود 10 درجه سانتيگراد را ترجيح ميدهد. سن بلوغ جنسي در نرها 12-9 سالگي و در مادهها 14-12 سالگي بوده و ماهيان ماده يكسال در ميان تخمريزي ميكنند. حداكثر سن اين ماهي به 36 سال ميرسد. حداكثر طول و وزن آنها بترتيب 192 سانتي متر و 40 كيلوگرم است. هماوري مطلق اينها حدود 600000 عدد است كه تا يك ميليون نيز گزارش شده است. غذاي اين ماهي در درياي خزر بيشتر شامل ريزكولي و نرمتنان، حشرات، سخت پوستان و كيلكا ميباشد. پراكنش اين ماهي در درياي خزر يكنواخت نميباشد و بيشتر در اعماق 25-11 متري با دماي آب 14-3 درجه سانتيگراد زيست ميكنند. بعلت نوع تغذيه اين ماهي بيشتر آبهاي كم عمق با عمق كمتر از 50 متر با بستر گلي را ترجيح ميدهد. گوشت اين ماهي حاوي 2/10% چربي و 7/18% پروتئين ميباشد. اين ماهي يكي از پرارزشترين ماهيان خاوياري درياي خزر بوده و در آمار صيد سواحل ايران، مشابه آمار صيد ساير كشورهاي حاشيه درياي خزر، ميزان صيد آن از همه ماهيان خاوياري كمتر ميباشد. در دهه اخير بعلت صيد بيرويه ذخاير ماهي شيپ در درياي خزر به شدت كاهش يافته بطوريكه در رودخانه ولگا اصلاً گزارش نشده و در كشورهاي روسيه، آذربايجان و تركمنستان در ليست كتاب قرمز قرار دارند. در حال حاضر تخمريزي طبيعي اين گونه فقط در رودخانه اورال قزاقستان صورت ميگيرد و تعداد اندك وارد رودخانه سفيدرود ميشود. شيلات ايران براي حفظ ذخاير اين گونه در سالهاي اخير بطور متوسط 2-5/1 ميليون عدد بچه ماهي از اين گونه را از طريق تكثير مصنوعي توليد و به درياي خزر رهاسازي نموده است. طبق توافق 5 كشور حاشيه درياي خزر و كنوانسيون CITES صادرات گوشت و خاويار اين گونه از سال 2001 براي همه كشورهاي حاشيه درياي خزر صفر ميباشد
-
تاسماهي روسی بانام علمي Acipenser gueldenstadti
در حوضه درياي سياه ، آزوف و خزر زندگي ميكند. اين ماهي در درياي آزوف رشد خوبي دارد اما رشد آن در درياي خزر به مراتب بيشتر است. پوزه اين ماهي درمقايسه با تاسماهي ايراني كوتاهتر و گردتر ميباشد و سبيلكهاي آن به نوك پوزه نزديكترند. تعداد صفحات استخواني پشتي، پهلويي و شكمي آن به ترتيب 18-9 عدد، 50-30 عدد و 14-6 عدد ميباشد، لب پائيني اين ماهي در وسط داراي بريدگي است. محل زندگي اين ماهي در درياهاي سياه، آزوف و خزر است. مهاجرتهاي توليدمثلي اين ماهي در فصول بهار و پائيز انجام ميگيرد . ماهياني كه در بهار مهاجرت ميكنند در تابستان همان سال و ماهيان مهاجر پائيزي، پس از زمستان گذراني در اوائل بهار سال بعد تخمريزي ميكنند.
اوج تخمريزي اين ماهي در دماي 25-21 درجه سانتيگراد ميباشد. سن بلوغ جنسي در نرها از 7-14 سالگي و در مادهها از 20-8 سالگي شروع ميشود. حداكثر سن اين ماهي 50 سال است. حداكثر طول و وزن آنها بترتيب به 175 سانتيمتر و 64 كيلوگرم ميرسد. هماوري مطلق اين ماهي بين 800-700 هزار عدد است. بچه ماهيان اين گونه ابتدا از بيمهرهگان، سخت پوستان، كرمها و ماهيان بالغ عمدتاً از نرمتنان و ماهيان تغذيه ميكنند. ميانگين خاويار استحصالي از هر ماهي ماده در آبهاي ايران حدود 3 كيلوگرم ميباشد. تكثير مصنوعي اين ماهي امروزه يكي از فعاليتهاي عمده تكثير مصنوعي در شمال درياي خزر ميباشد. در شمال درياي خزر ماهيان جوان اين گونه در محدوده 5-2 متري زندگي ميكنند اما در آبهاي جنوبي درياي خزر، محدوده عمقي 30-2 متري را ترجيح ميدهند. آمار نشان ميدهد كه ميانگين طول و وزن ماهيان نر و ماده اين گونه در تركيب صيد هر ساله اندكي رو به كاهش گذاشته است
-
تغذيه ماهيان سردابي(قزل آلا)
ازآنجائيكه آزاد ماهيان در محيط طبيعي از نرمتنان , حشرات آبزي , سخت پوستان كوچك و… تغذيه مينمايد در شرايط پرورش مي بايست نيازهاي تغذيه اي آنان از نظر پروتئين , چربي ها , قندها , ويتامين ها و مواد معدني توسط غذاي كنسانتره تأمين کند. ميزان نيازمندي ماهيان به مواد فوق با وزن ماهي تغيير مي كند به همين جهت غذاي كنسانتره ماهيان با توجه به اندازه ماهي در اندازه هاي مختلف وبا تركيبات مختلف ساخته مي شود.
انواع غذاي كنسانتره ماهي قزل آلا
1_ غذاي آغازين(sft) با ميزان پروتئين بالاتراز (50-45)درصد،براي ماهيان كمتراز 5 گرم
2_ غذاي رشد(fft) باميزان پروتئين بطورمتوسط(45-40) درصد ،براي ماهيان 30-5 گرم
3_ غذاي پرواري (gft ) با ميزان پروتئين حدود(4035) درصد ،براي ماهيان 350-30 گرم
4_ غذاي مولدين(bft )با ميزان پروتئين(45-40)درصد،براي ماهيان مولد (بيش از 350گرم)
-
نحوه و میزان غذادهي ماهي قزل آلا :
در صورتی که غذادهی به صورت دستی انجام ميشود ميزان غذاي ماهي قزل آلا پس از محاسبه ، داخل سطل ريخته واز روي ديواره استخر توسط كارگر به داخل استخر پخش مي گردد.
طريقه محاسبه غذا بدين صورت است.
درصدغذادهي× بيوماس ماهي= ميزان كل غذا
· بيوماس ماهي از ضرب تعداد ماهي بر متوسط وزن ماهيان بدست مي آيد.
· درصد غذادهي با توجه به سايز ماهي ودماي آب وبراساس جدول غذادهي بدست مي آيد.