چكار بايد كرد كه دچار نيشش نشود؟
Printable View
چكار بايد كرد كه دچار نيشش نشود؟
خون به عنوان يک محيط ايده ال جهت انتقال عوامل عفوني وخطرناک براي سلامتي بدن محسوب مي شود. عوامل ويروسي، باکتريال،انگلي و قارچي از اين محيط جهت تغذيه وانتشار خود به ساير نقاط بدن و بافتهاي مختلف استفاده مي نمايند. لذا ضروري به نظر مي رسد جهت تضمين سلامت خون نظارت و مراقبتهاي ويژه اي صورت پذيرد. براي اولين بار در دنيا و به دنبال بررسي وقايعي که در دهه هشتاد منجر به انتقال گستردهHIV گرديد موسسه طب براي پيشگيري از بروز چنين تهديدهايي در آينده تشکيل يک سيستم نظارتي براي يافتن ، پيگيري و اخطار دادن در مورد تاثيرات نامناسب خون و فرآورده هاي خوني در افراد دريافت کننده را به کليه مراکز انتقال خون توصيه نمود اين نظارت شامل : جمع آوري، آناليز و تفسير مستمرو نظامند داده هاي مربوط به سلامت خون مي باشد که به طور منظم نتايج آن به افرادي که در برنامه هاي کنترل و پيشگيري بيماريها مشغول فعاليت هستند اعلام مي گردد تا در جهت بهبود وضعيت کوشش نمايند. از مهمترين نقشهاي نظارت فراهم نمودن زير ساختاري است که توسط آن مي توان در صورت بروز يک رخداد حاد از طريق يک نظام مشخص اطلاعات را به طور مستقيم به مسئولين سلامت عمومي منتقل نمود. در کشورهاي پيشرفته دنيا جنبه هاي مختلفي از سيستم مراقبت از خون اجرا مي گردد که مرهون سيستم هاي کامپيوتري منظم و هدفمندي است که باعث حفظ و ارتقاء سلامت خون مي گردند.در کشور ما به دلايل مختلف از جمله : مرتب نبودن سيستم هاي کامپيوتري سيستم سلامت، ناقص درج شدن اطلاعات، نبود افراد متخصص و وظيفه شناس به حد کافي، تشکيل نشدن کميته هاي بانک خون بيمارستاني و يا ضعيف بودن عملکرد آنها و....... سيستم مراقبت از خون به طورکامل اجرا نمي گردد.از اين رو فراهم نمودن اطلاعاتي جامع در اين زمينه که بتواند ما را در راه اندازي و انجام روشهاي مراقبت از خون ياري نمايد ضروري به نظر مي رسد. مراقبت از خون يا(Haemovigilance) به معناي مجموعه اي از روشهاي نظارتي سازماندهي شده مرتبط با حوادث و يا واکنش هاي ناخواسته و غيرمنتظره در اهداکنندگان و دريافت کنندگان خون مي باشد. به عبارت ساده تر مراقبت از خون از زماني که فرد اهداکننده جهت اهدا خون پذيرش شده تا زماني که خون در بيمارستان و يا مرکز درماني به بيمار تجويز و تزريق مي گردد را شامل مي شود. حال به اختصار مراحلي را که يک واحد خون و يا فرآورده خوني توليد و سپس تزريق مي گردد را شرح داده و مراقبتهايي که در طول اين روند بايد انجام گيرد را يادآور مي شويم.
بخش اهداکنندگان وپذيرش :
اولين قدم در سيستم مراقبت از خون انتخاب اهداکننده مي باشد که بايد بر پايه آگاهي ها و اطلاعات اپيدميولوژک بنا شود ( براي مثال از انتخاب گروههايي که در معرض خطر بيماريهاي عفوني هستند اجتناب شود) به هنگام مراجعه اهداکننده اطلاعات ثبت و ضبط مي گردد و به هر اهداکننده يک شماره شناسايي مختص وي( unique ) داده شده که تمام آزمايشات و تحقيقات و پيگيري هاي بعدي از اين طريق قابل رديابي مي باشد.
قدم دوم غربالگري اهداکننده توسط پزشک حاذق و متعهد سازمان انتقال خون مي باشد که شامل يکسري سوالات درباره علايم ، تاريخچه پزشکي، مسافرتها و رفتارها و همچنين مشاهده دستها، صورت و نقاطي از بدن از لحاظ وجود خالکوبي و يا اثرات تزريق داخل وريدي ( مواد مخدر) و نيز چک نمودن ميزان هموگلوبين ، هماتوکريت، سن، وزن، دما، مصرف دارو و فشارخون مي باشد.در اين مرحله بايد به اهداکننده امکان خودحذفي محرمانه (CUE) داد تا در صورت حائز بودن يکي از شرايط فوق اقدام به خودحذفي نمايد.
هدف از غربالگري اهداکننده :
1- شناسايي افراد با ريسک و خطر انتقال عفونت جهت حفظ امنيت اهداکننده
2- شناسايي افراد با ريسک و خطر انتقال عفونت جهت حفظ امنيت و سلامت گيرنده خون و جامعه
3- جلوگيري از تحميل هزينه اضافي جهت فرآوري يک واحد خوني آلوده به عوامل عفوني
با ثبت نمودن مشخصات دقيق فرد اهداکننده در واحد پذيرش اهداکنندگان يک فرآورده خوني قابليت پيگيري از زمان اهدا تا زمان تزريق به بيمار را پيدا مي نمايد که در ذيل به آن اشاره مي شود.
قابليت پيگيري ( ( Traceabilityفراورده هاي خوني:
قابليت پيگيري، توانايي تعيين دريافت کنندگان حقيقي هر فرآورده ريليز شده بوده و به طريق ديگر توانايي تعيين تمامي اهداکنندگان دخيل در تزريق خون به يک بيمار مشخص مي باشد. به عبارت ديگر، خون و فرآورده هاي خوني که جمع آوري، آزمايش، فرآوري، ريليز و يا توزيع مي شود، بايد از اهداکننده تا دريافت کننده و برعکس قابل رديابي باشد.
ملزومات فني مورد نياز که تطبيق آنها با پيشرفت فني و علمي ضروريست عبارتند از:
1. ملزومات قابل پيگيري.
2. اطلاعاتي که جهت اهداکنندگان فراهم مي شود.
3. اطلاعاتي که از اهداکنندگان بدست مي آيد شامل شناسايي، سابقه سلامتي و امضاي اهداکننده.
4. نيازمندي هايي که به مناسب بودن خون و پلاسماي اهداکنندگان و غربالگري خون اهدا شده مرتبطند، شامل:
v معيار به تاخير انداختن دائم و معافيت احتمالي
v معيار به تاخير انداختن موقت
ملزومات مرتبط با برچسب زدن:
برچسب هر فرآورده بايد شامل اطلاعات زير باشد:
1. نام فرآورده
2. حجم، وزن يا تعداد سلولهاي فرآورده
3. شماره يا حروف الفباي منحصر به فرد شناسايي اهداکننده
4. نام مرکز انتقال خون تهيه کننده فرآورده
5. گروه خونيABO
6. گروه خونيRh
7. تاريخ انقضا
8. درجه حرارت مناسب براي نگهداري
9. نام، ترکيب و حجم ماده ضدانعقاد يا ماده افزودني
بعد از اينکه اهداکننده حائز شرايط اهدا شناخته شد به سالن خونگيري هدايت شده تا خونگيري از او به عمل آيد. جهت اخذ يک واحد خون با کيفيت مي بايست شرايطي را در اتاق خونگيري فراهم آوريم تاشخص اهداکننده بدون هيچگونه استرس ( که بر سلامت شخص اثرات سوئي نظير تغييرات فشارخون، ترشح هورمون، کاهش قند خون و غيره مي گذارد) براي اهدا خون آماده گردد.خونگيري در کوتاهترين زمان ممکن (10-5 دقيقه ) بايد انجام شود تا شخص به جهت طولاني شدن مدت دچار خستگي يا استرس نشده و بتواند خون سالم تري اهدا نمايد به هنگام خونگيري بهترين رگ جهت خونگيري انتخاب شود و در کوتاهترين زمان ممکن و پس از رعايت نمودن تمامي مراحل ضدعفوني سوزن وارد رگ گردد چراکه اگر اين امر با تاخير و اختلال در پيدا نمودن رگ و وارد شدن سوزن به آن صورت پذيرد موجب فعال شدن پروسه انعقادي(آبشار انعقادي) به ميزان بالايي گرديده و پلاکتها جهت توليد پلاک لخته اي مصرف مي شوند که از کيفيت واحد خون اخذ شده کاسته مي گردد. همچنين دقت شود تا در طول مدت خونگيري کيسه خون به روي شيکر حرکت داشته باشد تا ضمن مخلوط شدن با ضدانعقاد از توليد لخته درون کيسه جلوگيري به عمل آيد. کليه مشخصات اهداکننده به طور خوانا و دقيق توسط شخص خونگير بر روي کيسه خون ثبت گردد .
فرآورده گيري :
هدف از فرآورده گيري انجام يکسري مراحل کاري و فني بوده تا از يک واحد خون اخذ شده بتوان گلبول قرمز متراکم(pc)، پلاکت (PLT) پلاسما (FFP،PPP،CPP) و کرايو(CP) جهت مقاصد مختلف درماني اخذ نمود گاهي اوقات نيز خون اخذ شده بدون انجام هيچ پروسه اي و تنها پس از انجام آزمايشات وارد چرخه توزيع مي گردد به اختصار نکاتي را که در قسمت فرآورده گيري جهت مراقبت از خون بايد مدنظر قرار داد را متذکر مي شويم . واحدهاي خونگيري در کوتاهترين زمان ممکن حداکثر( 6-4) ساعت پس از خونگيري، کيسه هاي خون اخذ شده را به قسمت فرآورده گيري ارسال نمايند تا از کيفيت خون و فرآورده ها کاسته نشود. پس از انجام اعمال فرآورده گيري و جداسازي پلاسما هر فرآورده متناسب با شرايط نگهداري سريعاً به يخچال يا فريزر منتقل شود. توجه به تنظيم نمودن درجه يخچالهاي نگهداري خون و فرآورده بسيار مهم است و باعث حفظ کيفيت توليدات خوني مي شود از ضربه زدن، انداختن و انجام اعمالي که موجب ليز شدن و شکسته شدن کيسه هاي خون و فرآورده مي گردد خودداري شود پلاسماهاي گرفته شده بلافاصله به دماي مورد نظر(0C 18-) رسانده شده و سپس به فريزرهاي با توان برودتي بسيار زياد منتقل شوند که در اين صورت تا يکسال قابليت مصرف خواهند داشت . پلاکتها پس از جداسازي حدوداً يک ساعت روي ميز فرآورده بي حرکت قرار گيرند تا تجمعات پلاکتي از هم جدا شده و يک محلول پلاکتي همگن به دست آيد سپس به دستگاه روتاتور با دماي(0C 24-20 ) منتقل شده تا ضمن حفظ کيفيت از چسبندگي دوباره آنها ممانعت به عمل آيد در همين زمان که پرسنل آموزش ديده و مجرب فرآورده گيري مشغول فرآوري خون مي باشند در قسمت روتين آزمايشات معمول کيسه هاي خون به قرار ذيل انجام مي گيرد : 1.مشخص نمودن گروه خون
2. انجام آزمايش الايزا و سل تايپ و بک تايپ و شناسايي مارکرهاي بيماريهاي عفوني
نتايج آزمايشات انجام شده بر روي هر کيسه خون به دقت در کامپيوتر ثبت مي گردد نمونه هايي که جواب آزمايش آنها منفي مي شود وارد مراحل بعدي پروسه ( پخش و توزيع) مي گردند. نمونه هايي که جواب آزمايش آنها مثبت مي شود چه نتيجه تست تکميلي (تاييدي) آنها نيز منفي گردد بايد از چرخه توليد جدا شده و معدوم گردند ولي بايد نتايج آزمايشات Screening در فايل اهداکننده به طور دقيق ثبت شود. به اين گونه اهداکنندگان اطلاع داده مي شود تا در قسمت مشاوره با آنها صحبتهاي لازم انجام شده و توصيه مي گردد تا به پزشک خود مراجعه نمايند. خون و فرآورده هاي خوني تا زمان آماده شدن جواب آزمايشات نهايي (Pooled) وارد قسمت توزيع و پخش خون نمي گردد.
نکاتي که در مورد پخش کيسه هاي خون وفرآورده بعد از اطمينان از سلامت آنها بايد مدنظر قرار گيرد عبارتند از :
- اجتناب از ضربه زدن و پرت کردن کيسه هاي خون و فرآورده
- جلوگيري از نوسانات دماي محل نگهداري خون و فرآورده ها
- ارزيابي دقيق مشخصات کيسه ها به هنگام توزيع به منظور جلوگيري از بروز اشتباهات احتمالي
- مورد بررسي قرار دادن فرآورده ها از نظر تاريخ مصرف
- مورد ارزيابي قرار دادن و چک نمودن رابطين بانک خون بيمارستانها از لحاظ طي نمودن آموزش هاي لازم در خصوص حمل و نگهداري فرآورده هاي خوني
- فرمهاي درخواست خون ارسال شده از بيمارستان بايد حاوي نوع، مقدار، گروه فرآورده هاي درخواستي به تفکيک بوده و همچنين مشخصات بيماران نيازمند به خون به طور دقيق نوشته شود. ارسال گزارشات هفتگي يا ماهانه از موارد برگشتي، استفاده نشده و يا معدوم شده از سوي بيمارستانها ضروري بوده و باعث ميشود تا شناسايي گيرنده و عوارض پس از تزريق خون در گيرنده با سهولت بيشتري انجام گيرد . پس از آنکه رابطين طبق ضوابط استاندارد فرآورده هاي خوني را به بيمارستان منتقل نمودند بانک خون بيمارستانها موظفند بلافاصله فرآورده و توليدات خوني اخذ شده را ذخيره نموده تا در صورت لزوم به بخشها و اتاقهاي عمل ارسال نمايند و فقط در صورت کاهش ذخاير جهت جايگزيني خون و فرآورده هاي خوني از سازمان انتقال خون درخواست نمايند.
- اطلاعات مربوط به آزمايشات( به عنوان مثال Cross match) و شماره و نوع واحد فرآورده خوني در فايل بانک خون ثبت شود همچنين واحدهاي برگشتي و استفاده نشده نيز ثبت گردند. واحدهايي که از بخشها يا اتاق هاي عمل مصرف نشده و به بانک خون نيز عودت داده نمي شوند به عنوان واحدهاي تزريق شده به بيماران در نظر گرفته مي شوند.
- اگرچه تاييديه تجويز به طور روتين در فايل بانک خون ثبت نمي شود ولي به طور استاندارد لازم است علت تجويز با ذکر تعداد، نوع واحد و Lot NO( بارکد) و batch number(برچسب نوع فراورده و گروه خوني) کيسه خون مصرفي براي بيمار با ذکر تاريخ دريافت ذکر گرديده و کليه علايم حياتي قبل، حين و بعد از تزريق در پرونده پزشکي ثبت گردد.پرونده هاي پزشکي در قسمت اسناد و مدارک پزشکي قابل دسترس باشند .
در کشورهاي پيشرفته از نتايج مراقبت از خون (surveillance) استفاده هاي زيادي ميگردد که ميتوان به موارد زير اشاره نمود:
- ارزيابي تاثيرات خون و فراورده هاي آن در استفاده هاي روتين
- surveillance بيماريهاي عفوني و دنبال کردن موارد اورژانس
- روش ترانسفوزيون
- پراکندگي و گسترش بيماريهاي منتقله از راه خون
- نظارت بر اهداکنندگان
- کنترل ،نظارت ،و رديابي Risk factorها و نشانه هاي بيماريهاي عفوني
Surveillance (سيستم نظارت ) در حقيقت يک ابزار مهم و کارآمد در جهت شناسايي و ارزيابي خطرات انتقال خون مي باشد. اين واژه در معناي عمومي به معني مراقبت و نظارت کامل بر فعاليتها به منظور شناسايي تغييرات و اشتباهات ميباشد ولي به عنوان ابزار اپيدميولوژيک به معني سيستم در حال پيشرفت.،براي جمع آوري ،آناليز و تفسير اطلاعات لازم و اساسي براي برنامه ريزي و ارزيابي سلامت جامعه است که به همين منظور اين اطلاعات بايد به سرعت تکميل شده و به موقع به اطلاع افراد ذينفع رسانده شود.
استفاده هايي که مي توان از سيستم haemovigilanceبه عمل آورد:
1-بدست آوردن آمار دقيق از حوادث و خطرات ناشي از تزريق خون
2-تکميل اطلاعات مربوط به روش جمع آوري خون
3-تعيين علل اصلي اشتباهات منتهي به حوادث باليني
4-قابليت انجام فعاليتهاي آموزشي و پژوهشي
تمامي اطلاعات فراهم شده توسط سيستم haemovigilance مي توانند به صور زير در بهبود سلامت انتقال خون شرکت داده شوند:
1. فراهم نمودن يک منبع قابل اطمينان اطلاعات در رابطه با عوارض ناشي از انتقال خون براي جامعه پزشکي
2. بيان اقدامات اصلاحي مورد نياز براي ممانعت از تکرار چنين حوادثي در انتقال خون
3. آگاه سازي بيمارستانها و مراکز انتقال خون در رابطه با اثرات نامساعدي که مي تواند به جز گيرنده خون، افراد بيشتري را درگير سازد شامل:
v اثراتي که مرتبط با انتقال بيماريهاي عفوني هستند.
v اثراتي که مرتبط با کيسه ها، محلولها يا فرآوري خون هستند.
يکسان سازي گزارشها
گزارشهاي مربوط به اثرات نامساعد در تمامي مراکز شرکت کننده در شبکه مراقبت از خون بايد به روش يکساني فراهم شود. اين امر مستلزم استفاده از موارد زير مي باشد:
1. فرمهاي گزارش دهي مشترک
2. برنامه آموزشي مشترک بين افراد درگير در سيستم هموويژيلانس
3. روش مشابه تفسير اطلاعات در تمام مراکز هموويژيلانس
در اين رابطه پزشک مسئول haemovigilance بايد در يکسان سازي گزارشها شرکت نمايد.
پنج موضوع بايد در ارتباط با تزريق خون و فرآورده هاي خوني در نظر گرفته شود:
1. انتقال ويروسها
2. آلودگي باکتريال
3. خطاي انساني و نقص وسايل
4. عوارض ايمونولوژيک
5. عوارض ناشي از اهداي خون
اطلاعات وداده هاي دقيق کامپيوتري اهداکنندگان و مصرف کنندگان خون به ما اين امکان را مي دهد تا ضمن داشتن يک سيستم کارآمد مراقبت از خون بتوانيم از چگونگي نحوه توليد، مصرف، درصد خطا و اشتباه در مصرف خون اطلاع يافته از طرفي بتوانيم از مستندات و اطلاعات اخذ شده در پيشبرد اهداف طرحهاي پژوهشي استفاده کرده که اين امر در ارتقاء کيفي سيستم مراقبت از خون بسيار موثر است.
نوع اثرات ناخواسته جمع آوري شده در شبکه haemovigilance
طيف haemovigilance ممکن است به تمامي اثرات ناخواسته در فرايند تزريق خون گسترش يابد، بنابراين گزارشها بايد بر اينگونه حوادث مرتبط با بيمار تاکيد نمايند:
1. واکنشهاي فوري حين تزريق خون شامل هموليز، واکنش تب زاي غيرهموليتيک ناشي از تزريق خون، راش، قرمزي، کهير، شوک آنافيلاکتيک، آلودگي باکتريال و ضايعه حاد ريوي ناشي از تزريق خون.
2. واکنشهاي تاخيري پس از تزريق خون شامل هموليز، بيماري پيوند عليه ميزبان به صورت حاد، پورپوراي پس از تزريق خون، افزايش آلانين آمينوترانسفراز و هموکروماتوز
3. انتقال ويروس هاي Blood born
4. وقوع آلوايمونيزاسيون عليه آنتي ژنهاي گلبول قرمز، پلاکت و . . .
5. فرآورده اي که به اشتباه تزريق شده است.
haemovigilance ممکن است با اهداي خون و اهداکنندگان نيز سر و کار داشته باشد از جمله :
1. حوادث ناخواسته مشاهده شده حين اهداي خون
2. اطلاعات مربوط به انتخاب اهداکننده مثل ميزان تکرار و علل معافيت از اهداي خون
3. اطلاعات اپيدميولوژيک در مورد اهداکنندگاني که در آزمايشات غربالگري مثبت بوده اند.
حداقل اطلاعات ضروري در گزارش ها:
1. اطلاعات مربوط به بيماري که تزريق خون شده است:
الف) تعيين هويت که حداقل بايد شامل تاريخ تولد، جنس و شماره اختصاصي بيمار باشد.
ب) علائم باليني مشاهده شده به روش استاندارد ثبت گرديده ونتايج باليني ناشي از هر واکنش نامساعد شرح داده شود.
2. اطلاعات فرآورده شامل:
الف) شماره واحد فرآورده خوني و کدهاي کافي براي تعيين هويت فرآورده ها و اهداکننده
ب) توصيف فرآورده شامل:
v نوع فرآورده مثلا گلبول قرمز، پلاکت يا پلاسما
v چگونگي تهيه مثلا از خون کامل يا از آفرزيس
v ويژگيهاي ديگر مثل کاهش لکوسيت، اشعه ديده، . . .
v شرايط و مدت نگهداري قبل از تزريق خون
3. اطلاعات مربوط به شدت واکنش:
شدت واکنش بايد درجه بندي شود. يک معيار پيشنهادي مي تواند شامل موارد زير باشد:
صفر : بدون علامت
يك : علائم فوري بدون خطر حياتي و با بهبودي کامل
دو : علائم فوري با خطر حياتي
سه : موربيديتي طولاني مدت
چهار : مرگ بيمار
4. مستندسازي :
ارتباط احتمالي بين اثرات ناخواسته مشاهده شده و فرآورده هاي خوني بايد مشخص شود.
يک معيار پيشنهادي مي تواند شامل موارد زير باشد:
صفر : بدون ارتباط يعني اثر ظاهراً مرتبط با تزريق خون بوده اما دليلي وجود ندارد که فرآورده مشکوک مسئول اثر ناخواسته باشد.
يك : ممکن يعني اثر به وضوح مرتبط با تزريق خون مي باشد اما مي تواند به دليلي غير از تزريق خون مرتبط باشد يا نباشد.
دو : احتمالي يعني اثر به وسيله هر علت شناخته شده ديگر قابل توضيح نيست.
سه : مطمئن يعني ثابت شده که اثر وابسته به تزريق خون است.
5. اطلاعات مربوط به نوع اثر
در خاتمه مي توان گفت Haemovigilance اطلاعات مفيدي را در مورد موربيديتي تزريق خون فراهم نموده و مي تواند نقش هدايتي در رابطه با اقدامات اصلاحي بمنظور پيشگيري از عود برخي از حوادث داشته باشد.
به علاوه مراقبت از خون بايد به عنوان بخشي از هوشياري بهداشتي همگاني، در کنار هوشياري دارويي و هوشياري در زمينه وسايل پزشکي در نظر گرفته شود.
.tbtc.ir
ذخيره موفق خون اولين بار بوسيلهTurner &Rouse در سال 1916 در انستيتو راكفلر انجام شد . محلول ذخيره آنها 50% دكستروزايزو تونيك ، 20% سيترات و 30% خون بود. در جنگ جهاني اول يك گروه پزشكي به سرپرستي Dr.Robertson از دانشگاه هاروارد خون اهداکنندگان را گرفته و در محلول حاوي سيترات -دكستروز ذخيره کردند و به طور موفقيت آميزي آن را به سربازاني که به دليل خونريزی دچار شوك شده بودند، تزريق كردند ( روبرتسون فقط از گروهO برای تزريق استفاده كرد و حتي خون را جهت ترانسفوزيون كراس مچ نمود به همين دليل او را به نام پدر بانك خون مي شناسند) .
ترانسفوزيون خون براي تأمين O2 بافتهاي بدن به كار مي رود . به هر دليلي كه RBC كم باشد چه به دليل خونريزي , آنمي يا ساير موارد پاتولوژيك،RBC ، گلبول قرمز متراکم يا خون مورد نياز مي باشد . RBC در داخل بدن انسان به مواد غذايي احتياج دارد و يكسري محصولات متابوليك هم توليد مي كند. در نتيجه مواد زائدي ايجاد می کند، اين اعمال متابوليك در زمان ذخيره هم ادامه مي يابد و متابوليتهاي لازم براي احياء و نگهداري RBC و عملکرد آن فراهم مي گردد . يكي از موادي كه باعثنگهداري خون مي شود محلولهاي Anti Coagulant/ Preservative است . در اوايل سال 1940 ميلادي محلول ACD ضدانعقادي بود كه مورد مصرف قرار گرفت و در آن خون را تا 21 روز ذخيره مي كردند . دكستروز انرژي و متابوليسم مورد نيازRBC را فراهم مي كند .
بعداً از CPD در سال 1950بوسيله Gibson استفاده شده كه سطوح بالاتر 2,3 DPGرا فراهم مي كرد و بعدها با CPDA1 و CPDA2 توانستند نيمه عمر خون را تا 35 روز افزايش دهند . از سال 1970 تا 1983 FDA محلولهاي ديگري مثل آدنين ، سالين ، مانيتول و گلوكز را استفاده كرد كه نيمه عمر خون را افزايش داد .
CPDA ضدانعقادي است كه سطوح بالاتر 2,3 DPGرا در RBC ذخيره و فراهم مي كند . در حال حاضر نيمه عمر خون ذخيره شده را به عنوان Expiration date يا Outdate در نظر مي گيرند. در مطالعات Survival بررسي مي شود كه چه مقدار RBC كه در محلول Preservative ذخيره شده،24 ساعت بعد از ترانسفوزيون زنده مي ماند و FDA ثابت كرده كه حداقل 70% RBC با يد در گردش خون بدن انسان تا 24 ساعت بعد از ترانسفوزيون زنده بماند .
گلبولهای قرمز موجود در گردش خون انسان در محيطی حاوی مواد مغذی با درجه حرارت و PH مناسب شناور هستند RBC به راحـتی اين مــواد را برداشته و محصولات زايد خود را هم خارج می نمايد و تمامی اين روند کاملاً كنترل شده است . وقتي خون از بدن انسان خارج مي شود هنوز احتياج به گلوكز براي تغذيه خود دارد .
با خارج شدن خون از بدن انسان اين فرآيند از كنترل خارج شده و متابوليسم RBC از راه گليكوليز اتفاق مي افتد . با توجه به آنكه RBC ميتوكندري ندارد، گليكوليز از راه بي هوازي انجام مي شود و توليد اسيدلاكتيك كرده و هر چه زمان بيشتري مي گذرد اين RBC ها اسيد لاكتيك بيشتري مي سازند و PH پايين تر مي آيد. زماني كه خون گرفته شود ، PH تقريباً در دامنه نرمال است. ولي در روز انقضا ، PH خون ذخيره شده حتي به زير 7مي رسد .
اين تغييرات PH ،فعاليت فسفو فروكتوكيناز و گليكوليز را كاهش داده و راه متابوليك كاهش مي يابد. در حال حاضر محلولهاي نگهدارنده مي تواند راه متابوليك را كاهش داده تا با کاهش ATP مقابله شود . چرا كه وجود ATP براي عملکرد غشاي RBC و پمپ Na-k ATPaseحياتي است و در واقع غلظت ATP نشانه حيات RBC است .
اگر سطح ATP پايين بيايد احتمال زنده ماندن RBC هم كم مي شود . پمپ Na-K ATPase يك پمپ غشايي در RBC است كه تعادل الکتروليتهای اطراف هر RBC را فـراهـم مـي كـنـد . در مـرحـلــه ذخـيره اين تعادل الكتروليتي و كار پمپ متوقف مي شود ولي كمي Na-K از طريق غشاء نشت مي كند به طوري كه Na داخل سلول شده و K خارج مي شود و به اين دليل در زمان تاريخ انقضاي كيسه مي بينيم كه سطح K بالا مي رود . پمپ Na-K ATPase پمپي است بسيار مهم كه براي عملکردش احتياج به ATP دارد، به اين دليل هم در ماده نگهدارنده خون , آدنين موجود است تا ATP مورد نياز را بسازد .
با ذخيره كردن خون سطح 2,3 DPGكاهش مي يابد و محلولهاي ذخيره و با اضافه كردن محلولهاي Preservative ( نگهدارنده ) سعي مي کنيم تا جلوي اين كاهش را بگيريم.
2,3 DPGاهميت بسيار زيادي براي تحويل O2به بافتها دارد و روي CurveO2 Dissociative اثر مي گذارد. با كاهش 2,3 DPG تمايل Hb به O2 بيشتر شده و آن را در سطح بافت آزاد نمي كند.در زمان تزريق خون به دليل كاهش 2,3 DPGمنحني سمت چپ شيفت كرده و O2 سخت تر آزاد مي شود.
در طي ذخيره، تغييراتي در محصولات بيواكتيو حاصل مي شود مثلاً هيستامين، ميلوپراكسيداز IL8-IL1 افزايش مي يابد .
RBC درطي ذخيره تغييرات فيزيكی يافته و چربي غشاء گلبول قرمز درطي ذخيره از دست مي رود و با کوچکترين ضربه ای بعضي از سلولهاي هموليز شده جايگزين سلولهای سالم مي گردد.
بلافاصله قبل از آنكه هر محصول خوني ريليز گردد يا براي ترانسفوزيون به بخش ديگری فرستاده شود يا حتي قبل از ترانسفوزيون، آن را كاملاً با چشم وارسي نماييد . بررسي كيسه را از نظر آلودگي، نشتي، Sealناكافي و يا ظاهر غير طبيعي مثل رنگ غيرطبيعي ، قهوه اي، بنفش انجام دهيد. اگر لخته هاي قابل ديد در كيسه وجود دارد يا چنانچه گفته شد رنگ و ظاهر غيرطبيعي دارد اين خون بايد از چرخه خارج شود و نبايد به ساير قسمتها حمل شده يا به بيمار تزريق گردد . پلاكت هم بايد از نظر رنگ غيرطبيعي و تجمع زياد پلاكت بررسي شود . محصولات يخ زده مثل FFP يا كرايو بايد از نظر كيسه معاينه شود. اگر كيسه نشتی داشته باشد درهنگام گرم شدن ايجاد آلودگي مي كند .
AABB توصيه کرده تا :
1-معاينه چشميو بررسي وضعيت كيسه بر اساس نوع محصول توسط پرسنل بانک خون انجام شده و زمان و شماره آن ثبت گردد.
2- در يخچال و فريزر بانک خون، سطوح جداگانه اي براي خون آزمايش شده يا نشده و مناطق مختلف از نظر Cross match شده يا نشده درنظر گرفته شود. فن ها درست كار كند. هوا در سرتاسر واحد خون جريان داشته باشد تا درجه حرارت خاص مورد نظر در تمام سطوح آن نگهداري شود. فريزر بايد تميز باشد , نور خوبي داشته باشد , ترمومترها و سيستم هاي ديجيتالي آن مرتب بررسي شده و درست كار كنند. درجه حرارت يخچال دائماً ثبت شود و به طور مداوم ثبت و پايش گردد. زنگ هشدار( آلارم ) قابل شنيدن داشته باشد تا در صورت تغيير دمای يخچال پرسنل متوجه آن شوند. خون در6-1 درجه سانتي گراد حفظ و ذخيره می شود .
برق مورد نياز يخچال بايد از دو منبع تهيه شود و آلارم داشته باشد . يك سيستم تغذيه اورژانس با ژنراتور بايد براي يخچال موجود باشد تا در صورت قطع برق يخچال, سيستم هشدار به کار بيفتد.
حداقل 2 ترمومتر قابل ديد در سايز استاندارد بانك خون براي اندازه گيري درجه حرارت روي يخچال باشد معمولاً يك حسگر در بالا و يكي در پائين يخچال قرار مي گيرد و هر دو ترمومتر بايد در دامنه دماي 6-1 درجه سانتي گراد باشد . يخچال های بزرگتر به ترمومتر اضافه براي ارزيابي صحيح درجه حرارت نياز دارد. تمام ترمومترها بايد كاليبره شود .
3- هر تغييري در درجه حرارت در chart( نمودار) دستی ثبت شده و ابتدا و انتهاي روز اين نمودار بررسي گردد. اين نمودار توسط مسئول آزمايشگاه يا بانك خون بررسی مي شود. تغييرات درجه حرارت ثبت شده در طی به صدا درآمدن زنگ هشدار و جريان الكتريسيته بايد ثبت گردد. در صورت قطع برق يا خراب شدن يخچال بايد پروتكلي مكتوب در بانك خون موجود باشد.
4- براي نگهداري FFP و كرايو در فريزر بايد حداقل 2 ترمومتر موجود باشد .
در ساير مناطق بيمارستان , اتاق عمل، اورژانس و ICU هم يخچال ها بايد دارای چنين استانداردهايي باشند و البته بانك خون و پرسنل آن مسئول اين يخچال ها نيز هستند .
5- در حمل و نقل خون استاندارد درجه حرارت 10-1 درجه سانتي گراد است. اگر اين دما در طي حمل و نقل حفظ شود، حيات RBC ( Viability ) حفظ مي گردد.
بهترين روش براي نگهداري درجه حرارت مناسب استفاده از يخ مرطوب است كه در بالاي محفظه حمل و نقل خون قرار مي گيرد اين كار اجازه مي دهد تا هواي سرد در اطراف همه واحدهای خون به جريان افتد. يخ هيچگاه نبايد مستقيماً در تماس با كيسه خون و سلولها باشد چرا كه سبب هموليز آنها مي گردد.
يخدان هاي حمل ونقل خون هم بايد داراي مانيتور درجه حرارت باشند و اين ترمومترها بتوانند هم درجه پايين و هم بالا را ثبت نمايند . يك روش ديگر براي اندازه گيري درجه حرارت اين است كه ترمومتر را بين دو واحد خون قرار مي دهيم و درجه حرارت را 5 دقيقه بعد ثبت مي نماييم (شبيه ساندويچ ) اين دو واحد خون و ترمومتر بين آنها به مدت 5 دقيقه در داخل يخچال يا يخدان حاوي يخ خشك يا مرطوب قرار مي گيرد. در حمل و نقل FFP بايد از يخ خشك استفاده كرد. يخ خشك ماده خطرناكي است كه وزن آن بر حسب وزن خون و محصول مورد نظر حساب مي شود . يخدان حاوي يخ خشك يا دي اكسيد كرين جامد بايد بر چسب Diamond shape و يخ خشك را دارا باشد.
پلاكت ها و گرانولوسيت ها بايد بين 24-20 درجه سانتي گراد نگهداري و حمل گردد. پلاكت احتياج به حركت مداوم براي تبادل گاز و جلوگيري از تجمع پلاكتي دارد. اين درجه حرارت بايد هر 4 ساعت مانيتور و ثبت شود . درجه حرارت پايين روي زنده ماندن پلاكتها اثر مي گذارد و نيمه عمر پلاكت كاهش يافته و حتي به 24 ساعت مي رسد. به همين دليل توصيه شده تا پلاكت در حرارت بالاتري نگهداري شود روتاتور و آنكوباتور براي جلوگيري از تجمع پلاكتي و تبادل گازي آن لازم است . پلاكت در درجه حرارت اتاق تغيير شكل داده و از حالت ديسكي شكل به گرد تبديل مي شود، حتي حجم پلاكت تا 10% كاهش يافته و سبب كاهش فعاليت پلاكتي مي گردد.
زنجيره تشکيل دهنده تهيه و عرضه خون سالم شامل قسمتهاي زير است :
انتقال خون ، بانک خون بيمارستانها ، بخشهاي پرستاري و پزشکي
وظايف انتقال خون
1- انتخاب اهداءکننده سالم
2- آزمايشات لازم بر روي خونهاي اهدايي ( بررسي HIV، HBV، HCV و سيفليس و تعيين گروه خون)
3- تهيه فرآورده هاي مختلف نظير گلبول قرمز و پلاکت متراکم ، پلاسما ، کرايو و .....
4- طرز نگهداري صحيح فرآورده هاي خوني
وظايف بانک خون بيمارستانها
1- تحويل صحيح خون و فرآورده هاي آن
2- کنترل کيسه خون از نظر ( هموليز ، لخته ، تغيير رنگ )
3- طرز حمل و نگه داري صحيح خون
4- آزمايش تعيين گروه هاي خوني و تجسس آنتي بادي هاي غير عادي و کراس مچ
وظايف پرستاري
1- تعيين هويت بيمار و تهيه کارت شناسايي
2- نمونه برداري صحيح از بيمار
3- پر کردن دقيق فرم درخواست خون
4- دريافت خون و فرآورده ها از بانک خون بيمارستان
5- بررسي دقيق مشخصات روي برچسب کيسه خون
6- شناسايي خون سالم و کنترل خون از نظر (هموليز ، لخته ، تغيير رنگ )
7- حمل صحيح خون
8- طرز نگهداري درست خون و فرآورده ها
9- تزريق صحيح خون
10- گرم کردن خون و پلاسما
11- اقدامات لازم در حين بروز عوارض انتقال خون
12- کنترل دقيق در شناسايي بيمار قبل از شروع ترانسفوزيون و انطباق آن با مشخصات ثبت شده روي کيسه خون و فرم هاي درخواست خون که آخرين و مهمترين کنترل مي باشد.
13- ثبت عوارض و گزارش آنها
14- مشخص نمودن گيرنده خون در سيستم جهت سيستم مراقبت از خون
وظايف پرستاران در انتقال خون :
ابتدا يادآوري مي گردد که يکي از مهمترين وظايف در تعيين هويت بيمار در محدوده انتقال خون اين است که در حالت بيدار بايد نام و نام خانوادگي توسط خود بيمار بازگو شود و در صورتي که بيمار بيهوش باشد بايد از اطرافيان وی سؤال و يا از روي کارت شناسايي تعيين هويت بيمار انجام گردد.
1- تهيه کارت شناسايي
1- نام بيمار
2- نام خانوادگي
3- شماره کدآزمايشگاه يا بانک خون بيمارستان
4- نام بخش ، شماره اتاق و تخت بيمار
تأکيد مي گردد که حتماً در صورتيکه بيمار هوشيار است بايد نام و نام خانوادگي بوسيله خود بيمار بيان گردد و نبايد آن را از روي پرونده يادداشت کرد و يا از اطرافيان بيمار پرسيد مگر در مواردي که بيمار بيهوش باشد.
2- فرم درخواست خون
فرم درخواست خون سه برگي مي باشد که قسمت فوقاني آن توسط پرستار پر مي گردد.
نام بيمار
نام خانوادگي
شماره آزمايشگاه يا بانك خون
شماره اتاق
سابقه تزريق خون
سابقه بارداري
فرم درخواست در حضور بيمار تکميل مي شود و از روي کارت شناسايي نبايد پر شود ( مگر بيمار بيهوش باشد ) مجدداً يادآوري مي گردد هر بار که نام و نام خانوادگي توسط بيمار بيان مي گردد بايد با هويت قبلي بيمار چک شود ، زيرا امکان دارد که قبلاً به اشتباه تعيين هويت صورت گرفته باشد..
ثبت ترانسفوزيون ها و حاملگي هاي قبلي در فرم درخواست خون ، مسئول بانک خون را موظف به جستجوي آنتي بادي هاي ناخواسته در خون بيمار مي کند.
3- نمونه گيري از بيمار
1- ابتدا بايد نام بيمار را پرسيده ، از وي خونگيري به عمل آيد.
2- بعد از ريختن نمونه خون در لوله آزمايش
الف- نام و نام خانوادگي بيمار
ب- شماره آزمايش و کد بيمار
ج- نام بخش
د- شماره اتاق و تخت بيمار
را روي برچسب لوله نوشته و عين همين مشخصات را روي برچسب ديگري نوشته و به مچ بيمار مي بنديم.
4- ارسال فرم درخواست خون با لوله آزمايش حاوي نمونه خون بيمار به بانک خون بيمارستان
بعد از آماده شدن خون سازگار ، بوسيله بانک خون بيمارستان مرحله بعدي اجرا مي شود.
5- دريافت خون از بانک خون بيمارستان
تحويل خون بايد توسط پيراپزشک صورت بگيرد زيرا يک خدمتکار شناخت و آشنايي با خون و فرآورده هاي آن را ندارد. او اهميت تعيين دقيق هويت بيمار را نمي داند ، از عوارض خون و ... نيز هيچگونه اطلاعي ندارد. بنابراين تحويل خون و فرآورده ها بايد توسط يک فرد آگاه مثل پرستار صورت گيرد. تحويل کيسه خون دو مرحله دارد. مرحله اول ، انطباق مشخصات کيسه خون با فرم همراه است . سپس در مرحله بعدي کيسه خون از نظر لخته ، هموليز ، يا تغيير رنگ بررسي مي گردد . بدين ترتيب که در ذيل شرح داده مي شود :
الف- براي تحويل خون از بانک خون بيمارستان پرستار مشخصات ثبت شده روي برچسب کيسه خون را با مشخصاتي که در فرم همراه ( فرم درخواست خون ) يادداشت شده است کنترل کند ( قسمت فوقاني فرم درخواست خون بوسيله پرستار و قسمت مياني آن بوسيله بانک خون بيمارستان بعد از آزمايشات سازگاري تکميل مي شود ).
فرم درخواست خون در ضميمه کتاب موجود می باشد.
ب- در صورتي که مشخصات روي برچسب کيسه خون کاملاً با فرم درخواست خون مطابقت داشت موارد زير بايد کنترل شود و مرحله بعدي که همان کنترل محتواي کيسه خون مي باشد به ترتيب انجام گردد.
کنترل کيسه خون
1- کيسه خون بايد سرد باشد
کيسه خون تا زمان تحويل بايد در يخچال نگهداري گردد و به هيچ وجه نبايد خارج از يخچال قرار گيرد و براي انجام آزمايشا ت خون ، بدون اينکه کيسه خون از يخچال بيرون آورده شود يکي از قطعات کورد را بريده ، مورد استفاده قرار مي دهند. کيسه خون تا زمان تحويل نبايد از يخچال بيرون آورده شود.
2- خون نبايد هموليز شده باشد
اگر کيسه خون در يخچال بي حرکت بماند گلبول هاي قرمز به صورت لايه قرمز رنگ در ته کيسه و پلاسما به صورت لايه زرد رنگ کدر روي آن قرار مي گيرد .در هموليز خون ، پلاسما به رنگ قرمز درمي آيد.
تزريق خون هموليز امکان دارد سبب شوک آنافيلاکسي يا نارسايي حاد کليه گردد و در نهايت ممکن است سبب مرگ بيمار شود. هموليز معمولاً به علت نگهداري خون در دماي غيرمتعارف و يا آلودگي ميکروبي به وجود مي آيد.
3- بررسي وجود لخته در پلاسما
در کيسه خون نبايد لخته ديده شود ، مشاهده لخته ناشي از دو عامل کم بودن ماده ضدانعقاد يا آلودگي ميکرو بي کيسه خون مي باشد و تزريق آن براي بيمار خطرناک است.
4- بررسي رنگ خون داخل کيسه
رنگ طبيعي کيسه حاوي خون جگري مي باشد. اگر خون داخل کيسه ( گلبولهاي قرمز ) زرشکي و يا تيره باشد دليل بر خرابي آن است.
5- بررسي نشت خون
به آرامي کيسه خون را از پايين به بالا فشار مي دهيم. در صورت نشت خون از محل ورودي يا خروجي کيسه ، آن خون نبايد مورد استفاده قرار گيرد.
حمل خون در بخش
بعد از کنترل مشخصات کيسه خون ، فرم درخواست خون و بررسي محتوي کيسه خون بوسيله پرستار ، حامل خون به نحو صحيح کيسه خون را در صندوق حاوي يخ قرار داده و آن را به بخش حمل کند صندوق از جنس فايبر گلاس بوده و درب آن بايد پيچ دار بوده يا در محل خود سفت قرار بگيرد تا از ورود هوا جلوگيري کند.
1. کيسه حاوي يخ در حاشيه صندوق به طور عمودي چيده مي شود.
2. در صندوق هاي جديد قالب يخ در قسمت فوقاني آن در جاي مخصوص گذاشته مي شود در اين صورت خون با يخ تماس پيدا نمي کند و هواي سرد به سوي ته صندوق جابجا مي شود.
3. کيسه هاي خون در وسط صندوق با کمي فاصله از هم در حالت عمودي قرار داده مي شوند.
4. براي جلوگيري از تماس مستقيم کيسه خون با کيسه هاي يخ ( براي پيشگيري از هموليز ) يک مقواي معمولي با يک ورقه آلومينيوم بين آن دو قرار مي دهند. دماي حمل خون يا به بيان ديگر دماي صندوق نبايد در طول زمان حمل خون بيش از 10 درجه سانتيگراد باشد.
در حال حاضر وسايل جديدی جهت حمل و نقل خون و فرآورده ها موجودند که دارای تنظيم کننده دما وهشدار دهنده( آلارم) هستند و محدوده دما را بين 0C 8-2 برای PC و 0C 25-20 برای پلاکت حفظ می کنند.
اگر خون با دست حمل شود مشکلات زير به وجود مي آيد :
1.خون در دماي نامناسب قرار می گيرد بنابراين احتمال رشد باکتري و هموليز وجود دارد.
2. به علت تکان و فشار دست و يا افتادن به زمين هموليز و آلوده مي گردد.
سرنوشت خون در بخشهای بيمارستان
1. مستقيماً به بخش مصرف کننده تحويل مي گردد.
2. در صورت تأخير در مصرف ، کيسه خون را بايد در يخچال قرار داد.
تحويل خون به قسمت مصرف کننده
چنانکه قبلاً يادآوري گرديد هر بار که خون از قسمتي به قسمت ديگر تحويل مي گردد کنترل برچسب کيسه خون و محتويات کيسه خون از نظر سالم بودن خون و فرآورده ها بايد انجام شود.
آخرين کنترل قبل از تزريق به بيمار( مهمترين و حساس ترين مرحله )
آخرين کنترل که در بالين بيمار انجام مي شود مهمترين و کامل ترين قسمت کنترل را تشکيل مي دهد زيرا که پارامترهاي شناسايي بيمار موجودند از جمله خود بيمار ، کارت شناسايي وي ، کيسه خون و فرم همراه آن ، قبل از شروع تزريق خون بايد مشخصات ثبت شده در کارت شناسايي بيمار با فرم همراه و کيسه خون دقيقاً کنترل شده و با هم منطبق بوده باشند از جمله نام و نام خانوادگي بيمار ، گروه خون ، شماره سريال ، سپس کيسه خون از نظر داشتن لخته و هموليز و تغيير رنگ و تاريخ انقضاء مورد ارزيابي قرار گيرد. يادآوري مي گردد که کنترل هاي فوق بايد توسط پرستار ، پزشک معالج ، و متخصصين بيهوشي جداگانه انجام شده و سپس بعد از اطمينان کامل ، تزريق خون انجام شود.
موارد زير در کارت شناسايي در مدت تزريق بايد يادداشت شود
تاريخ تزريق
ساعت تزريق
تعداد واحد خون يا پلاسماي مصرفي
شماره کيسه هاي مصرفي
علايم حياتي بيمار طي زمان تزريق
امضاء پرستار
نکات مهم درحين تزريق خون
1- حداکثر مدت زمان تزريق خون 4 ساعت مي باشد
2- تشخيص هويت دقيق بيمار و کيسه خون
3- قرار دادن صحيح سوزن تزريق در رگ
4- استفاده از ست فيلتردار
5- مراقبت متناوب از بيمار
- همه محصولات خوني (خون کامل ، گلبول قرمز متراکم ، پلاکت ، FFP ، کرايوپرسيپيتيت ، محصولات ليوفيليزه ) بايد با ست فيلتردار تزريق شود.
- در هر تزريق بايد رگ مناسب انتخاب گردد.
- در موارد روتين ( غير اورژانس ) خون کامل و يا گلبول قرمزمتراکم معمولاً در يک يا دو ساعت تزريق مي شود ، (ml/kg/h 5- 4 ) و بيش از 4 ساعت نبايد طول بکشد ( در موارد اورژانس خون را با هر سرعتي مي توان تزريق نمود ).
- يکي از مهمترين و حساس ترين و نقطه عطف تزريق خون تعيين هويت بيمار و انطباق آن با کارت شناسايي و فرم درخواست خون و کيسه خون درست قبل از تزريق خون مي باشد.
- از ديگر نکات با اهميت حضور پزشک معالج بر بالين بيمار مي باشد.
در 15 دقيقه اول که بيش از 90% عوارض حاد رخ مي دهد بايد تزريق آهسته باشد ( ml/kg/h 3- 2 ) و کنترل علايم زير که از مهمترين نشانه هاي واکنش هموليتيک مي باشد مي تواند در شناسايي زودرس آن کمک کند.
در بيماران هوشيار :
تنگي نفس
هيپوتانسيون
نبض تند و نخي شکل
در بيماران بيهوش :
خونريزي از محل عمل جراحي
افت فشارخون
هموگلوبينوري
گرم کردن خون کامل و گلبول قرمز متراکم
جهت گرم نمودن خون بايد از blood Warmer های مخصوص که محدوده دمايی مشخصي را ايجاد می کنند ، استفاده شود.
در موارد خونريزي وسيع و شوک که به تزريق خون فراوان نياز است براي جلوگيري از ايست قلبي و ساير عوارض ناشي از هيپوترمي ، گرم کردن خون اجباري است اين موارد شامل :
1) تزريق خون به ميزان بيش از ml/kg/h 50 در بالغين
2) تزريق خون به ميزان بيش از ml/kg/h 15 در اطفال
3) تعويض خون نوزاد
4) بيماران داراي آگلوتينين سرد
5) ماسيو ترانسفوزيون : يعني تزريق حداقل يک حجم خون در 24 ساعت
روش گرم کردن خون
شرايط مطلوب براي گرم کردن خون شامل :
1. بايد کيسه از همه سطوح و به طور يکنواخت گرم گردد.
2. دماي مناسب براي گرم کردنC 37-30 مي باشد.
3. در دماي بالاتر ازcc 38 گلبول هاي قرمز ليز و پروتئين ها منعقد مي شوند.
4. براي گرم کردن خون ماساژ دادن کيسه خون و يا گذاشتن کيسه خون در زير بغل غير علمي بوده و به ليز گلبولها کمک مي کند.
طرز نگهداري خون و فرآورده هاي آن
1- خون کامل و گلبول قرمز متراکم يا Packed R.B.C
الف- دماي مناسب نگهداري C 6-1 مي باشد.
ب- در صفر درجه انجماد رخ داده و گلبول هاي قرمز ليز مي شود.
در طولاني مدت در حرارت بالاي C10 درجه احتمال هموليز و رشد ميکروبيال زياد مي شود.
ج- در حال حاضر با استفاده از ماده SAGM در کيسه هاي خون ، زمان نگهداري آنها به 45 روز رسيده است.
وسايل لازم براي بانک خون و اتاق عمل بيمارستان :
يخچال : براي نگهداري خون کامل و گلبول قرمز متراکم
الف- اولاً دماي يخچال بايد بين 6-1 بالاي صفر باشد.
ب- بايد هشداردهنده ، دماسنج ثابت ، ترموگراف و تهويه داشته باشد.
ج- براي جلوگيري از آلودگي نبايد مواد خوراکي را در آن قرار داد.
فريزر : حداقل دماي منهاي 20 درجه سانتيگراد را ايجاد کند.( براي نگهداري FFP ( پلاسماي تازه منجمد شده و کرايوپر سيپيتيت )
دماسنج : دماي بالاي صفر و حداقل دماي منهاي 20 درجه سانتيگراد زير صفر را نشان دهد.
بن ماري : دستگاه حرارتي خودکار براي گرم کردن FFPو ايجاد دماي ( C 37-30 ).
Y ست : براي رقيق کردن خون
نرمال سالين استريل : براي رقيق کردن خون
به نکات زير توجه کنيد :
1. خون کامل و Packed R.B.C ( گلبول قرمز متراکم ) بايد در C 6-1 نگهداري شود.
2. خون کامل و گلبول قرمز متراکم نبايد منجمد شوند.
3. FFP ( پلاسماي تازه منجمد ) هميشه بايد حداقل در C 20- ( 20 درجه زير صفر ) نگهداري شود.
4. FFP بايد هميشه حالت جامد و سفت داشته باشد و در صورت شل بودن نبايد از آن استفاده نمود.
5. دماي داخل يخچال و فريزر حداقل روزي دوبار بايد چک شود (درصورت عدم وجود ترموگراف).
6. درب يخچال و فريزر فقط زماني باز شود که مصرف خون و فرآورده حتمي است.
7. خون کامل و گلبول قرمز متراکم در حين حمل از محلي به محل ديگر بايد در دمايC10-1 حمل گردد.
8. کيسه هاي خون کامل و گلبول قرمز متراکم هميشه بايد از جهت هموليز ، ( پلاسماي قرمز رنگ ) ، تغيير رنگ کيسه خون ( رنگ طبيعي جگري مي باشد ) و لخته هاي درشت ، و تاريخ انقضاء کنترل گردد.
9. براي تسريع جريان خون در حين تزريق از cuff هاي مخصوص استفاده مي شود و فشار آن نبايد ازtor 300 بيشتر باشد cuffفشارسنج معمولي براي اين کار مناسب نمي باشد (زيرا فشار يکنواخت به کيسه وارد نمي کند و سبب هموليز خون مي شود ) اصولاً با استفاده از cuffهاي مخصوص بايد فشار از پايين کيسه به بالا صورت گيرد.
10. از پمپ هاي فشاري که براي کريستالوئيدها در حين تزريق خون استفاده مي شود نبايد براي محصولات خوني استفاده گردد.
11. ترانسفوزيون خون در افراد بالغ با سوزن شماره 19 و يا سوزن هاي بزرگتر (17،18) انجام مي شود.
12. سوزن هاي شماره 23 و يا اسکالپ وين هاي با سوزن درشت و ديواره نازک براي تزريق خون و محصولات آن در اطفال و بالغين که رگ هاي بزرگ قابل دسترسي ندارند بکار مي رود.
طرز نگهداري پلاسماي تازه منجمد شدهFFP
FFP حاوي همه فاکتورهاي انعقادي مي باشد. دو فاکتور انعقادي پنج (V) و هشت (VIII) خيلي ناپايدار مي باشد. براي حفظ فاکتورهاي انعقادي به خصوص فاکتورهاي ناپايدار V و VIII دماي مناسب C 40-30 زيرصفر مي باشد. ولي حداقل دماي قابل قبول براي نگهداري آن C 18- (منهاي 18 درجه صفر) مي باشد. بنابراين مراکز نگهداري FFP از جمله انتقال خون ، بانک خون بيمارستان و بخشهاي بيمارستاني بايد از دماسنج هايي استفاده کنند که حداقل C20 زير صفر را نشان دهد.
طرز نگهداري پلاکت
نکاتي که دانستن آنها در مورد پلاکت براي همه لازم است :
الف- پلاکت از خون تازه تهيه مي شود.
ب- تهيه آن دو مرحله اي بوده و وقت و انرژي زيادي مي برد.
طول نگهداري آن خيلي کم ( 5 روز ) بوده و امکان ذخيره آن در مدت طولاني وجود ندارد.
د- در دماي اتاق ( cc 24-20 بالاي صفر) نگهداري مي گردد و براي جلوگيري از چسبيدن پلاکت تا زمان مصرف بايد تکان ملايم داده شوند.
ذ- يکي از مهمترين کمکهايي که بيمارستان درخواست کننده مي تواند به انتقال خون و در نهايت براي بيمار انجام دهد ، نوشتن نوع بيماري و تعداد پلاکت هاي بيمار در فرم درخواست پلاکت مي باشد ، تا با توجه به آنها انتقال خون را در تعيين اولويت کمک رساني به موارد اورژانسي ياري دهد. از طرفي با توجه به کوتاه بودن طول نگهداري پلاکت در صورت عدم مصرف سريعاً به انتقال خون برگردانده شود تا قبل از اتمام تاريخ انقضاء مصرف گردد و دور ريخته نشود.
طرز نگهداري کرايو پرسيپيتيت
کرايو حاوي فاکتور VIII ( فاکتور هشت ) است که يک فاکتور ناپايدار مي باشد بدان جهت حداقل بايد در دماي 20-18درجه سانتي گراد زير صفر نگهداري شود ( دماي مناسب و ايده آل 40-30 درجه سانتي گراد زير صفر مي باشد ).
کرايو حاوي cc 20-10پلاسما مي باشد. ذوب کردن آن مثل FFP است. بعد از ذوب کردن کرايو حداکثر تا 6 ساعت بايد مصرف گردد.
رقيق کردن گلبول قرمز متراکم يا PACKED R.B.C
( در مواردي که سرعت جريان خون متراکم ، کند است و يا نياز به تزريق سريع مي باشد ، آن را رقيق مي کنند )
محلول هاي مورد استفاده عبارتند از :
1. نرمال سالين 9 در هزار که بهترين رقيق کننده مي باشد.
2. آلبومين 5% که هزينه آن زياد است و مقرون به صرفه نمي باشد ( همينطور محلول دکستروز 2 درصد سالين )
3. از محلول دکستروز 5% و يا محلول رينگر به هيچ وجه نبايد استفاده نمود.
زيرا که محلول دکستروز 5% محلول هيپوتونيک است و در نتيجه گلبول ها مچاله شده و ليز مي گردد. محلول رينگر به علت وجود کلسيم باعث ايجاد لخته در کيسه خون مي گردد.
4. جهت رقيق کردن خون بايد از Yست استفاده کرد.
گلبول قرمز فشرده ( Packed RBC )و خون كامل ( Whole blood )
يك واحد خون كامل شامل 450 سي سي خون و 63 ميلي ليتر ماده ضد انعقاد – نگهدارنده است . هماتوكريت آن 36 تا 44 درصد است .
گلبول قرمز فشرده يا متراكم با برداشت پلاسما از خون كامل بوسيله سانتريفيوژ به دست مي آيد كه براي سانتريفيوژ از چرخش سنگين در دماي 5 درجـه سـانتي گـراد استـفاده مي كنند و سپس پلاسماي جدا شده را به يكي از كيسه هاي جانبي منتقل مي كنند. هماتوكريت گلبول قرمز متراكم 70 تا 80 درصد مي باشد .
پايداري خون كامل و گلبول قرمز فشرده بستگي به نگهدارنده آن دارد در صورتي كه سيترات ، فسفات ، دكستروز يعني CPD باشد مدت نگهداري 21 روز و در صورت استفاده از CPDA-1 , 35 روز مي باشد دماي نگهداري خون كامل و خون فشرده 6-1 درجه سانتي گراد مي باشد .
مصرف خون كامل :
از خون كامل تنها هنگامي استفاده مي شود كه بيش از 25-30 درصد حجم خون بصورت حاد ( Acute blood loss ) در يك فرد بالغ كاهش پيدا كرده باشد .
مصرف خون كامل در موارد زير انديكاسيون دارد.
1) Massive Transfusion ( جايگزيني بيش از يك حجم خون يا بيش از 4-5 ليتر در طي 24 ساعت در يك فرد بالغ )
2) Exchange Transfusion
3) عمل باي پس قلبي ريوي
مصرف گلبول قرمز متراكم :
الف ) موارد استفاده از گلبول قرمز متراكم در بيماران با سن كمتر از 4 ماه ( نوزادان )
1) هموگلوبين كمتر از 13 گرم در دسي ليتر ( يا هماتوكريت كمتر از 40% ) همراه با بيماريهاي شديد و سيانوتيك قلب و ريه يا نارسائي قلب
2) از دست رفتن سريع و حاد بيش از 10 درصد حجم خون
3) هموگلوبين كمتر از 8 گرم در دسي ليتر ( هماتوكريت كمتر از 25% ) در نوزادان stable و فاقد بيماريهاي زمينه اي فوق
ب) موارد استفاده از گلبول قرمز متراكم در بيماران با سن بيش از 4 ماه
1) هموگلوبين قبل از عمل جراحي كمتر از 8 گرم در دسي ليتر ( يا هماتوكريت كمتر از 25% ) و يا هموگلوبين كمتر از 8 گرم در دسي ليتر بعداز عمل جراحي همراه با علائم و نشانه هاي كم خوني
2) كاهش يا از دست رفتن سريع و حاد بيش از 15% حجم خون يا وجود علائم و نشانه هاي هيپوولمي كه به تزريق مايعات كريستالوئيد يا كلوئيدي پاسخ نداده باشد .
3) هموگلوبين كمتر از 13 گرم در دسي ليتر و بيماري شديد قلبي - ريوي ( سيانوز – ديسترس تنفسي )
4) هموگلوبين كمتر از 8 گرم در دسي ليتر در بيماراني كه تحت شيمي درماني يا راديو تراپي هستند
5) هموگلوبين كمتر از 8 گرم در دسي ليتر در بيماران دچار كـم خوني مزمن كه به درمان طـبي پاسخ نداده اند و يا علائم و نشانه هاي كم خوني را دارند .
6) عوارض بيماري سيكل سل نظير حوادث ، عروقي مغزي ، Acute chest syndrom , آمادگي براي عمل جراحي
7) بيماران مبتلا به تالاسمي ماژور
ج) در بالغين
1) كاهش سريع و حاد بيش از 20% حجم خون
2) هموگلوبين معادل يا كمتر از 7 گرم در دسي ليتر يا هماتوكريت كمتر از 21% در بيماران دچار آنمي مزمن كه به درمان طبي پاسخ نداده باشند و فاقد بيماريهاي زمينه اي باشند.
3) در صورتي كه هموگلوبين بيمار بين 7-9 گرم در دسي ليتر و همراه با بيماريهاي زمينه اي مانند بيماريهاي عروق كرونر يا عروق مغزي بوده و يا داراي نشانه ها و علايم مهم كم خوني باشند ( مانند سرگيجه , تنگي نفس , طپش قلب , ضعف و بيحالي شديد ) تزريق خون انديكاسيون دارد .
وزن * ( هموگلوبين اوليه – هموگلوبين مورد نظر ) 6 = مقدار خون كامل مورد نياز
وزن * ( هموگلوبين اوليه – هموگوبين مورد نظر ) 3 = مقدار خون فشرده مورد
.tbtc.ir
بيماري معمولا بر اساس آن سلولي که مورد حمله سيستم ايمني بدن قرار گرفته است تقسيم بندي ميشود و چون سه گروه سلول در خون است پس سه گروه بيماري اتوايمون وجود دارد.
- اتوايمون هموليتيک آني
- ايمون ترمبوسيتوپني
- ايمون گرانولوسيتوپني
ميتوان هر گروه را تحت سلول مورد حمله مورد بررسي قرار داد ولي علت بيماري طرز تشخيص و درمان آنها شبيه بهم ميباشند.
آنچه که موجب اطلاق لفظ اتوايمون به اين گروه بيماريها ميشود . آنست که آنتي بادي برضد سلول وجود دارد .
بررسي آنمي اتوايمون بعلت وجود آزمايش کومس براي تشخيص راحتر ميباشد ولي براي ايمون ترمبوسيتوپني و ايمون نوتروپني تست راحتي وجود ندارد. اگر چه آزمايشهايي موجود است .
بيشتر بيماريهاي اتوايمون که بيانگر سلول گلبول قرمز ميشوند بتوسط در نوع آنتي بادي ايجاد ميشوند .
١- آنتي بادي هاي ايمونوگلوبين IG 6 که در حرارت ٣٧ درجه فعاليت ميکند و بنام آنتي بادي گرم Warm Reneting موسوم است و آنتي بادي که از نوع IgM ميباشد و در حرارت کمتر از ٣٧ درجه فعاليت ميکند و آنتي بادي سرد Cold aggciting ناميده ميشود.
آنتي بادي گرم IgG را نميتوان با تستهاي گلوتيناسيون پيدا کرد وليکن بکمک تست آنتي گلبولين ميتوان يافت .
تست آنتي گلبولين يا تست کومس براي يافتن آنتي بادي هاي گرم بکار ميرود . اساس تست بدين قرار است که در بدن خرگوش بر عليه گلبولين انساني آنتي بادي ميسازند و سپس گلبولهاي قرمز بيمار را ميشويند و ممکن است در نتيجه تزريقات قبلي خون بروز کند. وبعلت آنتي بادي هاي پلاکتي و گلبول سفيد است. گاهي اوقات نيز در نتيجه آنتي ژن هاي گوناگون گلبول قرمز بروز ميکند که اهميت ندارد . تب معمولا ٢ ساعت پس از تزريق خون بروز ميکند و تا ١٢ ساعت ادامه دارد.
سرفه و تنگ نفس خفيف نيز از علائم آنست .
درمان فوري دادن کورتيزون و آنتي هيستامين است . عوارض آلرژيک گاهي بعلت IgA در بيماري که دچار کمبود IgA ميباشد بروز ميکند و ممکن است شديد باشد.
خون ممکن است پس از تزريق عفونت يافته باشد. سه گروه پسودوموناس - کلي باسيل و آکروموباکتر Achromobacter در حرارت چهار درجه رشد ميکنند و از سيترات خون استفاده ميکنند و تا سيترات آن تمام نشده است اختلال ظاهري در خون ديده نميشود.
گاهي مختصر هموليز در خون ديده ميشود. علائم باليني شوک شديد ، با تزريق چند سي سي خون عفونت يافته ايجاد ميشود. و علائم DIC بروز ميکند.
درمان هيدروکورتيزون بمقدار ٢٠٠ ميلي گرم تا يک هزار ميلي گرم است پيش آگهي وخيم است و آنتي بيوتيک هاي داده شده کمتر مؤثر واقع ميشوند.
عفونت هايي که توسط خون انتقال مييابند عبارتند از هپاتيت A , B None A - None B سيتومگالوويروس Cytomegalovirus مونوکلئوز عفوني ، بروسلوز ، مالاريا و بالاخره سفليس ميباشند.
همه خونهايي که از بانک خون خارج ميشود براي هپاتيت و سفليس آزمايش ميشود بهترين تست براي هپاتيت اندازه گيري Alanin - Amino Transferase آلانين آمينوترانسفر از سرم ميباشد.
اين تست اختصاصي هپاتيت نيست ولي اختلال کبدي درخون دهنده را نشان ميدهد و بر روي آن آنتي گلبولين خرگوش ميريزند و در حرارت ٣٧ درجه قرار ميدهند. اگر در سطح گلبول قرمز آنتي بادي موجود باشد . آگلوتيناسيون ايجاد ميشود. که تا ٤ + درجه بندي ميشود . آگلوتيناسيون ضعيف يا يک بعلاوه را ميتوان در زير ميکروسکوپ مشاهده کرد. و گفته ميشود که تست کومس ضعيف مثبت است .
اگر تست کومس را بروش غير مستقيم انجام دهيم آنتي بادي گرم در سرم بيمار پيدا ميشود . سرم مبتلا را با گلبول قرمز شسته ايزوگروپ در گرمخانه ٣٧ درجه قرار ميدهند . آنتي بادي موجود در سرم بيمار به اين گلبولها ميچسبد و سپس آنتي گلبولين بر روي آن ميريزند. اگر در سرم آنتي بادي وجود داشته باشد آگلوتيناسيون ايجاد ميشود و ميگويند که تست کومس غير مستقيم مثبت است. براي يافتن آنتي بادي هاي سرد حرارت ٤ درجه مناسبترين است . در اينجا سرم بيمار با گلبول قرمز شسته شده ايزوتوپ در يخچال قرار داده ميشود و اگر مثبت باشد گلبول قرمز اگلوتينه ميشود. البته بايد سرم بيمار را رقيق کرد و تيتر Cold agglutin را بدست آورد. تيتر بالاتر از ١ غير طبيعي است.
٦٤
هموليز در زماني اتفاق مي افتد که تيتر آگلوتينن سرد بالاتر از ١ باشد گاهي تيتر بالاتر از ١ مي باشد
١٠٠٠ ١٠٠٠٠٠٠
آگلوتين سرد معمولا IgM است و اختصاص آنتي iI اتمام که در همه گلبول قرمز اشخاص بالغ وجود دارد ميباشند. خون جفت با اين آنتي بادي هاي آگلوتينه نميشود زيرا آنتي ژن I ندارد .
تعداد کمي آنتي بادي ها با خون جفت آگلوتينه ميشود که به آنها آنتي (Letile) i مي گويند.
سرم کومس معمولا آنتي بادي بر عليه IgG و کمپلمان دارد ميتوان آنتي بادي اختصاصي بر عليه IgG و Comperment جداگانه ايجاد کرد .
اتو ايمون هموليتيک آنمي . شايعترين آنمي هاي همولتيک بعلت آنتي بادي ميباشد در همه گروههاي سني ديده ميشود . شروع بيماري ميتواند بهآهستگي يا حاد باشد . با تب
تب ضعف عمومي ، درد پهلو ، شکم همراه است . طحال قابل لمس است .
خون محيطي . ميکرو اسفروسيت همراه با پلي کروما توفيلي نشان ميدهد . از اسفروستوز ارثي با وجود تست کومس مثبت مشخص ميشود . تست ormater frogility طبيعي است ولي يک گروه سلولي که زود هموليز ميشوند وجود دارند.
شدت هموليز با شدت مثبت بودن تست کومس مربوط نيست . گاهي يک کومس ثبت شديد هموليز خفيف ايجاد ميکند .
ايتولوژي بيماري . شاخص ترين علت بيماري ، بيماري کلاژن است . لوپوس در راس آنها قرار دارد .
سپس دارو ها ميتوانند باعث بروز بيماري شوند . گاهي نيز عفونت هاي ويروس و يا ميکروبي علت بيماري است .
اگر سرم کومس اختصاصي براي آنتي IgG و آنتي کمپلمان موجود باشد ميتوان بهتر اتيولوژي بيماري را شناخت .
مثلا اگر تست کومس با آنتي IgG ثبت وبا آنتي Complarmetn منفي باشد نوع ايديوپاتيک ( علت نامشخص ) ، آلدوست (Methylopopa) پني سيلين مسئول است .
در بعضي موارد آنمي اتوايمون هموليتيک آنتي بادي IgA مي باشد و کومس منفي است اگر تست با آنتي IgG و آنتي کمپلمان هر دو مثبت باشد علت بيماري SLE ( سيستميک پونوي) ميباشد و داروئي نيست .
اگر با آنتي IgG منفي و با آنتي کمپلمان مثبت باشد داروهاي متعدد و بيماريهاي مانند هموليز بعلت آگلوتينين سرد ( Cold Agglutinin Sineance) مطرح ميباشد و بندرت ايديوپاتيک است هست آنکه در آنتي باديهاي گرم کمپلمان بر سطح گلبول ثابت نميشود و هموليز داخل عروقي اتفاق نميافتد آنست که براي Compenetfination دو ملکول IgG ضروري است و بايد فاصله دو ملکول در سطح گلبول قرمز بيشتر از ٤٠٠ آرسترانگ نباشد تا کمپلمان بتواند روي آن سوار شود. در IgG آنتي بادي پنتامر Pentamer است و ثابت شدن کمپلمان براحتي صورت ميگيرد. ولي IgM نميتواند براحتي بر روي گلبول قرمز سوار شود بنابراين تيتر Cold agglutin در سرم بسيار بالا ميرود بدون آنکه هموليز وجود داشته باشد.
در آنمي اتوايمون ، آنتي بادي IgG بيشتر روي آنتي ژن RH سطح گلبول سوار ميشود. اين آنتي ژن ها با هم فاصله کمي دارند فيکساسيون کمپلمان براحتي صورت ميگيرد . آنتي ژن I گلبول قرمز در کنار آنتي ژن ABO گروههاي خوني قرار دارد. بنابراين پايه براي آنتي بادي IgM گليکوپروتئين سطحي که آنتي ژن ABO در آنجا قرار دارد ميباشد.
بيماري اتوايمون همولتيک آنمي سرد و گرم هر دو در لنفوم و هوچکين بيشتر ديده ميشود در لوسمي لنفوئيدي مزمن آنتي بادي IgM بر روي آنتي ژن I سوار ميشود .
در لنفوم هيدروستستيک آنتي بادي بر روي آنتي ژن نا ( آمي کوچک ) سوار ميشود . درمان همه آنمي هاي همولتيک اتو ايمون اگر بيماري اوليه وجود داشته باشد يا دارو علت باشد درمان بيماري اوليه يا ندادن دارو است.
درمان با پرونتژون يک تا ٢ ميلي گرم براي هر کيلو وزن در همه بيماران که علت بيماري شخص نيست درمان انتخابي است . دو هفته درمان براي کنترل بيماري ضروري است سپس دارو بتدريج کاهش مييابد . در ٢٠٠ ميلي گرم يک دوز در ميان رسانده ميشود. اگر پردنيزون موثر نبود طحال برداري ٨٠ درصد بيماران را بهبود ميبخشد . در بعضي از بيماران حتي پس از طحال برداري مقدار کمي پردنيزون ضروري است .
ايمون ترمبوسيتوپني : اين بيماري در تيپ عفونتهاي ويروسي در اطفال و بالغين بروز ميکند و دو نوع حاد و مزمن دارد.
نوع حاد کودکان بيشتر عفوني است و نوع مزمن يا اپديوپاتيک است و يا علت لوپوس ميباشد . لوپوس ميتواند قبل ، مقارن و يا بعد از ITP ( ايمون ترمبوسيتوپنيک پورپورا) پيدا شود.
نوع حاد معمولا خودبخود بهبود مييابد و دوره آن ٦ ماه است و بيشتر در اطفال ديده ميشود و ويروسهاي متعددي مسئول شناخته شده اند .
نوع حاد در تعقيب مصرف دارو نيز ديده شده است. بسياري از داروها ميتوانند ترمبوسيتوپني ايجاد کنند . نوع حاد دارويي پس از مصرف کونيدني (Qunidine) بسيار شديد است و بيماراني که حساس هستند در مدت کوتاهي دچار ترمبوسيتوپني ميشوند . در نوع مربوط به کفلين (Keflin = Cephalotin) مدتي طول ميکشد تا بيماري بروز کند بطور کلي در مواجه با بيماري که دچار ترمبوسيتوپني شده است سابقه مصرف دارو بسيار مهم است . بعضي از داروها پس از مصرف طولاني ايجاد ترومبوسيتوپني ايمون مي کنند بنابراين بايد حتي داورهايي را که مدتي مصرف شده است نيز مسئول داشت مانند ترکيبات تيازيد Thyazide يافتن آنتي بادي ضد پلاکت در بيماران مبتلا بر اساس مصرف آنتي IgG و چسبيدن آن به پلاکت با راديو اکتيو کردن آن و اندازه گيري مقداري که باقي مانده است امکان پذير شده است .
اگر ITP همراه با آنمي همولتيک باشد به آن سندرم اوانس Evans گفته ميشود . گاهي در لوپوس آمبوسيتوپني و لکوپني و آنمي همولتيک توام است .
نوعي لکوپني ايمون در آرتريت روماتوئيد همراه با اسپلنومگالي وجود دارد که به آن سندرم فلتي ميگويند و با خارج کردن طحال بهبود مي يابد .
.zendagi.com/
تعيين گروه خوني ABO به روش لولهاي :
گروه بندي دقيق از اصول اوليه براي انتخاب خون سازگار مي باشد ، لذا تعيين گروه خون بايد به دو روش سلولي و سرمي همزمان انجام گيرد.
در گروه بندي سلولي ( Cell type=forward typing) نوع آنتي ژن موجود در سطح گلبول هاي قرمز تعيين مي گردد و در گروه بندي سرمي (Back type = reverse typing)آنتي بادي هاي طبيعي )(AntiA , AntiB در سرم مشخص مي شوند ، در نهايت نتيجه هر دو روش بايد مطابقت داشته باشد در غير اينصورت بررسي هاي بيشتر ضروري است .
تعيين گروه سلولي ( Cell type)
1. چهار عدد لوله را بصورت D,AB,B,Aمشخص كنيد .
2. در هر لوله يك قطره از آنتي سرمهاي مربوطه را بريزيد .
3. در هر يك از لوله ها يك قطره از سوسپانسيون 5ـ3% گلبول قرمز بيمار را اضافه نمائيد .
( نمونه خون مي تواند به صورت لخته يا در ماده ضد انعقاد جمع آوري شده باشد ، براي تهيه رقت 5ـ3% ، نمونه را سه بار با سرم فيزيولوژي شستشو داده و در نهايت مقداري سرم فيزيولوژي اضافه گردد تا گلبول هاي قرمز به رقت 5ـ3% برسند ، براي تأييد رقت سوسپانسيون مي توان از دستگاه ميكرو هماتوكريت استفاده كرد .)
4. لوله ها را به آرامي تكان دهيد ، سپس بمدت 30 ثانيه با دور 3400 دور در دقيقه (g1000) سانتريفوژ نمائيد ( ترجيحاً با استفاده از سروفيوژ )
5. لوله ها را در مقابل نور از نظر آگلوتيناسيون بررسي كنيد .
هرگونه آگلوتيناسيون يا هموليز مؤيد واكنش مثبت مي باشد ، در غير اينصورت واكنش منفي بوده كه بايد حتماً از نظر ميكروسكوپي نيز كنترل شود .
نكته 1: در روش سل تايپ ، هميشه ابتدا آنتي سرمها داخل لوله ها ريخته شود و سپس كليه لوله ها از نظر ريختن آنتي سرمها كنترل گردد .
نكته 2 : روش خواندن آگلوتيناسيون : بعد از بيرون آوردن لـولـه هـا از سـروفيوژ ، لوله را كج كرده و به آرامي حركت مي دهيم تا گلبول هاي چسبيده شده به ته لوله جدا شوند و سپس شدت واكنش را قرائت مي كنيم .
تعيين گروه سرمي ( Back type )
1. سه عدد لوله را بصورت AوB وO مشخص كنيد .
2. يك قطره از سرم بيمار را در هر لوله بريزيد ( لوله ها بايد از نظر ريختن سرم كنترل شوند )
3. يك قطره از سوسپانسيون 3 تا 5 درصد گلبول قرمز A Cell و B Cell وO Cell را جداگانه در لوله هاي مربوطه اضافه نمائيد .
_ سوسپانسيون A Cell : مخلوطي از گلبول هاي قرمز حداقل 2 فرد با گروه خون A مي باشد .
_ سوسپانسيون B Cell : مخلوطي از گلبول هاي قرمز حداقل 2 فرد با گروه خون B مي باشد .
_ سوسپانسيون OCell : براي تهيه O cell گلبول هاي قرمز حداقل 1 فرد با گروه خون O استفاده مي شود . درتعيين گروه بندي سرمي استفاده از Ocell الزامي نمي باشد ولي آنتي بادي هاي نامنظم كه در دماي اتاق فعال هستند با اين روش شناسايي مي شوند .
1) سوسپانسيونهاي گلبولهاي O,B,A توسط پرسنل بانك خون تهيه مي شوند .
2) به آرامي محتويات لوله ها را مخلوط كنيد و سپس به مدت 30 ثانيه در دورrpm 3400 با سروفيوژ سانتريفوژ كنيد .
3) لوله ها را در مقابل نور به ملايمت تكان داده و از نظر آگلوتيناسيون بررسي نماييد .
4) درصورت هماهنگي و همخواني بين Back type , Cell type نتيجه گروه خون را مي توان گزارش نمود .
آزمايش DU
در موارديكه نتايج حاصل از آزمايش ، Rh منفي است و نيز در واكنشهاي ضعيف ميكروسكوپي به آزمايش DU مبادرت مي شود .
روش آزمايش :
1- يك قطره از آنتي سرم D و يك قطره از سوسپانسيون 5ـ3 درصد از گلبولهاي قرمز بيمار را در يك لوله آزمايش ريخته و مخلوط نمائيد .
2- لوله را به مدت 60ـ45 دقيقه در بن ماري 37 درجه سانتي گراد قرار دهيد .
3- پس از خاتمه زمان مذكور ، لوله را سه مرتبه با سرم فيزيولوژي شستشو داده و بار آخر محلول رويي را خالي كرده و يك قطره آنتي هيومن به آن اضافه كنيد و 30 ثانيه در دورrpm 3400 سانتريفوژ كنيد .
4- لوله را در مقابل نور به ملايمت تكان داده و از نظر آگلوتيناسيون بررسي كنيد ، موارد منفي را با ميكروسكوپ كنترل نمائيد ، نتايج منفي را مي توان با استفاده از گلبول هاي قرمز حساس شده تأييد نمود .
اشكالات و علل بروز خطا در گروه بندي ABO
عوامل بروز خطا در گروه بندي سيستمABO به دو بخش عمده تقسيم مي شوند :
الف ـ عوامل مرتبط با آنتي ژن يا آنتي بادي
ب ـ عوامل تكنيكي
الف ـ عوامل مرتبط با آنتي ژن يا آنتي بادي
اين عوامل شامل 4 گروه اصلي زير مي باشد :
1) كاهش و يا فقدان ايزو آگلوتينين :
كاهش يا فقدان آنتي كرهاي گروه خوني در گروه بندي سرمي منعكس شده كه علل عمده آن عبارتند از :
الف ) ضعف يا نقصان طبيعي آنتي كرهاي گروه خوني ، در نوزادان ( قبل از شش ماه ) و افراد مسن و نيز افراد مبتلا به ديس پروتئينمي و هيپوگاماگلبولينمي ( لوسمي ها و لنفوم )
ب ) بيماران مبتلا به نقص سيستم ايمني ، انجام شيمي درماني و استفاده از داروهاي مهاركننده ايمني
ج ) كيمريسم (Chimerism) : مخلوط دو نوع مختلف از گلبول هاي قرمز در يك فرد كه بدنبال تزريق خون قبلي ، تعويض خون نوزادان ، انتقال خون جنين به مادر هنگام زايمان و پيوند مغز استخوان و انواع نادر ارثي پديد مي آيد .
2) تضعيف يا فقدان آنتي ژنهاي گروه خوني :
تضعيف يا فقدان آنتي ژنهاي A يا B و يا هردو از عوامل ديگر ناهماهنگي در گروه بندي سلولي و سرمي به شمار مي رود كه در گروهبندي سلولي منعكس مي شود و علل عمده آن :
· تغييرات كمي و كيفي آنتي ژن در لوسمي ها و تومورهاي بدخيم
· غلظت بالاي آنتي ژنهاي (B,A)محلول در سرم در بيماريهايي مثل كارسينوم معده و پانكراس
· گروه هاي فرعي Aيا B
3) واكنش هاي غيرمنتظره در گروه بندي مستقيم :
· تغيير ماهيت گلبولهاي قرمز توسط آنزيم هاي باكتريايي (acquired B Antigen)
· پلي آگلوتيناسيون ( ظاهر شدن آنتي ژن مخفي T در عفونت هاي باكتريايي و آگلوتيناسيون گلبولهاي قرمز با سرم تمامي افراد )
· آنتي كر ضد Acriflavin ( ماده رنگين در آنتي سرم B ) كه موجب آگلوتيناسيون كاذب با گلبولهاي قرمز B مي شود .
4) واكنش هاي غيرمنتظره در گروه بندي معكوس :
· وجود اتوآنتي بادي هاي سرد يا گرم كه موجب واكنش در دماي اتاق مي شوند .
· آلوآنتي بادي هاي مختلف
· تشكيل رو لو
· آنتي بادي ضد دارو
ب ـ عوامل تكنيكي ايجاد خطا در گروه بندي سيستم ABO :
شايع ترين علت بروز خطا و ايجاد ناهماهنگي در گروهبندي سلولي و سرمي را عوامل تكنيكي تشكيل مي دهند كه رايج ترين آنها عبارتند از :
1- آلودگي ابزار ( لوله ، پيپت و غيره ) معرف ها ( آنتي سرم و سوسپانسيون سلولي ) كه واكنش هاي مثبت و منفي كاذب را به همراه دارند .
2- عدم تناسب سرم يا آنتي سرم با سوسپانسيون سلولي ( واكنش منفي كاذب )
3- عدم توجه به وجود هموليز ( منفي كاذب )
4- تضعيف يا كاهش تيتر آنتي سرم و كهنه بودن سوسپانسيون سلولي كه واكنش منفي كاذب به همراه دارند .
5- اشتباهات پرسنل در تعيين هويت بيمار يا معرفها ، عدم استفاده از ميكروسكوپ در تأييد نتايج منفي
.tbtc.ir
سلولهای خونی در مغز استخوان ساخته میشوند. مغز استخوان ماده ای ژله ای است که بخش عمده ای از آن را چربی، خون و سلولهای مادر تشکیل میدهد. همین سلول های مادر هستند که سلول های خونی مختلف را تولید میکنند. در کودکی، تعداد زیادی از مغز استخوانها قادر به خون سازی میباشند، اما در بزرگسالی، این کار فقط در برخی استخوان ها، مثلا مهره ها، دندهها و لگن صورت میگیرد. مغز استخوانی که در کار خون سازی شرکت دارد، "مغز قرمز استخوان" نامیده میشود. اگر مغز استخوان در کار خون سازی دخالتی نداشته باشد، "مغز زرد استخوان" نام میگیرد. تمامی سلولهای خونی از یک نوع سلول مادر به وجود میآیند که قابلیت تبدیل شدن به همه انواع سلولها را داراست.
سلول های تولید شده در مغز استخوان به تدریج به رگهای خونی گذرنده از درون استخوان نفوذ میکنند و از آنجا وارد جریان خون میشوند. طول عمر سلول های متفاوت، مختلف است. گلبولهای قرمز در حدود 120 روز عمر میکنند، اما پلاکتها فقط 10 روز زنده میمانند. گلبولهای سفید ممکن است از چند روز تا چند سال زندگی کنند.
هر گاه که میزان اکسیژن موجود در بدن کاهش یابد، مغز آن را به منزله کمبود گلبول های قرمز تلقی میکند و به کلیهها فرمان میدهد که هورمونی به نام "اریتروپویتین" ترشح کنند. این هورمون باعث میشود که مغز استخوان گلبول قرمز تولید کند. به این ترتیب میزان گلبول های قرمز موجود در بدن همواره تحت کنترل قرار دارد.
منبع : فرزانگان
تمرين در ارتفاع
با افزايش ارتفاع، فشار بارومتريک افت مىکند. در سطح دريا فشار طبيعى ۷۶۰ميلىمتر جيوه، در ۱۰۰۰متر۶۸۰ميلىمتر جيوه، در ۳۰۰۰متر حدود ۵۴۰ميلىمتر جيوه و در قلهٔ اورست (ارتفاع ۸۸۴۸متر) ۲۵۰متر جيوه است. بنابراين به ارتفاعات بالا نواحى کم فشار يا هيپوباريک گفته مىشود
مشکل اصلى در نواحى کمفشار، هيپوکسى است. اگرچه نسبت اکسيژن در هوا در هر ارتفاعى در حد ۹۳/۲۰درصد ثابت است، ولى چون فشار محيط کاهش مىيابد (با افزايش ارتفاع) از تراکم هوا کاسته مىشود. در نتيجه در يک حجم مشخص از هوا مولکولهاى اکسيژن کمترى وجود دارد و اکسيژن کمترى دريافت مىشود. بنابراين برداشت اکسيژن توسط ريهها کاهش مىيابد و ميزان اکسيژن رسانى به بافتهاى نيازمند به آن تقليل پيدا مىکند. با اين وجود بدن قادر است از خود پاسخهاى تطابقى نشان دهد که کمبود نسبى اکسيژن در هوا را جبران مىکنند. با وجود آنکه اين پاسخها به محض برخورد با شرايط کم فشار (هيپوباريک) آغاز مىشوند، ولى در برخى افراد پاسخ کامل تا هفتهها يا ماهها اقامت در ارتفاع ظاهر نمىگردد. با اين وجود بايد در نظر داشت که حتى باهم هوائى (سازگاري) کامل، کسى که از سطح دريا به ارتفاع مىرود، هرگز مثل فردى که در ارتفاعات به دنيا آمده و در آن بزرگ شده، بهطور کامل سازگارى نمىيابد. اين امر بهويژه در ورزشهاى استقامتى نشان داده شده است.
سازگارى فيزيولوژيک با ارتفاع
يک پاسخ فيزيولوژيک فورى به ورزش در شرايط کمفشار يا کمبود اکسيژن، جبران تنفسى است. اين امر با افزايش حجم جارى (عمق تنفس) و / يا افزايش تعداد تنفس حاصل مىشود. افزايش عمق تنفس پاسخ اصلى است و بهويژه در ورزشهائى نظير شنا و دويدن که سرعت تنفس با الگوهاى حرکتى همزمان مىباشد، نمود پيدا مىکند.
هيپرونتيلاسيون (افزايش تنفس) که در برخورد با ارتفاع رخ مىدهد، مشکلى ايجاد مىکند و آن اينکه دىاکسيد کربن بيشترى از خون ريهها خارج مىشود. کاهش دىاکسيد کربن که يک اسيد ضعيف محلول در خون است، باعث مىشود که خون نسبت به حالت طبيعى قليائىتر شود که اين امر به خاطر فزونى يونهاى بىکربنات است. کليهها در طى چند روز اين مسئله را جبران مىکنند که اين فرآيند به بازگشت اسيديتهٔ خون به حالت طبيعى کمک مىنمايد. نتيجه اين است که ذخيرهٔ قليائى کاهش مىيابد و بنابراين خون ظريف بافرى ضعيفترى براى تحمل ورود اسيدهاى اضافى به داخل آن دارد. متعاقباً اسيد لاکتيک که در طى ورزش در ارتفاع از عضله به داخل خون منتشر مىشود، سختتر خنثى مىگردد. به همين خاطر کارآئى انجام فعاليت شديد نسبت به سطح دريا سريعتر کاهش مىيابد و براى استمرار تمرين ورزشى هوازى لازم است که شدت آن کم شود.
فشار نسبى پائين اکسيژن اثر محسوسى بر روى برداشت اکسيژن توسط گلبولهاى قرمز ندارد، تا اينکه فشار اکسيژن به نقطهٔ خاصى افت کند. با اين وجود، با سازگارى با ارتفاع فشار اکسيژن بحرانى سقوط مىکند. اين امر از افزايش توليد ۲و۳بىفسفوگليسرات توسط گلبولهاى قرمز خون ناشى مىگردد و بدين جهت سودمند است که به برداشت اکسيژن از گلبولهاى قرمز خون در بافتها کمک مىکند. ظرفيت حمل اکسيژن خون در اثر افزايش تعداد گلبولهاى قرمز خون بيشتر مىشود. اين روند پس از چند روز اقامت در ارتفاع آغاز مىشود و در اثر اريتروپويتين ترشح شده از کليهها تحريک مىگردد که بعداً باعث افزايش توليد گلبول قرمز در مغز استخوان مىشود. در نتيجه مغز استخوان پس از حدود ۴۸ساعت اقامت در ارتفاع، برداشت آهن از هموگلوبين را افزايش مىدهد. در صورتىکه فرد در ارتفاعات بالا باقى بماند، ۳-۲هفته طول مىکشد تا افزايش حقيقى در هموگلوبين تام بدن مشاهده شود و تعداد گلبولهاى قرمز تا يک سال يا بيشتر افزايش مىيابد، ولى به مقادير مشاهده شده در بوميان نواحى مرتفع نمىرسد. غلظت نسبى هموگلوبين نيز افزايش مىيابد و هماتروکريت زياد مىشود.
در برخورد اول با ارتفاع، افزايش ضربان قلب مشاهده مىشود. سپس سازگارى موفقيتآميز با ارتفاع باعث کاهش ضربان قلب به سطح نزديک طبيعى مىگردد.
ظرف چند روز پس از رسيدن به مکان مرتفع افزايش غلظت هموگلوبين پديدار مىگردد، ولى اين افزايش اوليه در هموگلوبين نتيجهٔ غلظت خون در اثر اُفت حجم پلاسما مىباشد. معالوصف افزايش حقيقى تدريجى در هموگلوبين بهوجود مىآيد که به خاطر تحريک مغز استخوان براى توليد بيشتر گلبولهاى قرمز در سير اريتروپوئز رخ مىدهد. اين امر مستلزم آن است که ذخاير آهن بدن کافى باشد و ممکن است نياز به استفاده از مکمل آهن قبل و در حين سکونت در ارتفاع داشته باشد.
پس از برگشت به سطح دريا چند روز طول مىکشد تا وضعيت اسيد و باز مجدداً متعادل شود. در اين حالت ديگر هيپوکسى باعث تحريک اريتروپوئز نمىگردد و گلبولهاى قرمز افزايش يافته بهتدريج تقليل مىيابند. کاهش تمايل گلبولهاى قرمز به اکسيژن که برداشت اکسيژن به داخل نسوج فعال را از طريق فعال نمودن ۲و۳بىفسفوگليسرات تسهيل مىکند، بهزودى پس از بازگشت به سطح دريا از بين مىرود. هرگونه بهرهورى از سازگارى خونى بايد به دقت زمانبندى شود تا قبل از برگشت تعداد گلبولهاى قرمز به حد طبيعى انجام پذيرد. طبيعى شدن شمارش گلبولها تا ۶هفته زمان مىبرد. در غيراين صورت تکرار اقامت در ارتفاع مورد نياز خواهد بود
بهنظر مىرسد که سطح ارتفاع بر تحريک ترشح اريتروپويتين مؤثر است. در ارتفاع حدود ۱۹۰۰متر افزايش اريتروپويتين سرم بعد از ۲تا۳روز تقريباً ۳۰% بالاتر از سطح دريا مىباشد، ولى در ارتفاع ۴۵۰۰متر اين افزايش حدود ۳۰۰% است. غلظت اريتروپويتين سرم بعد از حدود يک هفته اقامت در ارتفاع کاهش مىيابد و اين امر ممکن است به خاطر افزايش اکيسژناسيون بافتها در اثر ۲و۳بىفسفوگليسرات باشد. متوسط افزايش هموگلوبين قريب به ۱% در هفته مىباشد که حداقل در ارتفاعات ۳۰۰۰-۱۸۰۰متر به اين صورت مىباشد (Berglund, 1992).
سازگارى خونى مطلوب با ارتفاع حدود ۸۰روز طول مىکشد. اين فرآيند را مىتوان با مراجعات دورهاى به ارتفاع بالاتر (تا حدود ۳کيلومتر) و نه تمرين در آنجا تسريع نمود. ناتوانى در تحمل تمرين شديد در ارتفاع ممکن است به افت آمادگى هوازى بيانجامد که اثرات مثبت اقامت موقتى در ارتفاع را زايل مىگرداند. بهترين روش ترکيب اقامت در ارتفاع طى يک دورهٔ مستمر، ولى بازگشت مکرر به ارتفاع نزديک به سطح دريا (حتىالامکان در همان حوالي) و تمرين ورزشى شديد در ارتفاع پائين مىباشد
تمرين در ارتفاع و متعاقب آن بهبود کارآئى در سطح دريا بهنحو گستردهاى توسط ساکنين نقاط کمارتفاع در تعدادى از ورزشها استفاده مىشود. اين راهکار قانونى است و باعث شده که بسيارى از اردوهاى تمرينى در اماکن مرتفع برقرار گردند. فوائد سازگارى هماتولوژيک با ارتفاع به عوامل متعددى بستگى پيدا مىکند. اين عوامل عبارت از ماهيت ورزش، وضعيت تمرينى و تغذيهاى ورزشکار، مدت اقامت، دفعات اقامت در ارتفاع و زمانبندى برگشت به ارتفاع پائينتر مىباشند. البته سکونت در ارتفاع مستلزم توجه دقيق به جزئيات فيزيولوژيک است تا از بروز عوارض جانبى (نظير بيمارى حاد کوهستان) اجتناب شده و تمرين متناسب با قابليت معمول فردى انجام پذيرد.
اتاقک خواب (Sleep chamber)
در سال ۱۹۹۷ Igor Gamow استاديار مهندسى شيمى دانشگاه Colorado يک اتاقک خواب را اختراع نمود که ورزشکار خواب و استراحت خود را در آن انجام مىدهد. اين سيستم با کاهش فشار هوا سبب تحريک ساخت و ساز گلبول قرمز مىگردد، يعنى درست همان پديدهاى که در ارتفاع در مقايسه با سطح دريا داريم که کمبود فشار و اکسيژن سبب ساخت و ساز و افزايش Hb و RBC در افرادى که در ارتفاع زندگى مىنمايند، مىگردد. روش مذکور اين امکان را فراهم مىسازد تا ورزشکارانى که در مکانى همسطح دريا تمرين مىکنند، RBC مشابه با افراد ساکن ارتفاعات داشته باشند. اگر از اين روش به خوبى استفاده گردد (۶تا۸ساعت در روز به مدت ۲تا۳هفته) ميزان هموگلوبين مىتواند تا ۲۳% افزايش يابد و يا هموگلوبين از ۱۵به۵/۱۸برسد. اين روش طبيعي، بىخطر مىباشد.
خون چیست ؟
خون بافت مایع بدن است كه كار تغذیه و تنفس سلول های بدن را به عهده دارد. قلب با عمـل تلمبـه ای ( پمپـاژ) خود ، این بـافت مایع را در رگ هـای بدن به جریان می اندازد . خون مواد غذایی و اكسیژن را به تمام سلول های بدن می رساند و مواد زائد آنها را ، جهت دفع به كلیه ها ، كبد و شش ها حمل می كند .
تركیب خون :
1- قسمت سلولی كه شامل گلبول های قرمز و سفید ، و پلاكتها می باشد و 45 درصد حجم خون را تشكیل می دهد .
2- قسمت مایع ( پلاسما) كه حاوی آب ، املاح ، هورمون ها ، عوامل انعقادی و مواد آلی ( چربی ، پروتئین و مواد قندی ) است و وظیفه حمل غذای جذب شده از دستگاه گوارش به بافت ها و سلول های بدن و نیز دفع مواد زائد را به كلیه ها و كبد به عهده دارد و 55 درصد از حجم خون را تشكیل می دهد.
عناصر سلولی خون چیست ؟
1- گلبول قرمز
2- گلبول سفید
3- پلاكت
گلبول قرمز :
گلبول های قرمز وظیفه انتقال اكسیژن به تمام سلول های بدن و بازگرداندن گاز كربنیك از سلول ها به ریه ها را به عهده دارند . عمر مفید گلبول های قرمز در بدن 120 – 110 روز است. تعداد آنها به طور طبیعی در مردها 6 – 5/4 و در زن ها 5/5 – 4 میلیون در هر میلیمتر مكعب خون است .
گلبول سفید :
گلبـولهـای سفیـد ، به دو دسته تك هستـه ای ( شامـل لنفوسیت هـا و منوسیت هـا ) و چند هسته ای ( شامل نوتروفیل ها ، ائوزینوفیل ها و بازوفیل ها ) تقسیم می شوند كه كار آنها دفاع از بدن در مقابل عوامل خارجی ( بیماری زا ) است . تعداد آنها به طور طبیعـی در بزرگسالان بیـن 10000 – 4000 ( به طـور متـوسط 7000 ) در هـر میلیمترمكعب خون است .
پلاكت :
پلاكت ها ، كوچكترین سلول بافت خون می باشند و در انعقاد خون نقش دارند . طول عمر آنها در بدن ، 18 - 10 روز است .
مواد پروتئینی پلاسما :
1- آلبومیـن ، كه با ایجـاد فشـار اُسمـزی مانع خروج پلاسمـای مـویـرگ هـا می شود.
2- گلوبولیـن ، كه بـاعث افـزایش مقاومت بدن در مقابل عوامل عفونی و بیگانه می گردد.
مقدار خون در بدن :
معمولاً مقدار خون در مردها كمی بیشتر از زنهاست .
یك سیزدهم وزن بدن یا به عبارت دیگر هفت تا هشت درصد وزن بدن را خون تشكیل می دهد یا می توان گفت:
در مردها به ازای هر كیلـوگرم وزن بدن 70 و در زن ها 65 میلی لیتر خون ، وجود دارد . یعنی یك شخص بالغ با وزن حدود 70 كیلوگرم ، به طور متوسط در حدود پنج لیتر خون در بدن دارد .