چقد نکات خوبی رو بهم گفتین من خیلی خوش شانسم که اینجا رو پیدا کردم دوستان خوبی اینجا راهنماییم گردن و باعث ازامشم شدن..نقل قول:
مشکل اینجاست که من نمیتونم ببرمشون ولی قراره خودشون برن هرهفته چون با شهرمون سه ساعت ونیم فاصله داره مطمینن میرن ..فقط اونیکه نمیتونه بره و درعذابه منم.
بهش حتما میگم که مرتقب خودش باشه مممنوووون
چشم حرفتون برای من سنده امیدواری الکی به خودم نمیدم سعی میکنم اروم باشم..به شدت به گریه گردن من حساسه به شددددتتت ینی بخام بغض کنم عصبی میشه و ناراحتتر از من..بهم گفتیم سرسخت باشیم و تحمل بکنیم تا این مانعم پشت سز بگذاریم..نقل قول:
نمیدونم الان چیکار میکنه از صبح زنگ نزده امیدوارم جاش خوب باشه..زنگم بزنه با انرژی مثبت حرف میزنم..افتادم دنبال یه پارتی که شاید بتونم بگیرم اینجا
بند پ( پارتی) باید داشته باشهنقل قول:
فرستاده شده از E6533ِ من با Tapatalk
شما عقد کردین عقد دایم؟ اگه اره باید کپی عقدنامه رو بره به نیرو انسانی پادگان اموزشیش تحویل بده تا بندازنش شهر خودش. البته خود مسیول نیرو انسانی موقش بشه اعلام میکنهنقل قول:
فرستاده شده از E6533ِ من با Tapatalk
نه عقد نکردیم هنوز:n37:نقل قول:
اهان عقد دایم بودین صد درصد شهر خودتون بود تک فرزندی هم خوبه. همه چی به پارتی برمیگرده بنده خودم سپاه خدمت کردم و 11 ماه کسری داشتم. هم تو اقوام اشنا داشتیم و بابامم ی رفیق داشت و تو پادگان اموزشی هم ک بودم ی بنده خدایی اشنا بود (رفیق همین دو نفر بود) و کاری کرد من بیفتم شهر خودمون نزدیک خونمون. خودتون و خونوادتون و پدر نامزدت دنبال نظامی اشنا بگردین که بتونین بیارینش شهر خودتون. همه چی ب پارتی بنده. ده روز مونده به پایان دوره تقسیم میکنن سربازارو و اخر دوره برگه تقسیم میدنشون. شما تلاشتون رو بکنید انشاالله می افته شهرتون. خدا بزرگه.نقل قول:
فرستاده شده از E6533ِ من با Tapatalk
خیلی ممتون به همه سپردم از همه پرسیدم حتی همکارا شاید اشنا داشته باشن اشنای گردن کلفتی نیستن مونده دست خدا انشالله گه بدنش ..نقل قول:
هنوز زنگ نزده بهم دلنگرانشم..کاش زنگ بزنه امروز ...اگه زنگ زد میگم اونجا از کارکنانش ببینه کی همشهریمونه میگن اینجوریم راحتتر پیش میره انشالله جورش کنیم..دعامون کنین...برا هردومون این دوری سخته
نگران نباش روز اول یا دوم تلفن تو پادگان تا جور شه طول میده ی سرباز مسیول تلفن میزارننقل قول:
فرستاده شده از E6533ِ من با Tapatalk
ای وای من:n28: چجوری تحمل بکنم...نقل قول:
وای الان اونم دلتنگ شده
اقا ساسان شما که توی مشکین شخر بودین تلفن روز اول بود؟چجوری بود تلفنا کی میشد زنگ زد؟نقل قول: