به نظر من به نسلی میشه نسل سوخته گفت که اتفاقات نامتعارف و بدشانسی هایی که زمانه میتونه به نسلی منتقل کنه، برای اون نسل رخ داده باشه و اون اتفاقات بیش از حد باشه. و فکر کنم متولدین اواخر دهه 40 تا اواخر دهه 50 جز این گروهن.
.
- تغییر نظام درست در آغاز کودکی این نسل مذکور رخ داد که از شرایط اقتصادی تا شرایط اجتماعی و فرهنگی زمان رو تحت تاثیر خوش قرار داد. (رخ دادن اتفاقی بزرگ که شاید هر نیم قرن نیم قرن رخ بده)
- افرادی موجود در این نسل مجبور بودند که به خواست زمانه مجبور بودند مثل زمان و افراد زمان خودشون (پدران و اطرافیان) فکر کنند. (نابود شدن خلاقیت در افکار)
- در آغاز نوجوانی و جوانی به واسطه جنگ 8 ساله، مجبور بودند تلخی روبه رو شدن با مرگ رو تجربه کنند (شاید اعضای خانواده و شاید اقوام و اطرافیان) و با طولانی شدن جنگ حتی حیات و زندگی خود این افراد هم تحت تاثیر قرار گرفت. (نابود شدن احساسات و حتی عمر این افراد در آغاز نوجوانی و جوانی)
- دختران این نسل تحت تاثیر مستقیم اتفاقات رخ دادن برای پسران این نسل، بودند و شاید هنوز هم هستند./
- تغییرات نظام آموزشی که در وهله اول با رخ دادن انقلاب فرهنگی، دانشجویان متولد اواخر دهه 30 و اوایل دهه 40 رو درگیر کرد و تغییر کتب و نظام آموزشی برای متولدین دهه 50 در مدراس رو شامل شد.
- شرایط اقتصادی حین جنگ و بعد از جنگ هم باعث شد نسل 50 شاهد شرایط بد اقتصادی در زمان جنگ باشه و بعد هم در اوج جوانی تعمیر و تحمل کننده این شرایط بد اقتصادی باشه.
- بسیاری از افراد این نسل که حکم سرباز و نیرو های بسیجی جنگ و جبهه بودند، به دلیل سادگی و سن و سال کم شون بعد از جنگ، هیچ حق و حقوقی از زحماتشون رو نتونستند دریافت کنن.
- و با رسیدن دهه سوم و چهارم زندگیشون جوان هایی رو در مملکت خودشون میدیدند که حداقل بیشتر از اونها طعم کودکی و و نوجوانی و جوانی رو چشیدند.