ببینید این خیلی خوبه که مسایل را ساده کنیم و پیچیده نکنیم. اما بعضی مسایل خودشون پیچیده اند و من مطمن هستم که "زبان" یکی از اونهاست.
اما تا میشه سادش میکنم:
من موافقم که پیشرفت در "علم" باعث کمک به پیشرفت در دیگر زمینه ها مثل موسیقی، ادبیات، سینما و جمعا فرهنگ میشه. اما حواسمون باشه که پیشرفت علم خودش در بستر یک "فرهنگ و تمدن" صحیح شکل میگیره. این دو رشدشون به هم وابسته است. اصولا در جوامعی که مشکل فرهنگی دارن پیشرفت علمی خیلی جایی نداره. مگر امکان داره یک جامعه ای که به فرهنگ و تمدن اهمیتی نمیده، به علم اهمیت بده؟ ما نمیبینیم که مثلا تو یک کشور پیشرفته دانشگاه علوم مهندسیشون قوی باشه اما ادبیاتشون ضعیف.
واقعیت اینه که "علم" خودش یه وابستگی فرهنگه. وقتی در حکومتی آرامش و صلح و خردورزی حاکم بشه، اندیشمندان و عالمان در اون دوره فرصت میکنن به رشد و اعتلای کافی برسن. دانشمندان فرصت و امنیت و زمینه اینو پیدا میکنن که مسایل علمی را بسط بدن . فلاسفه نظریه های خودشونو میگن؛ هنرمندان و شاعران و ادیبان بهترین آثار خودشونو خلق میکنن.
خلاصه همه در گرو یک حکومت و زمینه مساعد هستند. نه اینکه علم همه این بساط را مهیا کرده باشه, چون خود رشد علم لازمه اش همین امنیت و آرامش است.
دوران طلایی ادبیات ایران و دانشمندان آن دوره همه به خاطر بستری بوده که فراهم شده. نه اینکه لزوما چون دانشمندان بودن ادیبان هم بوجود اومدن.