نقل قول:
باز هم مشکلی نیست، "ادعا" کردن هر چیزی برای هر کسی ممکن است. دوستانی که مدعی وجود چیزی هستند که در داخل یا خارج بدن انسان(دقیقا مشخص بشه کدوم)، شخصیت انسان رو می سازه، برای ادعاشون باید دلیل و مدرک بیارن. نه این که کلا سیستم علمی رو بزاریم کنار و توسل به جهل انجام بدیم چون هنوز علم کامل به مغز نداریم.
یا بنده ناقص عمل کردم یا شما تعریف دیگه از دلیل و مدرک دارید. به هر حال همه دلایل به صورت واضح توی پستهای قبلی بنده آورده شده و فعلاً اشکالی که دوستان کردن همین قضیه "چند شخصیتی بودن" هست که داره بحثش انجام میشه.
نقل قول:
اما آیا واقعا این پدیده ها چنین من ی دارن، و واقعا همون طور که در ذهن من وجود داره، در آنها هم وجود داره، قطعا خیر، چون مثلا اگر کسی "پیکان برادرم علی" رو بدزده و به کس دیگه بفروشه، اون نفر سوم برای این پیکان من ی میسازه که زمین تا آسمون با من ی که من در ذهنم از اون پیکان دارم متفاوته. پس این من ها فقط در ذهن ما وجود دارن و بس.
من اصلاً روی مثال پیکان هیچ حسابی باز نمیکنم و فقط برای تقریب به ذهن آوردم. بعدش هم ذکر کردم که مثال خوبی نیست.
نقل قول:
2. آیا میتوان ذهن را به دو قسمت فرضی تقسیم کرد، که در یک قسمت فقط من ها (ثابت ها) ذخیره می شوند و در قسمت دیگر تغییرات؟ و چنین نتیجه گرفت که ذهن در اولین برخورد با یک پدیده برای ان یک من میسازد و آن را در قسمت من ها ذخیره می کند، و دیگر دست به آن نمیزند و تمامی تغییرات بعدی را در یک قسمت دیگر ذخیره میکند و فقط آنها را به آن من اصلی ربط می دهد؟
به نظر من ثابت ها و متغیرها توی رابطه عرضی که شما ذکر کردید قرار نمیگریند. بلکه رابطه طولی هست و اصل همون "من" ثابت هست.