این قضیه رو از دو دیدگاه میشه بررسی کرد، یکی ایدئولوژیک و یکی علمی/منطقی.
از نظر ایدئولوژیک میشه گفت هر تغییری که ممکنه باعث بشه ما از اهداف اون ایدئولوژی سنتیمون دور بشیم در اصل به ما آسیب زده و بد هست، تا وقتی هم در جمعی که بحث میشه صحت اون ایدئولوژی پذیرفته شده باشه نمیشه به این نوع تفکر ایراد گرفت. مثلا فرهنگی که از غرب وارد شده بابت حقوق و مسئولیت های مساوی زن و مرد در ازدواج، بر اساس دید ایدئولوژیک غالب جامعه یک چیز بد است چون بر اون اساس حقوق زن و مرد مساوی نیست. یا مثلا بحثی که الان در غرب هست (مسئله ای که شاید در اکثر مناطق اروپا حل شده و این چند سال اخیر موضوع آمریکا شد) و اون هم مسئله حقوق ازدواج همجنسگرا هاست که بر اساس دیدگاه ایدئولوژیک اونها (و ما) چیز بدی است و داره به جامعه آسیب می زنه.
از نظر علمی هر پدیده رو میشه بررسی کرد و دربارش آگاهانه تصمیم گرفت. قطعا چیزهای نامناسبی در غرب هست (مثلا عادات نه چندان مناسب غذایی) و بطور علمی میشه نشون داد حرکت به اون سمت آسیب زننده است و مناسب نیست. اما در عوض هر دو مثال بالا بطور علمی میشه نشون داد تغییرات مفیدی هستند.
باید مشخص باشه تحت چه فریمورکی قراره ضررها و آسیب ها رو بررسی کنیم.