جایی به نام همدان، موجودی بنام basu
سلام دوست عزیز
دیدم می خوای راجع به همدان و از اون مهمتر دانشگاه پر طمطراق بوعلی سینای همدان بدونی، گفتم بگم که نگم خسرو فی الدنیا والاخره می شی بدجور.
وضعیت کلی علمی دانشگاه وضعیت استادان:
دوست عزیز تو یک کلام بگم، بجز چندتا رشته بقیه رشته ها وضعیتشون خطریه بدجور. رشته برتر این دانشگاه که باعث شده اینهمه سرو صدا کنه و هی شاخص میانه استنادی هنجارشدهاش بره بالا رشته عزیز نازی ریاست دانشگاه، دکتر زلفی گله که می شه همون شیمی. بشتر امکانات و خرج های دانشگاه روی این رشته متمرکز شده. از چهار تا معاون اصلی دکتر، سه تا شون دکترای شیمی دارن. دارن یک دانشکده جدید شیمی می سازن و خیلی کارای دیگه. توی دانشکده علوم وضع بقیه رشته ها خوب نیست تا اونجایی که من خبر دارم. بقیه دانشکده ها رو زیاد خبر ندارم ولی چیزی که تقریبا جو خوابگاه ها هست اینه که همه می نالن از اساتید محترم.
راجع به دانشگاه مهندسی که خودم افتخار اینو دارم که اونجا درس بخونم، اینو بگم که بجز مهندسی مکانیک هیچکدوم از گرایش های برق معظم، مواد، کامپیوتر وضع خوبی نداره. البته ریاست دانشکده جدیدا عوض شده و یکی از اساتید گروه مواد جایگزین ریس قبلی که از گروه مکانیک بود شدن. یعنی اینکه تا دو سال آینده شاهد رشد روزافزون رشته مواد این دانشگاه و افول چشمگیر دیگر رشته ها بجز مکانیک هستیم. در مورد مهندسی صنایع هم چیزی نگم بهتره. کلا هفت هشت تا دانشگاه تو ایران صنایع می گیره دیگه رو اینم بخوان خط بکشن باید برن قاز بچرونن داوطلبان عزیز. رشته ی عمران اینجا هم چون قدمتی 20 ساله داره وضعش خوبه ولی به پای مکانیک نمی رسه.
من خودم برق می خونم اینجا. تو یک جمله بگم، اگه می خوای بیای برق اینجا بهتره بری دانشگاه آزاد شهر خودتون. مشکلات زیاده. خیلی زیاد. در یک جمله دیگه: بعد از ترم سه، اگه افسردگی شدید نیاوردی بدون دو حالت داره:یا پارتیت کلفته نمره می دن بهت، یا دنیا رو دایورت کردی حسابی. کل بچه های ورودی خودم 88 افسرده شدیم. بجز 3 چهار نفرکه دنیا رو دایورت کردن. نیا اینجا. نیا. هیئت علمی ضعیف. کلا 8 تا داره که هر ترم دو سه تا استاد مهمان میاره که اونم یا از دانشجو های قبلی خودشن یا از دانشگاه صنعتی همدان. از اون هشتا هم 4تا دانشیارن 4 تا استادیار. مدیر گروه مزخرف. فق دوست داره دانشجو رو ضایع کنه. وای به روزی که از قوانین اطلاعی نداشته باشی و پیش این سوتی بدی. میره کل کتاب های قوانین دانشگاه هو قانون اساسی و هرچی قانون دمه دستشه میاره تا جلوی بچه های دیگه ضایعت کنه. از اون بدتر که اگه کارت به این بیوفته. در 99٪ موارد با جواب رد به همراه چند هفته سگ دو زدن و خواهش و التماس خیلی کارای دیگه. عاشق اینه که بهش بگن دکتر. ضعف می کنه بگی دکتر بهش. ولی دیگه روش دکتر گفتن رو ایشون جواب نمی ده. آنتی دکتر نسب کرده. کلا 3 تا استاد با سواد داره. یکیش همین مدیرگروه هستش که تو کارشناسی فقط دو یا سه تا درس باهاش داری. کلاساش هم 2 ساعت و ربع طول می کشه. یک استاد دیگه هم هست که تهدید کرده اگه مدیر گروه عوض نشه بای بای. یک استاد دیگه داریم که خیلی بارش هست. خیلی. معدلای نجومی از شریف داره. ممنوع الخروجه بخاطر برخی پروژه هاش و خیلی خوب هم درس می ده. ولی نمره هیچی. برای پاس کردن درس ایشون یا باید 6 هفت تا رفرنس مختلف که دوتاش حتما زبون اصلی باشه بخونی وگرنه افتادی حسابی. آمار خیره کننده ایشون در ترم سه گروه ما در دو درس الکترومغناطیس و ریاضی مهندسی بسیار خیره کننده بوده. کلا 5 نفر توی این دو درس پاس شدن. از 80 نفر. به سلامتی .پس برق اینجا نیا
یک مورد دیگه هم هست اینه که کلاسا بیسار شلوغه. نه این که جا نداشته باشن ها، تا دلت بخواد جا دارن ولی استاد کم دارن واسه همین کلاسای مهندسی رنج 40 تا 50 نفر رو داره. البته رکوردش دست گروه برق هستة 90 نفر برای الکترومغناطیس که با اعتراض های شدید ما مجبور شدن دوتا گروه 45 تایی اوکی کنن.
وضعیت دانشگاه از لحاظ ساختمونها و امکانات و خوابگاه ها:
خب بجز دانشکده علوم پیه که مال سی سال پیشه و دانشکده کشاورزی که همون موقع ها ساخته شده، بقیه ساختمون های این دانشگاه نو ساز هستن و وشعشون خوبه. البته همون علوم هم خیلی خوبه. کلا از نظر ظاهر مشکلی نداری. امکاناتش هم عادیه. ولی خوابگاه هاش. خوابگاه مرکزی پسرا که قبلا خواگاه علوم بود و الان شده خوابگاه غدیر زاغارته بدجور. خیلی چرته. تازه یک کار جدیدم کردن این بود که به زور 9تیر دانشجو هارو کردن بیرون. با اینکه بعضی گروه ها هنوز امتحان داشتن. واسه بیرون کردنم دست به کارای غیر اخلاقی مثل قطع کردن آب گرم، گاز و برق زدن نامردا. ولی یک خوابگاه جدید دارن می سازن فول امکانات که البته فعلا می دن دست ورودی ها. پس سال اول مشکلی از نظر خوابگاه نداری. به همه ورودی های روزانه خوابگاه می دن. فقط به شبانه ها نمی دن که اونم تا دلت بخواد خوابگاه بیرون دانشگاه نزدیک دانشگاه داریم.
شرایط شهر و مردمش و برخوردشون با دانشجو ها و غریب ها:
گفتی کلامی و کردی کبابم. دست گذاشتی رو اونجا که خون دلم کرده این دو سال. شهر همدان آب هواش سرده. برف میاد کوران میشه. کلا کپی انگلیسه. ساعت 10 صبح آفتاب ساعت 12 برف. دقیقا همینجوره. سرماش هم استخوان سوزه. ولی خب من با سرمای این شهر اصلا مشکل ندارم. عاشق سرمام. با غروب هوا، عزرائیل پا به شهر می زاره و همه ی ملت جان دوست همدان بدو بدو به خانه می رن که مبادا جونشون گرفته بشه. تو پاییز و زمستون ساعت شش عصر به بعد عزرائیل ماموریتش رو شروع می کنه. بهار 8 شب و تابسان 10 شب. پس بدجور دلگیره. شهر مرده ها می شه شبا. جوری که تاکسی هم بزور گیرت میاد. اینجا تا دلت بخواد جا واسه حال و حول هست. البته مناظر طبیعی. آبشار، دره مرادبیگ، پیست اسکی،بانجی جامپینگ داره. ولی شهر بازی اصلا. دارن می سازن که به عمر شما قد نمی ده پسرم. با دانشجو ها و غریبه ها کاری ندارن کلا. یک بخشی از بیرون شهر هست که وضعش خرابه که گذار شمای دانشجو به اونجا اصلا نمی خوره مگر اینکه کرم داشته باشی. خوب بریم سر موضوع اصلی که مردمش هستن. نگاه کن، خود همدانی ها فارسن. ولی دور و اطرافش روستا های ترک و لر دارنکه توی شهر غالب جمعیت ترک هستن. کلا آدمای خوبی هستن ولی بسیار بسیار ناخون خوشک. بدجور. اسم اصفهانی ها بد در رفته. البته تقصیری هم ندارن، سطح درآمدو کار تو این شهر بسیار خرابه. بیشترشون تاکسی دارن و توی شهر شما همش تاکسی زرد رنگ می بینی. اخلاق هم با اونهایی که من برخورد کردم، خود همدانی اصیل فارس اصلا خوب نیست. اصلا. جوری که تمام همدانی های گروه ما ترد شدن از بقیه بچه ها و با خود همدانی ها میچرخن. شهر ارزونیهم هست. هم از نظر کرایه ماشین، هم کرایه خونه و مایحتاج...
زیاد حرف زدم ولی گفتم که درست انتخاب کنی.
یک چیزی هم در ادامه صحبت دوست عزیز m.diadem بگم که، دانشگاه بوعلی شعبه تویسرکان اصلا خوب نیست. وقتی دانشگاهی رییسش حاج ولیعی باشه که شرم می کنم بهشون بگم استاد دیگه خودتون تا آخرش رو برین.