بيست امتياز:31:نقل قول:
به نظر شما خدا چرا انسان رو بوجود اورده؟
به ما که گفتن خدا بی نیازه!
---------- Post added at 12:12 PM ---------- Previous post was at 12:11 PM ----------
نه منظورم رب النوعه :31:نقل قول:
منظورت مادره ؟
Printable View
بيست امتياز:31:نقل قول:
به نظر شما خدا چرا انسان رو بوجود اورده؟
به ما که گفتن خدا بی نیازه!
---------- Post added at 12:12 PM ---------- Previous post was at 12:11 PM ----------
نه منظورم رب النوعه :31:نقل قول:
منظورت مادره ؟
سلام به دوستان عزیز مخصوصا arzeva جان که اسمشو نمیدونم.
فعلا وقت نکردم تمام پستا رو بخونم، فقط چنتا پست اولو خوندم.
بحثهای فلسفی رو میشه از دو منظر دید، یکی صرف فلسفه و وجوده که به مسائلی مثل آغاز هستی، پایان هستی، هدف هستی و چیزای کلی دیگه مربوط میشه و به زندگی حال ما خیلی ارتباط پیدا نمیکنه. من شخصا این فلسفه رو که هدفش صرفا پاسخ دادن به چراهای اساسی و ایده پردازیه و به زندگی روزمره ما مربوط نمیشه نمی پسندم.
فلسفه ی دیگری که با زندگی روزمره مون عمیقا پیوند خورده و فلسفه رو برای این بررسی میکنه که در شرایط زندگی تغییری مثبت ایجاد بشه رو شخصا ترجیح میدم.
به نطر من اگه مسیر بحث این تاپیک به این جهت بره که فلسفه مربوط به زندگی یا نوع دوم رو بررسی کنه، خیلی مفیدتر و کارآمدتر میشه.
این نظر کلی من در رابطه با فلسفه بود و خواستم که عنوانش کنم، بعدا که همه ی پستها رو خوندم منم تو بحثتون شرکت میکنم. :46:
خدا انسان رو بوجود نياورده ، فقط تبديل كرده. ( و در اينصورت نيازي رو رفع نكرده )نقل قول:
به نظر شما خدا چرا انسان رو بوجود اورده؟
به ما که گفتن خدا بی نیازه!
خدا به انسان نياز نداره ، اما كلا آفرينش هم فقط به انسان مربوط نميشه.
بايد ديد بقيه ي چيزها رو قبل از انسان چرا آفريد ؟!
" جن و انس را نيافريدم مگر براي پرستش " مثل همه ي موجودات و آفريده ها.
انسان در مقايسه با بقيه مجودات بي اختيار ، در واقع مثل خداي كوچكي مي مونه كه با خدا ارتباط برقرار ميكنه.
------------------
ببينيد دوستان ما همه پروفسور هم باشيم نمي تونيم خدا رو دقيق اثبات كنيم چون عقلمون محدوده.
مگر اينكه از روح كمك بگيريم اما ديگه نميشه برگشت به دنيا و توضيح داد ! :31:
پس همه ي اينا بيشتر نظريه هستن. و همه رو حتي حرف خودمو ميتونم رد كنم !!
مثلا انرژي :
اگه خدا انرژي باشه ، چطور خودشو كنترل ميكنه ؟ انرژي كه نميتونه چيزي بفهمه يا انسان رو اختراع كنه !
هر چيزي رو ميشه با دلايلي رد كرد ، شما نظرتونو زودتر بگين ، ميخوام ردش كنم :31:
اما باران جان (:31:) شما هم آخرش يه چيز ميگين و ميگين خدايي كه ما ميگيم خداست ، اونو بپرستين . نه ؟ :21:
نه كاملا برعكسنقل قول:
من ميگم اصلا خدا را نپرستيد:20:
خدا رو بايد درك كرد نه پرستش :20:
من اسير خدا نيستم بلكه به خدا ايمان دارم :20:و به خاطر اين كه ميدونم موجود خوب و قابل ستايشي است ستايشش ميكنم :20:
پستي كه من دادم دليل بر اين نيست كه خدا وجود نداره بلكه دليل بر اينه كه اثبات خداوند صورت نگرفته است !
جسم محدود است ولي به دليل داشتن روح ميتوان جسم را نيز از طريق روح نامحدود كرد :20:نقل قول:
ببينيد دوستان ما همه پروفسور هم باشيم نمي تونيم خدا رو دقيق اثبات كنيم چون عقلمون محدوده.
اتفاقا از روح ميشه كمك گرفت وقابل برگشت هم هست وهم چنين با عقل هم ميتوان خدا را درك كرد چون پيامبران هم با عقلشان خدارا درك كردند چون اگر با احساس درك كرده بودند پس توهمي بيش نبوده :20:نقل قول:
مگر اينكه از روح كمك بگيريم اما ديگه نميشه برگشت به دنيا و توضيح داد ! :دی
خدا به هيچ وجه انرژي نيست .نقل قول:
اگه خدا انرژي باشه ، چطور خودشو كنترل ميكنه ؟ انرژي كه نميتونه چيزي بفهمه يا انسان رو اختراع كنه !
جالب اينجاست كه فلاسفه هم در طول قرن ها فقط به اشتباه انرژي را اثبات كرده اند نه خدا را وبه همين دليل به را حتي بايك جايگذاري ميتوان فهميد كه آني كه ثابت شده انرژي است نه خدا !
سلام دوست من به بحث خوش اومدينقل قول:
سلام به دوستان عزیز مخصوصا arzeva جان که اسمشو نمیدونم.
وقتي شما نميداني كه كجا خواهي رفت پس راه وروش هم معنانداره:20:نقل قول:
ثهای فلسفی رو میشه از دو منظر دید، یکی صرف فلسفه و وجوده که به مسائلی مثل آغاز هستی، پایان هستی، هدف هستی و چیزای کلی دیگه مربوط میشه و به زندگی حال ما خیلی ارتباط پیدا نمیکنه. من شخصا این فلسفه رو که هدفش صرفا پاسخ دادن به چراهای اساسی و ایده پردازیه و به زندگی روزمره ما مربوط نمیشه نمی پسندم.
فلسفه ی دیگری که با زندگی روزمره مون عمیقا پیوند خورده و فلسفه رو برای این بررسی میکنه که در شرایط زندگی تغییری مثبت ایجاد بشه رو شخصا ترجیح میدم.
به نطر من اگه مسیر بحث این تاپیک به این جهت بره که فلسفه مربوط به زندگی یا نوع دوم رو بررسی کنه، خیلی مفیدتر و کارآمدتر میشه.
این نظر کلی من در رابطه با فلسفه بود و خواستم که عنوانش کنم، بعدا که همه ی پستها رو خوندم منم تو بحثتون شرکت میکنم. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اول بايد بدانم كه از كجا آمده وآمدنم بهر چه بود بعد به راه وروش بپردازيم
درضمن فلسفه اي كه عمل به دنبال خواهد داشت هم در يك سايت معنا نميدهد ودر جايي معنا ميدهد كه منشا حركت باشد مثلا در حوزه ي علميه يا در داخل دانشگاه :20:
خيلي ممنون كه در بحث حضور پيدا كردي :11:
این جمله غلطه دوست عزیزنقل قول:
خیلی از مردمان و نژادها و اقوام بودن که از اول خدایی داشتن
آریایی ها یا بهتره بگیم اقوام ایرانی اولین یکتاپرستان بودن
معلومه که این متن کاملآ مغرضانه هستنقل قول:
اینکه بگیم اینارو میپرستیدن بازم اشتباهه
اینارو الهه هایی میدونستن که با دادن قربانی اونها رو شاد میکردن و...
و موضوعی هم هست که بیشتر این اعتقادات که گفته شده رو بابلی ها داشتن و میشه گفت زبان و... و محد تمام ادیان و اسطوره های اونهاست
حتی برخی داستانهای قرانی گرفته شده از اون اندیشه هاست!
الهه خدا نیست و در زبان پارسی بد معنی شده
و اضافه میکنم که اولین دین میتونه جادو باشه و اولین نشانه های دیننقل قول:
حالا یه سوال پیش میاد
چرا ادیان گفتن جادو بد هست؟
در این مورد با هم صحبت کردیم ولی شما بد برداشت کردینقل قول:
این اندیشه ها که حتی در اسلام امروز هم هست برمیگرده به اسطوره ها و افسانه های بلبلی و سومری و ایلامی و...
اگر شما میتونی انکارش کن!نقل قول:
حتمآ
ببینید دوست عزیز من میدونم این مطالب رو از کجا آوردیننقل قول:
اینا همش اندیشه های رائل(پیامبر دروغین)هست
اگر کتابهای دیگش رو مطالعه میکردین متوجه میشدی که یک دروغ گو هست
در مورد همین موضوع هم با هم بحث کردیم قبلآ
من نظرم اینکه شما مثل شکتی بادبانی هستی و خدا مثل باد
عزیزم شما از حرفای من بد برداشت کردی!نقل قول:
فیزیک کوانتوم میگه همه چیز از یک چیز بنیادی بوجود اومده(مثل سلول بنیادی که همه ی اندام ها از اون بوجود میاد)
خب خود شما هم از همین ذره ساخته شدی پس مگر میتونی خدا باشی؟
نه بلکه شما یک ذره درجه دو هستی(مثال کشتی رو ببین) و در عین حال شما به صورت یک موجود زنده هستی نه انرژی و حتمآ در مورد خدا هم همین مورد صدق میکنه
پس نمیشه خدا رو انرژی نامید
انرژی هست و بوده و خواهد بود
پس انرژی مطلق که خداستو همراه با اون ما هم هستیم و بودیم و خواهیم بوده
این پست رو یکبار بخونید:
نقل قول:در این مورد هم دارید اشتباه میکنیدنقل قول:
در آینده توضیح میدم
عزیز شما با چه استدلای میگی که حرف شما مطلقآ درسته که بقیه بخوان حتمآ اون رو قبول کنن؟!!!!نقل قول:
حتی من که علمی صحبت میکنم از حرفم مطمئن نیستم!
1.کاملآ غلطه عزیزنقل قول:
من یک مثال میزنم ببینید نظرم درسته یا نه
ببینید خورشید رو در نظر بگیرید
خدا رو خورشید در نظر بگیرید
خب خورشید واکنش درش انجام میشه و میسوزه
حالا آیا خورشید قصدش نور افشانی و تولید نور هست؟
نه
حالا ما نور خورشید و خورشید خدا
یعنی ما رو نیافریده بلکه ماو تمام جهان از تبعات وجود خدا هستیم
یعنی چون خدا هست ما هم هستیم
چون خورشید هست نورش هم هست
2.بله کاملآ درسته
و البته بنابر فلسفه اسلامی(که به نظر من نمیتونه وجود داشته باشه و غلطه)همه چیز برای انسان هست
مثل اینکه کوه شن برای یک دانه شن باشه!!!!!!!
3.وجود جن از نظر علمی رد شده هست
منم قبولش ندارم چون وجود نداره
4.میشه گفت اینطوره
5.عزیزم اگر اینطور فکر میکنی منتظر کتاب هفت باش تا این غیر ممکنی که میگی رو ممکن ببینی!!!
6.چرا میشه کمک گرفت و نمرد!
البته کتاب هفت کاملآ عقلانی و علمی توضیح میده نه به کمک روح
اصلآ روح نمیتونه به خدا برسه
میدونی چرا؟
اگر بدن انسان به طراز بالاتر انرژی بره میسوزه و از بین میره
خدا بالاترین طراز انرژی رو داره
حتی روح هم نمیتونه به این طراز بره
7.شما خودتم انرژی هستی
پستی که گذاشتم برای آرزوا رو مطالعه کن
1. فکر میکنم منظورم بد گفتم یا بد متوجه شدید؛ اصلا بحث هدف شناسی و غایت نگری نیست من میگم فرصت زندگی خیلی ارزشمندتر از اینه که همش صرف توجیه یا درک هدف یا دیگر مسائل غیر قابل لمس بشه. مثل اینه که انسان تمام مدت سفرش رو صرف این کنه که مقصدش کجاست، اینکه انسان برای مدتی به هدف زندگی فکر کنه بد نیست اما این که کل زندگیش رو برای درک چیزی که اساسا قابل درک نیست صرف کنه، غیر قابل توجیهه. اینکه انسان به کجا خواهد رفت رو خیلی از بزرگان سعی کردن بررسی کنن، بعضی ها با عقل و بعضی ها قلبشون اما اگه واقع بین باشیم هیچ کدوم از توجیه هاشون کاملا قابل پذیرش و درک نیست و به راحتی میشه ازشون ایراد گرفت. من میگم حالا که ما هستیم، اینجا و الان زندگی رو به یه شادی محض تبدیل کنیم حالا به هر طریقی؛ با عشق، با زندگی کردن حقیقی، با محبت و دوست داشتن و ...:46:نقل قول:
2. منطورم این بود که کارامد باشه نه عملی، یعنی همش ایده و نظریه نباشه بلکه بشه از از حرفهامون در جهت تکامل زندگی استفاده کرد.:46:
ممنونم از توجهت دوست من:11::10:
این جمله هم تقدیم به همه ی دوستان:
با خود عهد میکنم عشق را نه بندی برای به دام افتادن و نه زندانی برای اسارت بدانم بلکه هدیه و فرصتی الهی برای تکامل دو فرد با یکدیگر و بالی جهت پروازی مقدس بدانم.
چطور ميشه گفت كاملا رد شده ؟نقل قول:
وجود جن از نظر علمی رد شده هست
منم قبولش ندارم چون وجود نداره
راستي بعضي از برداشتها از يه موضوع متفاوته و ممكنه باعث سردرگمي بشه.
در مورد سياره سكينه ( sokaine ) هم همينطور ميشه گفت ( فقط مثال بود )
منظورم همين كلمه آتش هست كه به نوعي ميشه گفت همون انرژي هست كه مثلا الكترونها براي حركت ازش استفاده ميكنن.
و شايد منظور از جن يا شيطان كه از آتش آفريده شدن چيزي غير از برداشت ما باشه.
پس بخش كوچكي از انرژي نهفته در خورشيد تبديل به نور ميشه ديگه !! :31:نقل قول:
حالا ما نور خورشید و خورشید خدا
چرا يكي قبلا رسيده :27:نقل قول:
اصلآ روح نمیتونه به خدا برسه
خوب معمولا اين موارد اينجوريه كه هر موضوعي رو با توجه به ديدگاه خاصي ( مثل 7 يا فلسفه ي فلان ) مطرح ميكنن و بقيه بر پايه همون گفته ميشه.
حالا اين كتاب كي مياد ؟ خلاصه و كوتاهه يا بيست جلدي ؟ طرفداراشم كه ظاهرا با هم تفاوت نظر دارن :31:
موخوام ردش كنم :31:
به شانس معتقدي ؟نقل قول:
در واقع زمان وجود نداره!
زمان و شانس كلمه هايي براي سنجش واقعه اي هستن ، معنايي ندارن .
پس نميشه گفت زمان يا شانس وجود نداره. اين كلمات رو بشر ساخته تا مقداري رو اندازه گيري كنه.
-----------
اصلا به فرض كه ما دو تا بعد علم و ياد بگيريم ، 25 تايه ديگه رو ميخوايم چي كنيم ؟؟ :31:
Yes, It is.نقل قول:
با خود عهد میکنم عشق را نه بندی برای به دام افتادن و نه زندانی برای اسارت بدانم بلکه هدیه و فرصتی الهی برای تکامل دو فرد با یکدیگر و بالی جهت پروازی مقدس بدانم.