نقل قول:
ببخشید دوستان عزیز ...اولا این جا من در مورد وزن و عرض شعرفارسی سوال کردم ... نه در مورد شعر ترکی
سلام فاشیست،امیدوارم عقایدت ربطی به اسم کاربریت نداشته باشه!تا جایی که یادم می یاد تو اولین پستت حتی کلمه ی فارسی رو به کار نبردی چه برسه بنویسی اوزان اشعار فارسی،مگر اینکه بعداً ویرایشش کنی!
دوماً پسر خوب اشتباه کردم که به سؤالات شما جواب دادم!مطمئن باشید که دفعه ی بعدی این اشتباه تکرار نخواهد شد.
نقل قول:
دوما این جا جای بحث برای این که زبان فارسی برتره یازبان ترکی نیست
کسی نگفت که زبانی برتره یا زبانی معیوبه،امیدوارم اولین اصل بقا یعنی وحدت یادمون نره.ولی قبول کنید که اول دوست خوبمان بیدستار شروع کرد.
نقل قول:
سوما من متاسفم که باید بگم شما که به زبان ترکی می نازید همین زبان تحت تاثیر زبان انگلیسی قرار گرفته و در زمان آتاترک بود که حروف الفبای شما ازحالت فارسی (منظورم شیوه ی نگارشش هست) به حالت انگلیسی (باز هم منظورم شیوه ینگارش حروف هست) در اومد ...
اولاً انگلیسی نه،لاتین!ثانیاً خط از لاتین به عربی تغییر شکل داد نه از لاتین به عربی.
دقت کنید که بعد از حمله ی خلفای عباسی در زمان بابک بود که این تغییر اجباری شد.در حدود 1200 سال قبل وگرنه هیچ سندی قبل از آن به زبان ترکی آزربایجان به خط عربی نمی توانید یابید.
سوماً این انگلیسی است که خط خود را از لاتین ترکی گرفته است.
ترتیب استفاده ی خط ترکی در ایران را دوباره مطالعه کنید.
خط باستان← خط اویغور← خط سیریلیک←خط لاتین←خط عربی
اگر شما فقط یک درصد ترکی بلد بودید هیچ موقع چنین حرفی نمی زدید چون حروفات عربی قادر به پوشش زبان ترکی آزربایجان نیست.مثلاً
دوز
یک ترک زبان با این خط قادر به تشخیص کلمه نیست و آنرا به سه قسمت می خواند که هر کدام معنی متفاوتی دارند حال آنکه در خط لاتین سه نماد مجزا برای این وجود دارد.
Düz,Duz,döz
به ترتیب به معنی راست،نمک و صبر کن
قدیمی ترین قاره آسیا هست(این را می دانید)پس قدمت انگلیسی به یک دهم ترکی هم نمی رسد پس چرا این قدر بی منطق حرف میزنید.
نقل قول:
تعصب من این رو به من میگه که اگه توی دوره ای ازتاریخ (قاجار و شاید پلهوی !) ترک ها بر ما حکومت کردن که ترک ها هم ایرانی هستن ... و قومی از ایرانیانند ...!
اینکه در قدیم چنین چیزی موجود بوده و یا نه بهتر است بحث نکنیم ولی آنچه که الان مهم است ما همگی هم وطن هستیم پس به جای پریدن به هم دیگر احترام همدیگر را داشته باشیم بهتر است.
نقل قول:
پس شما اولا نباید بگین ترک ها برما حکومت کردن ... !
خوب اینکه واضح است ولی به نظر من هیچ اشکالی ندارد،اگر فردی با لیاقت مانند آلپ ارسلان و یا بابک چیزی از شرافت سرش بود،که بود تا آخرین قطره ی خونشان بر پای این شرافت جان دادند که نتیجتاً من و شما صاحب این چنین فرهنگ غنی شده ایم و الان با آرامش در کنار هم زندگی می کنیم.و اگر فردی بی لیاقت مانند شاه قاجار این چنان نصف ایران را بخشید پس لاجرم هم من و هم شما اکنون شرمنده ایم.
نقل قول:
مردم ایران زبان ترکی روجزئی از زبان خودشون می دونند (که این طور هم هست)
خوب سخن شما را با یک مثال جواب میدهم،فرض کنید شما بگید من پدرم را خیلی دوست دارم و پدرتان بگوید عزیزم به من یک لیوان آب بده و شما گویید حال ندارم!پس این چه دوست داشتنی است!؟
اگر ترکی جزئی از زبان ایران بود لااقل به عنوان زبان همردیف فارسی در دانشگاه ها تدریس می شد
نقل قول:
و در مورد این که می گویدکلمات در زبانفارسی ریشه ندارند ...
خوب اگر بگوییم زبان فارسی امروزی این چنین است یاوه نگفته ایم،اما در مورد زبان فارسی باستان من با شما هم عقیده ام.
به مثال زیر توجه کنید:
پنجره
ریشه ی این کلمه چیست!؟
معادل آن در ترکی باخماجا است
به معنی جایی که از آن نگاه میکنند از مصدر باخماق درست شده است به همین علت میگویندکه ترکی صد درصد مصادرش با قاعده الا یک فعل و همه کلمات دارای ریشه ی اصلی اند.
ولی نمی گویم که تمامی کلمات فارسی ریشه ندارند
حتی انگلیسی 20 درصد کلماتش فاقد ریشه ی اصلی است و یا فرانسه و آلمانی پس با این حساب آنها هم باید داد و بیداد سر دهند ولی واقعیت انکار ناپذیر است
نقل قول:
اولا که مقاله ی پایین رو مطالعه کنید کهبفهمید ترکی چیز جدایی از فارسی نیست ...
دوست عزیز اگر فرق دو زبان را نمیدانید لطفاً تاپیک مقایسه ی زبانهای ایران را مطالعه کنید هر سندی بخواهید فوراً آورده خواهد شد.
اما از من ناراحت نشوید،ولی فکر نمی کنم این سخنان از یک شاگرد دبیرستانی باشد،باز ناراحت نشوید ولی فردی که فرق مثنوی را با قطعه نمی داند این چنین پستی از وی بعید است.سخنم با کسی است که این چنین شما را به جولو انداخته و خود قایم شده است،ای کاش با احساسات یک شاگرد دبیرستانی این چنین بازی نشود!
اگر پاسخ منطقی ندارید پس این کار ها نیز مفهومی ندارد.
نقل قول:
و این مطالب رو هم از یک ... بدست آوردم که منابع دقیقی داره اندر باب تاریخچه ی زبان ایرانی در آذربایجان... :
در مورد باقی سندهایتان هم عرض کنم که سالهاست که این اسناد منسوخ شده اعلام گشته اند،چون مثلا در باره ی ترکی شدن آزربایجان در عهد صفویه سخن رانده اید!اگر فقط 1 درصد به تاریخ و ادبیات این کشور آشنا می بودید می فهمیدید که صائب بزرگترین شاعر عهد صفویه دیوان ترکی دارد و استاد وی فضولی 100 سال قبل از آن دیوان ترکی آزربایجان دارد.. قطران و نظامی به سال 1000 میلادی یعنی 400 سال قبل از آنچه که شما گفته اید دیوان ترکی آزربایجان دارند،پس خواهشاً هر حرفی را قبول نکنید.اگر سخنان و اسناد شما معتبر باشند پس هم اکنون دیوان ترکی آزربایجانی فضولی که دربرابر من است و یا دیوان ترکی قطران و نظامی که اتفاقاً پیش پای شما می خواندم باید وجود نداشته باشند اگر ماییلید برای شما نیز می فرستم!.
سر آخر دوست عزیز، کسی نه به هویت شما توهین کرد و نه به زبان فارسی،من به همان اندازه که دوست تبریزی دارم،به همان اندازه دوست با معرفت فارسی زبان دارم ؛با اینکه بعضی از آنها خود رشته ی ادبیات فارسی می خوانند ولی اگر کسی به هویت آنها(زبان فارسی)توهین کند،بنده را وکیل خود معرفی می کنند.پس چه برسد که زبان مادری خودم.
حال اگر واقعاً سخنانی که گفتید از روی جهالت گفتید می توانید بیشتر مطالعه کنید.
ولی اگر عمداً و با زمینه ی قبلی این امر صورت گرفته که رجوع کنید به آیه ی
عاقبت الظا لمین...
نقل قول:
و در مورد سخنان دوست عزیز بیدستار که فرمودند با این اوصاف فکر نمی کنم این تاپیک بتونه دوام بیاره،
نظر من کلاً برعکسه،اگر قرار باشه که تو این فروم حقیقت آشکار نشه،بهتره که همون درش رو تخته کنن،ویا یه دستگاه هوشمندی کار بذارن که کسایی که با کد شهرهای آزربایجان وصل میشن نتونن کانکت به فروم شن،به نظر من دومیش بهتره ! ما که خیلی وقته فقط تنها وجه اشتراکمون پول رایج مملکت ِ (شعر ی از یکی از دوستان بود) همون بهتر که چنین همزیستی نباشه از بیخ،چون خیلی دقت کردم به غیر ازجزئی ،هیچ نقطه ی اشتراکی بین شما و خودمان نیافتم.
سر آخر حرفم رو با یک شعر تمووم میکنم در واقع من بحث ها رو به صورت مشاعره انجام میدم ولی شما چون گویی ترکی بلد نیستید مجبور به نوشتن نثر شدم.
یامان گؤنده بیزی قارداش تانیرسیز
بؤلگی ده باجیدان اسگیه تانیرسیز
حق اوسته اوتوروب حقی دانیرسیز
بو نئجه یولدلشلیق،بو نئجه قارداشلیق
سیزه کیم یوگوردی بیز سنگر اولدوخ
سیز سینیخ کشتیه بیز لنگر اولدوخ
بیز قیلیج،بیز قالخان بیز خنجر اولدوخ
بو نئجه یولدلشلیق،بو نئجه قارداشلیق
روز پریشانیتان ما را برادر می خوانید
به موقع آسایش و ادای حق، ما را کمتر از نامرد دانید
بر حق تکیه زدید و حق را انکار میکنید
این چه دوستی و برادری ست!
هر که بر شما یورش کرد ما سنگر شدیم
بر شما کشتی شکسته،ما لنگر گشتیم
ما دشنه،سپر برای شما و خنجر برای دشمنتان شدیم
این چه دوستی و برادری ست!