بچه بودید از چه کارتونی بدتون میومد ؟

نقل قول:

---

نوشته شده توسط Amin [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

سلام
این بود دیگه ؟
خوشگل بود که ! : دی

کد:

---

http://forum.p30world.com/showpost.php?p=3286153&postcount=1046

---

---

سلام.
آره خوشگل بود اما من یادمه این غولشون رو هروقت نشون میداد من یک جوری میشدم [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
خیلی عظیم بود یادمه
من همه کارتون ها رو نگاه میکردم و از چیزی بدم نمیومد اما بعضی هاشون مثل همین میترسوندم
مثلا اون غول چوبین هم با اون دماغش هیچ وقت دوست نداشتمش
اما عاشق این چوبین بودم و کارتونش هم داره دستم میاد [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

نقل قول:

---

نوشته شده توسط Amin [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

سلام
این بود دیگه ؟
خوشگل بود که ! : دی

کد:

---

http://forum.p30world.com/showpost.php?p=3286153&postcount=1046

---

---

آره همین بود ! با سنجابهاش کاری ندارم اون راسو خیلی ترسناک بود :43:فک کنم حتی سنجابهام به اندازه من از این موجود نمیترسیدن :31:بچه بودم دیگه هر وقت این راسو می اومد من چشمام از ترس گرد میشد :blink:

من شدیدا از چاق و لاغر بدم میووووووووومد....با اون دوبله عجیب و موهاشون....هر وقت کلاهشونو بر میداشتن خیلی بیشتر می ترسیدم....

از گربه خپل هم بدم میومد....گردن نداشت....

افسانه 3 برادر(عروسکیش)...خیلی بد بود...

نقل قول:

---

نوشته شده توسط deluge28 [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

من شدیدا از چاق و لاغر بدم میووووووووومد....با اون دوبله عجیب و موهاشون....هر وقت کلاهشونو بر میداشتن خیلی بیشتر می ترسیدم....

از گربه خپل هم بدم میومد....گردن نداشت....

افسانه 3 برادر(عروسکیش)...خیلی بد بود...

---

این کارتون افسانه سه برادر (کارتونیش) رو به قدری بد سانسور می کردن که من با همون بچگی هنوز یادمه چقدر اعصابم از دستش خورد میشد! میومدن سانسور کنن اصلا داستان به فنا می رفت من یادم نمیاد هیچ وقت فهمیده باشم چی به چی میشد تو هر قسمتش یا چه طوری جریانات قسمت قبل یهو به قسمت بعد تبدیل میشد یا حتی توی هر قسمت چه طوری صحنه ها جاشونو به هم دیگه میدادن!! : |

حنا دختری در مزرعه

کوه های آلپ

خب تقريبا از هيچ برنامه ي كودك و كارتوني بدم نميومد !
ممكن بود از ديدن كارتوني مثل دختري به نام نل وحشت كنم ،
با ديدن زمزمه ي گلاكن خشكم بزنه ،
از رباتي كه با چاق و لاغر رقيب شده بود و رئيس شون بترسم ،
از تيتراژ ابتدايي هاچ زنبور عسل وحشت كنم به حدي كه كل كارتون فراموشم شده جز همين تيتراژش ،
از لوس بودن گربه ملوس بدم بياد ،
از گرگ و خرگوش هم كه هميشه حرصم ميگرفت چرا اين گرگه اينقدر بدبخته و خرگوشه چه بي خيال و سرخوش در ميره ،
و ...
اما هميشه و مثل حالتي كه شما داشتيد نگاهشون ميكردم
چون بالاخره يه چيزي توي اينها پيدا ميشد كه دوستشون داشته باشم ؛
ماريو و جعبه موزيكال نل رو دوست داشتم ،
راوي زمزمه ي گلاكن (افشاريه) و سبك نقاشي گونه ي اين كارتون ،
قرقي ژيان باهوش چاق و لاغر بود و يا اون مشتي كه پشت در خونه ي چاق و لاغر حكم دزدگير داشت ،
چشماي درشت هاچ زنبور عسل برام تازگي داشت و يا جايي كه خم شده بود و خواهرش ؟! از روش ميپريد ،
كيف مشكي رنگ گربه ي ملوس رو به اندازه ي ماشين اختراعات بالتازار دوست داشتم و آهنگ اولش رو هم ،
گرگ و خرگوش رو دنبال ميكردم تا بالاخره يه بار هم كه شده ببينم روي خرگوش بي خيال كم ميشه
و ...

مي بينيد از اينا هم لذت ميبرديم به نحوي ؛ اوج لذت از نفهمي كودكي بود شايد !

ولي دو تا برنامه بود خيلي منو دچار نفرت ميكرد ؛ يكي بچه ها مواظب باشيد كه نزديكه چهارشنبه سوري با نشون دادن بچه هاي كور و كچل و ناقص و قطع و لته پار (البته نه به اين شدت ولي خب) كاري ميكرد كه براي نون گرفتن هم ترس داشته باشيم .... اون يكي هم يه برنامه ي صامت بود (فيلم كوتاه !) كه دهه فجر نشون ميداد و يه سي چهل باري تكرارش ميكرد كه قشنگ عبرت بگيريم ؛ يه مردي كه ماله ساواك بود و خيلي هم بد بود با رسيدن انقلاب فراري ميشد و يه عده هم ميرفتن دنبالش و اينم از سر ديوار در ميرفت و ....
اينا برا من خيلي رو اعصاب بودن !
اين بود انشاي من :دي

یه برنامه ای نشون میداد یه سری باتری فکر کنم بودن که با یه صدای بخصوصی که در کنار هم قرار می گرفتن اون یکی آتیش می گرفت ... نمی دونم کسی یادش میاد اینو یا نه..... ولی من خیلی بدم میومد..

من از هاچ زنبور عسل بدم ميومد.شايد بقول مرتضي بخاطر تيتراژ ابتداييش بود که اينطوري حس بدي نسبت بهش داشتم.

از بچه‌هاي کوه آلپ هم خيلي بدم ميومد و هيچوقت نگاه نمي کردم.

نقل قول:

---

یه برنامه ای نشون میداد یه سری باتری فکر کنم بودن که با یه صدای بخصوصی که در کنار هم قرار می گرفتن اون یکی آتیش می گرفت ... نمی دونم کسی یادش میاد اینو یا نه

---

اينو يادم مياد
ولي هيچ حس خاصي نسبت بهش نداشتم.

از داستان پت پستچی بدم میومد
ولی با آهنگش حال می کردم:8:

نقل قول:

---

نوشته شده توسط toolhelp [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

اسم سنجابه بنل يا بنر نبود؟

---

اسم سنجابه بنر بود پیش یه گربه هم بزرگ شده بود بعدش میاد جنگل و با سنجاب های جنگلی اشنا میشه