ناظم حكمت از نگاه ناظم حكمت
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
به جاي اينكه بنشينم واستراحت كنم، تقريباً چهل سال از شصت سال عمرم را شعر نوشتم. در خانه، كوچه، زندان، ترن و هواپيما. حاصل چهل سال شاعري ام را روي ميز گذاشتم و خواندم. دوست دارم به خواننده هايم حساب پس بدهم . آيا من كه شاعرم با اين حساب پس دادن رو سفيد خواهم بود؟
سال ۱۹۲۵ ميلادي است. من در دانشگاه مسكو درس مي خوانم: آنجا شعر «از دهان يك عصيانگر» را مي نويسم.در همان سال به تركيه بر مي گردم. رعب و وحشت بيداد مي كند. باز «امپرياليسم» مثل هميشه بلاي جان انسانهاست و بايد ديوارش را خراب كرد. شعر «آن ديوار» را مي نويسم.
سال ۱۹۴۱ ميلادي است. جنگ جهاني دوم شروع شده است. سه سال است من در زندان هستم. در سلولي در بورصه داستان جنگ مقدس ملتم را مي نويسم.
جنگ جهاني دوم به پايان مي رسد. من هنوز در زندان هستم. به روزهاي گذشته مي انديشم.
مي دانم كه بايد بيدار شد. «امپرياليست» ها باز هم مي خواهند «ممد» هاي كوچولو را مثل پولي سياه وتقلبي خرج كنند. من شعر «سرباز بيست و سه سنتي» را مي نويسم.
سال ۱۹۵۰ ميلادي است. از زندان آزاد مي شوم قرار است بچه ام به دنيا بيايد. براي نخستين بار مي فهمم كه پدر بودن چقدر سخت است.
سال ۱۹۶۳ ميلادي است. به «تانگانيا» مي روم. از آسمان كشورم مي گذرم. بعداز سيزده سال دوباره سرزمينم را مي بينم. در ارتفاع هشت هزار متري در آسمان آناتولي هستم. هشت هزار متر پايين در زير ابرهاي زمستاني سياه در خاك كشورم اتراق كرده است. مدتي است راه دهكده ها بسته شده است.
هركدام با دشت هاي برفي شان در گوشه اي تنها افتاده اند. در دهكده ها آش بلغور، بي روغن است و دود تاپاله هاي خشك سبب مي شود، چشم، چشم را نبيند. در دهكده ها نوزادان مي ميرند، پيش از آنكه تنشان را شپش بگيرد ومن در ارتفاع هشت هزار متري روي ابرها پرواز مي كنم.
نمي دانم براي فهم هموطنانم و تمامي انسان ها آن حساب را كه مي خواستم پس بدهم دادم يا نه؟ و بعد آيا اين حساب مي تواند يك جور قانع كننده باشد يا نه؟
البته در دنيا شاعران ارزشمندي هستند كه خيلي بهتر از من مي توانند حساب پس بدهند. شاعراني كه براي صلح، آزادي و استقلال مبارزه كرده اند.
خواننده هاي عزيز و دوست داشتني ! حساب مبارزات من اندك است. با اين همه اگر شما مرا شاعري بدانيد كه در اين دو جنگ ـ كه جنگ انسان ها بود ـ به وظيفه خودش عمل كرده است، خوشبخت خواهم بود.
--------
منبع: روزنامه ایران
1 پيوست (پيوستها)
نگاهي به رمان ـ شعر «بنرجي چرا خودكشي كرد»
رمان ـ شعر «بنرجي چرا خودكشي كرد»
اثر: ناظم حكمت
مترجم: رسول يونان
نشرمينا ۱۳۸۱
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
درايران هنوز از قالب (رمان ـ شعر) تعريف درستي دردست نيست. اين ژانر ادبي در دنيا طرفداران بي شماري دارد. نويسنده رمان ـ شعر ضمن وفاداري به ساخت رمان، عناصر خاص شعر را نيز به خدمت مي گيرد. اين ساخت شكني و يا به نوعي ساخت در ساخت علاوه بر جسارت، مهارت خاص خود را مي طلبد. نمونه برجسته اين قالب «پدروپارامو» اثر «خوان رولفو» است.
«پاييز پدرسالار» اثر «گابريل گارسياماركز» نيز چنين ساختي دارد.
در رمان ـ شعر «بنرجي چرا خودكشي كرد» گاهي شعر بر رمان مي چربد و گاه برعكس است. اما نكته شگفت انگيز اينكه اين رمان در هفتاد و چندسال پيش توسط نويسنده اي سي ساله به نگارش درآمده است.
«پلي فونيك» يا همان چندصدايي در اين رمان به شكل خلاقانه اي استفاده شده است. شايد بعدها كساني چون «جيمزجويس» و... رانندگان خوبي شده باشند. اما «ناظم» اين «رانه» را به شكل شايسته اي آماده حركت كرد.
در اين اثر گاه «متن» و «فرامتن» چنان با هم گره مي خورند كه تفكيك آنها از هم محال به نظر مي رسد. «فرامتن» اين رمان در پيشبرد قصه نقش دارد و گاه چنان با «بنرجي» همذات پنداري مي كند كه گويي هيچگاه از او جدانبوده است.
فاصله گذاري هاي اين رمان حيرت انگيز است. «اديت»هايي كه در متن صورت مي گيرد به رمان حالت زنده تري داده است.
ساخت هاي نحوي در اين رمان پياپي مي شكنند و ساخت جديدي جاي ساخت پيشين را مي گيرد. فضاهاي بكر و دست نيافتني اين اثر هنوز سرمشق داستان نويسان جهان است.
يكي از ويژگي هاي مثبت اين رمان اين است كه هر كاراكتري با زبان خودش حرف مي زند و همين نكته باورپذيري متن را آسان تر مي كند.
اگر رمان «بنرجي چرا خودكشي كرد» همين حالا نوشته مي شد مسلماً با واكنش هاي بسياري از سوي منتقدين روبرومي شد.
برش كوتاهي از اين رمان را با هم مرور مي كنيم.
ماه شب چهارده را ولگردي گرسنه در پاريس ديد و گفت: امشب ماه مثل ديگي است كه ته اش از قلع باشد.
ماه شب چهارده را سارقي حرفه اي ديد و گفت: امشب ماه مثل پنجره اي باز در آسمان است. اگر مي توانستم به داخل بپرم سرويس نقره اي مادرمقدس را مي دزديدم.
ماه شب چهارده را يك پليس ايرلندي ديد و گفت: ماه شبيه فانوس دزدي است كه براي دزديدن بهترين ستاره ها از آسمان بالارفته است.
ماه شب چهارده را «صالح زكي» شاعرديد. آن را به شعر خودش تشبيه كرد و پسنديد.
ماه شب چهارده سرخ شد. ماه سرخ شب چهارده را يك «پاريا»ي هندي ديد و گفت: ماه شبيه خون برادري است كه روي گنگ چكيده و درآن پخش شده است.
ماه شب چهارده. اين بار ماه شب چهارده را خود بنرجي ديد با چشمهاي گودافتاده اش.
ماه، يك مزرعه چاي بود در جوار شهر كلكته، دورش ديوارداشت و خانه اي در وسط آن بود.
1 پيوست (پيوستها)
نگاهي به مجموعه شعر «يك كاسه عسل»
مجموعه شعر «يك كاسه عسل»
اثر: ناظم حكمت
مترجم: رسول يونان
نشر مينا۱۳۸۱
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
«ناظم حكمت» را در يك كلام مي توان شاعر «حسرت هاي دور» ناميد. «يك كاسه عسل» گزينه اي از شعرهاي «ناظم» است كه بسياري از قطعات آن براي نخستين بار به فارسي برگردان شده است. صحبت از شعر پرطرفدارترين خواننده ترك كار آساني نيست. اما مي شود مختصري در باب ويژگي شعر او سخن گفت.
شعرهاي «ناظم» به شيوه سهل و ممتنع سروده شده است و از اين لحاظ به «سعدي» شباهت بسياري دارد. شعر او در نگاه اول تاحدودي سطحي به نظر مي رسد. اما در نگاه بعد تقليد ناپذيري شعرهايش غيرقابل انكار است. ساخت شعر «حكمت» چندلايه دارد و شكافتن هر لايه «فرامتن» را به كشفي تازه مي رساند و لذت هنري درك اثر را در پي دارد.
«ناظم حكمت» از بومي سرايي ابايي ندارد و شايد همين ويژگي قدمهاي او را در جهاني شدن سريع تر كرده است. وي اختصاصات بومي را در شعرهايش دروني مي كند. به گونه اي كه مخاطب به سادگي به پذيرش آنها تن مي دهد. متأسفانه ظرفيت هاي زبان فارسي و شيوه نگارش و موسيقي كلام زبان تركي امكان برگردان صددرصد اثر را به هيچ مترجمي نمي دهد. تاكنون مترجمان بزرگي همچون: رضا سيدحسيني، جلال خسروشاهي و از جوانترها احمد پوري و رسول يونان و... دست به ترجمه آثار او زده اند، اما همه اين عزيزان اعتقاد دارند كه انتقال بار عاطفي و احساسات و تكنيك هاي زباني و ساخت شعر ناظم حكمت به طور كامل، غيرممكن است.
شعرهاي «ناظم حكمت» سروده هاي يك تبعيدي در وطن خويش غريب است. محدوده فرهنگ واژگان او خيلي وسيع نيست واين ارتباط با مخاطب را بيشتر مي كند: «ناظم» در اكثر شعرهايش اسير هراسي ناشناخته مي شود و در پايان به آرامشي كم نظير مي رسد.
مترجم اين اثر به زبان تركي استانبولي تسلط كامل دارد وخود از شاعران تثبيت شده معاصر است. بنابراين مخاطبان اين اثر مي توانند اطمينان داشته باشندكه با ترجمه اي شاعرانه و كم نقص روبرو خواهند بود.