نقطه سر خط زندگی.این خط را میخواهی چکار؟وقتی دست تو دست کودکی است که تنها کلمات اول خط را زیبا مینویسدو برای کلمات بعدی دست کوچکش خسته میشود و دیگر خودش هم نمی تواند بخواند..برو بی اینکه حتی بنویسی....!
نقطه سر خط زندگی.این خط را میخواهی چکار؟وقتی دست تو دست کودکی است که تنها کلمات اول خط را زیبا مینویسدو برای کلمات بعدی دست کوچکش خسته میشود و دیگر خودش هم نمی تواند بخواند..برو بی اینکه حتی بنویسی....!
چنین با مهربانی خواندنت چیست ؟
بدین نامهربانی راندنت چیست ؟
بپرس از این دل دیوانه من
که ای بیچاره ماندنت چیست ؟
*****************************
خداوندا
در گلویم ابر کوچکی است
که خیال بارش ندارد ...
میشود مرا بغل کنی؟؟
سلام مــاه مــن !
دیشب دلتنگ شدم و رفتم سراغ آسمان اما هر چه گشتم اثری از ماه نبود که نبود …!
گفتم بیایم سراغ ِخودت ..
احوال مهتابیت چطور است ؟!
چه خبــر از تمام خوبی هایت و تمام بدی های مــن ؟!
چه خبــر از تمام صبــرهایت در برابر تمام ناملایمت های مــن ؟!
چه خبر از تمام آن ستاره هایی که بی من شمردی و من بی تو ؟!
چقدر نیامده انتظار خبــر دارم ؟!
چه کنم دلم بــرای تمــام مهــربانی هایت لک زده است !
راستی ، باز هم آســمان دلت ابری است یا ….؟!
می دانم ، تحملم مشکل است …. اما خُب چه کنم؟!
یک وقت خســته نشوی و بــروی مــاه دیگری شود …. هیچ کس به اندازه مــن نمی تواند آســـمانت باشد !
تو فقط ماه من بمون و باش !
ماه من !
مراقب خاطراتمان ، روزهای با هم بودنمان .. خلاصه کنم بهونه موندنم مراقب خودمون باش !
درعصـــــــــــــــــــر گرگها
معصــــــــــــــومیت جواب نمیداد
ما هم شدیم داخل آدم بزرگـــــــــــــــها ...
راستش را بخواهی رفتن تو چیزی را تکان نداد!!!
من هنوزهم قهوه میخورم...
سیگار میکشم ..
قدم میزنم...
هستم؛
اما
تلخ تر...
بیشتر...
تنهاتر...
حمــاقت یعنـــــی من
که اینقــــــدر می روم تا تو دلتـــــنگ شوی
خبــری از دل ِ تنــگ ِ تو نمـــی شود
برمــــــی گردم
چون دلتـــــنگت می شــوم !!!
دو روزي است كه كسالت احوال باشيم - اما اكنون زمان كمي بهتر باشيم
براستي سلامتي بسي نعمت باشد - چه بايد شكر احوال را از خداوند باشد
سا ما ن - مرداد 90
موقع دیلیت فولدر خاطراتم ...ذهنم. اِرور میدهد...گمانم یکی از فایلها در حال اجراست...
نيمه ي گمشده ام نيستي
که با نيمه ي ديگر
به جستجويت برخيزم
تمام گمشده ي مني.......!
**********************
و من هنوز عاشقم ، آنقدر که می توانم هر شب بدون آنکه خوابم بگیرد ، از اول تا آخر بی وفایی هایت را بشمارم و دست آخر همه را فراموش کنم
مثل یک روحی ؛ رها از بند زندان و تنی
دور هم باشی اگر از من، همیشه با منی
تو همیشه بی خبر مهمان بغضم می شوی
بی هوا از چشم های خسته ام سر می زنی