دیگه اونو از دوستم نپرسیدم ولی اونطور که میگفت اون پسره براش مسئله ای نبود چون پدرش خیلی پولداره.
Printable View
دیگه اونو از دوستم نپرسیدم ولی اونطور که میگفت اون پسره براش مسئله ای نبود چون پدرش خیلی پولداره.
سلام
ما رفته بودیم مشهد بعد که برگشتیم یکی از فامیلامون به من گفت زیارتتون قبول منم که اصلا حواسم نبود گفتم زیارت شما هم قبول >
این سوتی ادیتور سایت بود که یه قسمتی از پستهامو پاک میکنه (جالبه!)نقل قول:
pouria007:یه بار معلممون یه سوالی رو اشتباه حل کرد بعد فهمید غلطه م ناخودآگاهانه گفتم
این یعنی چی؟
سوتی دیشب من :
دیشب مامانم داشت میرفت خونه همسایمون گفت من کلید بر نمیدارم هیشکی هم خونه نیست اگه پسری (منظورش دوستام بودن) اومد دنبالت نریا!
من هم تا اومدم به خودم بیام دهنم این جمله رو تلفظ کرد:
حالا اگه دختر اومد دنبالم چی؟
بسی خندیدیییییم
اینجارو بخونید (خط اول)
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
جالب بود ولی برش دار( حذفش کن )نقل قول:
اینجوری بهتره
يه معلم كامپيوتر داشتيم كه آخر ادعا بود. يه روز يه برنامه اورده بود مدرسه كه ميگفت 50000 خط برنامه نوشته. برنامه براي تصحيح امتحانات چهار گزينه اي بود. همه رو هم مياورد پاي كامپيوتر و براشون توضيح ميداد كه برنامه چجوري كار مي كنه. حتي آبدارچي.
مدير رو هم اورد داشت براش توضيح ميداد و گفت 50000 خط برنامه هست. مدير هم مي خواست نشون بده كه خيلي حواسش جمعه و داره گوش ميكنه پرسيد: مهندس روي فلاپي هم جا ميشه؟ [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
به زبان خودموني گفت مهندس خفه شو
کار امروز مهشید یک سوتی خیلی بزرگ بود !
دیروز رفته بودیم مسابقات ورزشی سمپاد تو گرگان(رشته والیبال) با این حال که قویتر بودیم بازی هارو باختیم [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] مربی های تیم حریف خودشون اومدن گفتن حق شما بود از گروه برید بالا. خلاصه ماهم اعصابمون خورد از اشتباهاتمون تو بازی، نشسته بودیم تو خوابگاه! [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] معاون مدرسمون به عنوان سرپرست باهامون اومده بود.
میزبانی گرگان هم خیلی بد بود (شب رو زمین خوابیدیم فقط یه پتو با یه بالش)معاونمون گفت پارسال که ما میزبان بودیم بهترین امکانات رو در اختیار تیم ها گذاشتیم همیشه حواسمون بود کم و کسری نداشته باشن. بعد رفت یه گوشه نشست دو دقیقه بعد گفت یکی برامون یه چایی هم نمیاره! [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] یکی از بچه ها که تو فکر بود برگشت گفت:خودت تکون بخور برو پایین برای خودت بریز
ما [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
معاونمون [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اونم فهمید چه سوتی داده [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] سریع بلند شد رفت برای همه چایی ریخت آورد