اهاننقل قول:
متوجه شدم
مرسی:46:
Printable View
اهاننقل قول:
متوجه شدم
مرسی:46:
نه پس همزه قلیه !!! :27:نقل قول:
دیروز مهمون داشتیم و مامانم دوغ گرفته بود ریخته بود تو پارچ
بعد اون یکی که طرف مهمونا بود چون توش یخ داشت!!! و این دوغاش رفته بود تهش بابام رفت یک چیزی تو مایه های قاشق که سرش شبیه همزن بود آورد. البته من اینو قبلا هم دیده بودم اما اسمشو نمیدونم.
خلاصه بابام اینو کرد اون تو و چرخوند و تکون داد تا یکم زیر و رو بشه.
یهو بچه خواهرم که سه سال و خورده ای سن داره گفت اه اه بابا این همونه که تو آب ماهیهای من میکردی. من بدم میاد از این دوغه بخورم.
یهو هممون خندیدیم ولی چه فایده که مهمونا تا آخر به دوغ لب نزدند.
یه سوتی پدرانه!نقل قول:
مگه نشسته بودیننقل قول:
انقد از این کارا بدم میادنقل قول:
شاید دختره پسر عمه تو دوست داشتو از تنهایی یا واسخ سرکاری داشت باهات حرف میزد هیچ وقت عشق یه نفر رو خراب نکن
اصلا عشقی بینشون نبوده که..............قضیه حالگیری بوده دو سه بار دختره مچش پسر عمه ام راگرفته حالا اونم خواسته تلافی کنه مثلا وگرنه خودم هم خوشم نمیاد:46:نقل قول:
ای ولا بزن قدش اما رعایت محرم و نامحرمی رو بکن :10:نقل قول:
میثم خان چند وقتیه سوتی نمیدی چی شده؟؟؟؟؟؟؟