-
می میرم اگر در تب گرداب بمانی
ماهی شوی و همدم قلاب بمانی
از شدت طوفان دلت سینه ام آشفت
برگرد به این برکه که مهتاب بمانی
یک عکس دو تایی ،من و تو ! آی قشنګ است
هم پای من_ گمشده در قاب بمانی
آرام بگیر ای همه ی زندگی من !
من تاب ندارم که تو بی تاب بمانی
بگذار سرت را به سر شانه ام ای جان
اما نکند وقت اذان خواب بمانی !؟
تسبیح شدم دست به دست تو سپردم
تا هم نفسم گوشه ی محراب بمانی
این قلعه ی احساس تو ، این خاک کویرم
کاشان شده ام تا تو "مرنجاب" بمانی
-
بـــــــدترین کـــــــاری که یه نفــــــر می تــــــونه با دلــــــت بکنــــــه
اینــــــــه کــــــــه باعــــــــث بشــــــه . . .
دیگـــــــــه ذوق نکنــــــی از بــــــودن هیچـــــــکس....
-
آنگاه كه گريه ميكني "زيباتر" ميشوي.
اما بخند ،
من
همان زيبا كه "تر" نيست را بيشتر دوست ميدارم...
-
تمام درسهای مدرسه به کنار
تو درسی به من دادی
که سالهای سال از یادم نرود
درسی به نام
" درس عبرت "
-
این روزها...
تلخم!
تلخ...
تلخ می نویسم...
تلخ فکر می کنم...
این روزها...
دست برداشته ام از توجه بی وقفه به حضور آدم ها...!
پرهیز می کنم از ثبت وجودهایی که ماندگاری ندارند!
این روزها...
تلخ تر از همیشه...
از همه ی آدم ها بریده ام!
-
بیزارم از معشوقی که اسم هرزگی هایش را "آزادی" بگذارد...
اسم نگرانی هایت را "گیر"
وبرای بی تفاوتی هایش"اعتماد" رابهانه کند...
-
-
شبها زیر دوش آب ســرد...
بی صدا رها میکنم
بغض زخمهایــم را...
و همه میگوینـــــــــد...
خوش به حالش چه آســــان فراموش کرد...
-
دو بخش بود وقتی ...
آ ... مَد
ولی با یک دل ، بر جا و یک بخش رَفت !
-
غیب نمیدانم
اما تنها که بشوی باز میگردی
اما من داغ تمام تنهایی را که کشیده ام
وجب به وجب به دلت میگذارم
این بار تو خواهی باخت ...