Printable View
یه سوال دارم عجیب اما واقعی :31:
این خوابگاه متشکل از یه اتاقه و چند تا تخت درسته؟ [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] یعنی فقط همیناس که تو عکس میبینیم؟ [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] اونوقت یه سوال فنی تو خوابگاه یکی بخواد لباساشو عوض کنه کجا میره؟:31:
دوست عزیز من در مورد خوابگاه پسرا میدونم، بله دقیقا همون تخت و میز، خیلی راحت جلو هم عوض میکنن مشکلی نداره که، شمام اگه رفتی عادت میکنینقل قول:
خب لباسای زیر چی؟خیلی زیر منظورمه : دی اینا که دیگه نمیشه؟ [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]نقل قول:
داشتم چند صفحه ی اخیر رو میخوندم از خنده ترکیدم
لازم دونستم یه چیزایی رو بگم
خوابگاها معمولا کثیف تر از عکسای اینجاست مگر اینکه همه ی افرادی که تو یه اتاق هستن پاستوریزه باشن
تو خوابگاه یا قلیونی میشید یا سیگاری یا اگه هیچکدوم به سرتون نیمد در اثر استشمام بی رویه ی دود سیگار سرطانی میشید
اونایی که نظافت خیلی براشون مهمه اصلا فکر خوابگاه نباشن
یکی در مورد تعویض لباس پرسیده بود اینم جوابش
داداش تو خوابگاه کسی غیر لباس زیر لباس دیگه ای تنش نیست که بخواد عوضش کنه نهایت رعایت حجاب همون پوشیدن لباس زیر هست که موقع تعویضش همه به هم محرم هستن مشکل نداره
خلاصه بهتره تو خوابگاه به این شرایط عادت کنید چون تو سربازی هم باهاش مواجه میشین
Sent from my HTC Desire using Tapatalk 2
چی عجیب :31: جالبه تا حالا از این موضوع نگفتن :31: حالا نظافت و ... رو تحمل میکنی تو جامعه پیش میاد :31: ولی دیگه ... :18:
ای بابا همه شلوارک پاشونه تو خوابگاه شما نگران لباس عوض کردنی ؟
ئه پس مثل اینکه همه اشتباه متوجه شدن خداروشکر :31: میگم این طوری که نمیشه ... شلوارک رو نمیگم آقا ، پیرهن و زیرپوش و اینا رو نمیگم :31: اون که همه پسرن خب ... پوشش خیلی زیر ، گفتم که خیلی زیر منظورمه ... این جا خانواده رد میشه ، خصوصی میگم خدمتون : دینقل قول:
همون خيلي زير رو گفتم منم ديگهنقل قول:
شلوارك يه چيزي تو مايه ي چادر مشكي واسه خانوماس
و گرنه در اصل همون لباس خيلي زير از انواع مختلف يقه هفت و تا پاچه دار هست
ميري عادت ميكني 4 روز بعدش ديگه هم اتاقيا بايد بيان بهت بگن حجابتو رعايت كن:27:
یاد خابگاه میفتم اشکم در میاد...:37:
یادش بخیر 4 سال زندگیم تو خابگاه دانشجویی گذشت
ما 6 نفر بودیم که 5 تامون مجرد بودیم و یکی از اون یکی پایه تر و اس تر...
کلا هیچکدوممون ترمای اخر کلاس نمیرفتیم
تا 1 میخابیدیم بعد یکی پا میشد به زور اهنگ همه رو بلند میکرد که بریم ناهار بخوریم ..
ناهارو که میزدیم وسط محوطه نزدیک حوض سیگار دود میکردیم و دخترا رو تجزیه تحلیل میکردیم و دوباره میرفتیم خابگاه
و از ساعت 2 و نیم تا 7 پوکر بازی میکردیم شرط اینکه نفر اخر یدونه نوشابه بخره:27: اخ که چه حالی میداد وقتی میبردیم بعدشم دلم دیمبا را مینداختیم و میرفتیم بیرون
ساعت 10 هر روز هم سالن فوتبال تا 1 بعدشم اب میوه ایوب مشتی پشت خابگاه تو پارک... بعدم مثل جنازه میفتادیم میخابیدیم
کلا خبری از درس نبود اخرشم هممون متفق القول مشروط شدیم..:19:
6 نفرمون با هم سیگار روشن میکردیم بو گند اتاقو و کل خابگا رو برمیداشت همراه با اهنگ شهرام شکوهی...
اینجور که معلومه باید بریم خونه اجاره کنیم تا خوابگاه بگیریم