2. بحثی که در تشکیک به شک گرائی در باب علوم انسانی مطرح نمودید بیشتر در مباحث حوزوی قابل پیگیری است (کما آنکه این جمله هم ادبیات حوزوی داشت).نقل قول:
دوست خوب سهیل:
1.اولا ترش نکنید ; ما چند نفر دور هم هستیم - با مشخصات و عقاید متفاوت - تا حقیقت رو در رابطه با موضوع این تاپیک دریافت کنیم , مطمئن باشید اگر به این طریق تحریری شما جلو می رفتیم تاپیک خیلی پیشتر از 300 صفحه کنونی نرسیده قفل می شد.
2.شک گرایی در علم کمک های بسیاری کرده و میکنه ; اما علم داریم تا علم ; مهم این هست :چه علمی؟
انسان شناسی و شناخت و تحلیل و تبیین طبیعت بشر - که نسبت به علوم دیگر کمترین رخنه ها به اون شده - به عنوان دشوارترین و غامضترین علم موجود رو اگر بخواهیم با انگیزه پایه قرار دادن تشکیک(به متد شرمر) توصیف و تبیین کنیم , خیلی زود به ترکستان خواهیم رسید.مثال بارز اون رو در پست شماره 2782 دوستمون dashhosein خیلی رک و روشن میتونید ببینید.
3.بارها در این تاپیک بیان شده که واژه اثبات در رابطه با موضوع این تاپیک اصلا کارآیی و کاربرد نداره ; مثلا بیایید وجود یا عدم وجود Alien ها رو در منطقه 51 امریکا اثبات(!)کنید[چطور اثبات کنیم؟!و چطور رد کنیم؟!] ; و یا آنالمای گردش ستاره Sirus B و Sirus A رو بدور همدیگر در نگاره های قبیله دوگون در افریقا رو - که با توصیفات افراد اون مکان هم همراه هست - با واژه اثبات نمیشه عجین کرد(با مراجعه به صفحات پیشین خواهید دید که بسیار بحث شده).
علوم مکانیک, ریاضیات و فیزیک طبیعتا با علومی نظیر دیرین شناسی , بیولوژی و انسان شناسی در باب استفاده و ارتباط با این واژه کاملا متفاوتند.
4. تا بخواهید دلیل و برهان در این تاپیک در ارتباط با موضوع بحث (هم موافق و هم مخالف) آورده شده و تا اونجایی که میدونیم در میان متون واقع در اینترنت چنین مباحثه هایی در این سطح در جایی دیگر موجود نیست.
در واقع معنای این حرف شما اینه که ما باید در مورد انسان شناسی به منبع غیرقابل تشکیک رجوع کنیم، منبعی ازلی.....خلاصه اینکه نتیجه ی چیزی که میگین یه بحث مذهبی خواهد شد. بحثم سر چه مذهبی نیست، حتی مذهب خاصی مد نظر نیست بحثم سر علوم عقلی هست (با همون شیوه ی حوزوی تفسیرش کنین)!!
ممکنه با این نتیجه گیری من مخالف باشید ولی قبول کنین چیزی که گفتین به جائی جز این ختم نمیشه.
3. اثبات در معنای مجردش بله همینه و به درد فلسفه میخوره، ولی بحث ما و منظور ما از اثبات (اگه جائی گفته شده) اینه که شما این فرضیه رو مدرک واسش بیار و با دلیل نشون بده که اون شواهد (فیزیکی و نه توهمی که موجود هست) منجر به این میشه
مثالهائی که زدین، مغالطه هستند. برای اینکه اثبات در مورد چیزی هست که وجود داره در مورد چیزی که اصلا وجود نداره هر گونه حکمی صادق هست. این جزء اولین قوانین منطق هست. به زبان منطق گزاره ی زیر رو در نظر بگیرید:
if p then q
این گزاره فقط میگه، اگر p صادق باشد، انگاه q رخ میده
اما اگه p صادق نباشه، لزوما q غیرصادق نیست، ممکنه q رخ بده (واسه همین میگن شرط لازم و کافی یا اگر و تنها اگر)
اما حالا که اصولا p موضوعیت نداره، راجع به q چیزی نمیشه گفت و این گذاره صادقه!!
پس کماکان اگه ازین به بعد ادعائی شد، بهتره از مدعی بخواهیم که شواهدی ارائه بده و نحوه ی نتیجه گیریشو بگه که چطور ازون شواهد به این نتیجه رسیده...البته که قرار نیست ما به یه نتیجه ی غائی و نهائی برسیم برای اینکه روح آزاد انسان همیشه باید تشکیک کنه:46:
مسئله ای که در مورد بحثهای تاریخی میرسه هم قضیه شون همین هست، توجه کنین که اونا فقط و فقط فرضیه هستند، علومی که اسم بردین فرقشون با علوم دیگه اینه که بیشترشون فرضیه هستند ولی دلیل نمیشه یه فرضیه بر فرضیه ی دیگه ارجحیت نداشته باشه، دلیل ارجحیت هم نه توهماتی که داش حسین گفتن بلکه همون بحث شواهد عینی و برهان هست. واسه همینه که باید یه سری فرضیه ها طبیعتا حاشیه ای باشن و کم اهمیت و یه سری فرضیه ها معتبر
4. این خیلی مهمه که بدونیم :
1. وقتی بیگانه ای در کار نیست تازه در کار هم باشه کلی تشکیک راجع به تماسشون هست، فرضیه های تاریخی مبتنی بر این فرض به طور طبیعی آبکی تر از فرضیه ی مادر در میان
2. درست نیست که فکر کنیم با پیدا کردن روابط و الگوها در اسناد تاریخی و تفسیر اونها به شکل UFOئی باعث میشه وجود UFOها ثابت بشه!!!
3. بحث کاملا صادقی هم که مایکل خان در اون کنفرانس اولی کرد این بود که بشر ذاتا الگو گراست و مدام دنبال پیدا کردن الگوهاست. واقعیت اینه که الگویابی به خودی خود علم نیست