خیلی گلی لاو تو لرن جان ... بازم ممنون :11:نقل قول:
Printable View
خیلی گلی لاو تو لرن جان ... بازم ممنون :11:نقل قول:
سعی می کنم واسه ات یه روح جدید پیدا کنم ... (کنایه از اینکه سعی می کنم کاری کنم که وارد بهشت بشی)نقل قول:
گوش کن ، صدای اون ساز رو می شنوی (ساز ارگان .. فرض کن پیانو) ... باید برم به سمتش ..
قانونی باقی نمونده ... (تنها چیزی که باقی مونده آشوبه)
سلام...من دیدم کسی تا الآن ترجمه نکرده گفتم کمکی کرده باشم؛ اگه اشتباه بود امیدوارم بقیه درست کنن!نقل قول:
منتها اول بگم که هر دو جمله یه مقدار گنگه...اگه بیشتر توضیح می دادی بهتر بود!
1- Sine transformation methods
یا
Sine conversion methods
یا اگه مربوط به Fourier Series باشه: Methods of Half-Range sine series transformation
( همون جور که گفتم خیلی گنگه...توی این موضوع های علمی باید مورد استفاده دقیق رو بگی )
2-من چون تو ایران درس نمی خونم دقیقا نمی دونم منظور از ترانس Transistor هستش یا Transformer ؛ اما معادل این جمله رو می شه اینجوری گفت ( شما خودت ببین منظور کدومه ) :
Transformer/Transistor parallelization with different transformation ratio
بازم می گم من جمله ها رو خوب متوجه نشدم...امیدوارم اگه اشتباه گفتم بزرگواری اون اشتباه رو اصلاح کنه!
موفق باشید
1. میگه که ربطی به وضعیت مالی مالیات دهنده ها نداره ..نقل قول:
1. باعث میشه که رابطه خوبی بین مدیریت مالی دولت و پاسخ به نیازهای مردم برقرار باشه ... چون که وقتی قلمرو کوچیک باشه ، نیازی نیست نگران خارج شدن مردم و نیازهاشون از کنترل و دسترس دولت باشیم (همه مون دور هم میشینیم و یه لقمه نون و پنیر می خوریم)
2. یه موقعی پیتر یوستینوف گفته بود که " تورنتو ، مثل نیویورکی می مونه که توسط دولت سوئیس اداره میشه " =(تمیز تر ، باکلاس تر) ... ولی الان دیگه این توصیف واسه تورنتو مصداق نداره ! ...
3. وقتی که اهالی تورنتو از مسافرت و تعطیلات برمی گردن ، توضیح میدن که چقدر تورنتو در مقابل شهرهای دیگه ، کثیف و پر از بی خانمانه ...
4. اینا همه نشانه هایی از این حقیقته که تورنتو ، شهری است در بحران ... بهتره بگیم : در چندین بحران
5. انتخاب اونا به عنوان راه ها مسیرهای مناسب ، کاملا اشتباه بوده و اصلا موفقیت آمیز نیست ...
6. سرویس های ضعیف ، حمایت اندک و قیمت های سرسام آور ... و اوضاع همچنان در حال بدتر شدنه
7. باعث شده که مردم دیگه پول کافی واسه فرستادن بچه هاشون به مدارس غیرانتفاعی نداشته باشن
8. شهر پر از خانه های خالی و بدون سکنه شده ... (یه چیزی شبیه تهران - مستاجر زیاده ، اما خونه ارزون کم)
9. پول هایی رو تزریق کرد تا به سکونت مردم کمک کنه ...
10 . اما بخاطر سیاست های سنتی و غلط (که نیازهای همه شهرها و نواحی رو یکسان می بینن و دقت نمی کنن که هر شهر ، نیازهای خاص خودش رو داره) شکست خورد ...
خیلی ممنون. این جمله ها رو هرکاری میکردم نمیتونستم بفهمم. دارم یه سری لیریک معنی میکنم . الان یه خورده دیگه هم پیدا شد :31: :نقل قول:
Her piercing eyes will burn deep into my mind
I slowly turn around
I can feel her closing in, and then I?m falling down
As I?m barely crawling out, out of this place
I can?t believe I made it out of there
I turn towards the mirror on the wall
The Dark is like an open door, inviting THEM into your home
ممنون باز هم :10:
چشمهای نافذ وی،همه وجودم را تا به ردون ذهنم خواهد سوزاند.نقل قول:
Her piercing eyes will burn deep into my mind
I slowly turn around
I can feel her closing in, and then I?m falling down
As I?m barely crawling out, out of this place
I can?t believe I made it out of there
I turn towards the mirror on the wall
The Dark is like an open door, inviting THEM into your home
می تواینم حس کنم که او در همین نزدیکی است و
در همان زمانی که در خال خزیدن هستم،از این مکان به بیرون می خزم،خواهم افتاد...(خواهم سقوط کرد)
نمی توانم باور کنم موفق شده ام از آنجا بیرون بیایم.
به وسی آینه روی دیوار باز می گردم(می چرخم به سوی آینه روی دیوار)
ظلمات(تاریکی)همانند دری است گشوده(همانند در بازی است)،دریی که آنها را به درون خانه ات دعوت می کند.
من یه سری متن دارم که میخوام با ترجمه خودم چک شون کنم
اگه ممکنه ترجمشون کنید
با تشکر
Yu-Gi-Oh! (literally "Game King") is a popular game, Japanese anime, and manga franchise created by Kazuki Takahashi that mainly involves the card game called Duel Monsters (originally known as Magic & Wizards), wherein each player uses cards in order to defeat one another.
Running from 1996 to March 8, 2004, the Yu-Gi-Oh! manga, created by Kazuki Takahashi, was one of the most popular titles featured in Shueisha's Weekly Shonen Jump. The manga initially focuses on Yugi Mutou as he uses games designed by Pegasus, to fight various villains. Yugi also gets into misadventures with his friends Katsuya Jonouchi, Anzu Mazaki, and Hiroto Honda. The plot starts out as fairly episodic and there are only three instances of Magic and Wizards in the first seven volumes. Starting around the eighth volume, the Duelist Kingdom arc starts and the plot shifts to a Duel Monsters-centered universe
نقل قول:من فقط یه سری اصلاح می زنم روی ترجمه دوستمون :نقل قول:
منظورش اینه که خاطره اش تا ابد باهام می مونه ... (معنای ضمنی اش اینه)
احساس می کنم که داره نزدیک میشه (و وقتی بهم رسید) سقوط خواهم کرد ...
(دوتا جمله ارتباطی بهم نداشتن ؛ نباید با هم ترجمه میشدن)
دارم سعی می کنم از اینجا خلاص بشم .. خودم رو نجات بدم
بعدی مشکلی نداره (نمی تونم باور کنم...)
ایضا بعدی (آینه...)
تاریکی مثل یه در باز می مونه ... جاذبه ای داره که همه رو به سمت خودش می کشونه ...
سلامنقل قول:
من فقط یه سری اصلاح می زنم روی ترجمه دوستمون :
دوست عزیز ضمن تشکر لطفا اصطلاحاتی که اشاره نمودید،انگیلسی شان هم بگذارید.
اگرچه طبق گفته رضا جان
نباید به ترجمه کسی کاری داشته باشیم.اما خوب ترجمه سطوح و روش مختلفی داره...مخصوصا در متون ادبی دست مترجم بازه که تا سطوح عمیق و پنهان متن هم نفوذ کند
اگر your home نبود ایم ترجمه به طور قطع پذیرفته بود...اما با وجود این عبارت زیاد این معنا متصور نمی شهنقل قول:
جاذبه ای داره که همه رو به سمت خودش می کشونه ...
اصلا من قصد جسارت نداشتم [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ... منظورم صرفا این بود که دوباره کاری نشه ، تا اینکه بخوام از شما ایرادی بگیرم (بجز اون دو جمله که با هم ترجمه شده بودن) ... فقط برای مقایسه نظرات بود ...نقل قول:
درباره ترجمه آخرین جمله ... همم ... با توجه به بیت قبلی ، از ترجمه ام راضی هستم : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ارواح توی اون اتاق منتظرن ... (عاشق تاریکی ان) ... و تاریکی از جانب تو ، اونها رو به درون دعوت(=جذب) می کنهنقل قول:
The spirits waiting in my room are growing stronger
Darker and darker
The Dark is like an open door, inviting THEM into your home
دعوت = جذب .. نگاه کنید به میریام وبستر : to offer an incentive = تحریک کردن ، برانگیختن