سلام
همه رفاه و آسایش و راحتی و امکاناتِ زیاد و مدرن رو دوست دارند اما سامانه ی دنیا به همه فرصتِ رسیدن به امکانات و دارائی زیاد رو نمیده . همین چند ماه پیش خبری در همه ی دنیا پخش شد که ثروت نمیدونم 100 نفر از ثروتمندان از ثروت 3 ملیارد نفر از مردم دنیا بیشتره .
یکی هنوز به دنیا نیومده یک ثروت انبوه در انتطارشه , یکی هم تا آخر عمرش محتاج نون شبشه . البته هر دو در یک سامانه ی مشترک و جهانی در حال زندگی هستند . سامانه ای که اسمش و توضیحش و مکانیزمش فعلاً برای شما قابل قبول نیست
=========================
به هر حال زن و شوهرهائی هستند که دوچرخه هم ندارند . زوجهایی هم هستند که دوچرخه یا مچتورسیکلت یا پراید دستِ ششم یا پراید نو یا یه لگن ایرانی دیگه یا ماشین خارجی دارند .
هیچ فردی با عقل سالم پیدا نمیشه که پول داشته باشه راحت بنز بخره اما بره پراید بخره
خوشبختی هم فقط یک احساس هست در مغز انسان . یکی چوپان پشت کوه نشینه اما خوش و خوشبخت هست . یکی هم با دنیایی ثروت و امکانات ,احساس بدبختی میکنه و میره خودکشی میکنه
کسی که به امکاناتِ کم قانعه پس چند علت داره:
بیمار روانی هست و با وجودِ داشتن اما مثل ندارها زندگی میکنه
فرصت پیدا نکرده برای افزایش دارائیش و امکاناتش
فرصتِ شرافتمندانه پیدا نکرده یعنی میتونه با دزدی و مال مردم خوری و خباثت و پلیدی ثروت و امکانات جمع کنه اما نمیخواد پاش رو از حد و مرزهای شرافت و درستکاری فراتر بذاره
============================
خیلیها هم اولش با امکانات کم زندگی مشترکشون رو شروع کردند اما بعدا فرصتهای پلید و خبیث براشون پیش اومد و امکاناتشون رو با خباثت افزایش دادند و یا فرصتهای شرافتمندانه براشون پیش اومد و وضعشون تغییر کرد
انسان ذاتاً لذت و راحتی و آسایش و امنیت و ایمنی رو دوست داره و محاله بتونه اونها رو با خباثت و یا شرافتمندانه به دست بیاره اما ازشون چشم بپوشه و خودش انتخاب میکنه که شرافتمندانه وضعش رو تغییر بده یا با خباثت و پلیدی . مسئولیت و عواقبِ انتخابش هم با خودشه
==============================
دنیا چیزی به کسی مجانی نمیده . کسی که مشکلاتِ ازدواج رو عاقلانه به جون میخره و ازدواج میکنه خوب میدونه که چیزهائی رو از دست خواهد داد اما راضی هست چون معامله رو سودمند میدونه
ایراد به کسی هست که معامله ای با ضرر زیاد انجام میده مثل کسی که پول زحمت کشیده و سلامتیژ بسیار ارزشمندش و حتی جانش رو هم فدا میکنه برای سیگار کشیدن و یا الکل خوری یا مواد مخدر .
معلوم نیست چه عقل و منطقی راضی میشه که سالهای سال این معامله ی مصیب بار رو انجام بده
ضمناً پایان خیلی مهمتر از آغاز هست
اصلاً مهم نیست که آدم یک شروع خوب رو از دست بده . مهم اینه که پایان خوب و خوشی داشته باشه . خوش به حال کسی که دستِ آخر میخنده . نه اونی که در آغاز میخنده اما دست آخر گریان هست