در حيرتم از اين مردم پست
ازاين طايفه زنده كش مرده پرست
تا شخص بود زنده كشندش ز جفا
تا مرد به عزت ببرندش سر دست
Printable View
در حيرتم از اين مردم پست
ازاين طايفه زنده كش مرده پرست
تا شخص بود زنده كشندش ز جفا
تا مرد به عزت ببرندش سر دست
تو که با مو سر یاری نداری×××چرا هر نیمه شو آیی به خوابم... :)
من عاشق تنهاييم ، سرگشته ، شيداييم
ديوانه ء رسواييم ، تو هر چه ميخواهي بگو
...
و بين آسمان و صبحانه
آوار بيزاري ست
وقتي كه بيزاري
در خستگي كاغذ
ناسازي اعداد
آوار شود
و خستگي كاغذ بيمار رقم
با دست قدم روي صدايي بگذارم
كه طول مديد خون اسبي را
وقتي كه جوان بودم
در كوچه هاي تنگ شيهه مي كرد
قلبي كه جنگل مؤنث ضربان است
اينك
با طول مديد خون من
رفتاري مردانه دارد
دارد به سحر دعا اثرها×××دست من و دامن سحرها...
اگر در سرای سعادت کس است
زگفتار سعدیش حرفی بس است
تو کز محنت دیگران بی غمی نشاید که نامت نهند ادمی
یاران به خدا قسم که اشنایی نکنید از عاشق دلخسته جدایی نکنید
یا اینکه وفا کنید تا اخر عمر یا اینکه از اول اشنایی نکنید
(از برادرم علی شنیدم اینو گفتم زیباست .. بذارم اینجا )
دانه فلفل سياه وخال مه رويان سياه×××هردو جانسوزند اما اين كجا آن كجا؟....خدايا يا وصال يا عدم...عشقت سوزانده دلم را يا الله...
هر كسي كو دور ماند از اصل خويش
باز جويد روزگار وصل خويش