نمی دانم
شاید به تعطیلات رفته اند
شعر هایم
که حتی
یک سر کوتاه
به خا نه ی ذهنم نمی زنند
و شاید
ذهنم
آنقدر شلوغ است
که
صدای زنگ در را نمی شنوم
چقدر تنها یم
بدون شعر هایم
Printable View
نمی دانم
شاید به تعطیلات رفته اند
شعر هایم
که حتی
یک سر کوتاه
به خا نه ی ذهنم نمی زنند
و شاید
ذهنم
آنقدر شلوغ است
که
صدای زنگ در را نمی شنوم
چقدر تنها یم
بدون شعر هایم
شاید فردا برگردم
باید زیر چراغ بایستم
و بر خلاف تمام آموزه های بشری
بجای چراغ ،
خودم رو خاموش کنم.
همه جیبهای دنیا درز کوچکی داشت
آن اندازه که تو را
چون کشتی نوح
از تنگه بغض من
عبور می داد.
شیدا محمدی
به آلزایمری سخت زده است
اجباری جا می گذارد
هر بار بخشی از خاطره ای را که بزرگ کرده بود!
مهرنوش قربانعلی
نوروز آمد
حول حالنا هم خواندیم
اما...
دریای بزرگ خدا
به تنگ کوچک ماهی ها
نرسید که
نرسید!
(زهرا ملوکی)
بیا نشانه های بودنمان را
بکاریم
میان همین خاک هرزه ،
شاید
امیدی سبز شود ...
دل مي سپرم به چشمات /چشمـــات چشـــمه نوره/تو کــــوچه هـاي قلـــــبم/هميشــــــــه... در عبوره/پـــــــل مي زنم به قلبت/از راه رنـــگـــين کمــــون/رو جـــــاده مــي نويسم /هميشــــــه با من بمون/.................../با هــــــــر نگاه پاکــــت/پر ميشـــــــــم از تـرانه/من با تو مونــــــــدگارم/اي بهتــــــــرين بهـــانه/از نســـل پاک عـشقي/روحــــــت گـــل اقاقي/تا صـــبح ميـلاد عشق/عمــــــرت بمونه باقي!/
ای روزهای خوب که در راهيد ای جاده های گمشده در مه ای روزهای سخت ادامه از پشت لحظه ها به در آیيد
چشم گذاشتی
قایم می شوم
تا دویست می شماری
چرا اینقدر طولانی ؟
گفتی :
جای خوبی قایم شو .
کاش زوتر می فهمیدم در انتظار ناپیدا شدنم هستی ...
"خودم"
پیراهنت در باد تکان میخورد
این
تنها پرچمی ست که دوستش دارم.
(دوماه میشه به اینجا سر نزدم اگه تکراری بود به دل دریایی خودتون ببخشید)