آدلف هیتلر
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
آدولف هیتلر بسال 1889 در یک شهر کوچک مرزی اتریش و آلمان تولد یافت. پدرش از کارمندان جزء گمرگ بود و با یگانه پسرش میانه خوبی نداشت. استبداد طبع و سوء رفتار پدر موجب گردید, آدولف از پدر خود روی گرداند و بسر حد پرستش بمادر علاقمند شود. او در خاطراتش می نویسد که فقط دو بار در عمر گریست, یک بار موقعی که مادرش درگذشت و یار دیگر موقعی که متفقین در جنگ جهانی اول پیروز شدند. در آن زمان هیتلر در اپر جراحتهایی که در میدان جنگ دیده بود, در بیمارستان بستری گشته بود و این خبر ناگوار بقدری ناراحتش کرد که سوگند یاد کرد چناچه فرصت بدست آرد انتقام لگیرد و چون آلمان در اپر بحران اقتصادی که یهودیان ایجاد کرده بودند , مبور به تسلیم شده بودن و لذا کینه ی شدیدی نسبت به این قوم پیدا کرد و تصمیم بقلع و قمع آنها گرفت.
هیتلر بسال 1918 در حزب کارگران آلمان در مونیخ نام نویسی کرد و ون ناطق زبردستی بود بزودی محبوبیت یافت. کمکم از این حزب کنار کشیده و حزب مخصوص خود را که موسوم به ناسیونال سوسیالیست است( مختصر آن نازی است) تشکیل داد و برای شنوندگان خود آننان با شور . حرارت سخنرانی کرد که در عرض مدتی کوتاه عده زیاد از هموطنان خود را سوی خویش جلب نمود, بطوریکه بسا 1932 در انتخابات ملی, حزب او قدرت آن را پیدا کرده بود که 11700000 رای بنفع هیتلر جمع آوری کند.
در طی یکی از فعالیتهای حزبی بود که هیتلر بعنوان یک اخلال گر توقیف و با عده ای از همدستانش در زندان افکنده شد, در زندان وی کتاب( نبرد من) که از کتابهای مهم قرن بیستم است نوشت.
این کتاب که یک پارچه آتش است ادعانامه یی است علیه یهد و کمونیسم. برنامه یی که هیتلر در این کتاب طرح کرده , یکی گرفتن انتقام از کسانی است که قرار داد ظالمانه ورسای را که بر آلمان تحمیل کردند و دیگر مبارزه با کمونیستها و بالاخره تنبیه یهودیان که در نظر هیتلر موجبات اصلی بدبختی آلمانها را فراهم کرده بودند.
سرانجام هیتلر در فعالیتهای حزبی موفقیتهای شایان نایل شد و در ژانویه سال 1933 از طرف ( هید نبرک)سردار بزرگ آلمان در جنگ جهانی اول بصدارت عظمی برگزیده شد. هیتلر بلافاصله رایش سوم را تکیل داد.( رایش اول را بیسمارک بسال 1871 تشکیل داده بود و رایش دوم همان جمهوریت کذایی که بدنبال جنگ جهانی اول بر آلمان تحمیل گشته بود) هیتلر بکمک رایش سوم اختیارات دیکتاتوری بدست آورد و با یک اراده آهنین شروع باصلاحات دامن داری نمود و به نابودی خائنین و مخالفین آلمان پرداخت تا زمینه را برای اصلاحات اساسی کاملا آماده سازد.
بدین طریق هیتلر در مدتی کوتاه آنچنان به آلمان سازمان داد که در سال 1935 به آسانی توانست منطقه سار را به آلمان بازگرداند و بسال 1938 اتریش را بدون خونریزی ضمیمه آلمان سازد و چکوسلواکی را هم اشغال نماید و بدین ترتیب آلمان بزرگ را بوجود آورد.
موفقیتهای پی در پی او , امگلیس و فرانسه را بوحشت افکند و چنانکه می دانیم در سپتامبر 1939 که هیتلر برای الحاق دالان دانتزیک , به لهستان حمله کرد , متفقین علیرغم اینکه هنوز خود را کاملا آماده جنگ ننموده بودند , علیه آلمان اعلان جنگ دادند.
هیتلر با کمال قدرت و بطرز بی سابقه ذشمنان خود را یکی پس از دیگری نابود کرد ولی هنوز دشمن اصلی یعنی انگلیس جان سالم برده و به مقاومت می پرداخت. با اینکه امگلستان از حملات هوایی پی در پی آلمان مستاصل شده بود, هیتلر این خبط را مرتکب شد که به شوروی حمله کند. در این جا تاریخ تکرار شد و همچنانکه لشکرکشی ناپلئون به روسیه موجب تحلیل رفتن قدرت نظامی او گردید, حمله هیتلر به شوروی نیز نیروهای آلمان را چنان تحلیل برد که علی رغم قدرت جنگی و سازمانی دستگاه هیتلر , آلمان در می سال 1945 مجبور به تسلیم گردید.
شکست آلمان تاثیر زیادی در تقویت کمونیستها کرد, حال آنکه کمونیسم یکی از آماجهای اصلی هیتلر بود بعلاوه نفوذ امریکا را در سر تا سر دنیا گسترش داد و بر قدرت سیاسی انگلیس بیش از پیش افزود. مختصر اینکه آلمان در جنگ جهانی دوم از جمله حوادث بزرگ تاریخ بشمار میرود.
گزیده ای از جملات آدولف هیتلر:
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بخش هایی از نبرد من: فصل دهم - ملل و نژاد
- تمامی حوادث بد و نامطلوبی که برای هر ملت اتفاقی نیست بلکه ملتی که بتواند نژاد و فرهنگ اصلی خود را حفظ نماید در سایر مراحل سیاسی موفق خواهد بود برعکس ملت هایی که در برابر حوادث سیاسی نژاد خود را از داده و در نتیجه ی رابطه نزدیک با سایر ملل بی گانه - ماهیت اصلی آنان تغییر یابد دچار پراکندگی و شکست خواهند شد .
( ص ۱۶۷ )
- بعضی حقایق به طوری پنهان شده اند که اگر کسی به خوبی دقت نکند آن را نمی شناسد ولی غالبا اتفاق می افتد که این حقایق روشن را افراد عادی نمی بینند یا لا اقل نمی توانند بد و خوب خویش را تشخیص دهند . ( ص ۱۶۹ )
- بعضی از مردم فکر می کنند همه چیز را می دانند اما مانند کوران ساده ترین مسائلی که هر ساعت هزاران بار از جلوی چشمانشان می گذرد را تشخیص نمی دهند . اگر کسی دقیق و موشکاف باشد با یک نظر دقیق آنچه را که در اطرافش می گذرد خوب تشخیص می دهد .
- همانطوری که در طبیعت حیوانات به غیر از هم نوع خود با حیوان دیگری معاشرت نمی کند و سعی دارند خود را از حیوان های بیگانه دور نگه دارند این قانون در مورد انسان ها هم صادق است . ( ص ۱۷۰ )
- نقش نژاد نیرومند و برتر این است که نژاد ضعیف را در خود حل نماید نه این که مانند او شود و اکثر عظمت و قدرت خود را در هم شکسته . قانون طبیعت این است که نژاد برتر نژاد ضعیف را پایمال کرده و قوی ضعیف را از بین می برد و مورد استفاده خود قرار می دهد . این فقط نژاد ضعیف است که این رفتار را غیر انسانی دانسته و از آن ناراحت می شود . (ص ۱۷۱ )
- نژاد ژرمن چون یک نژاد پاک باقی مانده و با نژاد های دیگر آمیزش نکرده در آمریکا آقا و صاحب دنیا شده و تا وقتی که وضع به این ترتیب باقی بماند همین حالت حفظ خواهد شد . (ص ۱۷۳ )
- بر طبق قانون اصل به هم پیوستگی نژاد ها کسی که با آمیزش نژاد برتر با نژادی ضعیف باعث فرورفتگی نژاد برتر شود عملا بر خلاف اراده ی خداوند عمل کرده و به نظر من که مرد چندان مذهبی نیستم از گناهان نابخشوده به شمار می آید . این مانند این است که یک درخت پربار و سبز را با کاشتن گیاهان هرز در پای ریشه آن - از رشدش جلوگیری کرده و آن را خشک و ضعیف کنیم . (ص ۱۷۳ )
- نباید این نکته را فراموش کرد که در اغلب اوقات کسی که برخلاف قانون طبیعت رفتار کند - خرابی و نابودی خود را فراهم نموده است ( زیرا انسان بسیار به طبیعت وابسته است و در صورت جدایی از قوانینش و محیط آن به عنواع بیماری های روحی و جسمی دچار می شود .) (ص ۱۷۳ )
- اندیشه و ایده ی صلح جهانی تا وقتی بجا و معقول است که یک انسان عالی و برتر دنیا را فتح کند و آن را به بهترین نحو با عدالت فرمانروایی کند . تا زمانی که یک پارچگی و یک رنگی وجود نداشته باشد جنگ و خونریزی در دنیا ادامه خواهد داشت . (ص ۱۷۵ )
- برای برقراری صلح و عدالت در تمام دنیا که امری تقریبا محال و بسیار مشکل است باید شدید مبارزه کرد و جان های بسیاری فدا شود . خون مخالفان زیادی ریخته می شود چرا که خیلی ها از این بی عدالتی سود های کلانی برده و مخالف برقراری صلح هستند . اگر کسی در این جنگ جهانی پیروز شود صلح را در جهان برقرار خواهد ساخت .
( ص ۱۷۶ )
- کسی که میخواهد زنده بماند باید مبارزه کند و کسی که دست از مبارزه بردارد آن هم در جهانی که هستی آن وابسته به مبارزه کردن است لایق زنده ماندن نیست . (ص ۱۷۶ )
- چیزی که باعث قدرت و بزرگی نژاد آریا شد فقط غرایز معنوی نبود بلکه توجه و علاقه ی او برای تشکیل سازمان های بزرگتر باعث پیشرفت این قوم شده است و آن ها از روز اول خود را عادت دادند که برای تامین میحتاج زندگی خود و دیگران زحمت بکشند و از این راه سازمان وسیع تری ایجاد کردند . (ص ۱۸۵ )
- آریایی ها حاضر بودند که جان خود را برای حفظ منافع کشور و یا جامعه ی خود فدا کرده و هروقت چنین شرایطی پیش آمده (همانطوری که بارها در تاریخ دیده ایم) حاضر بودند بی مضایقه جان خود را در این را فدا کنند . ص ۱۸۵
- هر فردی باید منافع دیگران و سازندگی کشور را بر منافع خود مقدم دارد این اولین شرط تمدن حقیقی انسان است . به همین طریق افراد بزرگ به وجود می آیند که برای نسل خود و آیندگانشان فیاض خوشبختی اند , که چه بسا اشخاص بدون اینکه به خوشبختی و رفاه برسند انواع بدبختی ها و سختی ها را تحمل کرده تا به مردم و جامعه شان خدمت کنند و در نهایت پیروز خواهند شد و حتی اگر خودشان از خدمتشان به جامعه بهره ای نگیرند باز هم خوشحالند که توانسته اند پایه های خوشبختی دیگر هموطنانشان را استوار نمایند . ص ۱۸۵
- یهودیان را باید نقطه ی مقابل نژاد آریا دانست شاید در این جهان هیچ ملتی مانند یهود وجود نداشته باشد که اساس زندگی آن ها حفظ جان و منافع خود باشد . دلیل اینکه یهودیان از هزاران سال پیش بدون هیچ تغییری هنوز بین ما زندگی می کنند این است که همیشه در حفظ جان و منافع خود کوشیده اند و هیچگاه منافع دیگران را به خود ترجیح نداده اند , مگر زمانی که طعمه ی مشترکی را هدف قرار داده باشند . ص ۱۸۶
- کدام ملت مانند یهود در انقلاب و حوادث مختلف جهان با ملل مختلف ترکیب شده و با این حال پس از گذشت سال های متمادی مانند روز اول باقی مانده اند ؟ ص ۱۸۶
- یهودییان فقط زمانی با یکدیگر متحد می شوند که در مقابل یک خطر مشترک قرار گیرند و یا این که بخواهند طعمه مشترکی را صاحب شوند . اگر این دو علت از بین رفت خودخواهی وحشیانه ای در قلوب این ملت ظاهر می گردد و هرکس به کار خود مشغول شده و غیر از خودش کسی را نمیبیند . اگر یهودیان در این جهان تنها بودند در تنهایی و جدایی از هم در دنیایی پر از کثافت نابود می شدند .ص ۱۸۷
- چیزی را که امروزه یهود ار هنر و صنعت ارائه می دهد چیزی غیر از دزدی و تقلید و چپاول نیست . آنها نمی توانند برای دیگران زحمت بکشند بنابراین همیشه مانند انگل هایی هستند که میحتاج زندگی خودشان را از دیگران تامیین می کنند . ص ۱۸۹
- یهود هرگز فکر آن نیست که از محل و سرزمینی که در آن زندگی می کند جدا شود بلکه همان جایی که بوده همانند زالو می چسبد تا آخرین قطره ی خون قربانی را بمکد . طوری که فقط با اعمال زور ممکن است آنها را جدا ساخت و فقط برای حفظ جان خود از آنچا کوچ می کنند . ص ۱۹۱
- امتیاز خصوصی یهود این است که همیشه دروغ می گوید و مانند آب و هوای یک ناحیه متغیر همه وقت خود را به شکل تازه ای در می آورد . آنها در هر زمان شرایط ایجاب می کند و یا مورد سوظن قرار می گرفتند دست از مذهب و عقیده خود کشیده و به صورت پیروان مذهب آن کشور در می آیند زیرا به عقیده آنان مذهب و عقیده برای تامین آسایش زندگی است و اگر لازم شود می توانند آن را نقض کنند و خود را غیر یهود معرفی کنند . مذهب برای آنان بازیچه ای است که می توانند همانند چیزهای دیگر از دیگران بدزدند ! ص ۱۹۲
- یکی از دستورات صهیونیست این است : یهودیان باید هرچیزی را به غیر از یهود نقض کنند . اگر دروغ بگویند ایرادی ندارد ولی اصل مسلم این است که اصالت خود را حفظ نمایند .ص ۱۹۳
- این قانون طبیعی است ملتی که خود را به دیگری تسلیم کند و در اختیار آنان قرار دهند که بیگانگان در سرنوشت او دخالت نمایند جنایتی جبران ناپذیر نسبت به خود و آیندگان خویش مرتکب شده و کار به جایی خواهد رسید که یک ملت قوی تر آنان را زیر سلطه و بردگی خود میگیرد و معلوم است که چنین ملتی لایق شکست خواهند بود زیرا بر خلاق قانون طبیعت رفتار کرده اند . وقتی یک ملت برای فرهنگ و نژاد و ملیت خویش ارزشی قائل نشد و حقی را که طبیعت برای نگاهداری نژاد پاکش به او ارزانی داشته بود پایمال ساخت و به بیگانگان روی آورد و تسلیم شد دیگر حق ندارد از شکست و بدبختی سیاسی که خودش باعث آن شده است شکایت کند . ص ۲۱۶ - اگر مردم جمع و باهماد ما را مسخره می کردند و یا دست به حمله می زدند باز هم برای ما خوب بود چون متوجه میشدیم آنقدر قابل توجه و با اهمیت شده ایم که به مخالفت با ما برخاسته اند اما گمنام ماندن و مورد بی اعتنایی قرار گرفتن از همه بدتر بود و همگی از این قسمت می ترسیدیم . ص ۲۲۵
- اگر اقدامی با شکست و دلسردی روبرو شد نباید دست از تلاش و کوشش برداشت و امید پیروزی را از دست داد . ص ۲۳۱
*- تمامی جوامع بزرگ در ابتدا به قدری کوچک بوده اند که کسی تصور نمی کرد بتوانند کار بزرگی انجام دهند ولی با پشتکار و تلاش کوشش بسیار همین جوامع کوچک به بزرگترین اجتماعات تبدیل شده و تاریخ را عوض کردند . ص ۲۳۱
*- همیشه تشکیل احزاب سیاسی پایه های سست و لرزانی داشته و خیلی اوقات زود از بین رفته است . اگر فردی بخواهد ایده و فکر بزرگی را که در مغزش یافته است به نتیجه برساند باید با توسل به جهات مختلف برای خود طرفدارانی پیدا کند که با انرژی و ارداه ای محکم اندیشه هایش را بزرگ کنند. ص ۲۳۱
- کاری را که شهامت درونی و فداکاری در میدان های جنگ انجام داده نیمی از آن را اسلحه های آتشین انجام نمی دهد . ص ۲۳۲
اگر من روزی در مقابل یهودیان به دفاع بر خیزم دفاع من جهاد بزرگ من است که خداوند ان را فرمان داده است ...
یهودیان برای از بین بردن دشمن پیکار نمی کنند اما در عوض زهر سوء ظن را در مزاج همه تزریق می کنند .
یهودیان افرادی به قدری هوشیار هستند که دشمنان خود را خوب می شناسند و می دانند کسانی که با ان ها هم عقیده نیستند از دشمنان ان ها به شمار می ایند .
جهالت و نادانی فوق العاده توده مردم در برابر یهودیان نقصان هوش و ذکاوت در طبقه بالاتر بهترین و آسان ترین وسیله ای است که توده عظیم ملت گرفتار حیله ها و دروغ های این گروه خطر ناک شوند .
با کمک و همکاری نفوذ های بین اللمللی که همیشه در اختیار یهودیان است در داخل کشور دشمنانی را که در مقابل اراده اش مقاومت نشان داده اند محاصره می کند و ان ها را به جنگ می کشاند و اگر موقعیت اقتضا کرد در حین جریان جنگ پرچم انقلاب را در میدان های جنگ به حرکت در می اورد .
یهودیان پایه های هنر و ادبیات کشور های دیگر را سست می کنند احساسات مردم را فریب می دهند وتمام افکار درست و محکم را در هم فرو ریخته و مردم را از راه راست منحرف می سازند .
بهترین وسیله برای شکست یک ملت ناتوان ساختن انرژی و اراده معنوی است .
یک جمعیت سیاسی با تجهیزات کامل نمی تواند استوار و نیرومند شود اما مردان با شهامت با قدرت اراده کار میلیون ها اسلحه را انجام می دهند .
تمامی جمعیت های بزرگ جهان در ابتدا به قدری کوچک بوده است که کسی تصور نمی کرد بتواند بعد ها کار مهمی انجام دهند ولی پشت کار و انرژی پی گیر می تواند در مدتی کوتاه ایده ال های بزرگ را بوجود بیاورد .
مرگ بهتر از اسارت است
شما یک عمر بر سر کودک بزنید و از رشد و تکامل او جلوگیری کنید معلوم است که چنین موجود سر خورده در خود آن نیرو را نخواهد یافت که با استفاده از منابع طبیعی فکر و اندیشه را در خود تقویت نماید .
هرجا ایمان کامل باشد اراده قوی هم وجود خواهد داشت مردان بی اراده کسانی هستند که به هیچ چیز ایمان ندارند .
تا وقتی که جهان باقی است این قانون در طبیعت جاری است و بین تمام موجودات جهان از لحاظ قدرت و استعداد و لیاقت تفاوت محسوس وجود دارد .
وجود تمدن انسانی در این قاره عظیم بستگی بوجود آریا دارد که تمدن انسانی را پایه گذاری کرده است نابودی این نژاد با ضعیف شدن و کم شدن آن پردئه سیاه اسارت و وحشی گری را بر روی سطح زمین خواهد گسترد .
دولت به معنی ملت و اگر دولت از ملت نباشد دولت زوال پذیر است .
یک دولت می تواند وقتی ایده ال ملت باشد که نه فقط بتواند شرایط زندگی ملت را تامین نماید بلکه قادر باشد سطح فکر ملت را برای تقویت پایه های استقلال خود تقویت نماید .
کودک قیمتی ترین ذخیره یک ملت است .
شرم آورتر از این نیست که وقتی بیمار هستند کودکی را به دنیا بیاورند و شرافتمندترین کارها در مقابل آن هنگامی است که از بروز این اشتباهات جلوگیری نمایند .
ملتی که فرهنگ و بهداشت او اساس درستی داشته با این دو عامل قوی می تواند قدم های بلند به سوی پیشرفت بردارد .
اگر یک ملت اراده داشته باشد در هر کاری پیروز خواهد شد .
مردی که از لحاظ جسمی نیرومند است دلیل آن نیست که از لحاظ روح و معنا هم قدرت داشته باشد چه بسیار از افراد ضیعیف و ناتوانی دارای جان و روح قوی و اراده محکم بوده اند که کوهی را از جا تکان داده اند .
تعلیم و تربیت یکی از اساس کشور است باید در نظر داشت مه مغز های جوان نبایستی از دانش ها و معلوماتی انباشه شود که هشتاد درصد برای آن ها غیر ضروری است و در نتیجه ممکن است پس از چند سال آن ها را به کلی فراموش کنند .
از درس تاریخ آنچه در خاطرات جوانان باقی می ماند غیر از یک مشت اطلاعات بی فایده مانند تاریخ تولد چند سردار یا پادشاه چیز دیگری نبوده و سایر قسمت های مهم آن به کلی از یاد رفته و یا از ان نتیجه کلی نگرفته اند .
یک مخترع نباید برای اختراع که کرده بزرگ و عظیم جلوه کند بلکه عظمت او مربوط به خدمتی است که برای ملت خود انجام داده است .
کسی که ملت خود را دوست بدارد عشق خود را باید با نثار جان ثابت کند و خود را برای هرگونه فداکاری اماده سازد .
کسی که با تخیلات پریشان از مشکلات برای خود کوهی می سازد و هر چیز را دشواری می داند واژگون شدن او حتمی است .
یک مرد دهقان گاهی از اوقات از جوانی که در خانواده بزرگ تربیت شده و تمام تعلیمات عمومی را فرا گرفته است از لحاظ لیاقت و استعداد می تواند برتر و شایسته تر باشد .
کسی که بتواند میل و هوس شهواتی خود را مهار کند موجود با اراده ای است .
عظمت یک ملت وابسته به اجرای این برنامه است جمع کردن مغز های متفکر و با استعداد برای فعالیت های انسانی و آن ها را در خدمت اجتماع قرار دادن وظیفه اصلی و مهم کارکنان دولت است .
در کشوری که عقل و منطق با حق و عدالت مراعات شود بایستی کار را به کارگر سپرد که استعداد و لیاقت انجام آن را داشته باشد