نشسته بودم کنار رودخانه
که سایه ای افتاد پشت سرم
خیال کردم ، برگشته ای !
سایه ، بازی خورشید با کوه بود
دستی دراز ، اگر داشتم
پایین می کشیدمش .
Printable View
نشسته بودم کنار رودخانه
که سایه ای افتاد پشت سرم
خیال کردم ، برگشته ای !
سایه ، بازی خورشید با کوه بود
دستی دراز ، اگر داشتم
پایین می کشیدمش .
دیگر قادر نیستم انتظار بکشم
بام ها از برف تهی است
آلبوم های عکس سوخته است
دستان را بر شب چیره می کنم
چه سود
شب هم سرانجام پایان می پذیرد
همین دیروز بود
سیب را از ظرف میوه جدا کردم
چه سود
سیب پلاسیده را به مهمانان سپردم
کسی از مهمانان حاضر نشد این سیب را
بو کند
با آن که مهمانان هنوز احترام مرا داشتند.
احمدرضا احمدی
کتاب "ساعت 10 صبح بود"
آهنگي زيبا از خواننده راک ،اوانسنس با نام ليتيوم
Lithium- don't want to lock me up inside
ليتيم نمي خوام خودم رو قفل كنم(اسير شدن)
Lithium- don't want to forget how it feels without
ليتيم نمي خوام فراموش كنم كه چه احساسي داره بدون
Lithium- I want to stay in love with my sorrow
ليتيم من مي خوام عاشق غم و غصه هاي خودم بمونم
Oh but God I want to let it go
اوه ولي خدا من مي خوام بذارم بره(تركش كنم)
Come to bed, don't make me sleep alone
روي تخت خواب بيا و نذار من تنها بخوابم
Couldn't hide the emptiness you let it show
نتونستم بيهودگي اي كه تو به نمايش گذاشتي رو پنهان كنم
Never wanted it to be so cold
هيچوقت نمي خواستم انقدر سرد باشه
Just didn't drink enough to say you love me
فقط به اندازه ي كافي ننوشيدم كه بگم تو دوستم داري
I can't hold on to me
من نمي تونم جلوي خودم رو بگيرم
Wonder what's wrong with me
تعجب مي كنم من چم شده؟
Lithium- don't want to lock me up inside
ليتيم نمي خوام خودم رو اسير كنم
Lithium- don't want to forget how it feels without
ليتيم نمي خوام فراموش كنم چه احساسي داره بدون
Lithium- I want to stay in love with my sorrow
ليتيم من مي خوام عاشق غم و غصه هاي خودم بمونم
Don't want to let it lay me down this time
نمي خوام بذارم اين دفعه منو پايين بندازه
Drown my will to fly
تمايل من به پرواز رو از بين ببره
Here in the darkness I know myself
اينجا در تاريكي من خودم رو مي شناسم
Can't break free until I let it go
نمي تونم آزاد بشم تا موقعي كه تركش نكنم
Let me go
بذار من برم
Darling, I forgive you after all
عزيزم من سرانجام تو را مي بخشم
Anything is better than to be alone
به هر حال هر چيزي بهتر از تنها موندنه
And in the end I guess I had to fall
و در آخر من فكر مي كنم من بايد مي افتادم
Always find my place among the ashes
من هميشه محل زندگيم رو كنار خاكسترها مي بينم
I can't hold on to me
نمي تونم جلوي خودم رو بگيرم
Wonder what's wrong with me
تعجب مي كنم من چم شده؟
Lithium- don't want to lock me up inside
ليتيم نمي خوام خودم رو اسير كنم
Lithium- don't want to forget how it feels without
ليتيم نمي خوام فراموش كنم چه احساسي داره بدون
Lithium- I want to stay in love with my sorrow
ليتيم من مي خوام عاشق غم و غصه هاي خودم بمونم
Oh but God I want to let it go
اوه ولي خدا من مي خوام تركش كنم
درخت را ننویس
شاید که بخشکد
یا بشکند
بنویس زمستان
شاید گذشت فصلی و ما
سبز شدیم…
خورشید را
ناعادلانه تقسیم کرده اند
بین من و تو
تنهایی اش سهم من
گرمایش سهم تو ...
دیروز یک قدم مانده به هنر
او را گم کردم.
لحظه های کهنه ی شما را خریدارم
لحظه های نو می فروشم . . .
امروز چه رنگی است؟
خاکی یا خدایی؟
چه غم ناک است
صدای عقربه های ساعت
در صندوقی کهنه
که کلید قفلش را
مادربزرگ در جیب گذاشت
و با خود برد
هنوز بدرود نگفته ای
دلم برایت تنگ شده است
چه بر من خواهد گذشت
اگر زمانی از من دور باشی؟
هر وقت که کاری انجام نمی دهی
تنها به من بیندیش
من در رویای تو
شعر خواهم گفت
شعری درباره ی چشم هایت
و
دلتنگی ...
دارم سخنی با تو و گفتن نتوانم
اين درد نهانسوز، نهفتن نتوانم
تو گرم سخن گفتن و از جام نگاهت
من مست چنانم که شنفتن نتوانم
شادم به خيال تو چو مهتاب، شبانگاه
گر دامن وصل تو گرفتن نتوانم
چون پرتو ماه آيم و چون سايه ديوار
گامی به سر کوی تو رفتن نتوانم
دور از تو، من سوخته در دامن شبها
چون شمع سحر، يک مژه خفتن نتوانم **
فرياد ز بیمهريت ای گل که در اين باغ
چون غنچه پاييز، شکفتن نتوانم
ای چشم سخنگوی، تو بشنو ز نگاهم
دارم سخنی با تو و گفتن نتوانم
روزي كه برايم تلفن كرد
در قلب و دلم يكسره خون كرد
اي كاش كه او سخن نمي گفت
از درد دلش به من نمي گفت
والله كه آتش به تنم زد
بر مرغ سفيد چمنم زد
اول ز ره وفا در آمد
بعدا به سرم جفا در آمد