نقل قول:
در جواب Shadow of Destiny عزیز باید بگم که یکمی انتفاد پذیر باش غزیزم.
والا ما خیلی انتقاد پذیر بودیم شما نخواستین اینجوری باشه.. پیج های قبلی رو نگاه کن به حرفم میرسی. .
آره.. انتقاد خوبه ولی نه اینکه خودت یه چیزی بنویسی واسه خودت بعدشم نظر دیگران رو هم نمی پرسی ببینی حرفت درسته یا غلط.. من واسه تمام کارای خودم مدرک ارائه میدم . کم پیش میاد یه چیزی بپرونم....
نقل قول:
من نمیدونم شما این جمله واقعا بی معنیه CRYogenic Stockholm Ion Source از کجا آوردین.
از صفحه اول تا اینجا یه نگاه بنداز ببین تمام حرفایی رو که زدم با هزار دلیل و مدرک بوده...شما ها فقط حرف می زنین بدون ارائه مدرک.. می گی بی معنیه ؟ خب کاری نداره. اگه زبان سرت می شه برو تو گوگل تایپ کن crysis ببین چی بهت میگه.. اگه باهوش باشی می بینی که مخفف یه کلماتی هست نه من درآوردی...
این یکی از منابع شه..
کد:
http://en.wikipedia.org/wiki/CRYSIS
بازم بگرد.. از این چیزا زیاد می بینی...
در ضمن. از این به بعد اگه بدون دلیل و مدرک بخواین حرفی بزنین دیگه جوابتونو نمی دم و به هیچ عنوان هم تحت بررسی قرار نمی گیره.. اینو می خوام به عنوان یه قانون تو پیج اول هم بذارم..
پس از الان برای تمام حرفاتون دلیل بیارین. خسته شدم از بس مدرک براتون آوردم اصلا نگاه هم بهش نمی کنین. شما ها دیگه آخرشین.
نقل قول:
مگه چی گفتم.شک نکن معنیش همونیه که گفتم.
عزیزم تنها دونستن معنی کلمات برای ترجمه کافی نیست.قواعد هم باید کنارش باشه. Cold به معنی سرما و سردی یک صفت مخسوب میشه و در انگلیسی قبل و در فارسی بعد از اسم میاد.حالا چرا شما اول گزاشتیش خدا میدونه
شک نکن کاملا غلطه.. کار ترجمه کار واقعا سخت و تکنیکیه. این یعنی چی ؟ یعنی اینکه یا باید امانتدار باشی (ترجمه تحت اللفظی) یا اینکه مفهوم جمله رو برسونی و یا متعادل باشی.. اصلا نیاز نیست که اینجا امانتدار باشیم.. مثلا من می تونم جای اسم و صفت رو عوض کنم (در ترجمه به فارسی) در حالی که دقیقا همون معنی رو میرسونه..
لطفا به بنده گرامر یاد ندین..
نقل قول:
Main Entry: cri·sis
Pronunciation: \ˈkrī-səs\
Function: noun
Inflected Form(s): plural cri·ses \ˈkrī-ˌsēz\
Etymology: Middle English, from Latin, from Greek krisis, literally, decision, from krinein to decide — more at certain
Date: 15th century
1 a: the turning point for better or worse in an acute disease or fever b: a paroxysmal attack of pain, distress, or disordered function c: an emotionally significant event or radical change of status in a person's life <a midlife crisis>
2: the decisive moment (as in a literary plot)
3 a: an unstable or crucial time or state of affairs in which a decisive change is impending; especially : one with the distinct possibility of a highly undesirable outcome <a financial crisis> b: a situation that has reached a critical phase <the environmental crisis
>
مهدی جان از اینکه از دیکشنری استفاده می کنی ممنون. ولی این ربطی به crYsis نداشت...
نقل قول:
در مورد coldfear هم بگم كه مثلا شنيدين مي گن از وحشت عرق سرد نشست رو پيشوني طرف. ترسي كه بدن آدم افت دما پيدا مي كنه و سرد ميشه. فكر مي كنم منظور همچون چيزيه ولي ترجمه اي كه خوب و قشنگ باشه به نظرم نمي رسه. زحمت اين ترجمه و لغت پيدا كردنش با شما دوستان.
کاملا همینه. من سه ساعت دارم حنجره مو پاره می کنم اینو بگم که شما بهتر گفتی.. "سرمای ترس" دقیقا همینو می رسونه. حالا بازم اگه تو این مایه ها دارین بگین.
نقل قول:
نمي دونم ترجمه هايي كه تو صفحه اول هست نهائيه يا نه ولي بازم عيب و ايراد داره مثلا Final Fantasy هنوز اشتباهه
نه ... همشون درست نیست. فعلا وقت نکردم که ویرایش کنم. مهدی، قبلا هم به این FF گیر داده بودی. به اون شماره ای که کنارش گذاشتم برو بعد دلیل بیار که چرا غلطه.
نقل قول:
در مورد Farcry هم يه چيزي تو مريام ديدم:
Main Entry: far cry
Function: noun
Date: 1817
1 : a long distance
2 : something notably different <the effects of the foreign-aid program were a far cry from what was intended>
ميبينين ... farcry اسمه نه صفت و موصوف. و كلا هم معني فاصله زياد و يا كاملا متفاوت رو ميده . (جزيره اي كه دور افتاده و پرته و كاملا متفاوت با اون چيزي كه انتظار داري). پس بگرديم از نو يه ترجمه صحيح پيدا كنيم.
همه ببینیدمهدی چیکار کرد .. به این میگن مدرک. باید از این کارا بکنید تا باور کنم .. نه از خودتون.
مهدی من تو گوگل سرچ کردم یه چیز دیگه می گفت .. حرفت تا اینجا قبول ولی من بازم نیاز به تحقیق بیشتر دارم.
مرسی..