رواق منظر چشم من آشيانه توست///کرم نما و فرود آ که خانه خانه توست
به لطف خال و خط از عارفان ربودي دل///لطيفههاي عجب زير دام و دانه توست
حافظ
Printable View
رواق منظر چشم من آشيانه توست///کرم نما و فرود آ که خانه خانه توست
به لطف خال و خط از عارفان ربودي دل///لطيفههاي عجب زير دام و دانه توست
حافظ
تا ولوله ی عشق تو در گوشم شد / عقل و خرد و هوش فراموشم شد
تا يـک ورق از عشق تـو از بـر کردم / سيصــد ورق از علم فراموشم شد
ابوسعید ابوالخیر
دشمن به غلط گفت من فلسفيم///ايزد داند که آنچه او گفت نيم
ليکن چو در اين غم آشيان آمدهام///آخر کم از آنکه من بدانم که کيم
خیام
مو آن محنت کش حسرت نصیبم //که در هر ملک و هر شهری غریبم
نه بـو روزی که آیـی بر سـر مـن // بـویـنـی مــرده از هــجر حـبـیبـم
باباطاهر
مست و خراب اينچنين چرخ نداني از زمين * از پي آب پارگين آب فرات ريخته
..........................
همچو خران به كاه و جو نيست روا چنين مرو * بر فقرا تو درنگر زر صدقات ريخته
..........................
روح شو و جهت مجو ذات شو و صفت مگو * زان شه بي جهت نگر جمله جهات ريخته
مولانا
هر چند که جان عارف آگاه بود / کی در حرم قدس تواش راه بود
دست همه اهل کشف و ارباب شهود / از دامن ادراک تو کوتاه بود
ابوسعید ابوالخیر
دوستی ان است که بلبل با رخ گل می کند / صد جفا از خار می بیند تحمل می کند
ديروزتان حماسه و تكبير و طبل و تير
امروزتان تجمل و خاموشي و دريغ
ديروزتان گرسنگي و غيرت و غرور
امروزتان غارت و ساز و سرور و سور
ديروزتان صلابت كوه و خروش رود
ديروزتان فراز و امروزتان فرود
اي در حضور حادثه ايستاده ها
اينك ميان بستر غفلت فتاده ها
این چه حرفیست که در عالم بالاست بهشت .:.:.:. هر کجا وقت خوش افتاد همانجاست بهشت
دوزخ از تیرگـــــــــی بـخت درون تو بـــــــــــود .:.:.:. گر درون تیره نباشد همه دنیاست بـــهشت
تو را نا دیدن ما غم نباشد ............... که در خیلت به از ما کم نباشد
من از دست تو در عالم نهم روی ......... ولیکن چون تو در عالم نباشد