تو آری روز روشن را شب از پی / شده کون و مکــــان از قدرتت حی
حقیقت بشنو از طاهر که گردید / بیک کن خلقتت هر دو جهان طی
بابا طاهر
Printable View
تو آری روز روشن را شب از پی / شده کون و مکــــان از قدرتت حی
حقیقت بشنو از طاهر که گردید / بیک کن خلقتت هر دو جهان طی
بابا طاهر
ياد باد آن که ز ما وقت سفر ياد نکرد * به وداعي دل غمديده ما شاد نکرد
..........................
آن جوان بخت که ميزد رقم خير و قبول * بنده پير ندانم ز چه آزاد نکرد
..........................
کاغذين جامه به خوناب بشويم که فلک * رهنمونيم به پاي علم داد نکرد
..........................
دل به اميد صدايي که مگر در تو رسد * نالهها کرد در اين کوه که فرهاد نکرد
حافظ
دوزخ از تیرگی بخت درون تو بود .:.:. گر درون تیره نباشد همه دنیاست بهشت
تو چراغی، ز چه رو همنفس بادی / تو اميدی، ز چه هم خانه ی حرمانی
تو درين بــزم، چو افروخته قنديلی / تو دريــن قصـــر، چـو آراستــه ايــوانی
پروین اعتصامی
یاری کن و یار باش ای یار مخسب .:.:. ای بلبل سرمســــــــت به گلزار مخسب
یاران غریب را نگهدار مخســــــب .:.:. امشب شب بخشش است زنهار مخسب
مولانا
بــر نـويس احـــوال خـود بـا آب زر / بـهر هـــر دريــا دلـى نيكـو گـــــهر
آب نيل است اين حديث جان فزا / يا ربش در چشم قبطى خون نما
مولانا
انکه این چشم سیه داد تو را تا بفریبی بی گمان نیک خبر داشت که دل ها بفریبی
دل که سر از تو بپیچد به چه کار ایدم ان دل دل به پای تو نهم تا ببری تا بفریبی
یاری اندرکس نمیبینیم یاران را چه شد
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد
آب حیوان تیره گون شد خضر فرخ پی کجاست
خون چکید از شاخ گل باد بهاران را چه شد
حافظ
در خواب بودم مرا خردمندی گفت
کاز خواب کسی را گل شادی نشکفت
کاری چه کنی که با اجل باشد جفت
برخیز که زیر جاک می باید خفت
--=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-
شاعر : حکیم خیام نیشابوری
---------- Post added at 10:32 AM ---------- Previous post was at 10:30 AM ----------
در خواب بودم مرا خردمندی گفت
کاز خواب کسی را گل شادی نشکفت
کاری چه کنی که با اجل باشد جفت
برخیز که زیر جاک می باید خفت
--=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-
شاعر : حکیم خیام نیشابوری
تا به کی باید رفت / از دیاری به دیار دیگر/ نتوانم نتوانم جستن / هر زمان عشقی و یاری دیگر /کاش ما ان دو پرستو بودیم / که همه عمر سفر می کردیم / از بهاری به بهار دیگر