سلام بچه های گل.....:11:
چطورید ایا ؟:21:
این سوتی مال دوستم هست و پارسال......:20:
امتحان جغرافی بود و نقشه ی استان داده بودن...
جلسه ی بعد که ورقه ها رو اورد دیدم یکی از بچه هامون اسم کوه رو بلد نبوده نوشته بود اورست:18:
معلمون کلی به بیچاره خندید
Printable View
سلام بچه های گل.....:11:
چطورید ایا ؟:21:
این سوتی مال دوستم هست و پارسال......:20:
امتحان جغرافی بود و نقشه ی استان داده بودن...
جلسه ی بعد که ورقه ها رو اورد دیدم یکی از بچه هامون اسم کوه رو بلد نبوده نوشته بود اورست:18:
معلمون کلی به بیچاره خندید
یه سوتیه دیگه
با دوستم رفتم چند تا cd خام گرفتم.....:31:
وقتی یارو cd ها رو داد من سرم رو انداختم پایین اومدم بیرون.......:18:
یارو گفت پول cd ها رو نمیخوای بدی .......
منو میگی از خنده مرده بودم....
دوستم که انقدر خندش گرفته بود رفت........:18:
بابا اینا که سوتی نیستنقل قول:
سلام بچه های گل.....
چطورید ایا ؟
این سوتی مال دوستم هست و پارسال......
امتحان جغرافی بود و نقشه ی استان داده بودن...
جلسه ی بعد که ورقه ها رو اورد دیدم یکی از بچه هامون اسم کوه رو بلد نبوده نوشته بود اورست
معلمون کلی به بیچاره خندید
ما هم وقتی شعر میدادن که کامل کنیم تو امتحان ادبیات
دنیا دیگه مث تو نداره
رو مینوشتیم و نمره هم میداد بنده خدا معلممون...
بابا اینجا آدم از خجالت میمیره و زنده میشه شما خندت گرفته بود؟نقل قول:
یه سوتیه دیگه
با دوستم رفتم چند تا cd خام گرفتم.....
وقتی یارو cd ها رو داد من سرم رو انداختم پایین اومدم بیرون.......
یارو گفت پول cd ها رو نمیخوای بدی .......
منو میگی از خنده مرده بودم....
دوستم که انقدر خندش گرفته بود رفت........
ایول بابا
یا حق (:
راستی یه مطلبی یادم اومد
دستگاه open sat یادتونه.....
رفیقم رفته دبی پرسیده قیمتش 180 تومن بوده
میگفت دسگاه رو دیده
یه سوتی دیگه......
با دوستم سر کلاس زبان بودیم (اموزشگاه )...
بعد من یه چیزی به دوستم گفتم(یادم نیست چی بود)
دوستم برگشت به من گفت ک**....
دقیقا همون لحظه کلاس ساکت ساکت شد
بیچاره دوستم قرمز شده بود....بعد یه دفعه معلمه زد زیر خنده
دیشب کلی مهمون اومده بود خونه ما
بابای من آدم خیلی شوخیه
داشت تعریف میکرد, بحث زمستان سخت امسال شد که بابام گفت مهمترین اتفاقی که زمستان امسال افتاد این بود که چند تا گرگ اومده بودن توی شهر و قفل یه قصابی رو شکسته بودن و کرکره رو هم داده بودند بالا و تمام گوشت هارو خورده بودند.
بعد از اینکه بابام اینو گقت یه لحظه سکوت شد.:18:
بعد خواهرم با تعجب تمام گفت:
واقعا؟
بعد صدای شلیک خنده اومد.
البته لازم به ذکره که خواهرم 28 سالشه
ببخشید اگه یه کمی بی مزه بود.
حدود 5ماه پیش میخواستم برم چشم پزشکی.ساعت حدود 3،4 بعد از ظهر بود بیشتر مطب ها بسته بودن.من هم چند دقیقه این ور و اونور رفتم تا رسیدم به یه آپارتمان که از تابلوهای نصب شده معلوم بود که همه واحدهاش مطب هستن.منم رفتم داخل دیدم سمت چپم توی راهرو یه سالن ه که کلی منشی پشت کامپیوتر نشسته بودن یه دستگاه هم گذاشته بودن و روش نوشته بودن "گرفتن نوبت".من با خودم گفتم احتملا اول باید برم پیش این منشی ها وقت بگیرم بعد برم پیش دکتر.خلاصه رفتم پیش یکیشون که داشت با کامپیوتر کار میکرد.گفتم یه وقت چشم پزشکی میخواستم! اون هم سرش رو بلند کرد و با یه نگاه معنی دار گفت:اینجا دفتر هواپیماییه!!!
خیلی جالب بود .:19::18::27::31:نقل قول:
برا منم از این اتفاقات زیاد افتاده.:18:
بچه ها ایول
بگین داریم کلی حال میکنیم...
یا حق (:
يه سوتي از خبرگزاري ايسنا
ديروز بازي نيم نهايي جام حذفي انگليس بود كه پورتموس رفت فينال. حالا خبر ايسنا روبخونيد.
کد:http://isna.ir/Main/NewsView.aspx?ID=News-1108058