آهان.....
ببين من رفتم صد تا نميدون چي تو اون شهر كوچيكه به يه يارو دادم...
كه اول اسمش M داشت:دي
بعد گفت برو به اون استديو...
رفتم به يه شهر بزرگ رسيدم كه فكر كنم واشنگتن دي سي بود.
رفتم تو ايستگاه مترو و با زامبي ها يكمي برخورد كرديم:دي و خلاصه بالا اومديم.
بعد يه غولايي بود كه اسمشون اول mount داشت فكر كنم نوشته بود mountain چي چي.
بعد رفتم يه جايي پنهان شدم و يه آدمايي كه لباساشون آهني بود غولا رو كشتن كه فكر رئيس اونا يه زن بود.
بعد دنبالشون رفتم يه جنازه از اونا ديدم و وسايلشو برداشتم و با تفنگاشون خيلي كيف كردم فقط حيف لباساشون رو نميشه پوشيد...چرا؟؟؟؟؟
خب بعدش با اونا رفتيم به اون جاي راديو رسيديم و يه بزرگتر از اون غولا اومد.
كشيتيمش با هر مشقتي بود.
بعد رفتيم تو اون استديو.
رفتم پيش همون three dogs و يه سري چرت و پرت گفت.
حالا يه دفعه دختره بيخيال باباش شد!!!!
بگو بايد چيكار كنم بعد از اينكه با three dogs حرف زدم.
اين دكتر لي كجاست باز؟؟؟؟