راوی : قصه ی امروزمون قصه ی کسیه که همین الان که شما دارین این برنامه رو تماشا می کنین اون در حال خدمته ...
بله قصه ی امروزمون در مورد سربازه . اصلا این قسمت شکرستونو تقدیم می کنیم به همه ی سربازا ،
از اون آشخوراش گرفته
(آشخور : یه روزش تموم شد ! فقط می مونه 23 ماهو 29 روز دیگه !)
تا اون آخر خدمتیاش ...
(آخرخدمتی: یه هفته ی دیگه ، نبـــــــــود ...؟)
بله روزی روزگاری چند نفر سرباز توی یه پادگان مشغول خدمت سربازی بودن ...
سرباز : ای عمو چی میگی ما که اینجا سرباز و سربازی نداریم که ..
راوی : دهه! پس چی دارین ؟
سرباز : تو شکرستون به سربازی میگن اجباری ، به سربازم میگن مجبور !
شب عیده و چند تا مجبور که توی مجبورخونه موندن دارن میزنن و می خونن :
... بخورم یا نخورم گشنه می مـونم
قدر آش ننـه رو حـالا می دونـم ....
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سرباز مدل " آشخور" ......................................... سرباز مدل " نـبـــود"